Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۱ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه‌‌‌‌‌‪‌1‌‌۳‬شماره‌‪1۸۷۷‬‬                                  ‫بهویژه در صنعت نفت كه كمیتهای از كمونیستهای قدیمی‪،‬‬          ‫این اقدامات ظاهری‪ ،‬آخرین «تصمیمات بزرگ»ی‬
‫جمعه ‪ 1۲‬تا پنجشنبه ‪ 1۸‬مه ‪۲0۲۳‬‬                             ‫این جنبش را رهبری میكرد‪ .‬واكنش نخست وزیر آن بود كه‬          ‫بود كه نخست وزیر گرفت و یا خواستهایی كه به دست‬
                                                          ‫گرچه دستمزد كاركنان نفت از همه بالاتر بود‪ ،‬بلافاصله ‪%۲۵‬‬     ‫آورد‪ ،‬و طبیعتاً هیچ یك از آنها نتوانست جلو تشنج اوضاع‬
                              ‫نخورده مانده بود‪.‬‬           ‫بر آن بیفزاید‪ .‬او در هیأت دولت گفت این افزایش حقوق‪،‬‬         ‫را كه هر آن افزایش مییافت بگیرد‪ .‬همگان حتی آنها را‬
         ‫اما شاه از این پدیده به هیچ نتیجهای نرسید‪.‬‬       ‫فقط برای «آرامش افكار و بازگرداندن نظم است‪ ».‬و به‬           ‫نشانههای ضعف میانگاشتند‪ .‬وضع‪ ،‬همچنان وخیمتر‬
                                                          ‫وعده خود عمل نخواهد كرد‪ .‬اما هیچ فرقی نكرد‪ ،‬و فرو‬
                  ‫==‬                                                                                                                                        ‫میشد‪.‬‬
                                                                     ‫رفتن كشور در هرج و مرج مطلق‪ ،‬آغاز شد‪.‬‬
‫چند روز بعد‪ ،‬شهبانو نیز به طبس رفت‪ .‬اما رفتار اندكی‬                                                                                         ‫گل میخك بر دهانه تفنگها‬
‫نامناسب تنی چند از همراهانش‪ ،‬مردم را آزرده كرد‪.‬‬                                            ‫زلزله طبس‬                  ‫‪ ۱۱‬سپتامبر را آیتالله شریعتمداری روز عزاداری برای‬
‫استقبال‪ ،‬چنانكه باید‪ ،‬گرم نبود‪ .‬شهبانو خشمگین شد‪ .‬رادیو‪،‬‬  ‫‪ ۱۶‬سپتامبر‪ ،‬زلزلهای فاجعهبار شهر كویری «طبس» را در‬          ‫قربانیان «جمعه سیاه» اعلام كرد‪ .‬همه چیز در آرامش و‬
‫بی گمان برای كدر كردن تصویر او‪ ،‬واكنشهای خشمآگین‬          ‫جنوب خراسان‪ ،‬ویران كرد‪ .‬هفتاد در صد شهر از میان رفت‬         ‫وقار گذشت‪ .‬حكومت نظامی‪ ،‬ظاهراً چه در تهران و چه‬
                                                          ‫و از نخستین ساعات‪ ،‬شمار قربانیان سه هزار تن برآورد شد‪.‬‬      ‫در برخی از استانها برقرار بود‪ .‬شاه فقط یك دستور داده‬
                               ‫وی را پخش كرد‪.‬‬             ‫یاریهای دولتی و سازمان شیر و خورشید سرخ زیر نظارت‬           ‫بود و آن هم این كه خونی ریخته نشود‪ .‬نخست وزیر‬
‫دولت‪ ،‬یك سرلشكر مهندس بازنشسته را كه پیشتر مسؤول‬          ‫حسن سراج حجازی‪ ،‬استاندار‪ ،‬كه مردی كارآزموده و مورد‬          ‫فقط یك نگرانی داشت و آن این بود كه مبادا مخالفین‪،‬‬
‫تأسیسات و ساختمانهای ارتش‪ ،‬و به كاردانی و دینداری‬         ‫احترام همگان بود‪ ،‬بهسرعت رسید‪ .‬شاه‪ ،‬طبق معمول در‬            ‫حتی تندروهاشان‪ ،‬ناراحت شوند‪ .‬دیگر هیچ ابتكاری به‬
‫شهره بود‪ ،‬مأمور بازسازی منطقه ویرانشده كرد‪ .‬او بلافاصله‬   ‫این گونه موارد‪ ،‬تصمیم گرفت به دیدار مناطق زلزلهزده‬          ‫نظر او نمیرسید‪ ،‬نمیدانست چكار كند‪ .‬در پایتخت چند‬
‫به آنجا رفت و كار تجدید ساختمان را آغاز كرد‪ .‬اما با‬       ‫برود‪ .‬او‪ ،‬از بی تفاوتی رسمی در هنگام وقوع فاجعه سینما‬       ‫كامیون از سربازان وظیفه‪ ،‬سر برخی چهارراهها و جلو چند‬
‫آغاز بازسازی سریع شهر طبس‪ ،‬ناگهان شاهد ورود گروه‬          ‫ركس درس عبرت گرفته بود‪ .‬بهگفته كسانی كه در هواپیمایی‬        ‫ساختمان دولتی ایستاده بودند‪ .‬به مخالفین خبر رسیدكه به‬
‫كوچكی از ملایان شد كه آشكار نبود از كجا آمدهاند‪ .‬از‬       ‫كه شاه را به آنجا میبرد‪ ،‬بودند‪ ،‬او عصبی بود‪ .‬آیا از آن بیم‬  ‫سربازان دستور داده شده تیراندازی نكنند‪ ،‬مگر آن كه به‬
‫مشهد هم نیامده بودند‪ .‬دستگاه امنیتی آنها را نمیشناخت‪.‬‬     ‫داشت كه با چند فریاد یا تظاهرات خصمانه روبرو شود؟‬           ‫آنان حمله شود‪ .‬گروههای كوچك افراطی‪ ،‬روشهای تازهای‬
‫تازهرسیدگان شیرینی پخش میكردند و به زلزلهزدگان‪ ،‬لباس‬                                                                  ‫آغاز كردند‪ :‬دادن گل و شیرینی به سربازان‪ ،‬و فحش و ناسزا‬
‫و كمی پول میدادند‪ .‬از همان زمان‪ ،‬چند تن از رهبران‬                                   ‫بههرحال چیزی نگفت‪.‬‬                ‫به افسران و درجهداران جوانی كه آنها را همراهی میكردند‪.‬‬
‫مخالفان تقاضای دیدار با نخست وزیر را كردند و به او‬        ‫استقبال مردم زلزلهزده‪ ،‬مهربانانه و سنتی بود‪ .‬سه ساعت‬        ‫این كار‪ ،‬روحیه آنان را خراب میكرد و بهشدت‪ ،‬احساسات‬
‫گفتند‪ :‬اكنون كه روحانیون به امور زلزلهزدگان میرسند‪ ،‬چرا‬   ‫تمام‪ ،‬شاه‪ ،‬همه خیابانهای شهر ویران شده را پیمود‪ ،‬به‬         ‫گوناگونشان را برمیانگیخت‪ .‬سربازان دریافتند كسانی‪ ،‬بی‬
‫نباید به ما اجازه داده شود كه چنین كنیم؟ آن «آقایان» از‬   ‫تقاضاها گوش داد‪ ،‬هموطنانش را دلداری داد‪ ،‬بر خلاف‬
‫نشانه اعتمادی كه از نخست وزیر دیدند‪ ،‬بسیار شادمان‬

                                  ‫خواهند شد‪.‬‬
‫شریف امامی دست به اقدامی جنون آمیز زد‪ :‬به مأمور‬
‫بازسازی خود دستور داد بار و بنهاش را جمع كند و به‬

                                                          ‫امیرعباس هویدا‬

‫تهران بازگردد‪ .‬مأموران دولتی نیز تقریباً همگی‪ ،‬منطقه را‬   ‫عادتش اجازه داد مردم او را ببوسند‪ ،‬كودكان را در آغوش‬        ‫آن كه تنبیه شوند‪ ،‬به بالادستیهایشان فحش میدهند و‬
‫ترك گفتند‪ .‬مخالفان بلافاصله حكومت را به بیمسؤولیتی‬        ‫گرفت‪ ،‬دستورات لازم را به استاندار‪ ،‬رئیس سازمان شیر و‬        ‫حتی بر آنان‪ ،‬آب دهان میاندازند‪ .‬افسران و درجهداران‬
‫و بیتوجهی متهم كردند و اعمالش را خیانتكارانه خواندند‪.‬‬     ‫خورشید سرخ و مسؤولان نجات داد‪ ،‬و از چادرهای برپا‬            ‫نیز بهكلی روحیهشان را از دست داده بودند‪ ،‬زیرا دستور‬
‫شواهد هم به آنان حق میداد‪ .‬افكار عمومی بر خود لرزید‪.‬‬      ‫شده برای بیخانمانان بازدید كرد‪ .‬رابطه انسانی او با ملتش‬     ‫گرفته بودند كاری نكنند‪ .‬اندك اندك گروههایی آغاز كردند‬
                                                          ‫كامل بود‪ .‬با بیم آمد‪ ،‬ولی التیامیافته‪ ،‬آرام و با احساسی‬     ‫به این كه پیرامون كامیونهای سربازان گردآیند و به شاه‪ ،‬بد‬
     ‫و همه اینها‪ ،‬بی آن كه شاه بداند صورت گرفته بود‪.‬‬      ‫خوب بازگشت‪ .‬به زیارتی سریع به مشهد رفت و با آن كه‬           ‫و بیراه بگویند‪ ،‬عكسهای او را پاره كنند و بر آنها آب دهان‬
‫در آن میانه ماه سپتامبر‪ ،‬اصلان افشار‪ ،‬رئیس كل تشریفات‬     ‫مردم آنجا در آخرین لحظه از آمدنش آگاه شدند‪ ،‬استقبال‬         ‫بیندازند‪ .‬چگونه میشد به آن سربازان جوانی كه بیشترشان‬
‫شاهنشاهی‪ ،‬تلفنی بسیار شگفتانگیز از سرهنگ كا‪.‬ژ‪.‬ب‪.‬‬          ‫گرمی از او كردند‪ .‬در حرم امام رضا با شمار زیادی از ملایان‬   ‫از روستاها آمده و برای دفاع از آب و خاك و اطاعت از‬
‫«وینوگرا ُدف»سفیراتحادجماهیرشورویدرتهران‪،‬كهپیشتر‬          ‫دیدار كرد و با آنان از وابستگیش به اسلام سخن گفت‪ .‬هیچ‬       ‫بزرگ فرمانده خود‪ ،‬آموزش دیده بودند‪ ،‬فهماند كه باید‬
‫سفیر مصر بود و نباید او را با همنامش كه در زمان دوگل‬      ‫نشانهای از مخالفت یا دشمنی نبود‪ .‬همه دستش را بوسیدند‬        ‫این وضع را در سكوت تاب آورند؟ نتیجه روانی این روش‪،‬‬
‫سفیر مسكو در پاریس بود اشتباه گرفت‪ ،‬دریافت كرد‪ .‬او‬        ‫و ابراز وفاداری به او كردند‪ .‬این پدیده شگفتانگیز دیگری‬
‫گفت مایل است میهمانی شامی بهافتخار خانم فریده دیبا‪،‬‬       ‫بود‪ .‬اعتبار‪ ،‬محبوبیت‪ ،‬شكوه و قدرت او همچنان دست‬                                             ‫مصیبتبار بود‪.‬‬
                                                                                                                      ‫بهزودی اعتصابهای پراكنده در همه جای كشور آغاز شد‪.‬‬
     ‫مادر شهبانو برپا كند‪ .‬این خواست‪ ،‬چیزی غیر عادی‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18