Page 44 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۵ (دوره جديد
P. 44
صفحه44شماره1881
جمعه 1۹تا ۲۵خردادماه 140۲خورشیدی
امتناع عشق در فرهنگ اسلامی
جنسی و جنسیتزدایی از زنان (و مردان) است. پیشااسلام و عصر مدرن در جوامع مسلمان ،ریشه در موانع = ظهور اسلام سیاسی -ایدئولوژیک -بنیادگرایی
با تغییرات اجتماعی و سیاسی و تحولات فرهنگی و ادبی و بازدارندگی فرهنگ دینی در اندیشهورزی و مخالفت آن با و ...مسئله زن و شوریدگی عشق را با مانعهای جدی و
که در جهان شرق به دنبال آشنایی به اخلاقیات مدرن به تفکر انسانی و «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» دارد؛ فرهنگی سرنوشتسازی در رهایی جنسی -وجودی -فرهنگی و
وقوع پیوست ،زنان در ادبیات از جایگاه سنتی فرودستی که بسندگی آسمانی دارد و هرگونه متن فکرگرا ،شکانگیز ذهنی ساکنان اقلیمهای خاورمیانه و ذهنیتهای فرهنگ
بهدر آمده و عشقهای جسمانی و شیدایی جنسی از حاشیه و خیالپرور و فرهنگساز را برنمیتابد و بر هر آنچه
و پنهانکاری به یکی از سبکهای ادبی و هنری تبدیل شدند. اندیشهساز و تحولخواه است ،نفی و خمود تحمیل میکند. اسلامی مواجه ساخته است.
این رخداد همزمان و همراه با ورود دختران و زنان به داستان یوسف و زلیخا در قرآن و پرداختی منفی،
ساحتهای اجتماعی -آموزشی (زنانگی مدرن) بوده و با سرکوبگرایانه و غیراخلاقی از آن ،یکی از ریشههای مبنایی علی اصغر حقدار – فرهنگ اسلامی با لایههای مختلف
گذار از تکالیف سنتی و شرعی ،آنان هم در جوامع شرقی برای مقابله با جنسیت عاشقانه و احساسات تنانه به شمار آن اعم از احکام -اخلاق -عرف -سیاست -تصوف -ادبیات-
میرود؛ از داستان یوسف و زلیخا در فرهنگ اسلامی و هنجارهای اجتماعی و رفتارهای شخصی ،در تاریخ هزار و
دارای حقوق اجتماعی -اخلاقی و سیاسی شدند. ادبیات ترکی و فارسی و عربی ،بیشتر تعابیر عرفانی و الهی چهارصد ساله خود ،حقوق -جنس -جنسیت و بدن زنان را
به دنبال این تغییرات ،مفهوم و مصداق عشق هم دگردیسی نادیده گرفته است؛ عشق آزاد که در روابط جنسی ،حسی و
بنیادینی پذیرفت .در دنیای مدرن عشق به شکل اروتیک ارائه شده است. شیدایی تنانه تعریف میشود ،مفهوم و نهاد تازهای است که با
(تنانه) و با ماهیتی جسمانی (تنکامگی) ،معنا پیدا میکند. تا دورهای که در اواخر قرن هژدهم میلادی شرقیان اعم دگردیسی در ذهنیت و اخلاق و حقوق مدرن ،به عرصه رسیده
ظهور اسلام سیاسی -ایدئولوژیک -بنیادگرایی و… مسئله از ترکان و عربها و پارسها (و سایر ساکنان خاورمیانه که است .بروز علنی و ظهور عینی عشق تنانه با سابقه دیرینه،
زن و شوریدگی عشق را با مانعهای جدی و سرنوشتسازی با باورهای اسلامی زندگی میکردند) با تمدن مدرن غرب ریشه در گسست از فرهنگ و اخلاقیات (عرف و هنجار و
در رهایی جنسی -وجودی -فرهنگی و ذهنی ساکنان آشنا شدند ،مفهوم و مصداق عشق جسمانی (رمانتیک و باور) سنتی دارد؛ گسستی که در دوره رومانتیسم و پدیداری
اقلیمهای خاورمیانه و ذهنیتهای فرهنگ اسلامی مواجه اروتیک) در سنت رسمی و پذیرفته شده روایی ،داستانی ادبیات نوین :رمانس -رمان و… تجلی یافته و تا گستره
ساخته است؛ سرکوبهای اخلاقی -جنسی -جنسیتی و و اخلاقی (ادبیات عامیانه -ادبیات غنایی) جایی نداشت؛ حقوق فردی و اجتماعی زنان(زنیت مدرن) را شامل میشود.
فرهنگی -اجتماعی و سیاسی از سوی بنیادگرایان اسلامی سرتاسر داستانها ،متنها و برخوردهای احساسی ادبیات کشف حدود دانایی انسان ،شکوفایی تشخص آدمی و
(حاکمان و پیروان) ،وضعیتی خشن و یکسویه و از بین سنتی پیچیده در اخلاقیات و احکام دینی بوده و «امتناع برابری حقوقی زنان و مردان ،عشق زمینی و رفتارهای حسانی
برندهی زندگی آزاد انسانی (اخلاقی -فرهنگی -جنسیتی و عشق در فرهنگ اسلامی» را در جریان رسمی به وجود و تنانه را در عشقورزی به وجود آورد و معانی جدیدی به
عشقی) برای زنان و مردان غیرمؤمن و سکولار و آتئیست، آورده است .آنچه عشق انتزاعی ،عشق آسمانی و عشق الهی هویت جنسی انسانها بخشید؛ با پیشرفت و نهادینه شدن
فراهم ساخته است .مسئله و مشکله عشق جسمانی و در فرهنگ دینی نامیده شده ،نشانگانی از نادیده گرفتن عشق مدرن ،الگوها ،باورها ،هنجارهای سنتی که برگرفته از
روابط اروتیک در فرهنگ اسلامی حل نشد ،بلکه گرفتار هویت جنسی و زنانگی شخصی ،سرکوب احساسات درونی احکام متافیزیکی و ادیان بود ،به عقب رانده شد و مفاهیم
انسانی ،شادی و لذت جسمانی و ترویج زنستیزی ،تبعیض پیشین «عشق الهی»« ،عشق آسمانی»« ،عشق صوفیانه» و
ایدئولوژی اسلام سیاسی و بنیادگرایی دینی گردید. «عشق مجازی» از موضوعیت و محوریت روابط جنسی،
بیرون رانده شدند.
فرهنگ اسلامی با ممنوعیت روابط عشقی ،ادبیات
عاشقانه پیشین را به الفاظ و تأویلات دینی کشاند و با تهی
ساختن آنها از حقیقت جنسی و عاطفی ،رابطه جنسی و
جنسیت زنان و مردان را تحت سیطره الهی و آیینی درآورد؛
فرهنگ اسلامی با تابوسازی و ارزشگذاری بر حسیات ،رفتار
و هویت جنسی (زنان) و ارزشداوری بر علائق عشقی و
سلائق تنانه ،دو نوع رسمی و عرفی تولید نسل (ازدواج) و
تجاوز و رابطه جنسی غیررضامندانه (روسپیگری و…) را در
قالبهای صیغه و تحمیل غریزه بر نیاز و طلب ،رسمیت
داده و هرگونه راه را بر عشق آزاد و نوع معشوقگی بسته
و راه را بر شاهدبازی ،روابط ناسالم و غیرمتعارف جنسی و
عشقهای پنهانی باز گذاشته است .در زبان و ادبیات دینی
(هم در زبان فقهی و هم در زبان تصوف متشرعانه) چهره
و عملی مذموم و تقبیح شده از شادی و عشق و لذت،
آراسته شده است؛ مفاهیم و واژگانی چون «فسق و فجور»،
«لهو و لعب»« ،هوا و هوس»« ،شهوترانی و گناهکاری»
و «بیبندباری و زناکاری» ،با ارزشگذاری دینی «گناه»،
«حرام»« ،محرم و نامحرم»« ،زانی و زانیه» و… در اشاره به
عشق و شیدایی جنسی و شادخواری به کار برده میشود.
سرکوب و بازدارندگی فرهنگ اسلامی در حریم عاطفی و
جنسی ،محدود به مسائل ،رفتار و اعمال انسانی نبوده و با
منع موسیقی ،رقص ،نقاشی ،پیکرهسازی و سپسترها با منع
و تحریم و تخریب ادبیات در آموزهها و روایات اعتقادی
(متصوفانه و متشرعانه) ،انحطاط و امتناع خیالپردازی در
امر جنسی و اعمال و رفتارهای عشقی را بر ذهن و قلم
نخبگان و نویسندگان ،جاری ساخته است.
امتناع عشق در فرهنگ اسلامی در دوره میانه عصر