Page 13 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۳۸ (دوره جديد
P. 13
صفحه1۳شماره1۹0۴ اردشیر زاهدی ،بهویژه با آرام كردن درگیریها و بدخوییهای خود را در چند نسخه نوشتهام .هر یك از شما ،یك
جمعه 17تا پنجشنبه ۲۳نوامبر ۲0۲۳ پیرامونیان ــ با روش ویژه خود كه ناگهان همه چیز را پایان نسخه از آن را دریافت خواهید كرد .همچنین دبیر كل حزب
می داد ــ یاری ارزشمندی كرد .تلفنهای ضروری زاهدی برای
سه نشان ،دو نشان ،ایرانی بود .نشان درجه اول ذوالفقار، رستاخیز».
نشان ارتش بود و آن دیگر ،نشان كشوری سلطنتی .سومی حل مسائل دیپلماتیك نیز بسیار ارزنده بود. این سند چه شد؟ نسخه نخست وزیر بهوسیله خود او به
هنگامی كه پرنسس ثریا از مرگ كسی كه بعدها بهعنوان دكتر هادی هدایتی وزیر مشاور داده شد .متن وصیتنامه در
مال مصر بود و انتخابی كاملا بهجا. بزرگترین عشق زندگیش یاد كرد ،آگاه شد ،بر آن شد كه پاكتی سر به ُمهر بود و بهوسیله دكتر هدایتی در گاوصندوق
== در مراسم خاكسپاری حضور یابد .اردشیر زاهدی با همه سری رئیس دولت قرار داده شد .نسخه دفتر خود شاه ،در
مهارتهایش ،كوشش كرد او را از این تصمیم بازدارد .و به او خارج از كشور است .نسخه ارتش در آخر كار ،نزد تیمسار
به دنبال تابوت ،تقریباً همه اعضای خاندان سلطنتی، گفت كه بهنام دوستی و احترام متقابل كه همیشه آنان را قرهباغی بود كه با ژنرال هویزر ساخته بود و مانع هر گونه
ازجمله شهبانو و چهار فرزندش ،البته و طبیعتاً سادات به هم ارتباط میداد ،باید قبول كند كه حضورش دشواریهای عملیات نیروهای نظامی میشد و به هیچ وجه به سود او
كه كاروان مشایعان را همانند برادری راستین راه میبرد و بزرگی از لحاظ خانوادگی و تبلیغاتی پدید میآورد .ثریا،
همسرش «جهان» بودند .ایرانیان بسیاری خواسته بودند كه كه چندی پیش آخرین نامهاش را با پیكی خصوصی برای نبود كه آن متن برملا شود.
برای آخرین ادای احترام به شاه به قاهره بروند ،اما زمان شاه فرستاده بود ،بالاخره منصرف شد و به فرستادن تاج گل به همین ترتیب در مورد بختیار هنگامی كه او به
كمتر از ۴۸ساعت بسیار كوتاه بود و بسیاری ،مدارك سفر نخستوزیری رسید ،تمایلی نداشت این متن مطرح گردد.
بسیار با شكوهی بسنده كرد. و مطمئن نیستم كه اصولا از وجود آن آگاه شده باشد.
آماده نداشتند .به این جهت ،شمار ایرانیان اندك بود. آرامگاه در مسجد جامع «الرفاعی» همان جا كه پیكر نسخهای كه به محمد باهری داده شده بود ،بهگونهای
ریچار نیكسون ،رئیس جمهوری پیشین آمریكا ،آنجا بود. رضاشاه در زمان جنگ دوم جهانی در آنجا آرمیده بود تا به
او گفت« :گمان میكنم رفتاری كه دولت ما در این قضیه از نجات یافت.
خود نشان داد ،جزو صفحات سیاه تاریخ آمریكا خواهد بود». ایران بازگشت ،پیشبینی شده بود. در شرایط پایانی رژیم شاهنشاهی ،كه كاملا با آخرین
هیچ شخصیت بینالمللی دیگر ،هیچ سر تاجدار یا پادشاه تابوت او پوشیده با پرچم ملی ایران ،بر روی یك عراده احتمالی كه شاه بدان اشاره داشت ،منطبق بود ،بهسود
پیشینی جز «كنستانتین» پادشاه پیشین یونان و دوست هیچكس نبود كه اشارهای به آن نوشته بكند .همین طور
توپ قرار گرفته بود و دوازده اسب آن را میكشیدند. شهبانو كه روی بختیار حساب میكرد ،و نه حتی بختیار كه
خانوادگی و صمیمی شاه ،حضور نداشت. پیشاپیش تابوت ،سه افسر با لباسهای نظامی ،هر یك پیروزی انقلاب را به یك نمایش قدرت نظامی ترجیح میداد
فقط چهار سفیر ،كشورهای خود را نمایندگی میكردند: بالشكی در دست داشت كه بر هر یك مدالی نصب شده (تمام اسناد موجود این امر را تأیید میكند) ،رئیس ستاد كل
آمریكا ،آلمان ،اسرائیل و فرانسه .انگلیس و مراكش دیپلماتهای بود .شاه فقید ،در دوران زندگی و سلطنتش ،بالاترین مدالها ارتش هم به همین ترتیب ،سودی در رجوع به متن مربوط
دونپایهتری فرستاده بودند .ملكحسین ،پادشاه اردن مثل و درجات و همه نشانهای مهم كشورهای دنیا را دریافت
نداشت .خود شاه هم كه كشور را رها كرده بود.
چند رئیس كشور دیگر ،تاج گلی فرستاده بود. كرده بود .و حالا ،چرا فقط سه مدال؟
سه میلیون مصری ،كاروان سوگواران را همراهی میكردند. مسائل مربوط به ریزهكاریهای مراسم ،پیرامونیان را دچار
==
شب ۲۷ژوئیه ،همه مطبوعات جهان ،صفحات نخست
خود را به مرگ آخرین شاه ایران اختصاص داده بودند.
کالبد محمدرضا شاه با حضور اعضای خانواده سلطنتی و انور سادات در قاهره به خاک سپرده شد
فاجعهای كه بر ایران حكمفرما بود و نتایج خارجی انقلاب، اختلاف نظر كرده و اندكی مسألهآفرین شده بود .پورشجاع پینوشت
باعث شده بود كه داوریها پیرامون شاه فقید ،عادلانهتر باشد. كه خدمتكار وفادار شاه بود ،از سی سال پیش از آن ،همه قاهره ۲9 ،ژوئیه ۱9۸۰
سه ایستگاه تلویزیونی فرانسه ،برنامه اخبار خود را با این مدالهای اربابش را در چمدان بزرگی جای داده بود و همه در آن روز ۲۹ژوئیه ،در گرمای خفقانآور پایتخت مصر،
خبر آغاز كردند .نخستین شبكه ،مروری دراز بر گذشته ،از جا با خود میبرد .برخی نزدیكان شاه میخواستند همه آن مراسم خاكسپاری محمدرضاشاه ،كه خود ،آن را ساده خواسته
اوج تخت جمشید تا فاجعه انقلاب را نمایش داد و اشكهای مدالها و نشانها بر روی بالشك قرار گیرد و پیشاپیش كاروان بود ،بسیار با شكوه برگذار شد .سادات اعلام كرد« :برای ابراز
و همراه تابوت ،چنانكه تشریفات در حالت عادی ایجاب حقشناسی و گرامیداشت كارنامه شاه ،ما با او ،با همان
شاه را در روز ۱۶ژانویه و هنگام ترك ایران. میكرد ،حركت داده شود .اصلان افشار صریحاًمخالفت كرد. افتخار و احتراماتی وداع خواهیم گفت كه هنگامی كه به
شاپور بختیار آخرین نخستوزیر شاه ،در شبكه دوم بود. اولا به اندازه لازم افسر ایرانی نبود ،و ثانیاً و بهویژه ،چگونه این سرزمین آمد به او عرضه داشتیم .مصر ،هرگز یاری ایران
سخنانش در مورد آن شخصیت تاریخی ،نامنصفانه و از زبان میشد پذیرفت مدالها و نشانهای كشورهایی را نمایش داد بههنگام جنگ ۱۹۷۳با اسرائیل را فراموش نخواهد كرد».
كسی كه نخستوزیر او بود ،در شأن شاه نبود .من در شبكه و به آنها افتخار كرد كه برخی از آنان رفتار شرمآوری با چند روز پیش از مرگ شاه ،امیراصلان افشار كه پایان
شاه فقید كرده بودند .در ضمن نمیشد از میان آنها بعضی كار او را نزدیك میدید ،برای آخرین بار به دیدار شاه آمده
سوم تلویزیون بودم. را انتخاب كرد .اردشیر زاهدی هم با این نظر موافق بود. بود .او همه مراسم خاكسپاری را ترتیب داد .همه چیز
پیامهای تسلیت و همدردی بسیاری برای خانواده شاه بالاخره نظر زاهدی و رئیس كل تشریفات پذیرفته شد :از را با همكاری همتای مصری خود ،تیمور بهانجام رساند.
فرستاده شد .در نامه ژیسكاردستن ،نه اسمش ،نه مقامش و
نه خاطرهاش ذكر شده بود.