ماهو – انتخابات،واژهای با شخصیتی دموکراتیک که به تعبیری از آن میتوان با عنوان پدرِ آزادی نام برد. اگرچه امروزه در جهان کشورهای اندکی هستند که انتخابات به طورمطلق در آنها انجام نشود اما عمده مردم جهان با شرکت در انتخابات کشورشان نقشی مهم در آینده جامعه و کشور ایفا میکنند. ولی کشورهایی نیز وجود دارند که در آنهاانتخابات بدل به واژهای تبلیغاتی برای نشان دادن آزادیهای دروغین در آنها شده است.
«همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام میباشند چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده» این، سخن آیتالله خمینی رهبر انقلاب اسلامی در ایران است که در وصیت وی موجود میباشد. در ابتدای انقلاب ایران، با شعارهای زیبا و همقدم با دموکراسی دینی قصد ایجاد شور و اشتیاق در بین مردم و خصوصا قشر روشنفکر را داشتند تا در انتخابات پیش رو شرکت گسترده داشته و به باور خود، سرنوشتشان را انتخاب کنند.
اما حالا در سال ١٣٩۶، بیش از ٣٨ سال پس از انقلاب اسلامی، اوضاع متفاوت است و نه تنها جملهی «میزان، رأی ملت است» منقضی شده بلکه انتخابات به نمایشی به دور از هر گونه دموکراسی و آزادی واقعی بدل شده است که کارگردانان این نمایش به مضحکترین شکل، آن را به کمک بازیگرانِ خودی به اجرا در میآورند.
در این مقاله سعی خواهیم داشت به بررسی کلی جایگاه انتخابات در ایران کنونی، نمایشی یا آزاد بودن انتخابات و چالشهای پیش روی ما مردم با استناد به شواهد منطقی وهمچنین با دستیازی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بپردازیم.
١–جایگاه انتخابات در ایران؛ انتصاب خودیها یا فرصتی برای غیرخودیها
مقولهی انتخابات به خودی خود هم هویدای وجود دموکراسی و آزادی در کشور است هم نشان از قدرت مردم برای مشخص کردن سرنوشت خود دارد اما این به شرطی است که انتخابات در شرایط منصفانه و با آزادی کامل برگزار شود.
طبق اصل ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تمامی افراد نظام در هر رده باید با رأی مستقیم یا غیر مستقیم مردم و از طریق انتخابات برگزیده شوند. تا کنون در ایران طی ٣٨ سال گذشته، ٣٠ انتخابات برگزار شده است که شامل: چهار دوره انتخابات شوراهای اسلامی، ده دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، یازده دوره انتخابات ریاست جمهوری و پنج دوره انتخابات خبرگان رهبری بوده است؛ همچنین تا کنون ٣ همهپرسی در طول عمر جمهوری اسلامی صورت گرفته که شامل: همهپرسی نظام جمهوری اسلامی در فروردین ١٣۵٨، همهپرسی تأیید قانون اساسی در آذر ۵٨ و همهپرسی بازنگری قانون اساسی در سال ١٣۶٨ بوده است.
اگر آیتالله خمینی را به عنوان رهبر اصلی انقلاب ۵٧ بپذیریم پس عقاید او را نیز باید به عنوان ایدئولوژی این نظام قبول کنیم. بنابراین قانون اساسی این کشور نیز بر پایه اسلامی که خمینی آن را معرفی میکند نگاشته شده است حال که این موضوع روشن شد گریزی به چند کلام از آیتالله خمینی در ارتباط با انتخابات میزنیم.
«هدف از انتخابات در نهایت حفظ اسلام است.» این جمله معنا و مفهومی ندارد جز اینکه انتخابات در ایران تنها ابزاری برای حفظ اسلامی که خمینی آن را معرفی کرده و در نهایت حفظ جمهوری اسلامی ایران است. همچنین در اوایل انقلاب آقای خمینی در پاسخ به این سوال که مردم شما برای اسلام جنگیدند یا برای آزادی به صورت قاطعانه پاسخ میدهد برای اسلام و سپس ادامه میدهد محتوای کامل دموکراسی در اسلام وجود دارد. با این حال تا کنون که ما مردم ایران ذرهای از این آزادی اسلامی را در هیچ زمینهای از جمله انتخابات ندیدهایم.
«اگر یک نفر آدمی باشد که فیلسوف باشد یک آدمی باشد که تمام عالم را در تحت سیطره علمی خودش برده باشد لکن جمهوری اسلامی را نمیخواهد، این را تعیین نکنید.» این جمله از آیتالله خمینی به طور کامل معیارهای یک انتخابات آزاد را زیر سوال میبرد چرا که وظایف رهبری در حدودی نیست که بتواند به مردم دیکته کند که چه کسی را انتخاب کنید یا نکنید. همچنین این جمله به روشنی نبود آزادی در انتخابات را نشان میدهد چرا که رهبر این انقلاب اذعان داشته هر کس مخالف ایدئولوژی ماست حق انتخاب شدن ندارد و این نه تنها بر خلاف معیارهای یک انتخابات آزاد است بلکه مخالف قانون اساسی خود جمهوری اسلامی ایران نیز هست.
«مسئله انتخابات یک امتحان الهی است که گروهگرایان را از ضوابطگرایان ممتاز میکند، و مؤمنین و متعهدین را از مدعیان جدا مینماید.» در این بیان از آقای خمینی به روشنی مشهود است که با سوء استفاده از حساسیتهای مذهبی مردم در آن زمان قصد داشته حضور مردم در انتخابات را حداکثری کند تا هم مقبولیت خود را به رخ مخالفان بکشد و هم به مردم گوشزد کند تنها کسانی که با معیارهای جمهوری اسلامی مطابقت دارند را انتخاب کنند.
حال که تفکرات بنیانگذار انقلاب ۵٧ را از پیش چشم گذراندیم باید نگاهی عمیقتر به مسئلهی انتخابات به صورت عملی بکنیم و از آنجا که طبق اصل یکصد و سیزده قانون اساسی، ریاست جمهوری عالیترین مقام کشور پس از رهبری است و انتخابات ریاست جمهوری از اهمیت ویژهای برخوردار است سعی کردهایم این انتخابات راموشکافانهتر بررسی کنیم.
در ایران تا کنون یازده دوره انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفته که اگر دورهی اول را در نظر نگیریم، بیش از دو هزار نفر در این انتخابات ثبت نام کردهاند که سال ١٣٨۴ با ثبت نام ١٠١۴ نفر در این زمینه پیشتاز است امامسئله در خور توجه آن است که تنها ۵٢ نفر از این افراد توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شدهاند ونکته جالب آنکه از این ۵٢ نفر،١١ نفر حداقل در دو دوره نامزد بودهاند.
با نگاهی گذرا به این آمار در مییابیم افراد انتخاب شده به طور حتم دارای ارتباطات گسترده با سران رژیم فعلی بودهاند و از آن گذشته خیلی از این افراد نه برای تصدی پست ریاست جمهوری بلکه با نقشهای قبلی و برای شکستن رأیهای شخصی دیگر و به یقین برای مهندسی انتخابات وارد این نمایش شدهاند.
در سالهای ابتدایی انقلاب، احتمال وجود تجاوز به حریم انتخابات بسیار پایین بود اما هر چه از عمر این انقلاب گذشت و مردم آگاهی بیشتری پیدا کردند سران رژیم در صدد بر آمدند تا با ترفندهای سیاسی و اجتماعی حضور حداکثری مردم را داشته باشند و با مهندسی انتخابات افرادی را که خود میخواستند بر مسند قدرت بنشانند.
مهندسی انتخابات قطعا با تقلب در انتخابات تفاوتهایی دارد هر چند جمهوری اسلامی ایران از کمک گرفتن هیچ روشی حتی تقلب در انتخابات (که مصداق بارز آن انتخابات سال ٨٨ است) فروگذار نیست اما تا جایی که بتواند سعی بر این دارد تا افراد مورد نظر خود را با کمک مهندسی انتخابات، پوپولیسم و روشهای مهندسی اجتماعی به کرسیهای مهم کشور بنشاند.
حال میخواهیم به صورت جزییتر چهار انتخابات ریاست جمهوری ایران را که هر کدام در چهار دههی مختلف از عمر این نظام برگزار شده است را بررسی کنیم.
–انتخابات پنجمین دوره ریاست جمهوری در سال ١٣۶٨
این اولین انتخاباتی است که بعد از مرگ خمینی انجام میگیرد و علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی است. در این دوره ٧٢ نفر ثبت نام کرده بودند که با نهایت تعجب شورای نگهبان تنها دو نفر را تأیید صلاحیت میکند؛ عباس شیبانی و اکبر هاشمی رفسنجانی. عجیبتر آنکه افراد سرشناس زیادی در این دوره رد صلاحیت شدهاند. هر چند خود شیبانی هم میدانست او برای ریاست جمهوری انتخاب نشده (توسط سران نظام) و انتخاب هم نخواهد شد اما تا پایان ماند و رأیی کمتر از یک میلیون نفر به دست آورد. بد نیست بدانید درصد مشارکت مردم در این انتخابات حدود ۵۴ درصد بود که در تاریخ جمهوری اسلامی یکی از انتخاباتهای حداقلی است. شاید پست ریاست جمهوری در این دوره را بتوان هدیهای ناقابل از طرف خامنهای به هاشمی رفسنجانی دانست چرا که سیدعلی را رفسنجانی به عنوانِ اصلحترین فرد برای رهبری معرفی کرد!
–انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری درسال ١٣٧۶
این انتخابات که با روی کار آمدن جریانی موسوم به اصلاحات همراه شد با شعارهای رنگارنگ و رأی قاطع بیست میلیونی همه را امیدوار به آغازی جدید و حیاتی تازه امیدوار کرده بود اما دیری نپایید که امیدها کمرنگ و آرزوها پرپر شدند و به احتمال بسیار بر همگان ثابت شد که جریان اصلاحات نیز یک حلقهی کوچک از زنجیر خودِ حکومتیان است که به دور پاهای مردم نه، بلکه به گردن ملت آویزان است. در این انتخابات تنها چهار نفر تأیید صلاحیت شده که قطعا زوارهای و ریشهری بازیگران فرعی این نمایش بوده و علی اکبر ناطق نوری هم با رأیی در حدود ٧ میلیون تنها وظیفهی تهذیب کردن انتخابات از هر گونه مهندسی را بر عهده داشته است.
با وجود حوادثی چون کوی دانشگاه در سال ٧٨ مردم کمی هستند که هنوز امیدی به جریان اصلاحات داشته باشند و البته ملت خیلی وقت پیش اعتماد خود به انتخابات را نیز از دست داده است.
–انتخابات نهمین دورهی ریاست جمهوری در سال ١٣٨۴
یکی از خجالتآورترین انتخابها بعد از انتخابات ١٣٨٨، انتخاباتی که با مهندسی دقیق سران نظام باعث پیروزی شهردار وقت تهران شد همین انتخابات بود که کشور رادر سراشیبی سقوط اقتصادی قرار داد. در این انتخابات نظام برای شکستن رأی هاشمی رفسنجانی از قالیباف و لاریجانی استفاده کرد تا در نهایت محمود احمدی نژاد در مرحله دوم و با تدبیرهای پوپولیستی که اندیشیده بود هاشمی رفسنجانی را شکست دهد. در این انتخابات محمود احمدی نژاد با رأیی ۶۴ درصدی از مجموع کل آرا به مقام ریاست نائل آمد.
–انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری درسال ١٣٩٢
با اینکه در این انتخابات دخل و تصرف آنچنانی صورت نگرفته اما حسن روحانی با حدود ۵٠ درصد آرای اخذ شده پیروز شد که این پایینترین درصد در کل ادواراست. این امر خود مبین بی اعتمادی ملت به جریان اصلاحات و اصلِ انتخابات در کشور است زیرا مردم با هر ترفتدی هم که به پای صندوقها بیایند سعی دارند دورترین شخص به این حکومت را انتخاب کنند حتی دورترین در سخن!
همان طور که دیدیم، انتخابات بیشتر در کشور ما جایگاه انتصاب اعضای هرم قدرت را دارد انتصابی که تعیین میکند چه کسی در رأس هرم باشد نه یک انتخابات ساده و آزاد!
٢–نمایش انتخابات در ایران؛ وودی آلن کارگردان است!
صحنهی های فیلم «پول را بردار و فرار کن» یکی از ساختههای وودی آلن همان قدر که لبخند بر لب مینشاند علامت سوالی تلخ را نیز در ذهن پدید میآورد که سرانجام هم لبخند را بر لبان ما میخشکاند و هم غمی بزرگ بر روی قلب ما میگذارد. وقتی دو گروه سارق به شیوهای کاملا دموکراتیک از گروگانها میخواهند انتخاب کنند کدام گروه از بانک دزدی کند ما را ناچار به یاد انتخابات در کشور خودمان و اوضاع این روزها میاندازد و این کمدی پر مغز را به تراژدی غمانگیزی برای ما فرزندان اسارت تبدیل میکند.
در کشور ما، ایران، به جای وجود احزاب قدرتمند که در انتخاباتهای گوناگون نماینده داشته باشند و به صورت آزاد بتوانند به ایفای نقش بپردازند، نظارت استصوابی وجود دارد. استصواب به معنی مصلحتخواهی است و نظارت استصوابی به نظارتی که از درون باشد و مصلحت ملت را در نظر بگیرد و توسط شورای نگهبان انجام میگیرد، میگویند. این نوع نظارت هرگز وجهه قانونی مناسبی ندارد و بر نمایشی بودن انتخابات صحه میگذارد و باعث سلب آزادی از تمامی احزاب و همچنین کل انتخابات میگردد.
اعضای شورای نگهبان نیز به گونهای توسط ولایت مطلق فقیه و رئیس قوه قضائیهای (که خود توسط رهبر انتخاب میشود) انتخاب یا پیشنهاد میشوند که معیارهای نظام حاکم حفظ شود و کماکان آزادی زیر سوال برود.
حکومت با ترفندهای قانونی مثل نگذاشتن قانون مناسب برای شرایط ثبت نام کنندگان و پوشش رسانهای افراد نامناسب که برای ثبت نام آمدهاند و… به توجیه وجود نظارت استصوابی میپردازد هر چند وجود این نوع نظارت حس بی اعتمادی ملت به نظام را بیشتر و بیشتر میکند و وجود انتخاباتی سالم را زیر یوغِ نیرنگ و نادرستی میبرد.
وجود نظارت استصوابی در ایران ما را هر چه بیشتر به یاد طنز نیشدار آلن میاندازد.
نیکو است که حال با گریزی به سخنی از رهبر فعلی جمهوری اسلامی ایران نمایش انتخابات را بیش از پیش درک کنیم.
«همه باید اصرار داشته باشید که در انتخابات شرکت کنید. به نظر من مسئلهی اول در انتخابات، مسئلهی انتخاب این شخص یا آن شخص نیست؛ مسئلهی اول، مسئلهی حضور شماست.»
یک نگاه گذرا به این سخن روشن میکند که نمایش انتخابات تنها برای توجیه کلمهی جمهوری در نام این کشور است و به هیچ وجه مسئلهی انتخابات نه راهی برای رسیدن به دموکراسی است نه راهی برای بهبود زندگی مردم و تنها و تنها نقش تشریفاتی و نمایشی دارد تا شعار همیشه انقلابی استقلال، آزادی، (جمهوری) اسلامی زنده بماند.
در آخر باید اشاره کرد تا زمانی که نمایش انتخابات در ایران به کارگردانی شورای نگهبان و تهیهکنندگی رهبر و برادران پاسدار انجام میگیرد، باید با آرزوی انتخابات آزاد و رسیدن به دموکراسی خوابید و جان داد!
٣-چالشهای مردم در انتخابات کدام است؟ آیا شرکت کردن بهتر از شرکت نکردن است؟
در این قسمت تنها قصد دارم نگاهی گذرا به چالشهای ما مردم در این نمایش پر نیرنگ بیندازم.
اولین چالش قطعا مسئله شرکت کردن یا عدم شرکت است که به بررسی آن میپردازیم.هنگامی که ما در سخنان خود از آزادی صحبت میکنیم باید آن را در تمامی جنبهها بروز دهیم. پس مسئله مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات با توجه به آزادی هر انسانی در تصمیمگیری امری کاملا اختیاری است اما به نظر شخصی من، شرکت در این نوع انتخابات تشریفاتی نه کمکی به بهبود وضعیت کشور در هر زمینهای میکند و نه راهی برای گذار به دموکراسی است و تنها و تنها توهین به شعور تودههای مردم است (هر چند ممکن است فردی از بین کاندیداها هدفی خالص و به نفع مردم داشته باشد.)
به هر روی اگر کسی قصد شرکت در انتخابات را داشته باشد با چالشهای دیگری نیز روبرو است از جمله مسئلهی پذیرش یا به عبارتی اعتماد کردن به شعارهای انتخاباتی نامزدهاست. تجربهی استقرار ٣٨ سالهی جمهوری اسلامی در ایران و برگزاری بیش از ٣٠ انتخابات یا همهپرسی در کشور به ما ثابت کرده است که افراد شرکت کننده در انتخابات آن هم در هر سطحی شعارهای بسیار زیبایی دارند اما پس از انتخاب شدن بیشتر این شعار ها را فراموش میکنند به همین دلیل اطمینان به افرادی هم که با نیتهای پاک و برای مردم در انتخابات شرکت میکنند بسیار سخت شده است.
در انتخابات پیش رو که اردیبهشت ٩۶ برگزار خواهد شد شما یا شرکت میکنید یا شرکت نمیکنید، خواستهی من از شما این است که فکر کنید و با منطق خود به این نتیجه برسید که شرکت در انتخابات یا عدم شرکت در انتخابات تصمیم بهتری است؟
توضیحات:
١-این مقاله به هیچ عنوان قصد توهین به یک شخص، جریان، حزب یا گروه را ندارد و فقط و فقط به منظورِ روشنگری نگاشته شده است.
٢-وجود اصلاحات در ایران یک امر لازم برای پیشرفت و آزادی کشور است به شرطی که افراد حاضر در این مسئله نیت خود را برای مردم خالص کنند.
٣-شخص نویسندهی مقاله با توجه به آمار ها و اطلاعات اصیل تنها به نتیجهگیری و اضافه کردن ایدههای خود پرداخته و هیچ غرضورزی در نوشتن این مقاله نداشته است.
۴-تمامی آمار و اطلاعات به کار رفته دارای منابع دقیق و اصیل میباشد که در ادامه به آن اشاره میشود.
منابع:
کتاب «وصیت سیاسی و مذهبی امام خمینی»
کتاب «صحیفهی نور آیتالله خمینی»
کتاب گفتگوهای اوریانا فالاچی
آرشیو وبسایت وزارت کشور به آدرس www.moi.ir
وبسایت رهبر جمهوری اسلامی به آدرس www.leader.ir
نص دقیق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران