قتل محمدجعفر پوینده؛ آمران و عاملان چه کسانی بودند؟

- بعد از حادثه مختاری و روز بعد از آن تعطیلات آقای موسوی سوال کرد نفر بعدی چه کسی خواهد بود؟ گفتم اگر بشود پوینده، چون فرد سازمانگر و عنصر با جسارتی در بین کانون است و به هر قیمت شده می‌خواهد کانون علنا فعالیت خویش را بدون اخذ مجوز از وزارت کشور از سر بگیرد و در بین جمع مشورتی، کار سر و سامان دادن به افراد و امور مربوطه را به خوبی انجام می‌دهد. شماره تلفن خانه و کار او را در اختیار داریم. می‌دهم تا شما استعلام کنید!

چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷ برابر با ۳۱ اکتبر ۲۰۱۸


پرویز دستمالچی – از آنجا که زمامداران ایران همواره از جمله درباره جنایات خود دروغ می‌گویند*، تصمیم گرفتم چند نوشته‌ای را که قبلا در رابطه با تروریسم حکومتی جمهوری اسلامی ایران و نقش مقامات ارشد آن نوشته بودم به‌روز کرده و در اختیار کیهان لندن قرار دهم تا ایرانیان بخوانند و قضاوت کنند که کارگزاران یک نظام جهل و خشونت چگونه «جانماز آب می‌کشند». بخش نخست این گزارش را زیر عنوان «قتل محمد مختاری؛ آمران و عاملان چه کسانی بودند؟» قبلا خواندید. در این بخش ادامه اظهارات مهرداد عالیخانی را درباره قتل فجیع محمدجعفر پوینده می‌خوانید.

اظهارات مهرداد عالیخانی (بازجویی تاریخ ۱۰/۰۲/۱۳۷۹)، برگ ۱۱۳۷ پرونده قتل‌های حکومتی (۱):

س- خطاب به مهرداد عالیخانی: نحوه به قتل رساندن محمدجعفر پوینده و نقش خود و بقیه افراد…

ج- بعد از حادثه مختاری و روز بعد از آن تعطیلات آقای موسوی سوال کرد نفر بعدی چه کسی خواهد بود؟ گفتم اگر بشود پوینده، چون فرد سازمانگر و عنصر با جسارتی در بین کانون است و به هر قیمت شده می‌خواهد کانون علنا فعالیت خویش را بدون اخذ مجوز از وزارت کشور از سر بگیرد و در بین جمع مشورتی، کار سر و سامان دادن به افراد و امور مربوطه را به خوبی انجام می‌دهد. شماره تلفن خانه و کار او را در اختیار داریم. می‌دهم تا شما استعلام کنید. شماره تلفن پوینده را از پرونده اطلاعاتی‌اش استخراج و به هنگامی‌که موسوی در خارج از محل کار بود از طریق تلفن همراه به وی داد. نهایتاً موسوی نتیجه را به آموزگار اعلام کرده بود. و از طریق او در اختیار من قرار گرفت. همچنین دو شماره تلفن مربوط به شیرین عبادی به موسوی داده شد که آنها را نیز از طریق آقای رسولی استعلام کرده و نتیجه را به ما منعکس ساخت.

محمد جعفر پوینده

از روز دوشنبه ۱۶/۹ ساعت حدود ۱۹ من، خسرو، آموزگار، امیر اکبری، روشن و ناظری به آدرس خیابان قائم مقام فراهانی رفتیم (پاسخ یکی از استعلام‌های شماره تلفن‌های پوینده در خیابان قائم مقام بود.) که به نظر می‌آمد محل کارش باشد. آن روز از ساعت ۱۹ روی آدرس مستقر شده بودیم. نهایتاً در تاریخ و ساعت مذکور خروج سوژه از آن آدرس رؤیت نشد. صبح روز سه شنبه۹/۱۷ یک تماس تلفنی با آن محل گرفته شد که معلوم شد او دیگر آنجا شاغل نیست ، لذا قرار شد روی آدرس دیگر وی که مربوط به محل سکونت او می‌گردد و در میدان انقلاب کوچه ژاندارمری واقع شده مستقر گردیم. بعد از ظهر سه شنبه ۱۷/۹ ، روشن، خسرو، منبع مهدی و اصغر هر یک چند ساعتی روی آدرس منزل پوینده مستقر می‌شوند که سوژه رؤیت نمی‌گردد. یک دستگاه اتومبیل دوو یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار «داریوش» که در جریان قتل‌ها قرار داشت از روز دوشنبه ۱۶/۹ در اختیار ما قرار داده بود تا در عملیات از آن استفاده کنیم. مربوط به یکی از بدهکاران به داریوش بود. وسیله فاقد مدرک بود مدارک جعلی درست کرده بودیم. خسرو براتی با مقداری تغییرات ظاهری در بیرون ماشین را آماده کرده بود به در خواست من این اتومبیل را صبح چهارشنبه ۱۸/۹ با خود به حوالی منزل پوینده می‌آورد خسرو براتی بعد از تاریخ ۲۳/۸ بنا به درخواست حقیر دو جفت پلاک جعلی اتومبیل تهیه کرده بود. او برای هر جفت پلاک با پرداخت ۵ هزار تومان به یک پلاک‌ساز در حوالی ۱۷ شهریور جنوبی این پلاک‌ها را تحویل گرفته بود. حدود ساعت ۷ صبح چهارشنبه ۱۸/۹ با هماهنگی قبلی خسرو، روشن و نیز من و اصغر سیاح در اطراف محل سکونت پوینده مستقر شدیم. زمانی که من، روشن و خسرو قدری از اطراف درب منزل پوینده دور شدیم تنها اصغر سیاح نگاهش به روی درب بود که متوجه خروج او در ساعت حدود ۱۰ صبح می‌شود و چون موتور کنار دستش بوده دنبال پوینده راه می‌افتد و به تعقیب او می‌پردازد. خسرو متوجه ناپدید شدن اصغر می‌شود سریع نزد من آمد و موضوع را گفت. قرار شد روشن با موتور سریع حدود آن محل را بگردد تا شاید اصغر و سوژه را پیدا کند که نتیجه نگرفت و برگشت. تلفن ایرج آموزگار نزد روشن قرار داشت منتظر تماس اصغر ماندیم که خبر داد پوینده کجاست.

پوینده پس از خارج شدن از محل سکونت خود، از میدان انقلاب با یک تاکسی به میدان ولیعصر می‌رود و از آنجا پیاده دست راست خیابان در کریمخان حرکت می‌کند و وارد خردمند جنوبی می‌گردد. یک موسسه فرهنگی در دست چپ خیابان قرار داشت. پوینده هفته‌ای یک روز (چهارشنبه‌ها) به این محل می‌آمد. پس از کسب اطلاع از موقعیت پوینده و اصغر و خسرو با دوو و من و روشن با موتور به سوی محل رفتیم و به اصغر ملحق شدیم. ناظری نزد ما آمد و حدود ساعت ۱۰:۴۵ همراه ما شد. تا ساعت ۱۶ محل کار پوینده را تحت نظر داشتیم . سوژه بیرون آمد. ابتدا پیاده به سمت شمال خیابان حرکت کرد. ابتدای خردمند و کریمخان سوار تاکسی شد و به نبش خیابان خردمند انقلاب آمد. می‌خواست بر اساس قرار قبلی پیش ناشر خود برود. پس از پیاده شدن از تاکسی در سمت چپ خیابان انقلاب (غرب به شرق) پیاده می‌رفت. جلوی کیوسک روزنامه ایستاد و سپس به مسیر خود ادامه داد. خسرو پشت فرمان دوو بود. من و اصغر را همراه خود تا نبش انقلاب خردمند آورد. از آنجا به بعد من و اصغر پیاده به دنبال سوژه بودیم. ناظری پشت فرمان پژوی عملیات (معاونت اطلاعات مردمی) بود و با رضا روشن همراه شده بود. روشن، من و اصغر پیاده دنبال سوژه قرار داشتیم ناظری و خسرو با ماشین. ناظری پژو را پارک کرد، یک برگ حکم سفید جعلی ممهور به مهر دادستانی انقلاب اسلامی سابق همراه خود برده بودم آن را روی ماشین پژو گذاشته و به اسم محمد جعفر پوینده پر نمودم. خسرو با پیدا کردن بریدگی بر خلاف مقرارت راهنمایی دور زد و دست راست خیابان قرار گرفت و آهسته در پی سوژه قرار گرفته بود. الباقی افراد پیاده دنبال پوینده بودند. حکم را به ناظری دادم. در خیابان انقلاب مقابل لاله زارنو جلوی سوژه را گرفتیم. خسرو سریعاً دور زد و در کنار دست روشن و علی ناظری (که برای دستگیری اقدام کرده بودند) قرار گرفت، دو سه جمله با وی صحبت شد. او را سوار دوو می‌کنند و پس از حرکت مرا کمی  جلوتر سوار کردند، قرار شد اصغر پژوی عملیات (معاونت اطلاعات مردمی) را سوار و به دنبال دوو بیاید در واقع خسرو راننده دوو، من در صندلی جلو، پوینده در بین روشن و ناظری در صندلی عقب، قرار گرفته بود. طبق برنامه قبلی بنا شد به سمت بهشت زهرا حرکت کنیم حدود ۱۶:۳۰ سوژه سوار ماشین شده بود.

از شرق به غرب ، به سمت میدان انقلاب حرکت کردیم. وارد خیابان وحدت اسلامی شدیم، به طرف راه آهن و اتوبان حرکت کردیم و در پایان خود را به بهشت زهرا رساندیم. همان محلی که قبلاً مختاری را برده بودیم. در بین راه به صحبت با پوینده پرداختم، رغبتی نداشت. وقتی به بهشت زهرا رسیدیم هوا روشن بود. باید منتظر تاریک شدن می‌گردیدیم. نیم ساعت پس از اذان مغرب رضا روشن و ناظری به همان شکل قبلی (قتل مختاری) کار را تمام کردند. این بار نیز روشن طناب را به گردن فرد تنگ کرد و کشید و سر سوژه در دست ناظری قرار داشت. در پایان کار، ناظری پیشنهاد کرد جهت احتیاط خوب است دقایقی او را آویزان کنیم تا از مرگ قطعی او اطمینان حاصل شود. یک چارچوب فلزی در محوطه سر باز این ساختمان از قبل برای دار آویختن افراد آماده داشتند. ناظری طناب بلندتری به گردن جسد پوینده آویزان کرد و قرار شد من، خسرو و اصغر به روشن کمک کنیم تا جسد دقایقی آویزان قرار گیرد که اینکار انجام شد. اصغر سیاح، من، خسرو و روشن جسد را پایین آوردیم و در بین پتویی که ناظری آماده کرده بود گذاشتیم داخل صندوق عقب دوو. من پیشنهاد کردم جسد او را به حوالی شهریار ببریم. ناظری رانندگی کرد. از کمربندی بهشت زهرا به جاده اصلی شهریار وارد و زیر پل بادامک دست راست داخل جاده فرعی شدیم. اصغر پشت سر ما در پژو حرکت می‌کرد. حدود صد متر دست راست پل جسد را سریعاً من ، خسرو و روشن پایین گذاشتیم. طوری که هر کسی رد شود ببیند. پس از جدا شدن از افراد یاد شده به موسوی زنگ زدم و خبر دادم کار پوینده تمام است. گفت سریع نزد من به درب منزل بیا. حدود ۲۰:۳۰ رفتم و شرح کامل دادم. به پیدا شدن جسد مختاری اشاره کردم. گفتم در بین راه منبع (داریوش) به تلفن دستی من زنگ زد، خبر داد. تحلیل دوستان او (جمع مشورتی کانون) این است که این نوع عمل کردن پیامی‌ از سوی ضاربین دارد. می‌خواهیم…. علنی بزنیم. مسئله جدی است. وحشت کرده‌اند.

۲۸ آبان مجید شریف، اول آذر پروانه فروهر و داریوش فروهر، ۱۲ آذر محمدمختاری، ۱۸ آذر محمد جعفر پوینده … همگی در سال ۱۳۷۷به طرزی فجیع به قتل رسیدند

به موسوی گفتم دیگر امکان هیچ حرکتی نیست. با شرایط موجود هیچ سوژه‌ای سوار ماشین نخواهد شد. مدتی کار را تعطیل کنیم. پذیرفت و از هم جدا شدیم.

خلاصه عملیات: افراد شرکت کننده در صحنه

۱- صادق، پرسنل معاونت امنیت، اداره کل چپ، اداره چپ نو، رابط موسوی با تیم عملیات.
۲- رضا روشن، پرسنل معاونت امنیت، اداره التقاط ، کارشناس، مباشر جعفر پوینده.
۳- علی ناظری، پرسنل معاونت امنیت، اداره کل چپ، اداره چپ نو، کاردان عملیاتی (کارشناس)
۴- خسرو براتی، همکار اداره چپ نو، غیروزارتی، راننده عملیات.

۱- صادق (یعنی خود نویسنده این متن: مهرداد عالیخانی) در این عملیات تحت مسئولیت موسوی قرار داشته و اقدامات زیر را انجام داده:

  • شماره تلفن‌ها را استخراج کرده و به آموزگار داده تا به موسوی برساند.
  • سامان دادن نیروها در صحنه عملیات.
  • از یک دستگاه دوو در عملیات استفاده شد او از طریق یکی از منابع اداره چپ نو موقتاً تهیه کرده– تهیه سند– کارت ماشین به درخواست وی.
  • نتیجه استعلام آدرس بواسطه صادق به پرسنل عمل کننده داده شده.
  • یک برگ حکم جعلی قضایی تحت عنوان دستگیری تهیه در اختیار ناظری و روشن قرار داده.
  • پیاده کردن سوژه از اتومبیل در بهشت زهرا– در انتقال جسد به صندوق عقب ماشین- پایین گذاشتن جسد در جاده فرعی شرکت داشته.
  • بلند کردن جسد و حلق‌آویز نمودن و پایین آوردن او برای اطمینان از مرگ وی پیشنهاد بردن جسد به حوالی شهریار.
  • خبر موضوع ابتدا تلفنی و سپس حضوراً (پس از ۲ ساعت) به موسوی.

۲- رضا روشن بنا به دستور موسوی در این عملیات شرکت کرده و در صحنه حادثه تحت مسئولیت صادق قرار داشته:

  • ساعاتی مراقب سوژه قبل از ربایش بوده. بعد از ظهر ۱۷/ ۹ – صبح ۱۸/۹.
  • کمک به علی ناظری در جهت سوار کردن سوژه به اتومبیل با پوشش جلب.
  • پیاده کردن سوژه از اتومبیل و هدایت او به داخل ساختمان برای انجام قتل.
  • تنگ کردن طناب به دور گردن پوینده به منظور خفه کردن او.
  • کمک به حلق‌آویز کردن جسد برای اطمینان از مرگ وی.
  • کمک به سایرین در انتقال جسد به عقب اتومبیل.

۳- علی ناظری، شرکت او در این قتل به دستور آقای حقانی بوده، در صحنه تحت هدایت صادق بوده
     با کمک روشن سوژه را سوار ماشین کرده:

  • محل بهشت زهرا توسط او در اختیار عملیات گذاشته شده.
  • دست و چشم سوژه را به کمک روشن بسته.
  • هنگامی‌که روشن حلقه طناب را به دور گردن پوینده تنگ کرده بود دهان سوژه را با پارچه سفید گرفته.
  • حلق‌آویز کردن.
  • از محل بهشت زهرا تا جاده شهریار پشت ماشین بوده.

۴- اصغر سیاح، نامبرده بنا به درخواست صادق در عملیات شرکت کرده و در صحنه تحت مسئولیت وی قرار داشته و اقدامات ذیل را انجام داده:

  • ساعاتی در تاریخ ۸/۹ از منزل سوژه مراقبت کرده – محل کار پوینده را شناسایی کرده.
  • وقتی ناظری و روشن پوینده را دستگیر می‌کنند ، اصغر اتومبیل ناظری را حرکت و به دنبال سایر نیروها می‌آید.
  • کمک به سایرین در حلق‌آویز کردن جسد.
  • کمک به سایرین جهت انتقال جسد به عقب اتومبیل.

۵- خسرو براتی،  بنا به درخواست صادق در این عملیات شرکت کرده بود:

  • ساعاتی مراقبت از منزل و محل کار سوژه- قبل از ربایش ( ۱۷ ،۱۸).
  • رانندگی از محل ربایش سوژه تا بهشت زهرا.
  • کمک به سایرین در حلق آویز کردن جسد.
  • کمک به سایرین جهت انتقال جسد به عقب اتومبیل.
  • کمک به پایین گذاشتن جسد از اتومبیل…».

آنچه در بالا آمد در باره عاملان ترور بود. ابوالقاسم مصباحی، معروف به شاهد «C»، در دادگاه برلین در رابطه با آمران ترورهای جمهوری اسلامی چنین می‌گوید(۲):

«… پیش از تأسیس واواک در سپتامبر- اکتبر ۱۹۸۵ یک سری باصطلاح گروه‌های بی‌نامی ‌وجود داشتند که ترورهای خارج از کشور را اجرا می‌کردند و تصمیمات خود را تنها با خمینی در میان می‌گذاشتند و او بایست آنها را تأیید می‌کرد. بدون تأیید خمینی عملیات انجام نمی‌گرفت… پس از تأسیس واواک این گروه‌ها تحت نام «شورای عملیات ویژه» زیر نظر مستقیم وزیر اطلاعات و امنیت سازماندهی شدند… پس از آنکه در سال ۱۹۸۹ سیدعلی خامنه‌ای رهبر نظام شد شورایی تحت نام «شورای امور ویژه» تأسیس شد که بر فراز حکومت و دولت قرار دارد. وظیفه این «شورا…» تصمیم‌گیری درباره قتل‌ها در درون و بیرون و نیز در تمام امور مهمی است که خارج از حوزه اختیارات و وظایف ادارات دولتی هستند… یعنی تصمیم‌های «شورا…» تنها مربوط به  قتل دگراندیشان نمی‌شود، بل برای مثال شامل بستن دفتر نهضت آزادی (بازرگان) هم شد که در حوزه اختیارات ویژه وزارت کشور بود… تصمیمات «شورا…» نوعی تعیین وظیفه برای دولت است که هم مجلس وهم دولت باید به آنها توجه کنند. «شورا…» دارای اعضاء ثابت و متغیر است. غیرثابت‌ها با توجه به موضوع مورد بررسی فرا خوانده می‌شوند. زمانی که در کمیته موضوع یک قتل مطرح می‌شود، تصمیم باید بدون استثناء به تأیید مقام رهبری برسد و بدون دستور او هیچکس اجازه اقدام ندارد. اعضاء ثابت «شورای امور ویژه» عبارتند از:

  • رهبر مذهبی نظام یا نماینده اش حجازی.
  • رئیس جمهور یا پسرش محسن (هاشمی‌رفسنجانی)، به عنوان نماینده او.
  • در جلسات عادی «شورا…» معمولاً رهبر یا  رئیس جمهور شخصاً حضور ندارند.
  • مسئول امور سیاست خارجی، که ضرورتاً خود وزیر امور خارجه نیست، اما  پس از شروع کار رهبر (خامنه ای) همان وزیر امور خارجه، ولایتی، است.
  • وزیر اطلاعات و امنیت کشور، علی فلاحیان.
  • اولین وزیر واواک، ریشهری، که اکنون مسئول دستگاه اطلاعاتی رهبر و از افراد محرم او است که برای دفتر رهبر فعالیت‌های اطلاعاتی و ضداطلاعاتی انجام می‌دهد.
  • محسن رضائی، فرمانده سپاه پاسداران.
  • سپهبد رضا سیف اللهی، رئیس نیروهای انتظامی.
  • آیت‌الله خزعلی، عضو شورای نگهبان و مسئول امور مذهبی شورا…»

منابع و پانویس‌ها:
*حسن روحانی چهارشنبه، دوم آبان، در جلسه هیئت دولت  گفت: «… قتل این روزنامه‌‌نگار منتقد (خاشقجی) آزمایش و امتحان بزرگی برای همه کشورهای جهان است و بدون تردید موضع‌گیری آمریکا، اروپا و دیگر کشورهای جهان در این مسئله نشان می‌دهد که آنها چقدر در زمینه حقوق بشر و حفظ کرامت انسانی حساسیت دارند…» وی با تکان‌‌دهنده خواندن قتل خاشقجی، از ترکیه خواست تا روند تحقیقات در این موضوع را دقیق و بی‌طرفانه ادامه دهد تا کاملاً تمام ابعاد و زوایای این جنایت که در دهه‌های اخیر بی‌سابقه بوده و در قرن‌های گذشته انجام می‌شد، برای جهانیان آشکار شود…» (رادیو فردا، ۲ آبان ۱۳۹۷).
۱-مرز پرگهر افشا می‌کند: اعترافات مهرداد عالیخانی. برگزیده پرونده قتل‌های حکومتی، بخش پنجم، اظهارات مهرداد عالیخانی درباره نقش خود و دیگران در قتل‌های حکومتی (زنجیره‌ای) پاییز ۱۳۷۷ خورشیدی.
۲-برگرفته از متن بازجویی‌های مقام امنیتی فراری ج.ا.ا.، ابولقاسم (فرهاد) مصباحی، معروف به شاهد «C» در دادگاه میکونوس، توسط دادستانی مسئول پرونده، مورخ ۲۵/۹/۱۹۹۶،   ۲۶/۹/۱۹۹۶ و ۱۲/۱۲/۱۹۹۶، که در شهر مکنهایم (Meckenheim)، به شماره پرونده  ۲bJs295/95-8 انجام گرفته‌اند. نگاه شود به کتاب اینجانب «ترور به نام خدا»، انتشارات شرکت کتاب، ۱۳۹۲، لس آنجلس.

تماس با نویسنده: [email protected]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=134876