یوسف مصدقی – نُه سال پیش در چنین روزهایی، جنجالیترین نمایش انتخاباتی تاریخ جمهوری اسلامی، تبدیل به افتضاحی متقلبانه شد. شرایط به گونهای پیش رفت که این امکان برای تمام ناراضیان و آسیبدیدگان از فرقهی تبهکار حاکم فراهم شد تا به بزرگترین تظاهرات اعتراضی دوران جمهوری اسلامی تا آن زمان، بپیوندند. در هفتهای که میان روز انتخابات (۲۲ خرداد) تا روز خطبهی سرکوب (۲۹ خرداد) گذشت، تهران روزهای باشکوه و دردناکی را پشت سر گذاشت که گل سرسبدشان از بعد از ظهر تا نیمه شب ۲۵ خرداد بود. نگارنده افتخار میکند که همراه آن جمعیت عظیم، آن مردم نجیب که آرام و مصمم برای اعتراض گام بر میداشتند، راه پیموده و فریاد زده است.
در آن تظاهرات عظیم همه جور آدمی از چپگرا و سلطنتطلب تا مذهبی و اصلاحطلب شرکت داشت. بسیاری از آن جمعیت رأی نداده بودند اما تکیهی شعار «رأی من کجاست؟» را از «رأی» به «من» منتقل کرده بودند تا حضور انکارشدهشان را به حکومت ستمگر یادآوری کنند.
همبستگی میان مردم در آن روزها، فرصتی بزرگ بود که به واسطهی بیلیاقتی و خیانت یک مشت بهاصطلاح اصلاحطلب بر باد رفت. چون تحلیل آن ماجراها غرض این مقاله نیست، از آن میگذریم.
یکی از پیامدهای وقایع پس از خرداد ۱۳۸۸، بروز موج جدید و بزرگی از مهاجران و پناهندگان بود که دیگر امکان ادامهی زندگی در ایران را نداشتند و ناچار آوارگی را برگزیدند و از کشور خارج شدند. همزمان با این موج مهاجرت، فرقهی تبهکار هم بیکار ننشست و شروع به صادرات چند گروه از وابستگان جناحهای مختلف شرکت سهامی جمهوری اسلامی به خارج از مرزها نمود. در میان این محصولات صادراتی از وزیر و وکیل و نمایندهی مجلس تا خبرنگار و دیپلمات و بوقچی تبلیغاتی حضور داشتند. تقریبا همگی این جماعت فعالان ستاد دو کاندیدای معترض نمایش انتخاباتی ۱۳۸۸ بودند و بسیاری از آنها به همین بهانه از دولتهای اروپایی و آمریکای شمالی پناهندگی گرفتند. بسیاری از این دار و دسته هنوز هم پس از سالها از پول مالیاتدهندگان کشورهای محل اقامتشان هر ماه حقوق پناهندگی دریافت میکنند و همزمان به دولتهایی که به آنها پناه دادهاند بد و بیراه میگویند.

این استمرارطلبان صادراتی که بنا به ادعای خودشان به خاطر مخالفت با حکومت جمهوری اسلامی و خطراتی که جانشان را تهدید میکرده از ایران گریختهاند، پس از اینکه زیر پایشان سفت و شرایط اقامت و حقوقشان مستقر شد، بنا را بر مخالفخوانی و ناسزاگویی به اپوزیسیون خارج از کشور گذاشتند. اوایل این ماجرا، بهانهی این جماعت برای حمله به اپوزیسیون این بود که آنها بیشتر از اپوزیسیون از اوضاع داخل ایران و کف خیابان مطلع هستند و چون تازه از ایران خارج شدهاند، نبض وقایع و خواستههای مردم را زیر انگشتانشان دارند و بنا بر این ادعا، حق دارند تا صدای واقعی مردم معترض باشند.
همزمان با این قضایا، بخش دیگری از عُمال جمهوری اسلامی در خارج که شامل فرزندانِ خارجنشین دزدان حکومتی و چپنمایان آمریکاستیز- اعم از نورسیده و سابقهدار- بودند، به فرمان ارباب بزرگ بنای همراهی با اصلاحطلبان صادراتی گذاشتند و همگی به اپوزیسیون سابقهدار تاختند.
با گذر زمان و روی صحنه آمدنِ نمایش «اعتدال و نرمش قهرمانانه»، فاز جدید مأموریت مزدوران صادراتی فرقهی تبهکار آغاز شد. دار و دستهی یادشده که در این مدت اوضاع خارجه دستش آمده بود و سوراخ دعا در رسانههایی همچون بیبیسی فارسی و صدای آمریکا را هم پیدا کرده بود، جبههای تبلیغاتی در دفاع از بخش بهاصطلاح میانهروی شرکت سهامی جمهوری اسلامی به راه انداخت و افرادی هوچی و فاقد تخصص را به عنوان کارشناس و تحلیلگر به برنامههای این رسانههای معلومالحال قالب کرد. اوضاع به مرور به گونهای پیش رفت که همان اندک صداهای مخالف جمهوری اسلامی به مرور از این رسانهها حذف شدند و همهی میدان در اختیار استمرارطلبان صادراتی و چپنماهای پرمدعا و بیسواد قرار گرفت.
تا چند سالی اوضاع بر وفق مراد این دار و دسته پیش رفت و عرقخورانِ ولایی ساکن لندن، پاریس و تورنتو در نبودِ مانعی جدی، در انجام مأموریت محوله موفق عمل کردند. در این مدت امر بر این جماعت چنان مشتبه شد و وقاحت آنها تا جایی بالا گرفت که تصمیم به حضور سازمانیافته در خیابانهای این شهرها گرفتند و به بهانهی عزاداری عاشورا و حمایت از مظلومین فلسطین، در لندن و تورنتو رژه رفتند و پرچم جمهوری اسلامی و بیرق تروریستهای حزبالله لبنان را وقیحانه بر دوش گرفتند.

سال ۲۰۱۷ میلادی پایان ایام خوش این محصولات امنیتی- صادراتی جمهوری اسلامی بود. در شروع این سال با قدم گذاشتن ترامپ به کاخ سفید سیاست مماشات با جمهوری اسلامی تغییر کرد و پای لابیگران همدل با استمرارطلبان از نهادهای اصلی سیاستگذاری ایالات متحده بریده شد. در روزهای پایانی سال ۲۰۱۷، بروز اعتراضات سراسری در دهها شهر ایران که همراه با شعارِ پایانِ ماجرا برای دوگانهی اصلاحطلبی/ اصولگرایی بود، وضعیت استمراطلبان خارجنشین را همچون همپالکیهای داخلیشان، به شدت متزلزل کرد.
طی ماههای اخیر، استمرارطلبان صادراتی بیش از گذشته با تکیه بر تئوری توطئه و شاخ و برگ دادن به داستان بیمعنی و نخنمای «سوریهای شدنِ ایران» در صورت براندازیِ جمهوری اسلامی و همچنین دامنزدن به موضوع بیربط و زیانبار دشمنی با اسرائیل، کوشش فراوانی برای تخریب براندازان و مشروعیت بخشیدن به گانگسترها و تروریستهای بینالمللی ادارهکنندهی جمهوری اسلامی، کردهاند.
شوربختانه، برخی از مخالفین جمهوری اسلامی و هواداران براندازی، مرعوب این پروپاگاندای سراسر یاوه شده و مجبور به سکوت در برابر دوگانهی ساختگی و قلابیِ استمرار/ حملهی نظامی شدهاند. استمرارطلبان با سوء استفاده از سکوت و نگرانی براندازان در برابر تابوی حملهی خارجی، دروغی بر دروغی دیگر نهادهاند و با استناد به اینکه حکومت جمهوری اسلامی از میان بخشی از مردم برخاسته و بنابراین اشغالگر نیست، هر گونه کمکخواهی از برونمرز را همسان با جنگطلبی و وطنفروشی معرفی کردهاند.
در برابر استمرارطلبان باید با صدایی رسا و بدون ترس اعلام کرد که: فرقهی تبهکار حاکم بر ایران، صد بار بدتر از اشغالگر خارجی است. چنانکه نویسندهی این سطور بارها نوشته است، نظام جمهوری اسلامی متجاوزی خانگی است و حکم خویشاوندی جنایتکار و بیمار را دارد که در خانهای مشاع هر روز به اعضای بیدفاع خانواده تجاوز میکند. استمرارطلبان در این وضعیت، حکم بخشی از فامیل را دارند که از گزند متجاوز در امان هستند و از قِبَل او نان میخورند. این جماعت به بهانهی حفظ آبروی خانواده و جلوگیری از ضررهای خیالی و موهوم، جلوی هر گونه کمکخواهی از پلیس و همسایگان را میگیرند و حتی گاهی گناه تجاوز را به گردن قربانی میاندازند.
نگارنده خطاب به استمرارطلبانی که در غرب نشسته و در عین برخورداری از نعمات آن، از جمله جوایز نقدی و غیرنقدی آن، همواره وقیحانه به دولتمردان غربی هتاکی کرده و در همان حال پیدا و پنهان از نظام جمهوری اسلامی با ستایش یاد کرده یا تلاش میکنند آن را از زیر ضرب خارج کنند، این پیشنهاد بدیهی و تکراری را یادآوری میکند که: اگر اینقدر از غرب متنفر هستید، به آغوش رهبر عزیزتان برگردید و از رنجِ آزادی و برخورداری از حقوق شهروندی در یک دموکراسی غربی، رها شوید.
بعلاوه به این گروه از همدستان فرقهی تبهکار- که همواره با ژستهای ضد جنگ مشغول کاسبی هستند- یادآور میشود که اگر قدرتهای جهانی تصمیم به فیصله دادن به کار جمهوری اسلامی بگیرند، توجهی به نظر مخالف یا موافق ما ایرانیان– چه خارجنشین و چه مقیم داخل کشور- نخواهند کرد. همچنان که در موضوع جنگ عراق توجهی به تظاهرات ضدجنگِ چندصدهزار نفرهی شهروندان خودشان نکردند.
سخن آخر اینکه، صاحب این صفحهکلید باور دارد که تکلیف جمهوری اسلامی را مردم ایران به زودی روشن خواهند کرد و خودِ قربانیان، عدالت را در مورد تجاوزگر خانگی به اجرا خواهند گذاشت. باور داشته باشیم که روز رهایی نزدیک است.
خوشبختانه وطن دوستان ایرانی از هر گروه و با هر گرایشی به این باور رسیده اند که خطرناک ترین دشمن ایران و ایرانی آخوندهای دزد و خونخوار و همدستان جنایتکار آنها هستند. تمام کسانی که بجای حمله به رژیم ضد ایرانی آخوندی به روی مخالفان چنگ می کشند و می گویند فلان گروه اپوزیسیون بدتر از آخوندها هستند و یا به بهانۀ سوریه ای شدن مردم را از حملۀ خارجی می ترسانند و تمکین از آخوندهای اشغالگر و همدستان جنایتکار آنها را توصیه می کنند جیره خوار و همدست آخوندها هستند.
این نوشته واقیعت محض است و جالب اینجاست که این شبه اپوزوسیون چون سواد درست و حسابی هم ندارد در دام روبه مکار یعنی حزب همیشه خائن توده افتاده و بابهانه کودکانه تجزیه ایران به جنگ اپوزوسین برانداز میروند کسانی را میشناسیم که بدون زحمت کشی و در رفاه در اروپا و یا امریکا زندگی میکنند ولی در چت روم ها با افتخار از این نظام دفاع کرده و سفرهای متعدد در طول سال به ایران دارند و از گردش های خود در مناطق گران قیمت تعریف میکنند بدون آنکه فقر سیستان و بلوچستان را دیده باشند
با تشکر از کیهان لندن و آقای مصدقی برای این متن جاندارشان.
در شهر تورنتو اجنبی های و مزدوران رژیم جمهوری اسلامی چنان در همسویی با تروریست های سپاه همدلی می کنند که گویی کسی قصد جان و مالشان را دارد. آقازاده ها و ژن های خوب که در این شهر با شعار گفتگو و یاوه گویی های سرکوچه ای سعی در انحراف اذهان عمومی دارند به این باور رسیده اند که دولت کانادا باید با این «استمرارطلبان» همراه باشد.
از دست کسانی که باید در مورد آنها پیگرد قانونی به عمل آید، بیژن احمدی، سوده قاسمی، محسن خانیکی، تایاز فخری و چند نفر دیگر را می توان نام برد.
قانونگذار روس به زنان:
اگر زن روسی باردار شود بهتر است که پدر بچه «از همان نژاد باشد. اگر از نژاد دیگری باشد بدتر است».
https://www.radiofarda.com/a/f۴_no_sex_with_foreigners_world_cup_russia/۲۹۲۸۹۰۶۵.html
نژاد پرستی عریان روسی انهم از زبان یک زن کمونیست
من مانده ام اگر یک نفر از متحدین امریکا چنین سخنانی میگفت الان چند میلیون مقاله در این روسنامه های فارسی زبان به روی صحنه می آمد
این خانم قبلا در مورد عفاف خانم ها ( پیدا نبودن ناف آنها) هم هشدار داده بود
با تشکر از آقای مصدقی و “افسون”.
نوشتار فوق العاده ای از جناب مصدقی. سپاس.
در مورد « دروغی بر دروغی دیگر نهادهاند و با استناد به اینکه حکومت جمهوری اسلامی از میان بخشی از مردم برخاسته و بنابراین اشغالگر نیست، » فقط میتوانم بنویسم. اگر این ادعای پایگاه مردمی هم درست باشد میتوان به آلمان هیتلری اشاره کرد که بر اساس دانسته های تاریخی تا روزهای آخر هیتلر پشتیبانی اکثریت آلمایها را داشت. آنزمان هم « قدرتهای جهانی تصمیم به فیصله دادن به کار» نازیها گرفتند و موفق بودند.بنابراین استمرار طلبان باید حواسشان جمع باشد، گر چه منطق در مغز کوچک و ناکارآمد نمیگنجد.
اگر شرایطی که به آنها اشاره کردید روزی در کشورمان فراهم بشود ومردان و زنان ایرانی آزادی طرز زندگی وبرنامه ریزی آیندهٔ خود و فرزندان خود را بدون دخالت دین ومذهب وعقیدهٔ دیگران انتخاب کنند مطمئن باشید که ازاین زنان ومردانی که ازروی ناچاری در قفس «برده کشان» ایدئولوژی های مختلف ، بدون هیچ آیندهٔ روشن شخصی و خانوادگی، در کمپ های «آزادی بخش» گرفتار شده اند ، باقی نخواهد ماند
کم نیستند کسانى که به خاطر گرویدن به ” مسیحیت” پناهندگى گرفته اند، اما در ماه محرم در مساجد جمهورى جهل وجنایت اسلامى مشغول سینه زنى هستند.
در این میان نباید از کُمون های چکش شکسته و تکیده های در پستو مانده چپ گلوبال که از دوران توبه مرحوم طبری نشان مُهر ولایت بر پیشانی دارند غافل ماند, این جمع با آکله های خط امامی که احتمالا از ازدواج سفید امروز به کشف حجاب دیروز عقبگرد زده اند تا بلکه به تائوئیسم کمانه کنند, همگی ستادِ تدارکات مشارکتِ شاخه برونمرز هستند که همواره به رمز نفاق رموز وِفاق را شکسته اند تا به دیالوگ گزار برسند هدف اینان خروج این دیالوگ از گفتمانِ غالب است
سر سلسله جنبان این جمع قصه پرداز مشارکتی مسعود بهنود و جوجه ژورنال های حوالی سنت جیمزپارکش هستند این جماعت همین که کفتر کاکل بسر بیگ بن, عطا فرهنگ باز فرنگ نشین بال میزند به ذوق می آیند جیک جیک میکنند تنها خدا میداند چه نویسندگان گرانباری در دوران ارشاد ایشان رَکب خوردهِ منعِ سطورش شده اند.
نه به اسلام ناب محمدى خمینى و روفقا و نه به اسلام رحمانی اخوندهـاى بدون عمامه
نفت و گاز ایران، سوریه را سوریه ای کرد.
ایران بدون نفت و گاز، هیچگاه سوریه ای نمی شود.
ارزو بر جوانان دیروز عیب نیست !یک سوال :
احتمال بدهیم که ارزوی ۱۲۰ ساله مردم ایران در مورد برپایی حکومت مشروطه تحقق یافته و ادراه کشور با نظام پادشاهی پارلمانی همچون تعدادی از کشورهای مترقی همچون کشور ژا پن و….مورد تایید اکثر مردم در اینده قرار گیرد .
انگاه ان پادشاه ( شاهزاده رضا پهلوی ) که نماد همبستگی و اتحاد بین مردم و احزاب بوده و جنبه تشریفاتی هم خواهد داشت ، میبایست کمک حال احزاب ( سلطنت طلب -مجاهدین – ملیون – مستقلین و….)برای اداره امور اجرایی کشور باشد .
امروز که این جماعت با یکدیگر در دیار ازاد و راحت فرنگ اینگونه اند ( شبه دشمن ) فردا روز که به انجا رفتند وضعیت در ایران چگونه خواهد شد ؟مگر قرار نیست با یکدیگر کار کنند ؟!!!!
از آنجا که من عضو هیچ «سوشیال مِدیایی» نیستم، این «لایک» از این طریق!
به قولی شرمنده های سیاسی ، جرات و شهامت اعتراف به اشتباه را هم ندارند …..
راه دور نرویم و اول از خود باید گفت که چقدر در بوجود امدن این شرایط مقصر و دخیل بوده و هستیم .
در درون این خانواده علاوه بر مسببین ایجاد وضعیت موجود افراد عاقل و بالغ و هوشیاری هم وجود دارند که مخالف شرایط بوده و سرشان به کار خودشان گرم است و پیله ضخمیمی را هم دور خود تنیده اند ……
پادشاهی – مجاهدین – ملیون و تمامی ایران دوستان مخالف حکومت ولایت مطلقه فقیه را عرض میکنم که میبایست متفاوت از گذشته رفتار کنند ؟!!!
از مقاله / عرق خوران ولایی ساکن ……نظام جمهوری اسلامی متجاوزی خانگی است …….
چرا مخالفین حکومت در طی این چهل سال در مقابله با ملاها و بخصوص اصلاح طلبان ناموفق بوده اند ؟ هر بار که حکومت ملاها – بازاری ها – سپاهی ها با تنگنا و فشار شدید مواجه شد این اصلاح طلبان بودند که باعث نجات و رهایی انان گردیدند !
حجت الاسلام سوار بر مسلمین محمد خاتمی جلوی همه چیز از جمله اعتراض مردم به حصر وسید علی گدای خامنه ای را گرفته است . تقریبا فرزندان همه این مجموعه از اصولگرا و یا اصلاح طلب در فرنگ تحصیل و کار و تجارت دارند و برای بقای حکومت تلاش میکنند .