روشنک آسترکی – اقتصاد ایران در سالهای گذشته آنچنان درگیر بحران بوده است که نه تنها نتوانسته در مسیر توسعه حرکت کند بلکه به اعتقاد برخی از اقتصاددانان پس رفت داشته است. در این میان تحریمهای اقتصادی و سیاستها نادرست و سوء مدیریت اقتصادی حکومت، عواملی بوده که کارشناسان بر روی آنها تأکید میکنند. اکنون با امید به عملی شدن مفاد توافقنامه هسته ای میان ایران و غرب که مهمترین آنها برداشته شدن تحریمهای هستهای است تحلیلهای مختلفی در مورد دورنمای توسعه اقتصادی ایران ارائه می شود.

برخی برداشته شدن تحریمها را دروازهای رو به شکوفایی اقتصادی دانسته و در مقابل برخی اقتصاددانان گره زدن مباحث توسعه اقتصادی به برجام را اشتباه بزرگ تاکتیکی میشمارند.
در همین رابطه کیهان لندن در گفتگویی اختصاصی با مرتضی افقه، اقتصاددان و استاد دانشگاه در ایران، به بررسی این مباحث پرداخته است.
-جناب افقه، مهمترین عوامل نبود یک اقتصاد پویا در کشور به نظر شما چیست؟
-یکی از مشکلاتی که باعث شده روند رشد اقتصادی کشور با وجود برخورداریهای کمنظیر از منابع انسانی و طبیعی، تشخیص اشتباه بیماری اقتصادی کشور و بنابراین تجویز خطای نسخههای درمانی برای رفع این مشکلات است. به عبارت دیگر عوامزدگی در برخورد با مسائل و معضلات اقتصادی نه تنها به حل این معضلات منجر نشده بلکه موجب اتلاف وسیع منابع کشور نیز گردیده است. دلیل عمده و اساسی پابرجا ماندن مشکلات اقتصادی نیز سطحینگری در برخورد با این مشکلات است؛ درواقع ریشهی مشکلات اقتصادی کنونی کشور عمدتاً غیراقتصادی است اما چون نمود آنها اقتصادی است مانند تورم، بیکاری، نابرابری، رکود و … ، تصمیمگیران به خطا راه حل و رفع آنها را از اقتصاددانان طلب میکنند. از آنجا که نسخههای اقتصاددانان به ناچار بر متغیرهای صرفاً اقتصادی متمرکز است و از ریشههای غیراقتصادی آنها غفلت میکنند، تأثیرگذاری این نسخهها محدود و آثار آن کوتاهمدت خواهد بود. به همین دلیل تقریباً اغلب مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم به صورت مزمن و پایدار باقی ماندهاند.
– برخی صاحبنظران معتقدند که مشکلات و بحرانهای اقتصاد ایران تنها به تحریمهای اقتصادی غرب در سالهای اخیر ارتباط ندارد و زیرساختهای نابسامان اقتصادی و سوء مدیریت اگر بیشتر از تحریمها آسیب نزده باشد، به همان اندازه اقتصاد ایران را متضرر کرده است. نظر شما چیست؟
-بله، این نظر کاملاً درست است. به عبارت دیگر تحریمها صرفاً به تشدید نابسامانیهای اقتصادی منجر شدند. بی تدبیریهای فراوان دولتهای نهم و دهم با وجود برخورداری از بالاترین درآمدهای نفتی تاریخ کشور، آشفتگی فراوانی در ساختارهای اقتصادی اجتماعی کشور ایجاد نمود. درواقع، این نابسامانیها در همان سالهای اولیه مدیریت اجرایی دولت نهم برای افراد متخصص قابل تشخیص بود اما بهرهمندی از درآمدهای بسیار زیاد نفتی در آن دوره و به کارگیری آنها در افزایش واردات، مانع از نمایان شدن آثار این بی تدبیریها گردید. درنتیجه با شروع و تشدید تحریمها، آثار سوء تدبیرها در جامعه نمایان شدند.

– شما فکر میکنید عملی شدن مفاد برجام تا چه اندازه در توسعه اقتصادی سهیم باشد؟
-همانگونه که گفتم، تحریمها عامل اصلی ایجاد مشکلات اقتصادی نبودند و صرفاً به تشدید این مشکلات منجر شدند. بنابراین با رفع تحریمها و اجرائی شدن مفاد برجام، نهایتاً به سالهای پیش از تشدید تحریمها بازخواهیم گشت. بنابراین، قرار گرفتن در مسیر حل ریشهای این مشکلات منوط است به تشخیص درست ریشههای غیراقتصادی این مشکلات و رفع آنها. از آنجا که رفع مشکلات غیراقتصادی زمانبر است در صورت تشخیص درست این موانع غیراقتصادی، تازه سالها طول خواهد کشید تا در مسیر حل آنها قرار گیریم.
– در صورت برداشته شدن کامل تحریمها، اصلا بازار ایران و همینطور فاکتورهای اجتماعی موجود در ایران تا چه اندازه برای سرمایه گذر خارجی جذاب است؟
-دو ویژگی باید وجود داشته باشد تا جامعهای برای سایر کشورها و اقتصادها، بازاری جذاب تلقی شود: اول برخورداری از جمعیتی زیاد؛ و دوم برخوردار بودن این جمعیت از درآمد و امکانات مالی و مادی. ایران کشوری است با جمعیتی انبوه که با حدود ۸۰میلیون نفر، شانزدهمین کشور پرجمعیت جهان است. بهعلاوه، برخورداری از درآمدهای نفتی، با وجود نوسانات آن در زمانهای مختلف، سالهاست که ایران را جزو بازارهای پرجذبه برای اغلب کشورهای پیشرفته و یا در حال گذار قرار داده است. جذبه ایران برای سرمایهگذاری و مشارکت اقتصادی سایر کشورها، علاوه بر دلیل اقتصادی دلایل سیاسی و جغرافیایی و استراتژیک هم دارد که باعث شده اغلب کشورهای پیشرفته به خصوص جوامع غربی علاقمند به حضور در آن باشند. استقبال و حتی مسابقهی کشورهای اروپای غربی به حضور اقتصادی و سیاسی در ایران حتی پیش از به نتیجهی نهایی رسیدن مذاکرات مربوط به مناقشهی اتمی غرب با ایران، دلیلی بر این مدعاست.
با این وصف، عوامل فوق شرط لازم برای ورود و حضور اقتصادی سایر کشورها در ایران تلقی میشود اما شرط کافی، خوشبینی این کشورها نسبت به آینده ایران و ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سیاستها، اقدامات و تعهدات است. برجام زمینه را برای حضور سرمایهگذاران غربی فراهم نمود اما تحولات امریکا بهخصوص در ارتباط با انتخابات و ریاستجمهور آتی این کشور، با توجه به سخنان انتخاباتی برخی نامزدهای تندرو و ضد برجام از یک طرف، و تنشهای سیاسی رقبای تندروی دولت روحانی و مخالفین داخلی برجام، مانع از استفادهی حداکثری از نتایج سیاسی اقتصادی برجام در کشور شده است. به همین دلیل با وجود توافق هستهای ایران با شش کشور قدرتمند جهان و استقبال جوامع غربی از حضور در ایران، در عمل اما این روند کندتر از پیشبینی انجامشده صورت میگیرد. همین امر بهانهای برای مخالفین داخلی برجام است تا اقدامات و تحرکات ایذایی خود را تشدید کنند؛ اقداماتی که احتمالاً باعث کاهش خوشبینی اولیه کشورهای غربی نسبت به آینده مشارکت اقتصادیشان در ایران خواهد شد.
– یکی از مشکلاتی که سد راه توسعه اقتصادی در ایران ارزیابی میشود، پایین بودن سطح تولید است. آیا میتوان امیدوار بود که مشکلات تولیدکنندگان داخلی در ایران حل و محصولات آنان به رقابت در بازار جهانی بپردازد؟
-عمده مشکلات اقتصادی کشور ریشه در انبوه موانع تولید و تولیدکننده دارد. در شرایط فعلی کشور، بسیاری از این موانع غیراقتصادیاند و یا اگر هم اقتصادی باشند، مثل کمبود نقدینگی واحدهای تولیدی، باز هم ریشه در ساختارهای معیوب و ضد توسعهای اجتماعی و سیاسی موجود دارند. شواهد نشان میدهد که تولید و تولیدکننده در داخل کشور از طریق همین موانع، به جای تشویق، تنبیه میشود. وجود این موانع باعث شده تا کالاهای ساخت داخل پرهزینه و در مقایسه با کالاهای مشابه خارجی گرانتر تولید شوند. بنابراین، تولیدکنندگان داخل در چنین ساختار ضد تولیدی، توان رقابت با واردات را ندارند. طرح غیر کارشناسی به اصطلاح هدفمندی یارانهها که به دلیل اینکه مجریان آن بیشتر اهداف سیاسی داشتند، و بنابراین بسیار بد اجرا شد، در واقع تیر خلاصی بود بر پیکر آسیب دیدهی تولید داخل که باعث رکود عمیق و بیکاری گستردهای شد که هنوز دامنگیر جامعهی ایران است. به همین دلیل، رفع انبوه موانع تولید بسیار دشوارتر و پیچیدهتر از آن است که با تکرار شعارهای فاقد بسترهای لازم به سرانجام برسد. درواقع، تا در عمل عزمی جدی و همهجانبه برای رفع موانع متعدد اقتصادی و غیراقتصادی تولید صورت نگیرد بعید است تحولی مثبت و پایدار در متغیرهای اقتصادی رخ بدهد.
– ارزیابی شما از وضعیت متغیرهای اجتماعی چیست؟ این متغیرها چه سهمی دارند و چگونه بر توسعه و رشد اقتصادی موثر هستند؟
-همانطور که بیان کردم در شرایط و ساختارهای موجود، این عوامل غیراقتصادی یعنی عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستند که نقش اصلی در ناکامیهای اقتصادی را ایفاء میکنند. در واقع ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که عمدتاً ضد توسعهای یا غیر توسعهای هستند، مانع از آن میشوند تا فرمولها و نسخههای اقتصادی به نتیجهی مطلوب برسند. به همین دلیل شاخصها و متغیرهای اقتصادی طی یکی دو دهه گذشته تحول مثبت و قابل توجهی نداشتهاند و اگر هم تحولی مثبت رخداده موقتی و کوتاهمدت بوده است. ساختارهای غیراقتصادی در واقع بسترهایی هستند که در آن متغیرهای اقتصادی امکان حرکت مییابند. اگر این ساختارها ضدتوسعهای یا غیر توسعهای باشند مانع از رشد مثبت متغیرهای اقتصادی خواهند شد و درنتیجه نسخههای صرفاً اقتصادی بی اثر و یا با اثری ناچیز و کوتاهمدت همراه خواهند بود. نتیجهی فعالیت اقتصادی در چنین فضائی، اتلاف حجم وسیعی از منابع انسانی و طبیعی کشور خواهد بود. اخبار اتلاف وسیع منابع کشور که هرروز در رسانهها اعلام میشود نیز ناشی از غفلت از متغیرهای غیراقتصادی در سیاستها و برنامههای اقتصادی است. این وضعیت شبیه کشاورزی در زمینی شورهزار و نامناسب است که پیش از پاشیدن بذر، زمین باید شورهزدایی شده تا مناسب کشت شود اما بدون این اقدامات، و با اصرار به کشت در چنین زمینی، نه تنها محصول چندانی تولید نمیشود بلکه منابع عظیمی از کشاورز مانند بذر، آب، زمان، هزینههای نیروی انسانی و… نیز هدر میرود.
-با سپاس از اینکه وقتتان را در اختیار کیهان لندن گذاشتید.