آقای جواد ظریف،
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران
شما در نشست اخیر خود در اتاق بازرگانی درباره شرایط بحرانی اقتصادی کشور و فشارهای بین المللی، خطاب به مخالفان نظام و اپوزیسیون گفتید: «خیال نکنید که اگر آقای روحانی رفت و اصولگرایان آمدند موفق میشوند. بعضیها خیال نکنند که اگر جمهوری اسلامی ایران رفت آنها سر کار میآیند. اکنون ایران یعنی این جغرافیا و موجودیت عظیم پرافتخار تاریخی با این مردم و توانمندیها که انشاءالله ما این هدف را ناکام میکنیم.»

در پاسخ به این دو جمله، چند مورد را جهت یادآوری برایتان مینویسم:
–جمهوری اسلامی دیرگاهی است که رفته است، آن زمان که علی خامنهای، دومین رهبر جمهوری اسلامی، ولی فقیه و نخستین و آخرین شخص تصمیمگیرنده بر امور سیاسی، اداری، نظامی و قضایی ایران، بر آن شد تا امنیتیترین و قدیمیترین ستون حکومت خود، حسن روحانی، را به مسند ریاست جمهوری بنشاند. وقتی بازیگری هیچ کارتی برای برنده شدن در دست ندارد، تنها کارت خود را به جای کارت آس روی میز مینشاند و به نوعی «بلوف» میزند تا حریفان را گول بزند، در زبان شما به این عمل «تقیه» میگویند. با این حرکت «حریففریب» یا راه فرار پیدا میکند و یا مجبور میشود همه کارتهای خود را روی میز بنشاند و شکست را بپذیرد. عمر جمهوری اسلامی همان زمان به پایان رسیده بود. حسن روحانی و مهرهای که برای او یعنی خود شما برگزیده شد، نیویورکنشینی که به ایران بازگردانده شد تا سخنگوی یک حکومت ورشکسته، ناکارامد گردد و با دولت پیشین آمریکا به مذاکره نشیند. هرچند برجامی امضا شد و پولهایی آزاد شد اما نتیجه ارسال پولها به سوریه و یمن و لبنان چه بود؟! جمهوری اسلامی در این شش سالی که گذشت، رفته و مرده است و اصلاحطلب و اصولگرا در تلاشاند تا این جنازه را با خود بر زمین بکشد و به امید آنکه «مسیحانفسی» باز آید و معجزهای گردد و این جنازه زنده شود.
https://www.youtube.com/watch?time_continue=1&v=0986FG6UYGQ
–جمهوری اسلامی، آن زمان که ایران دربین ۹۶ کشور جهان رتبه بالای فلاکت و فقر را در جهان کسب کرد، رفته است. بحران دومینوی ورشکستگی اقتصادی جمهوری اسلامی به فساد بانک مرکزی و شکلگیری بانکهای جانبی انصار، ثارالله، قرضالحسنه، موسسات مالی و اعتباری بدون حساب و کتاب، گسترش بیابانزایی، دزدی آب شیرین خوزستان و ارسال آن به عراق و کویت، قاچاق مواد مخدر و قاچاق انسان، پولشویی و چپاول پول مردم ایران و ارسال آن به اعضای حزبالله، حماس، حوثی، دولت اسد… نابودی بخش خصوصی و سپردن آن به بنیادهای شبهنظامی همچون سپاه و یا بنیادهای مذهبی همچنان آستان قدس رضوی، و بسیار موارد دیگر که بدون شک شما بیشتر از ما اطلاعات دارید، محدود نمیشود. همه این اطلاعات یعنی جمهوری اسلامی جنازهای است که بر زمین نگهاش داشتهاید.
–جمهوری اسلامی، آن زمان که برای دستیابی به امالقرای خود در منطقه از نان شب ملت ایران به جنگافروزی پرداخت، آن زمان که سرانه تولید ناخالص داخلی کشور با جمعیت هشتاد میلیونی را به ۴۹۰۰ دلار رسانید، یعنی ۸ برابر کمتر از سرانه ناخالص ۳۸۵۰۰ اسراییل، کشوری با جمعیت ۹ میلیون نفر و همچنان ۸ برابر کمتر از سرانه ناخالص ۳۸۰۰۰ امارات متحده عربی با یک بیستم وسعت ایران و بدون دارا بودن منابع غنی معدنی و گاز ایران، از بین رفت.
–گفتید خیال نکنید اگر روحانی برود و اصولگرایان بیایند موفق میشوند. به شما بگویم زمانی که آقای روحانی برود و اصولگرایان هم بیایند، فرق چندانی نخواهد کرد. همچنان که دولت حسن روحانی مینالد که بودجهای در بساط ندارد تا برای طرحهای عمرانی هزینه کند ولی ۴ میلیون نفر کارمند و حقوقبگیر بخش دولتی دارد، اصولگرایان هم مانند او قبلا داشتند و بعدا هم خواهند داشت. همچنان که دولتهای اصلاحطلب و «تدبیر و امید» به نهادهای زایدی مانند «جامعه المصطفی العالمیه» میلیاردها تومان از بودجه کشور (دقیقهای ۵۸۰ هزار تومان) پرداخته اند تا طلبههای غیرایرانی در آفریقا، بنگلادش، بورکینافاسو، بوسنی، گامبیا و… در آسایش زندگی کنند؛ همچنان که دولت اصلاحطلب و «تدبیر و امید» ۱۲ میلیارد و ۷۹۳ میلیون تومان به شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران در دوماه نخست سال ۹۷ و به بسیاری نهادهای مشابه، زاید و بیاساس پرداخت کرده است، اصولگرایان هم همین رویه را داشتند و خواهند داشت. و این در حالیست که کارگران و زحمتکشان ایران بدون حقوق میبایست در برابر بچههایشان با دستان خالی به خانه باز گردند. گویی گوشهایتان سنگین است و نشنیدید که مردم فریاد زدند: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا».

در آن نشست گفتید: بعضیها خیال نکنند که اگر جمهوری اسلامی ایران رفت آنها سر کار میآیند. اکنون ایران یعنی این جغرافیا و موجودیت عظیم پرافتخار تاریخی با این مردم و توانمندیها که انشاءالله ما این هدف را ناکام میکنیم.
–همه مانند شما به دنبال جاه و قدرت و مقام نیستند وگرنه بجای اپوزیسیون شغل شما را برمیگزیدند. وزیر و یا سمت داشتن در جمهوری اسلامی شایستگی نمیخواهد، دچار تخیل و توهم نشوید، هر آنکس که اراده کند، میتواند با رعایت نکات ایمنی مبتنی بر قوانین جمهوری اسلامی، سمتی به دست آورد. کافی است، آن شخص، در صف نخست نماز جمعه پشت رهبری ظاهر شود، مرگ بر این و آن گوید و دست در دست دزدان در جیب ملت نهد و هرهفته نیز به دستبوس «رهبر» شرفیاب شود. اگر مرد باشد، راحتتر است، یقه را از بالا سفت ببندد و جای مُهری بر پیشانی، کمی تهریش، بیشتر کمک میکند و اگر زن باشد زیر چادر و مقنعه و دستهای سیاه پوشیده تا مچ در بخش زنان خانواده حاضر باشد بدون شک در این حلقهی سیاه، پست و مقام و حقوق و مزایای خوبی نصیبش میشود.
–اپوزیسیون بودن یعنی ازخودگذشتگی، عمر و مال و جان را فدای وطن کردن، کسانی که برای منافع ملی ایران هر لحظه در مبارزه هستند و همه اعمال ناکارآمد حکومت و دولت را رصد میکنند. کسانی که در این سالها موفق شدند، جامعه مدنی را یارا باشند. اپوزیسیون، همانهایی هستند که در برابر مذاکرات پرزرق و برق و پرهزینه شما در سوییس و وین و نیویورک با دستهای خالی و اما دلی سرشار از عشق به میهن، موفق شدند در مکاتبات و گفتگوها، واژه «جنگ» را که برای شما برکت و نعمت است، از زبان و بیانِ جهان غرب نسبت به ایران دور کنند و نام بزرگ ملت ایران را از حکومت اشغالگر جمهوری اسلامی جدا سازند. وقتی از آن دسته اپوزیسیون که برای ایران صبح را به شب میرساند صحبت میکنید، با دقت بیشتری صحبت کنید، کمی تأمل کافی است تا جایگاهها را باهم اشتباه نگیرید.
و در نهایت در آن نشست گفتید: ما این هدف را ناکام میکنیم.
–چنانچه به انتظار مرگ «رهبر» هستید تا بتوانید با به دست گرفتن قدرت اصلاحاتی انجام دهید، در اشتباهی بزرگ بسر میبرید، چرا که در چهارچوب این قانون اساسی نه دولت شما و نه هیچ دولت دیگری و نه هیچ فرد دیگری نمیتواند، اقتصاد را در ایران بهبود بخشد. پیشگفتار و اصل ۱۱۰ قانون اساسی و همه اصولی که حکم را حکم اسلامی و رهبری میخواند، چرخههای اقتصاد کشور را نابود کرده است. این رهبر نباشد، رهبری دیگر خواهد بود. چه کسی رهبر میشود، مهم نیست که آن نهاد ولایت جمهوری اسلامی است که ویرانگر این مرز و بوم شده است.
–اگر در تلاش هستید تا اپوزیسیون را نابود کنید، تلاش شما بیهوده است، مگر بختیار و بسیاری را به قتل نرساندید؟ مگر پولها هزینه نکردید تا اپوزیسیونهای تقلبی به خارج از کشور صادر کنید، مگر میلیونها دلار هزینه نکردید تا جنگ روانی راهاندازی کنید و با تهمت و افترا اپوزیسیون را نابود کنید و با همدستان خود، دکاندارانی را که به نام اپوزیسیون به نام مردم ایران پولها جمعآوری کردند تا برای خود در شمال و جنوب این کره خاکی کاخها بنا کنند، تلاش نکردید تا سربازان اپوزیسیون را نابود کنید؟
آقای جواد ظریف، آن کشتی که شما از آن سخن میگویید، کشتی راهزنانی است که به کشتی ملت ایران حملهور شده و در تلاش است با زور بازو، با زندان و اعدام با تهمت و افترا، با خریدن افراد در اپوزیسیون و سرکوب، ثروت ملت را بدزدد و به مقصد همان نوار امالقرای شیعی برسد.
آقای جواد ظریف، این جغرافیا، چهل سال است که با جمهوری اسلامی، موجودیت عظیم پرافتخار تاریخی خود را از دست داده است. ایرانیان تنها با گذار از حکومت جمهوری اسلامی است که میتوانند ایران را نجات دهند و موجودیت عظیم پرافتخار تاریخی این جغرافیا را به مردم آن سرزمین بازگردانند. شما نیز یادتان باشد که ما مسافر یک کشتی نیستیم. شما به دنبال مصالح نظام و ما به دنبال منافع ملی ایران هستیم. این اصلاحات شکست خورده نمیتواند این لجنزار فاسد شده را بازیافت کند. وقت آن رسیده است که ریشههای ارتزاق این اهریمن هفتسر خشکانده شود.
قانون اساسی جمهوری اسلامی بستر این لجنزار فساد است و تنها با انحلال آن، به حکم رهبری و به چنبره فسادآلود قوای سه گانه پایان داده میشود. آنگاه اپوزیسیون تازهنفس میتواند با هدایت دوران گذار، شرایط را برای برگزاری انتخابات آزاد در فضایی سالم و عادلانه فراهم کند تا نمایندگان ملت ایران در مجلس موسسان، قانون اساسی نوین ایران را تدوین کنند. قوانینی مدنی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و انسانمحور و پایبند به شفافیت در همه زمینهها که خود عدالت و برابری را برای همه ایرانیان به همراه داشته باشد.
پاینده ایران و ایرانیان
نازیلا گلستان
شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد