Page 13 - (کیهان لندن - سال چهل و یکم ـ شماره ۴۷۰ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه‌‌‌‌‌‪‌‌1‌۳‬شماره‌‪1۹۳۶‬‬
‫جمعه ‪ 1۲‬تا پنجشنبه ‪ 1۸‬ژوئیه ‪۲۰۲4‬‬

‫ــ یك موضعگیری خاص هویدا بود كه هم اعتقادی به‬                                        ‫هلیكوپ وارد شدند هویدا ما سه نفر را برد به نزدیك‬                                                               ‫در ﭼﻪ ﺳﺎﻟﯽ؟‬
‫این واردكنندهها و بخش خصوصی نداشت و هم هیچ بدش‬                                       ‫هلیكوپ ‪ ،‬دور از هیأت وزیران‪ .‬اعلیح ت مثل اینكه وارد‬      ‫ــ سال ‪ .۱۳۴۸‬آخرین ماههایی است كه من در وزارت‬
‫یآمد كه من با شاه برخوردی به این صورت داشته باشم‪.‬‬                                    ‫بودند كه من با این جریان مخالف هستم‪ .‬به من اشاره‬         ‫اقتصاد بودم‪ .‬در آنجا هویدا گفت مسأله به عرض رسیده‬
‫چون یك احساس رقابتی میكرد‪ ،‬كه البته واقعاً ناروا بود‪.‬‬                                ‫كردند چه اتفاقی افتاده‪ .‬به عرضشان رساندم كه یك چنین‬      ‫و اعلیح ت فرمودند كه یحهای تهیه بشود كه این‬
‫برای اینكه من هیچ وقت قصد اینكه پست دیگری داشته‬                                      ‫مسألهای مطرح شده و این كار مطلقاً به مصلحت كشور‬
‫باشم و رقیب هویدا بشوم نداشم‪ .‬كسان دیگری بودند كه‬                                    ‫نیست‪ .‬بخصوص استد لی كردم و گفتم كه با توجه به اینكه‬        ‫گرانفروشان را بتوانیم جلوشان را بگیریم‪ .‬چون با هم قب‬
‫شاید این آرزو را داشتند‪ ،‬ولی‪ ،‬صمی نه‪ ،‬من چنین چیزی را‬                                ‫در بودجه تغییراتی دادهایم‪ ،‬البته اشاره نكردم كه تغییرات‬  ‫صحبت كرده بودیم و میدانست من مخالف این كار‬
‫یخواستم و اص دنبال این كارنبودم‪ .‬بههرحال‪ ،‬او وقتی‬                                    ‫بیش برای كارهای ارتشی بوده‪ ،‬و با توجه به اینكه وضع‬       ‫هستم‪ ،‬رو كرد به پرتو‪ ،‬كه پرتو هم كمی تعجب كرد از این‬
‫احساس خطر میكرد میبایست یك مقداری محكم كاری‬                                          ‫تولید كشاورزیمان هم هیچ در آن سال روشن نیست‪،‬‬             ‫كار تند‪ .‬پرتو گفت ما درباره منع احتكار یك قانونی داریم و‬
‫خودش را بكند‪ .‬از این گذشته‪ ،‬به مداخله دولت در فعالیت‬                                 ‫اگر بخواهیم كم و بیش میزان رشد اقتصادی سالهای پیش‬        ‫احتیاج به قانون تازه نیست‪ .‬قانونی بود كه در زمان جنگ‬
‫اقتصادی اعتقاد داشت‪ .‬یعنی با آن سیاستی كه من در پیش‬                                  ‫را داشته باشیم تنها راهی كه داریم این است كه بخش‬         ‫دوم گذشته بود‪ .‬هویدا فوری گفت كه یعنی ش مخالفید‬
‫گرفته بودم‪ ،‬موافقتی نداشت‪ .‬اما باید بگویم چیزهای متضاد‬                               ‫خصوصی را تشویق بكنیم كه فعالیت بیش ی بكنند‪ .‬اگر‬          ‫با اینكه این كار بشود‪ .‬پرتو هم فوری جا زد‪ ،‬گفت نخیر‪،‬‬
‫و متناقض همراه هم بودند‪ .‬یعنی باز هم دوستی خودمان‬                                    ‫آنها را تشویق نكنیم و دل د بكنیم به تحقیق میزان رشد‬      ‫امر میفرمایید میرویم این یحه را تهیه میكنیم‪ .‬بعد از‬
‫را به یك صورتی‪ ،‬البته من دلخور بودم‪ ،‬ولی به یك صورتی‬                                 ‫اقتصادی ما خیلی پایین خواهد آمد‪ .‬این از آن چیزهایی‬       ‫نا یگانه پرسید‪ ،‬كه البته قب با او صحبت كرده بود‪ .‬او‬
                                                                                     ‫بود كه شاه هیچ حا نبود بشنود و به فكر فرو رفت‪ .‬در‬        ‫هم گفت نخیر‪ ،‬ما میرویم این یحه را تهیه میكنیم‪ .‬بعد‬
   ‫داشتیم‪ .‬اما اعتقادی من دیگر به كار با او نداشتم‪ .‬ش‬                                ‫همین ضمن هم هویدا مرتب به آن دو نفر اشاره میكرد‬
‫وقتی در دهه ‪ ۷۰‬میبینید او چه كارهایی را كرد‪ ،‬میبینید‬                                 ‫كه طرحتان را به عرض اعلیح ت برسانید و به علت همین‬             ‫از من پرسید‪ .‬من گفتم كام با این كار مخالفم و حا‬
                                                                                     ‫ا ار و اشاره هویدا پرتو هم سعی میكرد كه م یحه‬            ‫هم نیستم در تهیه این یحه كت بكنم‪ .‬گفت آقا اگر‬
                ‫كه ریشههایش در همین دهه ‪ ۶۰‬وجود داشت‪.‬‬                                ‫را تقدیم اعلیح ت كند و دستش را جلو و عقب میبرد‪.‬‬          ‫مخالفید باید به عرض اعلیح ت برسانیم‪ .‬گفتم من به‬
                                                                                     ‫شاه هم كه كام وارد بود كه جریان چه هست‪ ،‬خیلی با‬          ‫عرض اعلیح ت میرسانم كه مخالفم‪ .‬هویدا هیچ انتظار‬
‫ﺑﻌﺪ از اﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎن ﺷ ﺑﺎ اﻋﻠﯿﺤﴬت ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮدﯾﺪ در‬                                          ‫عصبانیت گفت این كاغذ چیست كه میخواهید به من‬
                                                                         ‫اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ؟‬                                                                                             ‫نداشت كه من به این شدت بایستم‪.‬‬
                                                                                                                                              ‫از آنجا كه بیرون آمدیم یگانه خیلی ا ار كرد كه من در‬
‫ــ معنی حرف اعلیح ت در مورد قیمت فو د این بود كه‬                                                                                              ‫جلسهای كه آنها میخواهند این طرح را تهیه بكنند باشم‪،‬‬

                                  ‫از راﺳﺖ‪ :‬ﻧﺎﴏ ﯾﮕﺎﻧﻪ )ﻧﻔﺮ ﭼﻬﺎرم و در ﮐﻨﺎر او ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻫﻮﯾﺪا‪ -‬ﻫﻮﺷﻨﮓ ﻧﻬﺎوﻧﺪی‪ -‬ﻣﻨﺼﻮر روﺣﺎﻧﯽ‬

‫از نرخگذاری ف نظر شود‪ .‬خیلی روشن بود برای اینها‪.‬‬                                     ‫بدهید؟ هویدا گفت قربان‪ ،‬آن طرحی كه فرموده بودید پرتو‬     ‫كارم‪ .‬این هم یك عامل‬  ‫ولی من نپذیرفتم و برگشتم‬
                                                                                     ‫و یگانه تهیه كردند‪ .‬شاه گفت زم نیست‪ ،‬من حا میروم‬
‫اتفاقاً در همین زمان من به شوروی میبایست میرفتم‬                                      ‫به آذربایجان وقتی برگشتم در این باره صحبت میكنیم‪.‬‬        ‫دیگری بود كه كام احساس میكردم كه میبایست وزارت‬
                                                                                     ‫یعنی اینكه بایگانی شود‪ .‬ولی هویدا دست بردار نبود‪ .‬یعنی‬
‫برای كت در كمیسیون مختلطمان‪ .‬من از شورویها كمك‬                                       ‫در ضمن آن كه جلو آن دو وزیر یك حالت خیلی ناراحت‬          ‫اقتصاد را ترك بكنم‪ .‬روز بعد قرار شد صبح ما برویم به‬
                                                                                     ‫كنندهای پیش آمده بود كه در اثر مخالفت من شاه تغییر‬
‫خواستم‪ .‬آنها‪ ،‬با وجود اینكه خودشان كمبود فو د داشتند‪،‬‬                                ‫نظر داده بود‪ ،‬اما با وجود همه اینها خودش روزنامه نگاران‬  ‫فرودگاه‪ .‬اعلیح ت میرفتند به آذربایجان چون سیل آمده‬
                                                                                     ‫را وادار میكرد چیزهایی كه مایل بود بنویسند و حمله بكنند‬
‫حا شدند در كادر پایاپای چند صدهزار تن بیش از آن‬                                      ‫به وارد كنندگان آهن و غیره‪ ،‬یعنی م حظه میفرمایید‪...‬‬      ‫بود آنجا و میخواستند خودشان ببینند كه چه آسیبی وارد‬

‫چیزی كه پیش بینی شده بود به ما فو د بدهند‪ ،‬كه كمكی‬                                                      ‫ﯾﻌﻨﯽ اﯾﻦ ﯾﻚ ﻣﻮﺿﻊﮔﯿﺮی ﺧﺎص ﻫﻮﯾﺪا ﺑﻮد؟‬   ‫شده‪ .‬در فرودگاه هم معمول بود كه هیأت وزیران همیشه‬

‫به ما شده باشد‪ .‬و كردند این كمك را كه بتوانیم قیمتها‬                                                                                          ‫میرفت مشایعت بكند از اعلیح ت‪ .‬ولی هویدا ما سه‬

‫را پایین نگهداریم‪ .‬خوب‪ ،‬قیمتها هم بعداً پایین آمد‪ ،‬چون‬                                                                                                              ‫وزیر را به كنار كشید‪...‬‬

‫طبیعی است كه این طور میشود‪ .‬ولی اگر هر باری كه‬

‫این اتفاق میافتد ش بخواهید مردم را به ش ق ببندید كه‬                                                                                                                                            ‫ﯾﻌﻨﯽ ﺷ ‪ ،‬ﯾﮕﺎﻧﻪ و ﭘﺮﺗﻮ؟‬
                                                                                                                                              ‫ــ بله‪ .‬كه با اعلیح ت صحبت بكنیم‪ .‬ایشان وقتی با‬
‫)اداﻣﻪ دارد(‬                      ‫جور در یآید‪.‬‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18