بهمن جلدی- پیش از این در گفتگویی با حشمتالله طبرزدی نظرات وی درباره انتخاباتی که قرار است هفتم اسفند برگزار شود مطرح شد. این بار پای صحبت دکتر اسماعیل نوریعلا سخنگوی جنبش سکولار دمکراسی ایران نشستم تا نظر وی را درباره دیدگاههایی که مردم را برای مخالفت با جمهوری اسلامی به شرکت در انتخابات و همچنین پیوستن سایر گروههای سیاسی به گروه «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران» میکنند جویا شوم.

– آقای نوری علا، نظر جنبش سکولار دموکراسی ایران در ارتباط با انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان چیست؟
-از آنجا که جنبش سکولار دموکراسی ایران، به عنوان یک جنبش انحلالطلب، خواستار «نا – بودیِ» حکومت اسلامی مسلط بر ایران است، طبعاً برای هرآنچه این حکومت انجام میدهد هیچ گونه قانونیت و حقانیتی قائل نیست. این نکته علاوه بر این ملاحظه است که اصولاً «انتخابات» در یک حکومت مذهبیـ ایدئولوژیک، و استبدادی- تمامیتخواه، دارای معنای رایج کلمه نیست و تنها بدان خاطر مورد استفاده قرار میگیرد که به حکومتی ضد مردمیظاهری مدرن و دموکراتیک ببخشد. جنبش سکولار دموکراسی ایران اعتقاد دارد که قانون اساسی حکومت فقیه نافی حق حاکمیت ملت ایران است و لذا برای ملت حقی در راستای شرکت در سرنوشت کشور قائل نیست و، در عین حال، با مسدود کردن همهی مجاری ابراز عقیده و مخالفت، همهی شرایط انجام انتخابات منصفانه و آزاد (تعریف شده از سوی بینالمجالس سازمان ملل) را نادیده گرفته و همواره به مهندسی و تقلب در انتخابات مشغول بوده است. همچنین این حکومت مرتباً میکوشد تا با اجرای نمایش انتخابات، و ایجاد دو راههی گزینش بین بد و بدتر، مردم مستأصل و گرفتار کشور را به حوزههای انتخاباتی کشانده و از حضور آنان شاهدی برای مقبولیت خود در انظار جهانیان فراهم آورد. لذا، جنبش سکولار دموکراسی شرکت در این گونه انتخابات را عملی پوچ و علیه منافع مردم میداند اما، در عین حال، معتقد است که این مردم ایران هستند که در مورد شرکت در انتخابات و یا تحریم آن تصمیم میگیرند و نمیتوان در ساحل امن نشست و فتوای تحریم صادر کرد. این «نگاه» ما را به واقعیت تفاوت شرایط خارج کشور با آنچه در داخل کشور میگذرد بر میگرداند. جنبش سکولار دموکراسی چون این حکومت را به رسمیت نمیشناسد از آن توقع و مطالبهای ندارد اما معتقد است که مبارزان داخل کشور، در شرایط سرکوب و بیداد، جز طرح قاطع و مرتب توقعات و مطالبات خود راه دیگری ندارند و لذا جنبش از همهی این مطالبات داخل کشوری حمایت میکند.

-نافرمانی مدنی در شکل عدم مشارکت در انتخابات، چه تأثیری بر ساختار حکومت خواهد داشت؟
-شاید پاسخ این پرسش را با برعکس کردن خود پرسش بهتر بشود بیان کرد. یعنی میتوان پرسید «شرکت مردم در انتخابات چه تأثیری بر ساختار حکومت دارد؟» با توجه به آنچه در پاسخ اول گفته شد، و بنا بر تجربهی این همه به اصطلاح انتخاباتی که در حکومت اسلامی انجام شده و هرگز نتیجهای برای مردم نداشته، میتوان حکم کرد که این شرکت چیزی به سود مردم ندارد اما حقانیت مصنوعی رژیم را تأمین میکند. در عین حال، تقلیل «نافرمانی مدنی» به «عدم شرکت در انتخابات» خود بی اهمیت کردن تاکتیکهای «نافرمانی فعال مدنی» است و بهتر است از ایجاد این گونه سوی تفاهمها خودداری شود. به هر حال، در داخل کشور در مورد مسئله شرکت و یا عدم شرکت مردم در انتخابات تصمیم با خود مردم است و ما (در هر مقام و موقعیتی که باشیم) نمیتوانیم، با استفاده از وسیلهی کهنه شدهی «افشاگری» در این تصمیم دخالت مؤثری داشته باشیم. اما میتوانیم در مورد تأثیر بلندمدتی که تصمیم آنان بر آیندهی کشور میگذارد به بحث بنشینیم. در حال حاضر، از نظر ما، با عقد قرارداد موسوم به «برجام»، حکومت اسلامی مسلط بر ایران تا اطلاع ثانوی به شرکت نمایشی مردم در انتخابات هم نیازی ندارد و لذا در دو انتخابات پیش رو ترجیح میدهد که قضیه را صرفاً با یک مهندسی وسیع به سود ولایت فقیه به اتمام برساند.
-نظر شما در رابطه با پیشنهاد آقای حشمتالله طبرزدی جهت پیوستن تمامیگروههای سیاسی به گروه همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر ایران چیست؟
-زمانی که «همبستگی» به وجود آمد امید آن میرفت در زمانهای که جبههی ملی ایران به بی تحرکی دچار شده و جبههی دموکراتیک آقای طبرزدی هم به نفس نفس زدن افتاده است، شخصیتهای ملیگرای کشورمان بتوانند با گرد هم آمدن در همبستگی حرکت نوینی را آغاز کنند. اما مسائل متعددی این حرکت را نیز در همان آغاز دچار توقف کرد و هر یک از شخصیتهای اصلی آن به راه انفرادی خود رفتند. حال، با آزاد شدن آقای طبرزدی از آخرین زندان و نزدیک شدن دو انتخابات پیش رو، تلاطم جدیدی ایجاد شده که در آن شخصیتهای عضو همبستگی را نیز فعال کرده است. اما، در ارزیابی من، فعالیتهای آنان، به صورتهائی همچون کاندیدا کردن خود برای شرکت در مجلس شورای اسلامی، و نیز تأکید مکرر آقای طبرزدی بر اهمیت مواضع آقای رفسنجانی، موجب شده که همبستگی نتواند اعتبار اولیهی خود را باز یابد. اصولاً به نظر میرسد که اکنون، تا فرا رسیدن انتخابات، همبستگی نقشی موقت را بازی کرده و سپس دیگرباره دچار تنگی نفس خواهد شد.
-نظر شما در رابطه با ایجاد تشکلهایی برای هماهنگ کردن اپوزیسیون خارج از کشور با یکدیگر و با اپوزیسیون داخل کشور چیست؟
-من در گذشته راجع به این هماهنگی خیلی خوشبین بودم و حتی در راستای تحقق آن فعالیتهای زیادی کردهام اما اکنون دیگر به نظرم میرسد که داخل کشوریها به خارج کشوریها به صورت چرخ پنجم نگاه میکنند و فقط هدفشان بهره برداری از امکانات آنها در راستای منافع کوتاهمدت و تنگ خودشان در داخل کشور است. حال آنکه آنان چنان در تنگناهائی که حکومت فراهم کرده اسیرند که حداکثر پروازشان به صورت خواستاری فعال شدن «اصول مغفوله»ی قانون اساسی شریعتمدار همین حکومت مطرح میشود اما، از همان تنگنا خواستار گرفتن زمام اختیار خارج کشوریها در دست خود و رهبری آنها هستند. نتیجه اینکه خارج کشور، در صورت تن در دادن به این خواست، دست و بال خود را بسته و سقف پرواز خود را در حد امکانات داخل کشوریها تقلیل خواهد داد. در دو سالی که پروژهی آقای طبرزدی برای به دست گرفتن رهبری خارج نشینان ادامه داشته ما با نتیجهای جز پیدایش تفرقه در صفوف خارجنشینان و متشتت شدن صدای انحلال طلبانهی آنان با چیز دیگری روبرو نبودهایم. لذا، من فکر میکنم داخل کشوریها هنوز معنای هماهنگی داخل و خارج را نمیفهمند و با بدیهی دانستن هژمونی خود ـ به خاطر اینکه در صف اول مبارزه قرار دارند ـ میخواهند دست و بال خارج کشوریها را ببندند. هماهنگی از نظر من عبارت است از «تقسیم وظایف بر اساس امکانات در جهت رسیدن به هدفی مشترک» و این تعریف هنوز برای داخل کشوریها مفهوم پیدا نکرده است.
-با سپاس فراوان از شما بابت این مصاحبه و وقتی که دراختیار من قرار دادید.