درباره فرهنگ (مازیار قویدل)

یکشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۴ برابر با ۲۲ مارس ۲۰۱۵


بخش ۳: «هنجار»، و واژه شناسی «فرهنگ»

در شاهنامه و در گفتگوی پند دادن بزرگمهر به انوشیروان آمده است:

ز دانــا بپرسیـد پس دادگــر / که فرهنگ بهتــر بُـود گــر(یا) گهر

چنین داد پاسخ بدو رهنمون / که فرهنگ باشد ز گوهر فــزون

هنجار فرهنگی

فرهنگ”، همان گونه که در نوشتارهای پیشین آمد، از خواست ها، آرزوها و داشته های هر مردمی سرچشمه می‌گیرد و نه تنها پیوندی تنگاتنگ با روند کارهای آموزشی و پرورشی، هنری، باوری، داوری و اجتماعی دارد بلکه می تواند هم‌چون پشتیبانِ استواری در راه پیشبرد کارها و پیوستگی برنامه های آن مردم به کار گرفته شود.

فرهنگ، را فر و نیروی پیش‌ رونده، فر و نیرویِ فرا رونده ریشه دار، و هم‌چنین فر و نیروی پیش رونده و سنگین و پـُر کشش و استوار، می‌توان دانست. فر و نیرویی که از یک “هنجارِ” استوار برخوردار است و به کارها و برنامه‌های در پیوند با خود، پیش روندگی همراه با پیوستگی و استواری می‌بخشد.

“هنجار” را می‌توان سامانی دانست که پس از سازماندهی و برنامه ریزی‌های درست و ریزبینانه، در طرح و برنامه و یا دستگاهی پیدا می‌شود که می‌توان گفت تا اندازه‌ای مانند هنجاری است که در یک جسم و بر پایه قانون نخست نیوتن پیدا می‌شود. قانون نخستِ نیوتون می‌گوید ” اگر  برآیند نیروهای وارد بر  یک جسم صفر باشد، چنان‌چه آن جسم در حالت سکون باشد تا ابد ساکن می‌ماند، و اگر آن جسم در حال حرکت (با سرعت ثابت) باشد، تا ابد با همان سرعت و در همان راستا حرکت‌اش را ادامه می‌دهد.”

برنامه‌ریزی های در راستای فرهنگ نیز هنجارآفرین است و تا اندازه ای مانند قانون نخست نیوتن به برنامه ها و یا کارها “هنجار” می‌بخشد. مانند یک دستگاه مونتاژ در کارخانه و یا یک ساعت، که پس از سر هم سوارشدن تکه‌هایش، هنجار و سامانی می‌یابد که هرگاه با کلیدی آن را روشن کنیم؛ با هنجاری خوشایند، آغاز به کار می‌کند. کوک، باطری و یا سوختی نیز که در آنها به کار می‌رود برای این است که نیروهای بیرونی را بکاهد، از میان ببرد و یا خنثی  کند. برای پی بردن به درون‌مایه واژه “فرهنگ”، نگاهی واژه شناسانه و کوتاه به آن می‌اندازیم.

واژه‌شناسی فرهنگ

فرهنگ دارای دو بخش است: «فر»، و «هنگ»

  • بخش نُخست: فر

“فر”، نیرویی ویژه و مینوی* و نمادی از بزرگی و شکوه است. فر و شکوهی که پرهیزگاری، مردمی بودن و یاری‌رسانی به مردم را در خود دارد و برای رده‌های گوناگون مردمی مانند فرِ شاهی، فر پهلوانی، فر موبدی به کار برده شده است. فرهیخته، فرهیختگی، پرهیز و پرهیزگاری از واژه “فر”، سرچشمه می‌گیرند.

  • بخش دو: هنگ

که اگر آن را از ریشه هنج، یا هنچِ اوستایی که به چم و معنیِ “پیوستن و ریشه‌گیر بودن و چسبیده بودن” بگیریم، «فرهنگ» می‌شود: «فر و نیروی پیش رونده و فرا رونده ریشه‌دار» و چنان‌چه آن را از ریشه سنگ و سنگینی بگیریم: فرهنگ  می‌تواند «فر و نیروی پیش رونده و فرا رونده، سنگین و پر کشش و استوار» باشد.

در این باره در زمینه‌های اوستایی نیز پرداخته شده است که در این نوشتار کوتاه نمی‌گنجد. دوستاران برای آگاهی بیشتر می‌توانند با نویسنده در پیوند باشند.

نوروز بر همگان شاد و فرخنده باد.

*مینوی را به زبان تازی معنوی می‌گویند، که می‌توان گفت واژۀ معنوی، به درستی ویژگی‌های مینوی را نمی‌رساند.

۲۲ مارس ۲۰۱۵

[ادامه دارد]

[بخش یک]   [بخش دو]

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=7679