Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۴ (دوره جديد
P. 14

‫را بهعرض شاه برسانم و خیلی زود بازگردم تا به تبادل نظر‬      ‫زبانها میافتد كه عیب و نقصی دارند‪ ،‬و دیگران فراموش‬                                                ‫صفحه‌‌‌‌‪‌‌‌۱‌۴‬شماره‌‪‌۱8۷۰‬‬
                                  ‫ادامه دهیم‪.‬‬               ‫میشوند‪ .‬اما آیا این طبیعی نیست؟ عادلانه نیست؟ البته‬               ‫جمعه ‪ ۲۶‬اسفند‪ ۱۴۰۱‬تا پنجشنبه‪ ۱۰‬فروردین ‪۱۴۰۲‬خورشیدی‬
                                                            ‫اصولا آنها كه درستكارند و به كشورشان خدمت میكنند‪،‬‬
‫اواخر بهار‪ ،‬آرامشی نسبی به كشور بازگشته بود‪ .‬فضای‬           ‫فقط وظیفه خود را انجام میدهند‪ .‬میدانم كه در همه‬           ‫و برای نظرات شما‪ ،‬و عقایدتان پیرامون مسائل مملك‬
‫سیاسی آرامتر به بهنظر میرسید‪ .‬مخالفان تقریباً آزادانه‬       ‫كشورها افراد سودجو وجود دارند‪ .‬رسانههای خارجی كه‬          ‫اهمیت فراوان قائل است‪ .‬ایشان نیز همچون همه ایرانیان‬
‫نظراتشان را بیان میكردند و بسیاری از زندانیان عقیدتی‪،‬‬       ‫بیشتر از هر جای دیگر از ایران انتقاد میكنند‪ ،‬شاید بهتر‬    ‫آنچه را كه شما به هنگام بحران آذربایجان‪ ،‬برای حفظ‬
‫یعنی در حقیقت كسانی كه دست به اقدامات خشونتآمیز‬             ‫باشد از چیزهایی كه در كشورهای خودشان میگذرد انتقاد‬
‫سیاسی یا بمبگذاری زده و یا بانكها را زده بودند‪ ،‬آزاد شدند‪.‬‬  ‫كنند‪ .‬ولی چه میشود كرد؟ ما ضعیفیم و آنان قدرتمند‪.‬‬                  ‫وحدت ملی انجام دادهاید‪ ،‬فراموش نكردهاند‪».‬‬
‫رئیس «ساواك»‪ ،‬كه مخالفان ایرانی و مطبوعات بینالمللی‬         ‫وسایل مهم ارتباط جمعی در دست و اختیار ما نیست‪ .‬در‬         ‫آیتالله لبخندی زد‪ .‬البته شاه از من نخواسته بود كه اینها‬
‫دشمنش بودند به پاكستان فرستاده شده بود و جانشینش‬            ‫نتیجه‪ ،‬انتقاداتی كه ما میتوانیم از آمریكا‪ ،‬فرانسه‪ ،‬اتحاد‬  ‫را به وی بگویم‪« .‬شریعتمداری» حتماً میدانست‪ ،‬اما لازم‬
‫شخصی بسیار كارآ بود‪ .‬شاه هم گفتگویی با مهمترین رهبر‬         ‫جماهیر شوروی و انگلستان كنیم‪ ،‬اهمیت انتقاداتی كه آنها‬     ‫بود برای باز كردن سر صحبت‪ ،‬مقدمهای بچینم و فضا را‬
‫شیعیان برقرار كرده بود‪ .‬به این ترتیب او میپنداشت كه‬         ‫از ما میكنند را ندارد‪ .‬پس باید كوشش كنیم نیرومند و‬        ‫خودمانی كنم‪ .‬من برای ادای احترام نیامده بودم‪ ،‬بلكه از‬
‫امتیازاتی داده است‪ .‬اما نمیتوانست منكر آن شود كه‬            ‫متحد باشیم‪ .‬باید كاری كنیم كه طبقه حاكم‪ ،‬بر ملت تكیه‬      ‫سوی شاه‪ ،‬نزد بالاترین مقام مذهبی كشور فرستاده شده‬
‫دسیسههایی كه بر اساس سوء استفاده از نقاط ضعف‬                ‫كند و در آن ریشه بگیرد‪ ،‬وگرنه مملكت در هم میریزد!‬
‫داخلی طرحریزی شده بود‪ ،‬متوقف شده است‪ .‬بخشی از‬               ‫باید از بدترین وضعی كه بعید نیست پیش آید‪ ،‬بیم داشته‬                                              ‫بودم‪.‬‬
‫مطبوعات بینالمللی‪ ،‬و در رأس آنان «لوموند» در فرانسه‪،‬‬                                                                  ‫«شریعتمداری» گفت‪« :‬من مرتباً پیامهایی به اعلیحضرت‬
‫به مخالفت با شاه ایران ادامه میدادند‪ .‬دیپلماتهای سفارت‬                                            ‫باشیم!»‬             ‫میفرستم تا به او هشدار دهم‪ .‬روحانیون همواره پناه و‬
‫آمریكا در تهران‪ ،‬آشكارا علیه شاه توطئه میكردند و مخالفان‬                                                              ‫پشتیبان مردم در دورانهای ناخشنودی بودهاند‪ .‬چه در‬
‫را تشویق مینمودند‪ .‬گزارشها و اسناد سفارت آمریكا كه در‬                      ‫آیتالله شریعتمداری‬                         ‫سالهای ‪۷‬ــ ‪( ۱۹۰۶‬دوره انقلاب مشروطه) و چه هنگامی‬
‫جریان گروگانگیری دیپلماتهای آمریكایی توسط انقلابیون‬         ‫كلیات گفته شده بود‪ .‬و چون من قواعد رعایت ادب و‬            ‫كه سلطنت استبدادی «قاجار» سقوط كرد (سلسله «قاجار»‬
‫ــ كه روز چهارم نوامبر ‪ ۱۹۷۹‬آغاز شد و ‪ ۴۴۴‬روز طول‬           ‫تعارفات ایرانی را بهخوبی میدانستم‪ ،‬میبایست به گفتگو‬       ‫از ‪ ۱۷۹۶‬تا ‪ ۱۹۲۵‬بر ایران حكم راندند)‪ ،‬بخش آزادیخواه و‬
‫كشید) مصادره شد و بهچاپ رسید‪ ،‬این دسیسهها را آشكار‬          ‫ادامه میدادیم تا رفته رفته به گذاشتن پایههای یك معامله‬    ‫دوراندیش روحانیت در اتحاد با مردم و هواداری از قانون‬
‫میكند‪ .‬از مهمترین این فعالان دبیر اول سیاسی سفارت‬           ‫و یا به توافقی میرسیدیم‪ .‬درحالی كه با یكدیگر گفتگو‬
‫«جرج لامبراكیس» بود كه شاه بعدها از او در خاطراتش نام‬       ‫میكردیم‪ ،‬افراد خانواده آیتالله و همكارم كه پس از صرف‬                                ‫اساسی سردسته شدند‪».‬‬
‫برد‪ .‬انگلیسیها نیز بهگونهای پنهانتر همین كار را میكردند‬     ‫نخستین فنجان چای ما را تنها گذاشته بودند‪ ،‬به این نتیجه‬                         ‫او سپس شهر قم را مثال زد‪:‬‬
‫و «بیبیسی» كه در ایران بسیاری به آن گوش میدادند‪،‬‬            ‫رسیده بودند كه ما در این دیدارها به نتیجهای خواهیم‬        ‫«قم حدود ‪۲۰۰‬هزار نفر جمعیت دارد‪ ،‬هر شب جمعه‬
‫رفته رفته به صدای مخالفان تندرو تبدیل شد‪ .‬حتی آلمانها‬       ‫رسید‪ .‬آنان گمان میكردند اگر با ادامه دیدار نخست به‬        ‫‪ ۱۰۰‬تا ‪ ۲۰۰‬هزار تن به این شهر به زیارت میآیند كه در‬
‫هم در ساختمان فرهنگی سفارتخانهشان‪ ،‬شبهای شعر برپا‬           ‫جایی رسیدیم‪ ،‬باید به شاه پیشنهاد شود كه برای زیارت به‬     ‫ایام اعیاد مذهبی یا سوگواریها‪ ،‬شمارشان بیشتر میشود‪ .‬با‬
‫كردند كه در آنها چند شاعر نیمهمشهور درجه دو و سه‪،‬‬           ‫قم بیاید‪ ،‬چون چندین سال بود به آن شهر سفر نكرده بود‪،‬‬      ‫این حال‪ ،‬در كشوری كه در آن این همه طرحهای عمرانی‬
‫شعر خواندند و سخن راندند‪ ،‬اما در اصل‪ ،‬گردهماییهای‬           ‫در حالی كه سالی یكی دو بار به مشهد میرفت‪ .‬ملاقاتی‬         ‫بزرگ انجام شده كه من هیچ مخالفتی با آن ندارم‪ ،‬تقریباً‬
‫سیاسی علیه رژیم بود كه شدت حملات شركت كنندگانش‬              ‫غیر منتظره میان شاه و پیشوای مذهبی در درون حرم‪ ،‬كه‬        ‫هیچ كاری برای قم نشده است‪ .‬دلیلش آن است كه اطرافیان‬
                                                            ‫پیش و پس از آن‪ ،‬اقدامات سیاسی ممكن انجام گرفته باشد‪،‬‬      ‫شاه میاندیشند این شهر‪ ،‬دوست داشتنی نیست‪ ،‬زیرا‬
                     ‫به حكومت‪ ،‬بیسابقه مینمود‪.‬‬              ‫میتوانست گونهای آشتی میان سلطنت و رهبران دینی‬             ‫همواره لانه اعتراض و مخالفت بوده‪ .‬علاوه بر این‪ ،‬ببینید‪،‬‬
‫در برابر همه این اوضاع‪ ،‬مسئولان سیاست خارجی ایران‬           ‫تلقی شود‪ ،‬بازگشتی به سیاست سنتی شاهان كه تا سالهای‬        ‫ما آب آشامیدنی نداریم‪ ،‬بهاندازه كافی پل نداریم‪ ،‬شاهراه‬
‫به دستور شاه‪ ،‬سكوت اختیار كرده بودند‪( .‬در ضمن در‬             ‫دهه شصت‪ ،‬خود «محمدرضاشاه» نیز آن را بهكار میبرد‪.‬‬         ‫و جادههای مناسب نداریم بهگونهای كه كامیونهایی كه به‬
‫همه این گردهماییهای مخالف رژیم در تهران‪ ،‬افرادی كه‬          ‫اما هنوز به مرحله اجرای این نمایشنامه‪ ،‬كه من در طول‬       ‫سوی جنوب میروند باید از میانه شهر بگذرند كه دائماً در‬
‫فقط به عربی سخن میگفتند‪ ،‬دیده میشدند ــ رزمندگان و‬          ‫گفتگوهایمان از آن بیخبر بودم‪ ،‬نرسیده بودیم‪ .‬مرخص‬          ‫آن راهبندان است‪ .‬به تعداد كافی مسكن برای كارمندان‬
‫فعالان فلسطینی كه بهزودی همه جا سخن از آنان به میان‬         ‫شدم و به «شریعتمداری» قول دادم كه همه گفتههایش‬            ‫دولت وجود ندارد‪ ،‬بهاندازه لازم منزلگاه برای پذیرش زائران‬
‫آمد‪ .‬پلیس و سازمانهای امنیتی دستور گرفتند كه اینها را زیر‬                                                             ‫نیست‪ ،‬اسفالت خیابانها خراب است‪ ،‬و حتی پیرامون مرقد‬
‫نظر بگیرند‪ ).‬هر اقدامی بیش از آن‪ ،‬باعث میشد تصویر‬                                                                     ‫حضرت معصومه‪ ،‬جاهایی كه از لحاظ بهداشتی زیانبار‬
‫آزادیخواهانهای كه شاه میخواست از خود نشان دهد‪،‬‬                                                                        ‫است دیده میشود‪ .‬با چند میلیون میشد اینها را درست‬
‫مخدوش شود! بعدها شاه در تبعید خود به من گفت‪« :‬حتی‬                                                                     ‫كرد‪ .‬البته اگر زائران‪ ،‬میتوانستند جایی برای بیتوته داشته‬
‫اقداماتی كه مورد تأیید همگان قرار میگرفت‪ ،‬میتوانست‬                                                                    ‫باشند و خود را بشویند‪ ،‬در واشنگتن پست سخنی از آن به‬
                                                                                                                      ‫میان نمیآید‪ ،‬ولی خود زائران بسیار خوشوقت میشدند!!»‬
      ‫بهعنوان نشانههایی از ضعف من محسوب شود‪».‬‬                                                                         ‫حرف آیتالله را قطع كردم تا به او یادآور شوم «طی چهار‬
‫با این حال او به این نتیجه رسید كه باید پیام قاطعانهای‬                                                                ‫سال و نیمی كه من وزیر آبادانی و مسكن بودم‪ ،‬چاههایی‬
‫برای تعیین محدودههای سیاست گسترش آزادیها بفرستد‪.‬‬                                                                      ‫در رودخانه حفر شد تا تهیه آب آشامیدنی شهر آسانتر‬
‫بنابراین روز ‪ ۲۶‬ژوئن ‪ ،۱۹۷۸‬در گفتگویی با هفتهنامه‬                                                                     ‫شود‪ ۳۰ ،‬خانه برای كارمندان دولت ساخته شده و‪ ...‬و‪...‬‬
‫آمریكایی «نیوزویك» اعلام كرد كه ائتلاف نامقدس سرخ و‬                                                                   ‫دروازههای شهر در دست ساختمان بود‪ »...‬با افسوس پاسخ‬
‫سیاه را پدیدهای خلاف طبیعت میداند و افزود‪« :‬هیچكس‬                                                                     ‫داد‪« :‬میدانم‪ ،‬اما فقط همینها بود یا تقریباً همینها‪ .‬قم را با‬
‫نمیتواند مرا سرنگون كند‪ .‬من از پشتیبانی بزرگترین بخش‬                                                                  ‫مشهد مقایسه كنید‪ .‬میگویند در ظرف فقط چند سال‪ ،‬آن‬
‫ملت‪ ،‬ازجمله كارگردان و ‪۷۰۰‬هزار سرباز برخوردارم‪».‬‬                                                                      ‫شهر یكی از زیباترین و مجهزترین در دنیای مسلمان شده‬
‫دستگاههای رسمی تبلیغاتی‪ ،‬این گفتهها را بهگونه‬                                                                         ‫است‪ .‬خواهر كوچك حضرت رضا هم سزاوار كمی توجه‬
                                                                                                                      ‫بود‪ ».‬پذیرفتم و گفتم كه مطمئناً شاه اوامر لازم را در این‬
        ‫گستردهای به اطلاع افكار عمومی داخلی رساند‪.‬‬                                                                                       ‫مورد به دولت صادر خواهد كرد‪.‬‬
‫محمدرضاشاه‪ ،‬هنوز برگهای برنده متعددی در دست‬
‫داشت و هنوز قدرت در اختیارش بود‪ .‬چند هفتهای نسبتاً‬                                                                                            ‫توصیههای شریعتمداری‬
‫آسوده بود و میخواست از چند هفته دیگر برای تحقق‬                                                                        ‫این‪ ،‬گونهای ورود به اصل مطلب بود و همچون دادنامهای‬
                                                                                                                      ‫كه در دادگاه خوانده میشود‪ .‬سخنان دیگر او بهراستی‬
            ‫بخشیدن به دگرگونیهای داخلی سود جوید‪.‬‬                                                                      ‫نشانههای اخطار داشت‪« .‬شریعتمداری» پافشاری بسیار‬
‫پس از این سخنان و اعلام نظرها‪ ،‬شاه و خانواده سلطنتی‬                                                                   ‫كرد كه هرچه زودتر و بهصورتی اضطراری‪ ،‬باید «بهگونهای‬
‫به نوشهر ــ در كناره دریای «خزر» ــ رفتند تا تعطیلات‬                                                                  ‫عمل شود كه جمله افراد خاندان سلطنت‪ ،‬وزرا و بلندپایگان‬
‫تابستانی سالانه خود را در آنجا بگذرانند‪( .‬ادامه دارد)‬                                                                 ‫مملكت و دربار رفتاری غیر قابل سرزنش داشته باشند‪ ».‬و‬
                                                                                                                      ‫افزود‪« :‬خوب میدانم كه فقط درباره كسانی سخن بر سر‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19