Page 11 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۹ (دوره جديد
P. 11

‫صفحه‌‌‌‌‪‌‌1‌‌1‬شماره‌‪186۵‬‬                                                      ‫بازنشر‬                                  ‫سید محمد خاتمی عکسی را که از دست دادن او با خانمی‬
‫جمعه ‪ 10‬تا پنجشنبه ‪ 1۶‬فوریه ‪۲0۲۳‬‬                                                                                      ‫در سفر ایتالیا منتشر شده است جعلی میداند و دوستانش‬
                                                             ‫دست دادن یا ندادن‬                                        ‫نیز آن را توطئهای برای تخریب شخصیت خاتمی قلمداد‬
                ‫در هيچ حالي به ترك آن راضي نيست‪.‬‬              ‫مسأله این است!(‪)۲‬‬                                       ‫کردهاند‪ .‬من هم ترجیح میدهم قول ایشان را باور کنم و نه‬
‫اگر در كشوري‪ ،‬بانويي به عنوان احترام دست بدهد‪ ،‬آيا‬                                                                    ‫ادعای فیلمبردار ایتالیایی را که مدعی است از صحنه فیلم‬
‫خودداري كردن از پاسخ به آن‪ ،‬نفرتآور نيست؟ و اين‬              ‫( کیهان لندن شماره ‪) ۱۱۶۳-۱۱۷۴‬‬
                                                                      ‫تیر تا مهر ‪۱۳۸۶‬‬                                                      ‫برداشته و عکس واقعی است‪.‬‬
           ‫حركت نازيبا باعث وهن به اسلام نميشود؟»‬                                                                     ‫اگر آقای خاتمی ترتیب اثر به این غوغاگری نمیداد و یار‬
‫پس از این مقدمه‪ ،‬آیتالله فاضل میبدی‪ ،‬اشارهای دارد‬                          ‫احمد احـرار‬                                ‫غار ایشان‪ ،‬حجتالاسلام ابطحی‪ ،‬جهت تطهیر خاتمی دلیل‬
‫به مبحث حرام و حلال از دیدگاه فقهی و نتیجه میگیرد‬                                                                     ‫و برهان اقامه نمیکرد‪ ،‬من چیزی برای گفتن نداشتم‪ .‬آقای‬
‫که «در اين روزگار پارهاي از شخصيتهاي سياسي‪ ،‬فرهنگي‬                       ‫سیدمحمدخاتمی در ایتالیا‬                      ‫ابطحی در وبلاگ خود مینویسد «وقتی آقای خاتمی برای‬
‫و اجتماعي جهان زن ميباشند و در سطح اين مقامات‪،‬‬              ‫ج‪ :‬تضييع الاصول – مسائل اصلي و حياتي جامعه را رها‬         ‫سفر رسمی به آلمان رفته بود‪ ،‬خانم مرکل که الان صدر اعظم‬
‫ملاقاتهايي براي منافع كشور صورت ميگيرد‪ ،‬آيا ميتوان‬                                                                    ‫آلمان است رهبر حزب اقلیت بود‪ .‬جزو برنامه آقای خاتمی‬
‫دست دادن را يك حرام ابدي دانست‪ ،‬هر چند به منافع ملي‬                                                ‫كردن‬               ‫بود که با وی هم ملاقات کند‪ .‬ما به وی خبر دادیم که آقای‬
‫كشور ضربه وارد كند؟ اگرچه در اينجا بحث منافع كشور‬           ‫د‪ :‬والتمسك بالفروع – و به مسائل فرعي روي آوردن‬            ‫خاتمی به خانمها دست نمیهد‪ .‬خیلی ناراحت شد‪ .‬طبیعی‬
‫نيست و ممكن است منافعي تهديد نشود؛ ولي احترام به‬                                                                      ‫بود که این کار را توهین آشکار تلقی میکرد‪ .‬آمد و دست‬
‫آداب و رسوم يك جامعه از مسائلي است كه حفظ آن در‬                                                ‫(غررالحكم)‬             ‫نداد و بعد هم مصاحبه مفصلی کرد که رئیس جمهور ایران‬
‫حفظ روابط ضروري است‪ ،‬همانطور كه ديگران در جامعه‬             ‫* مسأله حرمت دست دادن با زن در كشوري كه جزو‬               ‫با آنهمه ادعای روشنفکری حتی حاضر نشد دست بدهد‪.‬‬
‫ديني شئون آن را احترام ميگذارند‪ .‬امام علي(ع) به مالك‬        ‫عرف و عادات آن كشور به حساب ميآيد مورد اتفاق فقها‬         ‫در هامبورگ هم که امام مسجد بود‪ ،‬با این که امام قبلی‬
                                                            ‫نيست و در اين زمان برخي از فقها‪ ،‬آن را بياشكال ميدانند‪.‬‬   ‫با خانمها دست میداد ایشان بهدلیل همان تقیّدات دینی‬
       ‫اشتر فرمود‪ :‬سنتهاي مردم مصر را محترم بشمار‪.‬‬          ‫اگر اجماع فقها چنين كاري را به عنوان اولي حرام بدانند‬     ‫این کار را نکرد‪ .‬وقتی سر و صدای اخیر اینترنتی و کیهانی‬
‫جا دارد فقهاي شيعه در امثال چنين مسائل با در نظر‬            ‫ولي بر اساس مباني فقه شيعه‪ ،‬گاهي ترك چنين كاري كه‬         ‫را دیدم فکر میکردم اگر آقای خاتمی اهل دست دادن بود‬
‫داشتن موضوع و حفظ آداب و رسوم‪ ،‬مجدداً بازنگري كنند‬          ‫به توهين به طرف مقابل يا وهن به دين منجر شود‪ ،‬دچار‬        ‫آن روزهای سیاست دست میداد‪ .‬الان همۀ رهبران برجستۀ‬
‫و بهتعبير امام خميني زمان و مكان را در اجتهاد لحاظ كنند‪.‬‬                                                              ‫س ّنی و بسیاری از روحانیون شیعی غیر ایرانی رسماً به خانمها‬
‫بهتعبير يكي از فقهاي معاصر‪« :‬بر فقيه و وكلاي وي لازم‬                                        ‫اشكال ميشود‪.‬‬              ‫دست میدهند‪ ،‬حتی اگر حرام باشد استدلال میکنند چون‬
‫است از هر كاري كه موجب بدبيني نسبت به اسلام است‬             ‫با اين بيان‪ :‬اگر انجام كاري كه از دستورات شريعت است‪،‬‬
‫پرهيز كنند و كارهايي كه ضرر آنها بيش از نفع آن است را‬       ‫باعث وهن به اسلام شود يا عدهاي را از دين فراري دهد‪،‬‬        ‫طرف آن را اهانت تلقی میکند باعث وهن اسلام است»‪.‬‬
                                                            ‫انجام چنين كاري بايد‪ ،‬هر چند به عنوان ثانويه‪ ،‬تعطيل شود‪.‬‬  ‫همان روزها که دست دادن یا ندادن بهعنوان مسأله‬
                                   ‫ترك كنند‪».‬‬               ‫نمونه بارز آن‪ ،‬دستور امام خميني مبني بر ترك اجراي حكم‬     ‫روز مطرح شد‪ ،‬مقالهای دیدم از آیتالله محمدتقی فاضل‬
‫امروز آيا گروهي مانند القاعده باعث بدنامي اسلام نشده‬        ‫سنگسار به تعبير حجهالاسلام والمسلمين دكتر نوبهار‪« :‬انجام‬
‫است؟ اينها بشريت را در ظرف زمان امام احمد حنبل‪ ،‬مالك‬        ‫هر عملي كه موجب بيزاري و نفرت مردم از دين شود‪ ،‬حرام‬             ‫میبدی که بسیار دلپذیر و عقلپسند بهنظرم رسید‪.‬‬
‫و شافعي ميشناسند و دختران را از رفتن به مدارس و مراكز‬                                                                 ‫این آیتالله را من یک بار از فاصله چند متری دیدهام‪.‬‬
‫علمي و اجتماعي بازميدارند و زنها را همچون كنيزكان عصر‬                                              ‫است‪.‬‬               ‫در نخستین سالهای بعد از انقلاب‪ ،‬روزی با یکی از دوستان‬
                                                            ‫حتي اگر عمل به يك حكم الزامي شرعي هم موجب‬                 ‫در رستورانی نزدیک شانزهلیزه پاریس ناهار میخوردیم‪ .‬در‬
                            ‫جاهليت ميپندارند‪.‬‬               ‫گريزان شدن مردم از دين شود ميتوان و بلكه بايد از عمل‬      ‫سالن مجاور‪ ،‬مرد خوشقامتی با ریش بلند نظرم را جلب کرد‬
‫اصول مهمي چون‪ :‬اصل بر برائت افراد‪ ،‬اصل در حليت‬              ‫به آن خودداري كرد؛ جز در مورد احكامي كه شارع مقدس‬         ‫که تنها پشت میز نشسته و ظاهراً منتظر کسی یا کسانی‬
‫اشيا‪ ،‬اصل طهارت و‪ ...‬و قواعدي چون‪ :‬الضرورات تبيح‬                                                                      ‫بود‪ .‬به دوستم گفتم این بابا یک آخوند است‪ .‬گفت او را‬
‫المحذورات‪ ،‬عسر و حرج‪ ،‬اهم و مهم‪ ،‬شريعت سمحه‬                                                                           ‫میشناسی‪ .‬گفتم نه‪ .‬گفت آخوند بودنش را از کجا فهمیدی‪.‬‬
‫سهله‪ ،‬حفظ حقوق افراد و كرامت ذاتي انسان در ادبيات ما‬                                                                  ‫گفتم از گوشهایش‪ ،‬چون آخوندهایی که از دوران نوجوانی‬
‫كمرنگ شده است‪ .‬روشن نيست كه اين قواعد و اصول تا‬                                                                       ‫عمامه بر سر میگذارند گوششان را زیر عمامه پنهان میکنند‬
                                                                                                                      ‫و بهتدریج قسمت فوقانی گوش به جمجمه میچسبد‪ .‬در‬
               ‫كجا كاربرد دارد يا اصلا كاربردي ندارد‪.‬‬                                                                 ‫این گفت و گو بودیم که دوست دیگرم «منوچهر‪ .‬ق» از راه‬
‫ما اگر اين اصول و قواعد را از شريعت اسلام بگيريم‪،‬‬                                                                     ‫رسید و بر سر آن میز نشست‪ .‬گفتم این هم یک دلیل دیگر‪.‬‬
‫زندگي ديني بيمعنا ميشود‪ .‬مگر نه اين است كه دين‬                                                                        ‫دقایقی بعد‪ ،‬منوچهر متوجه ما شد‪ .‬برخاست آمد به‬
‫در بعد اجتماعي‪ ،‬صبغه عرفي دارد و آداب و رسوم و‬                                                                        ‫سراغمان برای خوش و بش و احوالپرسی‪ .‬گفتم منوچهر‪،‬‬
‫قوانين عقلايي را لحاظ ميكند‪ .‬همانطور كه پيامبر قوانين‬                                                                 ‫آخوند را از کجا به تور زدهای‪ .‬خندید و گفت آیتالله فاضل‬
‫عرفپسند و عقلايي جامعه خود را كه منافي با اصل توحيد‬
‫نبود‪ ،‬امضا كرد و اصل را بر اين قرار داد كه آدميان ميتوانند‬                                                                                       ‫میبدی از نیکان است‪.‬‬
                                                                                                                      ‫با این سابقۀ ذهنی‪ ،‬علاقمند شدم و مقاله را بهدقت‬
           ‫با عقول جمعي واضع قوانين مفيد باشند‪»...‬‬
‫میبد‪ ،‬مثل اردکان (زادگاه آقای خاتمی) از توابع استان یزد‬                                                                                            ‫خواندم‪ .‬مینویسد‪:‬‬
‫است و آیتالله میبدی به دفاع از همولایتی خود تیغ قلم‬                                                                   ‫«در يكي از رسانهها در حمله به آقاي خاتمي‪ ،‬رئيسجمهور‬
‫از نیام برکشیده است‪ ،‬حیف که طرف خطاب مقاله‪ ،‬تنها‬                                                                      ‫سابق‪ ،‬مسأله دست دادن ايشان در يكي از سفرها با يك زن‬
‫غوغاگران و غائلهسازانند‪ .‬جا داشت شلاقی هم بر گُرده‬                                                                    ‫مطرح شد و نويسنده چنين كاري را از موضع دين محكوم‬
‫همولایتی بکشد و او را از باب این همه بزدلی و زبونی‬                                                                    ‫كرد و فرياد «واشريعتا» را به گوش خلق رسانيد‪ .‬به ياد شعر‬
‫ملامت کند‪ .‬ناگزیر‪ ،‬این خدمت به گردن ما روزنامهنویسها‬
‫میافتد که در شرح وظایفمان نوشتهاند آنچه را دیگران‬                                                                                                   ‫مرحوم ايرج ميرزا‪:‬‬
                                                                                                                            ‫بر سردر كاروانسرايي تصوير زني به گچ كشيدند‪...‬‬
                     ‫نمیتوانند بگویند شما بگویید‪.‬‬                                                                     ‫در اينجا با صدق و كذب خبر كاري نيست‪ .‬ولي ذكر نكاتي‬
‫در «زینتالمجالس» آمده است که زنی جوان شوهر خود‬
‫را به قاضی برد و گفت این مرد حق همخوابگی من ادا‬                                                                                 ‫براي طرح يك مسأله و حل آن ناچار مينمايد‪.‬‬
‫نمیکند‪ .‬مرد گفت من هر شب‪ ،‬زیاده از سه نوبت حریم‬                                                                       ‫* مقدمتاً‪ :‬امام علي(ع) عامل فروپاشي يك نظام را چهار‬
‫حرمت را طواف نتوانم کرد‪ .‬زن به کمتر از پنج نوبت راضی‬
‫نمیشد‪ .‬قاضی گفت من در امر قضا عجب کم طالعم که‬                                                                                                           ‫چيز ميداند‪:‬‬
‫باید مقداری از مال خود را به یکی از اصحاب دعوی بدهم‬                                                                     ‫الف‪ :‬تقديم الاراذل – به فرومايگان مسؤوليت سپردن‬
‫تا دعوا خاتمه پذیرد‪ .‬اکنون نیز بهجهت قطع این منازعت‬
‫چارهای نیست جز آن که دو نوبت دیگر را من تکفل کنم!‬                                                                             ‫ب‪ :‬تأخيرالافاضل – شايستگان را به انزوا بردن‬
‫(در شمارۀ بعد)‬
   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16