Page 27 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۴ (دوره جديد
P. 27
صفحه۲7شماره1۸۸0
جمعه ۲تا پنجشنبه ۸ژوئن ۲0۲۳
در ِد
دگردیسی؛
مقاله سوم:
واقعبینی و
امیدواری
دهه هفتاد تا نیمه دهه هشتاد خورشیدی) را شامل میشود. اجتماعیاکنونایران،موجبتاریخیشد ِناینخیزششدهاند. =جامعه ایران درگیر یک دگردیسی اساسی است و خیزش
البته اعضا این گروهها همپوشانی فراوان دارند و یک معترض توجه به این نکته هم اهمیت دارد که برخلاف جنبشهای سال ۱۴۰۱مرحلهای از فرجام این دگردیسی بود .وجه تمایز
به سادگیمیتواند متعلق به همه گروههای یادشده باشد .به اعتراضی پیشین ،خیزش ۱۴۰۱بهانه تولید و عرضه آثار هنری این خیزش نسبت به باقی اعتراضات پیشین هم در این نکته
عنوان بهترین نمونه میتوان خود مهسا امینی را مثال زد که بسیاری شده و هنرمندان دلبسته به این خیزش برای تثبیت نهفته است که برخلاف تمام اعتراضاتی که در چهار دهه اخیر
و ماندگاری آن سنگ تمام گذاشتند .این آثار ،فارغ از کیفیت علیه حکومت تبهکار جمهوری اسلامی بروز کرده بودند،
عضوی از تمامی گروههای یاد شده به شمار میرود. و ارزش هنری آنها ،به دلیل استمرار در تولید و عرضهشان به خیزش ۱۴۰۱از زمان حال فراتر رفت و با نفوذ به وجدا ِن
در جامعه امروز ایران ،چنین گستره متنوعی از ناراضیان جامعه ایران ،خود به تاریخیشد ِن خیزش ۱۴۰۱یاری رسانده جمع ِی ایرانیاندارایتاریخشد.بخشهایمتنوعیازجامعه
را نمیتوان منزوی کرد .اما در مقابل ،این گروههای معترض وموجبجایگیریآندرحافظهجمع ِیایرانیانشدهاند.شک ایران با پذیرش خیزش ۱۴۰۱به عنوان یک نقطه ارجاع برای
هم به دلیل عدم دسترسی به نهادهای اداره حکومت و عدم نیست که آثار هنری ،اسباب ماندگاری هستند و چنته خیزش اشاره به شرایط سیاسی و اجتماعی اکنون ایران ،موجب
امکان سازماندهی برای فلج کردن این نهادها ،امکان براندازی
آنی نظام جمهوری اسلامی را ندارند .اگر واقعبینانه و فارغ ۱۴۰۱از این اسباب خالی نیست. تاریخیشد ِناینخیزششدهاند.
از احساسات به شرایط فعلی بنگریم ،خیزش ۱۴۰۱هرچند شتاب عمر آدمی و آهستگی تحولات اجتماعی
بسیاری از نیروها و ارکان حکومت تبهکار را فرسوده اما به این تاریخی شدن اما به معنی اتمام ماجرا نیست .یکی از یوسفمصدقی-دگردیسی،تغییرینمایانوبنیادیناستدر
هسته اصلی قدرت حکومت گزند جدی نرسانده است .در شوربختیهای نوع بشر ،عدم تناسب عمر کوتاه آدمی در ظاهروهویتموجوداتزنده.دراینپدیده،وضعیتزیستی
معادله فعلی ،براندازی حاصل نمیشود مگر آنکه توازن مقابل ضرباهنگ کند تحولات اجتماعی است .این مسئله و خصوصیات ظاهر ِی جانداران چنان تغییر میکند که پس از
همیشه موجب سرخوردگی فعالان تغییرجوی نسلهایی شده کامل شدن فرآیند دگردیسی ،محصول نهایی هیچ شباهتی به
نیروهای متخاصم از بیرون دچار تغییر شود. که عمرشان به دیدن دگرگونیای که عمر و توانشان را برای آن گذشتهاش نخواهد داشت .در نتیجه هر دگردیسی ،موجودیتی
تکمله صرف کردهاند ،قد نداده است .اشاره شد که دگردیسی جامعه نوین به صحنه هستی وارد میشود و نوعی دیگر از زیستن
ایران با خیزش سراسری ۱۴۰۱وارد مرحله فرجامین خود شده آغازیدن میگیرد .هر دگردیسی را دردی همراهی میکند
اینکه خیزش ۱۴۰۱در کوتاهمدت منجر به براندازی نظام است اما این فرجام شاید آنقدر طول بکشد که بسیاری از که حکایت از نابودی موجود پیشین و تولد هویتی نو دارد.
تبهکار جمهوری اسلامی نشد ،نباید موجب ناامیدی معترضان کوشندگان خیزش اخیر را ناامید و افسرده کند .این افسردگی و جوامع انسانی هم به فراخور گنجایش و ظرفیتهایشان
شود .این خیزش دستاوردهای بسیاری برای براندازان داشت ناامیدی خود میتواند به کندتر شدن فرآیند تغییر و تحول در دچار دگردیسی میشوند .هرچه طول و عرض تاریخ جامعهای
که همگی باعث امیدواری هستند .از بزرگترین دستاوردهای جامعه بیانجامد .اینجاست که واقعبینی میتواند به دارویی وسیعتر و تنوع و تکثر میان باشندگان آن بیشتر باشد ،به
این جنبش که نباید از آن غافل شویم این است که در اثر تلخ اما کارآمد در مقابله با ناامیدی و افسردگی حاکم بر جامعه دلیل تقابل میان عناصر ناهمگون شکلدهنده به آن جامعه،
این خیزش ،برای بار اول در چهار دهه اخیر ،حکومت در وقوع دگردیسی در آن دردناکتر میشود .جامعهای تاریخی
برابر معترضان کم آورد و خیابان را به آنها واگذار کرد .اینکه بدل شود. که از پس قرنها سکون و خوابزدگی ناگهان تکان خورده
زنان بیحجاب در خیابانها جولان میدهند و حکومتگران واقعبینی ایجاب میکند که خیزش اخیر را در پیوند با و هوشیاریاش را بازیافته ،برای بقا و همچنین برای جبران
تنها تلاش میکنند تا از ورود بیحجابان به اماکن دولتی و جنبشهای متناوب پیش از خودش بسنجیم و در سایه این عقبماندگی و واپسرفتگیاش ،چارهای جز یک دگردیسی
محیطهای محصور عمومی جلوگیری کنند ،حکایت از کمبود سنجش ،برآیند حضور نیروهای مختلف و متفاوتی را که به دردناک ندارد .چنین تحولی اگر به ثمر بنشیند ،به هر میزان
نیرو و فقدان منابع لازم برای قدرتنمایی خیابانی حکومت بهانهقتلمهساامینیواعتراضبهحجاباجباریگردهمجمع که پرهزینه باشد اما از فنا شدن آن جامعه جلوگیری میکند و
آمدند تا علیه جمهوری اسلامی طغیان کنند ،ارزیابی کنیم.
دارد .چنین دستاوردی را نمیتوان کوچک شمرد. راهی نو برای بقا پیش پای آن میگذارد.
حکومتهای مستبد و تبهکار از قماش جمهوری اسلامی معادلهای که به براندازی نمیرسید تاریخیشد ِنیکخیزش
که با اوباشگری خیابانی به قدرت رسیدهاند ،اگر خیابان را از خیزش سراسری ،۱۴۰۱تا اکنون ،وسیعترین و مستمرترین
دست بدهند -به دلیل غیاب نشانههایی که حکایت از حضور مجموعه اعتراضاتی بوده که حکومت تبهکار جمهوری چنانکه در مقالات پیشین آمد ،جامعه ایران درگیر یک
مستمر حامیانشان در فضای عمومی کند -اعتماد به نفسشان اسلامی با آن روبرو شده است .این رخداد ،بخش بزرگی از دگردیسی اساسی است و خیزش سال ۱۴۰۱مرحلهای از
تحلیل میرود و مثل لاتهایی که از «مردانگی» افتاده باشند، جامعه ایران را درگیر خود کرد و به دلیل فراگیری و تنوع فرجام این دگردیسی بود .وجه تمایز این خیزش نسبت به باقی
دچار عمیقترین شکل بحران هویت میشوند .چنین بحرانی همدلان و دلبستگانش ،فرصت به حاشیه راندن و منزوی اعتراضات پیشین هم در این نکته نهفته است که برخلاف
را چاره و علاجی نیست و نهایتاش یأس و خودویرانگری کردن و در نهایت نابودی کوشندگانش را از دستگاه سرکوب تمام اعتراضاتی که در چهار دهه اخیر علیه حکومت تبهکار
جمهوری اسلامی گرفت .گستره همدلان با خیزش ۱۴۰۱شامل جمهوری اسلامی بروز کرده بودند ،خیزش ۱۴۰۱از زمان حال
است. بخش بزرگی از نیمی از جمعیت ایران (زنان برابریخواه)، فراتر رفت و با نفوذ به وجدا ِن جمع ِی ایرانیان دارای تاریخ
اگر واقعبینانه و از فاصله به آنچه در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ قومیتهای قربانی تبعیض ،طبقه متوسط رو به فقر و زوال شد .بخشهای متنوعی از جامعه ایران با پذیرش خیزش۱۴۰۱
در ایران رخ داد بنگریم ،درمییابیم که برای نخستین بار« ،ما» و فعالتر از همه ،نسل جوان موسوم به ( Zمتولدین انتهای به عنوان یک نقطه ارجاع برای اشاره به شرایط سیاسی و
به «آنها» ضربه نواختهایم! نواختنی به یاد ماندنی که البته
آخرین نوازش نخواهد بود!