Page 40 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۳ (دوره جديد
P. 40
صفحه40شماره1۸۵۹
جمعه ۲تا 1۵دیماه 1401خورشیدی
پدر کیان هنوز از جان باختن پسرش خبر ندارد؛ تحمل رنج ۱۳عمل جراحی در
یک ماه برای دیدن دوباره فرزند!
=پدر کیان به برادرش گفته که «اگر من مجروح شدم
و توانایی حرکتیام مشکل پیدا کرده ،بازم شاکر هستم در
عوض خدا را شکر میکنم که بچههایم سالم هستند .اگر
کیان گلوله میخورد من چکار میکردم؟»
=میثم پیرفلک در حالی که اکنون پس از یک ماه بستری
در بیمارستان و بیش از ۱۳عمل جراحی از هوشیاری
برخوردار شده اما خانواده تصمیم گرفتهاند فعلا موضوع
جان باختن کیان را از او پنهان کنند تا این خبر ناگوار بر روند
بهبود و درمان او اثر منفی نگذارد.
میثم پیرفلک پدر کیان پیرفلک کودکی که در اعتراضات
شهر ایذه با اصابت گلوله مأموران حکومتی کشته شد ،هنوز
از جان باختن فرزندش خبر ندارد .میثم پیرفلک همزمان با
کیان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از همان زمان در
بیمارستان بسر میبرد و بیش از ۱۳عمل جراحی روی او
انجام شده است.
میثم پیرفلک که در بیمارستانی در تهران تحت مداوا قرار
دارد به برادرش گفته که «اگر من مجروح شدم و توانایی
حرکتیام مشکل پیدا کرده ،بازم شاکر هستم؛ در عوض خدا
کیان پیرفلک را شکر میکنم که بچههایم سالم هستند .اگر کیان گلوله
پیدا کرده ،بازم شاکر هستم در عوض خدا را شکر میکنم عموی کیان پیرفلک همچنین در استوری پیج اینستاگرام میخورد من چکار میکردم؟»
عموی کیان پیرفلک کودک ده ساله کشته شده در ایذه که بچههایم سالم هستند .اگر کیان گلوله میخورد من چکار خود عکسی از برادرش میثم پیرفلک را که روی تخت
عکسی از پدر کیان را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده و میکردم؟ میبینی پدرت به عشق دیدار تو بیش از ۱۳بار بیمارستان دراز کشیده و لبخند میزند ،منتشر کرده و
خبر داده که هنوز پدر او از جان باختن فرزندش خبر ندارد .بیهوشی و عمل را تحمل کرده و همچنان لبخند میزند .نوشته« :آیا کسی شهامت دارد که بعد از دیدن این لبخند
عموی کیان نوشته که «کیان عزیزم امروز ۳۲روز از من چگونه میتوانم به میثم بگویم سنگدلان جاهل قلب به او بگوید جگرگوشهاش را کشتهاند؟! و صبری که میکند
برای دیدن فرزندش ،حاصلش ،سنگ سرد و غریبیست… ما پرپرکردن تو و بیخبر بودن بابا میثم از این مصیبت میگذرد .مهربان و پر از امیدت را با سرب داغ سوزاندند؟!»
الان پیش پدرت هستم روی تخت افتاده است .بدن ورزیده عموی کیان در ادامه نوشته که «اکنون تن مجروح و که نداریم!»
و تنومندش اکنون بسیار نحیف و پژمرده شده اما همچنان پارهپاره شده پدر با پاهای بیجان چگونه یارای تحمل میثم پیرفلک روز چهارشنبه ۲۵آبان به همراه همسر و
برای در آغوش گرفتنت لحظه شماری میکند و با انگیزه و شنیدن این مصیبت را خواهد داشت؟! از طرف دیگر اگر دو فرزند ۱۰ساله و ۵/۳سالهاش در ایذه در حال عبور
امید سعی میکند با جراحتهایش کنار بیاید و آنها را به از او پنهانش کنم و زمان سپری شود ،روبرو شدنش را با از خیابان بودند که اتومبیل آنها از سوی مأموران جمهوری
امید بازگشت به آغوش خانواده و تماشایت تحمل کند .حتی سنگ سرد مزارت چگونه توجیه کنم؟! اکنون این پارادوکس اسلامی هدف رگبار گلوله قرار گرفت .میثم و کیان فرزند ۱۰
سالهاش که روی صندلی عقب سمت راننده نشسته بودند به من گفت اگر من مجروح شدم و توانایی حرکتیام مشکل و تعارض عظیم چگونه قابل حل است؟»
مورد اصابت گلوله قرار میگیرند .کیان در دم جان میبازد
و میثم بیهوش به بیمارستان منتقل میشود .وضعیت میثم
به حدی وخیم بود که شبانه از ایذه به بیمارستان گلستان
اهواز منتقل شد .در بیمارستان گلستان چند عمل جراحی
روی میثم انجام شد و در نهایت پس از سه هفته ،در پی
ناپایدار شدن دوبارهی وضعیت و به توصیه پزشکان ،او به
بیمارستانی در تهران منتقل شده است.
میثم پیرفلک در حالی که اکنون از هوشیاری برخوردار
شده اما خانواده تصمیم گرفتهاند فعلا موضوع جان باختن
کیان را از او پنهان کنند تا این خبر ناگوار بر روند بهبود و
درمان او اثر منفی نگذارد.
شب حادثه پس از آنکه میثم به دلیل وخامت وضعیت
جسمی به بیمارستان گلستان اهواز منتقل و کیان در
بیمارستان ایذه جان میبازد ،مادر کیان از هراس اینکه
مأموران امنیتی پیکر کودکاش را ندزدند و پنهانی به خاک
نسپارند ،با کمک اقوام نزدیک پیکر کیان را از بیمارستان
تحویل گرفت و به خانه برد و با گرفتن یخ از همسایهها
برای قرار دادن روی پیکر فرزندش تا صبح در کنار او ماند تا
ساعت خاکسپاری فرا برسد.
کیان پیرفلک کودکی تیزهوش و دوستداشتنی میثم پیرفلک پدر کیان در بیمارستان