دومین اسکار اصغر فرهادی، فرصتی که از دست رفت

شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ برابر با ۰۴ مارس ۲۰۱۷


دومین جایزه اسکار اصغر فرهادی بدون شک واقعه سینمایی بسیار مهمی است.

در بخش فیلم‌ به زبان غیرانگلیسی تنها پنج کارگردان دیگر توانسته بودند در گذشته بیش از یک اسکار به دست آورند. در راس این فهرست نام‌ دو استاد جهانی سینما یعنی فدریکو فلینی و ویتوریو دسیکا، که هر دو ایتالیایی هستند دیده می‌شود. اینگمار برگمن سویدی با سه جایزه اسکار، رنه کلمان فرانسوی و آکیرا کوروساوا از ژاپن، هر کدام با دو اسکار، دیگر کارگردانان این فهرست کوتاه هستند.

اصغر فرهادی، فستیوال کان، ۲۱ مه ۲۰۱۶
Reuters©

البته این اسکار دوم اصغر فرهادی، مانند بسیاری دیگر از اتفاقاتی که در ایران می‌افتند و یا به نوعی با ایران در رابطه هستند، کاربران ایرانی شبکه‌‌های اجتماعی، و شاید بخشی از مردم کشور را به دو دسته تقسیم کرد. برخی اسکار برای «فروشنده» را پیروزی «ملت ایران» خواندند و در این جهت تا جایی پیش رفتند که منتقدین به این فیلم یا کارگردان آن را  متهم «به دشمنی با وطن» کردند، و برخی از منتقدین هم در پاسخ شادی طرفداران اصغر فرهادی و اسکار دوم‌اش را مصداق همراهی با جمهوری اسلامی و «بزک» چهره نظامی خواندند که در هیچ زمینه‌ای، از جمله سانسور و سرکوب هنرمندان، کارنامه قابل ارایه‌ای ندارد.

ذوق زندگی و اسطوره‌سازی

در رابطه با بحث‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی و در خارج از آنها در جریان است، می‌توان به چند مساله اشاره کرد. مساله اول «شادی» بیش از حد بسیاری از انتخاب «فروشنده» به عنوان بهترین فیلم به زبان غیرانگلیسی از سوی آکادمی اسکار است. بسیاری از «ذوق‌زدگان» فیلم اصغر فرهادی را ندیده‌اند و خوشحالی آنها به خاطر فیلمی که به آن علاقمند هستند، نیست. برخی از روان‌شناسان این «ذوق زدگی» و «اسطوره‌سازی» از یک فیلم و یک کارگردان را از علایم «نارضایی» مردم از نظام و وضعیت کنونی کشور می‌دانند. البته تا حدی این نظریه می‌تواند با واقعیت تطبیق داشته باشد. در تاریخ اسکار و دیگر جوایز بین‌المللی این‌گونه «ذوق زدگی»ها رایج نیست. حتی زمانی که در پایان جنگی خونین، فیلمی از بوسنی با عنوان «سرزمین هیچکس» که طنزی بسیار زیبا درباره جنگ بود، همین جایزه را به دست آورد، مردم این کشور واکنشی این‌چنینی از خود نشان ندادند، اگرچه بسیاری بحق خوشحال بودند.

از جمله «ذوق‌زدگان» می‌توان به بهروز وثوقی، هنرپیشه نامدار ایران اشاره کرد که در گفتگویی با کیهان لندن می‌گوید: «آنقدر خوشحال شدم که گویی این جایزه را به خودم دادند». بهروز وثوقی که سال‌ها است در شهر اسکار یعنی لس آنجلس زندگی می‌کند، به پیام کوتاهی که اصغر فرهادی برای این مراسم فرستاد، که در آن حتی گذرا نیز به شرایط ایران، سانسور و خفقان در این کشور اشاره نشده بود، انتقادی ندارد و در همان گفتگو با کیهان لندن می‌افزاید این کارگردان قبلا در نامه‌ای خطاب به حسن روحانی از شرایط گور‌خواب ها و فقر در کشور انتقاد کرده بود. یک هنرمند ایرانی دیگر، که او هم در لس‌آنجلس سکونت دارد و در فیلم‌های کارگردانان غیر ایرانی و سریال‌های تلویزیونی آمریکایی حضور فعالی دارد، نظر دیگری دارد.

kayhan.london©

فریبرز داوودیان می‌گوید: «اصغر فرهادی که در پیام‌اش تنها از سیاست‌های دونالد ترامپ انتقاد کرد، گویی در کشوری زندگی و کار می‌کند که بهشت برین است، هنرمندان تحت فشار قرار ندارند و سانسوری هم در کار نیست». جعفر پناهی، کارگردان شناخته شده ایران که کارممنوع‌ است و حکم زندانی طولانی بر شانه‌اش سنگینی می‌کند، در پیام تبریکی که برای اصغر فرهادی، بدون نام بردن از این کارگردان و اشاره مستقیم به پیام‌اش برای مراسم اسکار، انتقاد مشابهی را مطرح می‌کند.

درسی از جایزه اسکار

جعفر پناهی می‌نویسد: «نکته مهمی که از هشتاد و نهمین مراسم اسکار می‌تواند برای مدیران سینمایی و دیگر مدیریت‌ها سازنده باشد فضای آزادانه برای نقل دغدغه هنرمندان است. همه ما شاهد بودیم در مراسمی که اخبارش به صورت زنده به دنیا مخابره می‌شد چقدر هنرمندان در یک جمع هنرمندانه اعتراض‌شان را نسبت به آنچه خواسته جامعه هنری نیست نشان دادند. هنرمند وقتی به مساله‌ای واقف می‌شود وظیفه و رسالت خود می‌داند که آن را ابلاغ کند. فضای انتقادی که علیه سیاست‌های ترامپ در مراسم اسکار شکل گرفت نشان دهنده ظرفیت یک کشور است که پذیرفته است هنرمندان جزو قشر آگاه جامعه هستند و مسوولیت خود می‌دانند که دغدغه‌های جمعی را مطرح می‌کنند. اسکار پیامی برای تمام مدیران دنیاست که خود را مرکز محور جهان ندانند و بسته نگاه کردن را کنار بگذارند اگرنه انباشتگی این دگم‌اندیشی روزی جایی سرریز می‌شود که جلوی آن را نمی‌توان گرفت».

kakyhan.london©

اصغر فرهادی با وجود اینکه هرگونه مشکلی بر سر راه حضور او در مراسم اسکار رفع شده بود، از آنجا که پیش از لغو فرمان محدودکننده‌ی ترامپ بلافاصله بیانیه‌ای داده و اعلام کرده بود که به همراه مدیر فیلم‌برداری خود در مراسم اسکار شرکت نمی‌کند، پس از تعلیق آن محدودیت هم  تصمیم گرفت به آمریکا سفر نکند و دو ایرانی- آمریکایی را به نمایندگی خود به برگزارکنندگان معرفی کرد. انتخاب این دو نفر، انوشه انصاری کارآفرین و توریست فضایی، و فیروز نادری از مدیران ارشد بازنشسته‌ی ناسا نیز خود به بحث‌هایی دامن زد. برخی انتخاب دو مهاجر موفق ایرانی از سوی اصغر فرهادی برای خواندن پیام اعتراضی او به فرمان اجرایی به تعلیق درآمده رییس جمهوری آمریکا در رابطه با مهاجرت را انتخابی بجا و شایسته می‌دانند. برخی دیگر معتقد هستند که با توجه به حضور سینماگران ایرانی در آمریکا که حق کار در ایران از آنها سلب شده است، از بهرام بیضایی تا امیر نادری و از بهروز وثوقی تا شهره آغداشلو، بجا بود که کارگردان «فروشنده» آنها را روانه مراسم اسکار می‌کرد تا دو نفری که اصلا ربطی به هنر و سینما ندارند. حضوری که می‌توانست فرصتی بی‌نظیر برای ابراز مخالفت با سانسور و محدودیت‌های کاری برای سینماگران ایرانی باشد.

لابی‌های هوادار جمهوری اسلامی در مراسم اسکار

البته برخی انتخاب انوشه انصاری و فیروز نادری را کاملا سیاسی دانسته و وابستگی آنها به دو لابی حامی جمهوری اسلامی در آمریکا یعنی «نایاک» و«پایا» را دلیل اصلی انتخاب اصغر فرهادی می‌دانند. نبودن نشانی از انتقاد از سیاست‌های جمهوری اسلامی در قبال هنرمندان، مثلا زندان و حکم شلاق برای کیوان کریمی، کارگردان جوانی که به خاطر مستند «نوشتن بر شهر» به یک سال زندان، پنج سال حبس تعلیقی و ۲۲۳ ضربه شلاق محکوم شده است، و انتخاب دو ایرانی، البته موفق، ولی وابسته به لابی‌های حامی جمهوری اسلامی، بدون شک این حس را به مخاطب منتقل می‌کند، که اصغر فرهادی نه تنها به هیچ وجه قصد استفاده از این فرصت برای اشاره به ناهنجاری‌های موجود و نقض حقوق همکاران خود در جمهوری اسلامی نداشته است، بلکه حسابگرانه و با محدود ساختن انتقاد‌هایش به سیاست‌های آمریکا، در جهت منافع سیاسی جمهوری اسلامی گام برداشته است.

نیلوفر بیضایی، کارگردان تآتر و دختر بهرام بیضایی، کارگردان برجسته‌ی سینمای ایران، در فیس‌بوک خود در اشاره به «فرصت» از دست رفته می‌نویسد: «هنرمندی که در این کشور کار می‌کند و نمی خواهد ابزاری در دست حکومت باشد، بر روی طناب باریکی حرکت می‌کند که ممکن است هر لحظه از آن در آتشی بیفتد که بر پاست. اما ما بجز ایران در بند جمهوری اسلامی، ایران دیگری هم داریم. ایرانی که به اشکال گوناگون در همین زندگی روزمره در مقابل تمامیت‌طلبی این حکومت مقاومت می‌کند. صدای این ایران دیگر اما در جهان خاموش است. بسیاری شاید اسکار فرهادی را صدای این ایران دیگر بدانند. اما این صدا زمانی صداست که از موقعیت‌های کوچک خود برای اعتراض به آنها که این ایران را به گروگان گرفته‌اند بهره بجوید».
احمد رأفت

[کیهان لندن شماره ۱۰۱]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=68909