Page 21 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۹ (دوره جديد
P. 21
صفحه21شماره1855 تد روبرت گور فرضیه «محرومیت نسبی» را مبنای کار و برانگیخت .در مقدمهای که به مناسبت چهلمین
جمعه ۲۵نوامبر تا پنجشنبه 1دسامبر ۲0۲۲ مطالعه خود قرار داده و توضیح میدهد که اختلاف بین سال انتشار این کتاب در چاپ اخیر این کتاب نوشته شده،
آنچه مردم فکر میکنند سزاوار آن هستند ،و آنچه واقعاً شکلگیری و سیر تحولاتی که مردم را به قیام بر میانگیزد
ادراک آنان از آن محرومیت برقرار میشود .حال هرگاه این فکر میکنند میتوانند به دست آورند ،میبایست به کانون به اختصار توضیح داده شده است .هرچند که این کتاب
احساس محروم شدن از آستانه تحمل برای یک زندگی عادی توجهات کشیده شود .دقیقا برخلاف تئوریهای انقلاب یکی از منابع اولیه و کلاسیک مطالعه رفتار مردم و چرایی
فراتر رود ،بخشهای بزرگی از جامعه سیاسی خود را به که میکوشند رابطه میان شرایط پیشاانقلابی و شکلگیری انقلاب آنهاست ،اما میتواند برای درک چرایی انقلاب مردم
انقلاب پیوند میبخشد .در حقیقت ،انگیزشهای مردم برای انقلاب را توضیح دهند ،قیام مردم در این شرایط فرضیات ایران علیه حکومت استبداد مذهبی مفید باشد .در اینجا آن
حرکت انقلابی برای براندازی رژیم از هما شرایط اجتماعی دیگری را اقتضا میکند .در حقیقت ،در این شرایط نوع مقدمه با تغییرات و توضیحاتی که میتواند در ادراک چرایی
و سیاسی سرچشمه میگیرد که خود رژیم باعث و بانی آن مشخصی از ابعاد روانشناسی اجتماعی میتواند علل
است .در حالی که در اوایل عمر حکومتی خود ،به دلیل و چرایی قیام مردم را نمایان سازد .علت طرح این فرضیه انقلاب مردم مفید باشد تشریح میشود.]۵[.
آشکار نشدن ماهیت پلید خود ،و همچنین باورهای سنتی هم این است که در هر جامعه حتا جوامع دمکراتیک نیز • برای مطالعه چرایی انقلاب مردم پیشنهاد میشود
مردم نسبت به دین ،حکومت توانسته بود حمایت بخش امکان وقوع دارند .آنچه امکان وقوع قیام مردم را توضیح بررسی هویت گروهی مردم و نارضایتی افراد محروم ،از
عظیمی از مردم را با خود داشته باشد ،هرگز نتوانست این میدهد همان حالات روحی و روانشناختی اجتماعی ناشی جمله گروههای به فقر کشانده شده ،بیکاری گسترده
حمایت مردمی را به گونهای مستدام برای خود حفظ کند. از یاس و ناامیدی نسبت به نظام برای ایجاد اصلاحات و یا جوانان ،و نارضایتی گسترده اعضای اقلیتهای قومی ،ملی
تمامیتخواهی برآمده از ذات اجتنابناپذیر حکومت دینی، تغییراتی در نگرش خود به مردم و جامعه است .درواقع، و مذهبی آغاز کنید .البته این نوشتار محرومیت را به معنی
مردم با به یاس و ناامیدی کشاند و مردم با همه وجود قیام در باورها و نگرش آنان نسبت به مفاهیم حیاتی زندگی فراگیر کلمه یعنی احساس خشم عمیق نسبت به سلطه
خود دریافتهاند که این حکومت منبع اصلی تباهیها، رابطه مستقیم و گریزناپذیر دارد .به سخن دیگر نمیتوان انحصاری گروه حاکم بر همه منابع مادی ،انسانی ،فکری ،و
محرومیتها ،ضربات عمیق به احساس هویت انسانی و مردم را در حالت و شرایط انقلابی فراگیر تصور کرد ،اما
تاریخی ،انزوای بینالمللی ،و دیگر مصائب میباشد .خشم آن دگرگونیهایی را که در روح و احساسات آنها ،و به ویژه فرهنگی جامعه در نظر میگیرد.
حاصل از این شرایط باورهای مردم ،و حتی دینداران، در باورها و ارزشهای مورد نظر آنان به وجود آمده است • علل و چرایی نارضایتی و خشم مردم مردم را باید با در
را برانگیخت و آنها را به اقدامی انقلابی فراخواند .مردم نادیده انگاشت .از این رو رابطهای مستقیم میان باور مردم نظر گرفتن وضعیت و رفتار آنها نسبت به مظالمی که توسط
میدانند که باید از محرکهای انقلابی پرهیز کنند ،اما برای برای دگرگونیهای بنیادین در بن و شالوده جامعه ،که همانا دولت استبدادی بر آنها تحمیل شده ،درک کرد .بنابراین برای
آنها راه حل دیگری بجز قیام علیه شرایط موجود باقی نمانده با اضمحلال نظام اسلامی میسر میشود ،و عزم و ارادهای که درک حقیقی چرایی خشم مردم باید به سخن و خواست آنها
است .بنابراین ،اگر اموال وابستگان به رژیم را آتش میزنند، در آنان برای تغییر ایجاد شده ،وجود دارد ،به گونهای که آن گوش فرا داد ،نه آنچه دیگران (تحلیلگران مختلف و یا منابع
اگر عمیقا خشمگین هستند ،و اگر از واژههایی مانند فحش خارجی) در مورد مردم میگویند .باید صدای مردم را شنید.
دادن استفاده میکنند ،باید ریشههای آنرا در همان خشم باورها حتی بر برنامه اقدام مردم پیشی میگیرد. این تنها راه برای درک شرایط مردم و فریاد انقلابی آنان علیه
گزاره اصلی فرضیه ناامیدی -پرخاشگری این است که
آنان نسبت به سیستم جستجو کرد. هرچه ناامیدی مردم بیشتر باشد ،میزان پرخاشگری آنها علیه حکومت مذهبی است.
اگر مردم در معرض محرکهایی قرار گیرند که نمیتوانند منبع سرخوردگی و یاس بیشتر خواهد بود .این فرضیه مبنای • باید این پرسش را فراراه اندیشه نقادانه خود قرار داد که
از آن اجتناب ورزند یا بر آن غلبه کنند ،تمایل ذاتی پیدا انگیزشی لازم را برای اقدامات انقلابی فراهم میکند :هرچه چرا شکلگیری احساس نادیده گرفته شدن مردم ،که ریشه
میکنند که به منابع آنها ضربه وارد آورند .اینگونه اقدامات شدت ناامیدی و محرومیت بیشتر باشد ،درجه و شدت اصلی همه نابرابریها و بی عدالتیهاست ،و آسیبهای
مردم ممکن است ناامیدی آنها را کاهش دهد و یا حتی هویتی عمیق بر آنها ،همه اعضای جامعه را به اعتراضات
ندهد ،اما به نظر میرسد که واکنش ذاتی رضایتبخشی انقلاب فزونی مییابد]۷[. گسترده ،و در نهایت به انقلاب در برابر رژیم استبدادی
برای آنها در قبال ناامیدی است .پاسخهای نوآورانه مردم بنابراین ،هرچه میزان ناامیدی بیشتر باشد ،مردم را به
ممکن است به نوبه خود حتی شامل توسل به خشونت واکنشی شدیدتر علیه ناامیدکنندگان خود برمیانگیزد .این اسلامی کشانده است.
انگیزش در درون احساسات و تمایلات طبیعی انسان برای • دقت در انگیزههای کسانی که میخواهند رهبری
باشد]۸[. تغییر در شرایط زندگی شکل گرفته ،و سپس ذهنیت مردم انقلاب مردم را در دست گرفته و به ویژه میکوشند در میان
بنابراین ،و در همه حال ،اولا شرایط انقلابی واکنشی طبیعی برای شیوه ایجاد تغییر را آماده میسازد .در اینجاست که
به یاس و ناامیدی و خشم حاصل از آن نسبت به فریبها تردیدها و ترسها فرو میریزد و این باور به وجود میآید افراد آسیبدیده جایگاهی داشته باشند.
و تبهکاریهای حکومت است؛ ثانیا استعداد انقلابی بودن که قیام تنها ره پایان بخشیدن به شرایط موجود است .جالب • مطالعه انگیزهها و راهبردهای دولت سرکوبگر در برخورد
جمعی با شدت و دامنه محرومیت و سرکوبهای مستمر اینکه این شیوه تحلیل بیارتباط با گفتمان حقوق بشر با مردم نیز میبایستی مورد توجه قرار گیرد .آیا سیاستهای
حکومت با یکدیگر ملازمه دارند ]۹[.به عبارت روشنتر، بینالمللی نیز نیست .اعلامیه جهانی حقوق بشر در مقدمه حکومت استعدادهای نهفته در قیام مردم را افزایش و یا
اگر بین آنچه مردم باور دارند سزاوار آن هستند ،و آنچه قیام مردم را به عنوان آخرین راهکار ،یعنی بعد از اینکه کاهش میدهد؟ آیا اساسا ،آنگونه که جریانات اصلاحطلب
در اختیار آنها قرار دارد ،ناسازگاری قابل توجهی وجود همه درها از سوی حکومت بر روی مردم بسته میشود، میگویند ،حکومت تمایلی به باز کردن پنجرههای گفتگو
داشته باشد ،واکنش مردم نسبت به آن امری طبیعی و با مردم و انجام اصلاحاتی در ساختار نظام دارد؟ بیتردید
غیر قابل اجتناب است .تد گور بر این باور است که حتی مورد شناسایی قرار میدهد. پاسخ به این پرسش منفی است .نظام دینی ماهیتا و ذاتا
اگر این احتمال وجود داشته باشد که نیازهای اساسی آنها از آنجا که شناسائی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده نمیتواند اصلاحپذیر باشد .اصلاحگری و تعامل در این نظام
برآورده خواهد شد ،بازهم وقوع قیام مردم اجتناب ناپذیر بشری و حقوق یکسان و انتقالناپذیر آنان اساس آزادی و
است زیرا در همان باورهای مردم مشروعیت حاکمیت دینی به لحاظ منطقی جمع نقیضین[ ]۶است.
فروریخته است و هیچ امکان اصلاح در آن وجود ندارد .این عدالت و صلح را در جهان تشکیل میدهد، • در مطالعه چرایی قیام مردم جان به لب رسیده،
موضوع را میتوان از زاویه دید تفاوت میان نیازهای عادی از آنجا که عدم شناسائی و تحقیر حقوق بشر منتهی به و شیوههایی که میتواند آنها را در به پیروزی رساندن
و رفاهی مردم و نیازهای اساسی هویتی آنها نیز بررسی اعمال وحشیانهای گردیده که روح بشریت را به عصیان انقلابشان یاری رساند ،باید شواهدی را از موفقیتهای
کرد .اگر حتی نیازهای عادی نیز با انجام اصلاحاتی تامین واداشته و ظهور دنیائی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده جنبشهای اجتماعی و سیاسی ،خط مشی و ایدئولوژی آنها،
شود ،که البته در این شرایط امری محال است ،همان نیاز آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال بشر و نمونههایی از اقدام سیاسی موفق جستجو کرد تا بتوان
حیاتی مردم برای دریافت خویشتن مستقل انسانی خویش نارضایتیهای گسترده ،قیام عمومی مردم ،بسیج نیروها ،و
که لازمه شکلگیری هویتی آنان است ،دست زدن به قیام اعلام شده است، انتخابها را در میان ساز و کارهای مختلف سیاسی نافذ و
علیه حکومت را ناگزیر میسازد .در اینجا باز همان رابطه از آنجا که اساساً حقوق انسانی را باید با اجرای قانون
میان یاس و ناامیدی از تغییر شرایط تا زمانی که این رژیم حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین علاج بقیام بر ضد ظلم تأثیرگذار نمود.
حکومت را در دست دارد ،و ضرورت قیام یکبار دیگر آشکار • تحلیل صحیحی از فشارها و محدودیتهای بینالمللی
میشود .در نظر بگیریم که اساسا سرخوردگی مانند مانعی و فشار مجبور نگردد، که میتواند بر نحوه واکنش حکومت اسلامی و اقدامات
بر سر راه رفتار هدفمند باشد ،در حالی که تمایل به قیام از این رو ،شدت محرومیت از مواهب طبیعی یک زندگی
رفتاری کاملا طبیعی است که به دلیل آسیبهای جدی که عادی ،که موجبات آسیبهای انسانی و جسمی را باعث سیاسی آن تأثیرگذار باشد ،اجتنابناپذیر است.
میشود ،انگیزش لازم برای قیام را فراهم میآورد .علاوه بر • اینکه چگونه اقدامات سیاسی و واکنشهای دولت بر
بر حیات مردم وارد شده است ،خود را به نمایش این ،نسبت مشارکت مردم در قیام علیه حکومت جابر با گروههای درگیر تأثیر میگذارد ،باید مورد توجه قرار گیرد .هر
یک از طرفین ،و گروههای سیاسی مرتبط با آنان ،تا چه اندازه
سودمیبردیاضررمیکندنیزبایددرکانونتوجهاتقرارگیرد.