اندیشه‌های خون‌آلود؛ جنایات جمهوری اسلامی در خیابان‌ها نیز تراویده از فکر و قلم امثال سید عطاءالله مهاجرانی است!

- آیا اگر کسی نوشته‌های این «روشنفکر دینی» و وزیر ارشاد پیشین جبهه اصلاحات را خوانده باشد که از خدا و پیامبر و امام علی و امام باقر امام صادق و... نقل می‌کند که منتقد را باید در جا و بدون هیچ محاکمه‌ای کشت بدل به  همین حکومتیان اسلامگرای جمهوری اسلامی یا نیروهای سپاه و بسیج و لباس شخصی‌های سرکوبگر آنها نمی‌شود که چنین وحشیانه به مردم حمله می‌کنند و از کودک و زن و مرد را به وحشیانه‌ترین، رذیل‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین روش‌ها مورد تعرض و تجاوز و ضرب و جرح قرار می‌دهند. مهاجرانی یکی از نمادهای واقعی پندار جنایتکارانه، کردار رذیلانه و گفتارهای  زشت و ضد انسانی است که خود را پشت مشتی الفاظ دینی- انقلابی پنهان کرده است؛ وی خود داعش است.  

شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ برابر با ۱۵ اکتبر ۲۰۲۲


پرویز دستمالچی – عطاالله مهاجرانی بی‌شک یکی از «روشنفکران» دینی است که اگر انقلاب بنیادگرا و ارتجاعی اسلامی اتفاق نمی‌افتاد، حداکثر در مقام یک معلم قرآن و شرعیات در دبستان یا شاید دبیرستان تدریس می‌کرد و به دانش‌آموزان درس تبعیض و کشتار دگراندیشان می‌داد. دانش او برای چنین مواردی بسیار است، متون مقدس و غیرمقدس در این زمینه‌ها را خوب می‌شناسد و هر جا لازم و ضروری باشد از پیامبر و امامان یا خود «الله» گفتاورد (نقل قول) دارد. او کتاب «نقد توطئه آیات شیطانی» خود را که در رابطه با لزوم قتل سلمان رشدی نوشته و هنوز به آن بسیار مفتخر است به خمینی تقدیم می‌کند.

خمینی اندیشه‌پرداز و پایه‌گذار نظمی‌ است که یکی از بدترین و پست‌ترین نظام‌های سراسر تبعیض و جنایت و واپسگرایی است. مهاجرانی می‌نویسد: «‌برای امام خمینی، که چراغ صاعقه خاکستر سرودش بود». خمینی چه داشت یا دارد که مهاجرانی «عاشق و شیدای» او و نظامی‌ است که او پایه‌گذاری کرد؟ در زیر چند خط از «اندیشه‌های بزرگ» امام او درباره فلسفه حکومت اسلامی و نیز دستوراالعمل‌هایی برای «زندگی» مرور می‌شود:

« … فقیه به کسی اطلاق می‌شود که نه فقط عالم به قوانین و آئین دادرسی اسلام بلکه عالم به عقاید و قوانین و نظامات و اخلاق باشد، یعنی دین‌شناس به تمام معنی باشد. فقیه باید عادل باشد… ُفقها چون نبی نیستند پس وصی نبی یعنی جانشین او هستند. بنابراین، آن مجهول از این معلوم بدست می‌آید که فقیه وصی رسول اکرم (ص) است و در عصر غیبت، امام المسلمین رئیس الملله می‌باشد… ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس… همین ولایتی که برای رسول اکرم (ص) و امام در تشکیل حکومت و اجرا و تصدی اداره هست برای فقیه هم هست… ولایت فقیه از امور اعتباری عقلانی است و واقعیتی جز جعل ندارد، مانند جعل (قراردادن و تعیین) قیم برای صغار. قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه وموقعیت هیچ فرقی ندارد. مثل این است که امام (ع) کسی را برای حضانت، حکومت یا منصبی از مناصب تعیین کند. در این موارد معقول نیست که رسول اکرم (ص) و امـام (ص) با فقیه فـرق داشته باشد… این َتوهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم (ص) بیشتر از حضرت امیر (ع) بود و یا اختیارات حکومتی حضرت امیر(ع) بیش از فقیه است باطل و غلط است… بنابراین، نظریه شیعه در مورد طرز حکومت و این که چه کسانی باید عهده دار آن شوند در دوره رحلت پیغمبر اکرم (ص) تا زمان غیبت، واضح است. بموجب آن، امام باید فاضل وعالم به احکام و قوانین و اجرای آن عادل باشد… اکنون که دوران غیبت امام (ص) پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند وهرج و مرج روا نیست تشکیل حکومت لازم می‌آید. عقل هم به ما حکم می‌کند که تشکیلات لازم است… اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است تکلیف چیست؟… این خاصیت که عبارت از علم و قانون و عدالت باشد درعده بی شماری از ُفقهای عصرما موجود است.  اگر با هم اجتماع کنند می‌توانند حکومت عدل عمومی‌درعالم تشکیل دهند… اگر فرد لایقی که دارای ایندو خاصیت باشد بپاخاست و تشکیل حکومت داد همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم (ص) در امر اداره جامعه داشت دارا می‌باشد، بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند…».

آنچه در بالا آمد اساس اندیشه و فلسفه حکومت خمینی است: حاکمیت مطلق عده‌ای مرتجع و مفتخور جامعه به نام فقها و مجتهدان بر یک ملت، بر اساس «امر الاهی»، یعنی قانون بر فراز ملت. نظمی‌ که در آن حتا رای پیامبر محمد هم نباید به حساب بیاید چه رسد به رای «شهروندان». اندیشه‌های خمینی به «بزرگی» دریایی با عمق یک بند انگشت است. او برای همه امور دستورالعمل دارد، از جماع با حیوانات و خوردن آب دماغ تا زنا با زنانی که در خواب هستند! به برخی از این «اندیشه‌»ها توجه کنید (توضیح المسائل): «… خوردن سرگین (فضله چهارپایان، از قبیل اسب و الاغ، فرهنگ عمید) و آب دماغ حرام است… خوردن کمی‌از تربت حضرت سیدالشهدا علیه السلام برای شفا… اشکال ندارد… فروبردن آب بینی و خلط سینه که در دهن آمده حرام نیست (۲۶۲۹)…  خوردن چیزی که برای انسان ضرر دارد حرام است…  خوردن گوشت اسب و قاطر و الاغ مکروه است و اگر کسی با آنها وطی کند یعنی نزدیکی [جنسی] نماید، حرام می‌شوند و باید آنها را از شهر بیرون ببرند و در جای دیگر بفروشند… اگر با گاو و گوسفند و شتر نزدیکی کنند بول و سرگین آنها نجس میشود و آشامیدن شیر آنها هم حرام است و باید بدون آنکه تاخیر بیافتد آن حیوان را بکشند و بسوزانند و کسی که وطی کرده پول آن را به صاحبش بدهد…» (۲۶۲۷ تا ۲۶۳۲)

من نمی‌دانم خمینی با چه کسانی سر و کار داشته است که باید به آنها بگوید سرگین حیوانات و آب دماغ خود را نخورند یا اگر چیزی به آنها ضرر و زیان می‌رساند برایشان حرام است. آیا فردی که دارای عقل معمولی متعارف و متوسط باشد اصولا خود را سرگرم چنین اموری می‌کند؟ بعلاوه، منطقی را که اصولا نمی‌شود فهمید این امر بسیار ساده است که اگر کسی به حیوانی «تجاوز» کرد، چرا حیوان باید مجازات شود، گناه او چه بوده است؟ چرا باید حیوان را به ده دیگر ببرند و بفروشند یا فورا آن را بسوزانند یا بکشند؟ از نگاه علمی‌ چه اتفاقی می‌افتد که شیر حیوان حرام می‌شود و چرا بجای ظالم و متجاوز «مظلوم» و تجاوزشده را می‌کشید؟!

خمینی می‌نویسد « مومن باید… در اول غذا بسم‌الله بگوید… با دست راست غذا بخورد… با سه انگشت یا بیشتر غذا بخورد و با دو انگشت نخورد… از غذای جلوی خودش بخورد… لقمه را کوچک بردارد… انگشت‌ها را بلیسد… آنچه بیرون سفره می‌ریزد را جمع کند و بخورد… بعد از خوردن غذا به پشت بخوابد و پای راست را روی پای چپ بیندازد… و اول غذا و آخر آن نمک بخورد… و چند چیز در غذا خوردن مکروه است… خوردن غذای داغ… فوت کردن چیزی که می‌خورد یا می‌آشامد… پاره کردن نان با کارد… گذاشتن نان زیر ظرف غذا… پاک کردن گوشتی که به استخوان چسبیده… و در آشامیدن آب چند چیز مستحب است: آب را بطور مکیدن بیاشامد… در روز ایستاده آب بخورد… به سه نفس آب بیاشامد… از روی میل آب بیاشامد… بعد از آشامیدن آب قاتلان… حضرت ابا عبدالله را لعنت کند [یعنی اهل سنت را]… آشامیدن آب با دست چپ و همچنین از جای شکسته کوزه و جایی که دسته آنست مکروه می‌باشد …» (۲۶۳۶ تا ۲۶۳۹)

شاید مهاجرانی و امثال او نیازمند چنین دستوراتی برای زندگی خود باشند، اما این دستورات به درد چه کسی می‌خورد؟ این آموزش‌ها حتا در سطح تربیتی کودکستان هم نیست! اگر کسی در روز نشسته آب بخورد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و…!

او در احکام تخلی (ادرار و مدفوع) می‌نویسد: «… واجب است که انسان وقت تخلی و مواقع دیگر عورت خود را از کسانی که مکلفند… بپوشاند… مثلا با دست کافیست… موقع تخلی جلوی بدن یعنی شکم و سینه رو بقبله و پشت به قبله نباشد… مخرج بول (ادرار) با غیر آب پاک نمی‌شود… اگر مخرج غائط (مدفوع) را با آب بشویند، باید چیزی از غائط در آن نماند… لازم نیست با سه سنگ یا سه پارچه مخرج را پاک کنند، بلکه با اطراف یک سنگ یا یک پارچه کافی است… موقع وارد شدن بمکان تخلی اول پای چپ و موقع بیرون آمدن اول پای راست را بگذارد… حرف زدن در حال تخلی مکروه است، اما اگر ناچار باشد یا ذکر خدا بگوید اشکال ندارد، و…» (۵۷ تا ۸۲)

نگاه کنید دانش این امام «بی‌همتای» مهاجرانی به کجاها سرک می‌کشد: «به دو چیز انسان جنب می‌شود: اول جماع. دوم بیرون آمدن منی، چه در خواب باشد یا بیداری، کم باشد یا زیاد با شهوت باشد یا بی‌ شهوت، با اختیار باشد یا بی اختیار… اگر انسان جماع کند و باندازه ختنه گاه یا بیشتر داخل شود، در زن باشد یا در مرد، در قبل (جلو) باشد یا در دبر (عقب)، بالغ باشند یا نابالغ، اگر چه منی بیرون نیاید هر دو جنب میشوند.. اگر شک کند که بمقدار ختنه گاه داخل شده یا نه غسل بر او واجب نیست … اگر نعوذ بالله با حیوانی وطی کند یعنی با او نزدیکی نماید و منی از او بیرون آید غسل تنها کافی است و… » (۳۴۵ تا ۳۵۶)… زنهای سیده بعد از تمام شدن شصت سال یائسه میشوند یعنی خون حیض نمی‌بینند و زنهائیکه سیده نیستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال یائسه می‌شوند… چند چیز بر حائض حرام است… سوم جماع کردن در فرج، که هم برای مرد حرام است و هم برای زن، اگر چه بمقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید، بلکه احتیاط واجب آنستکه مقدار کمتر از ختنه گاه را هم داخل نکند و در دبر زن حائض وطی کردن کراهت شدید دارد… وطی در دبر (پشت، مقعد، فرهنگ عمید) زن حائض کفاره ندارد… اگر مرد با زن حائض زنا کند یا با زن حائض نامحرمی‌بگمان اینکه عیال خود او است جماع کند، احتیاط واجب آنستکه کفاره دهد، و…» (۳۹۲ تا ۵۰۷)

چرا و بر اساس کدام دلایل علمی- بیولوژیک زن سیده (از خاندان پیامبر) ده سال دیرتر از زنانی که از خاندان محمد نیستند یائسه می‌شوند؟! کدام بررسی یا علمی‌ آن را اثبات کرده است؟ این چگونه روابطی است که مردی با زنی همبستر می‌شود و نمی‌داند که آیا این فرد همسر او است یا نه؟! چرا «ختنه‌گاه» معیار سنجش حرام و حلال یا درستی از نادرستی است؟ در توضیح المسائل خمینی همه چیز یافت می‌شود: از نوع آشامیدن آب تا «اماله» کردن، از غسل «میت» تا همخوابگی با زنی که «انسان نداند همسرش است یا نه»، از نگاه کردن به «عورت میت» و حرام بودن آن تا همخوابگی با کودکان و لذت جنسی بردن از شیرخوارگان. این افکار و اندیشه‌های خجالت‌آور او را می‌توان در تقریبا تمام پهنه‌های زندگی مشاهده کرد. از تبعیض  رسمی‌میان دگراندیشان و مسلمانان تا احکام ادرار و مدفوع تا کشتن دگراندیشان: نجاسات: «… نجاسات یازده چیز است: اول بول (ادرار) دوم غائط (مدفوع) سوم منی چهارم مردار پنجم خون ششم و هفتم سگ و خوک هشتم کفر نهم شرآب دهم فقاع (آبجو) یازدهم عرق شتر نجاستخوار…» (م. ۸۳). سدها میلیون انسان در دنیا سگ دارند، خوک تامین کننده غذای میلیارها انسان در جهان است که بدون آن از گرسنگی خواهند مرد، میلیادرها انسان در جهان آبجو و شرآب می‌نوشند و خمینی (خبرگان، مجتهدان) تمام آنها را در ردیف ادرار و مدفوع می‌داند. و از همه بدتر دگراندیشان (کافر) نیز با ادرار و مدفوع و منی و خوک و سگ یکسان شمرده می‌شوند. کافری که در ردیف ادرار و مدفوع است، کیست و مجازاتش چیست؟: «… کافر یعنی کسیکه منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار می‌دهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء را قبول ندارد، نجس است وهمچنین اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسیکه ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دین می‌دانند منکر شود، چنانچه بداند آنچیز ضروری دین است و انکار آن چیز برگردد به انکار خدا یا توحید، یا نبوت، نجس می‌باشد» (مسئله ۱۰۶)… تمام بدن کافر حتا مو و ناخن و رطوبتهای او نجس است ( مسئله ۱۰۷). .. اگر پدر و مادر و جد و جده بچه نابالغ کافر باشد آن بچه نجس است (۱۰۸)… اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام دشنام دهد، یا با آنان دشمنی داشته باشد نجس است» (۱۱۰)

خوب، تمام اهل سنت (نود درصد مسلمانان) به امامام شیعیان ( به غیر از امام علی) دشنام می‌دهند و با آنان دشمنی دارند. یا پنج امامیان و هفت امامیان اصولا سایر امامان را قبول ندارند. چرا آنها مانند ادرار و منی هستند؟ حدود پنج میلیارد انسان در جهان زندگی می‌کنند که اصولا نه مسلمان هستند و نه اسلام را قبول دارند، چرا آنها در ردیف بول و غائط هستند؟

بنگرید امام خمینی مهاجرانی که «مرجع مجاهد ، زعیم اکبر، قائد اعظم، موسی زمان، درهم کوبنده ستمگران، بت شکن عصر، منجی نسل، ارواحنا فدا» است در رابطه با همخوابی با کودکان چه می‌گوید: «… اگر کسی دختر نابالغی را برای خودعقد کند، و پیش از آنکه نه سال او تمام شود، با او نزدیکی کند و دخول کند، چنانچه او را افضا (پارگی دستگاه تناسلی زن، پ.د.) نماید هیچوقت نباید با او نزدیکی کند (۲۴۱۰)… مستحب است در شوهردادن دختری که بالغه است یعنی مکلف شده عجله کنید، حضرت صادق علیه السلام فرمودند یکی از سعادتهای مرد آنستکه دخترش در خانه او حیض نبیند (۲۴۵۹)… اگر کسی با زن نامحرمی‌بگمان اینکه عیال خود او است نزدیکی کند (!؟) چه زن بداند که او شوهرش نیست، یا گمان کند شوهرش میباشد، باید عده نگهدارد ( ۲۵۳۶)… اگر کسی با زنی که می‌داند عیالش نیست زنا کند، چنانچه زن نداند (!؟) که مرد شوهر او نیست، بنابر احتیاط واجب باید عده نگهدارد …» (۲۵۳۷).  این چگونه روابط و مناسباتی میان زنان و مردان است که مردان به بستر زنان می‌روند، با آنها آمیزش می‌کنند و نمی‌دانند که آیا با همسران خود همبستری کرده اند یا خیر!؟ یا برعکس! مهاجرانی از کدام خمیره است که فردی چون خمینی با چنین افکار و اندیشه‌هایی را در حد پرستش ستایش می‌کند؟ «… اگر کسی دربین نماز بفهمد که عورتش پیدا است، باید آن را بپوشاند… (م.۷۹۲) … بنابر احتیاط مستحب باید زن عقبتر از مرد بایستد و جای سجده او از جای ایستادن مرد کمی‌عقبتر باشد (م.۸۸۶)… اگر زن برابر مرد یا جلوتر بایستد و با هم وارد نماز شوند، بهتر آن است که نماز را دوباره بخوانند (م.۸۸۷)… سرفه کردن و آروغ زدن و آه کشیدن در نماز اشکال ندارد، اما گفتن آخ و آه و مانند اینها که دو حرف است، اگر عمدی باشد نماز را باطل می‌کند (م. ۱۱۳۳)… اگر در بین نماز غذایی را که لای دندانها مانده فرو برد نمازش باطل نمی‌شود (م. ۱۱۵۵) … موقعی که انسان خوابش میاید و نیز موقع خودداری کردن از بول و غائط، مکروه است نماز بخواند (م. ۱۱۵۸)… نه چیز روزه را باطل می‌کند. اول خوردن و آشامیدن آب. دوم جماع. سوم استمناء. و استمناء آن است که انسان با خود کاری کند که منی از او بیرون آید (م.۱۵۷۲)… جماع روزه را باطل می‌کند، اگر چه فقط بمقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید (م. ۱۵۸۴)… اگر کمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید، روزه باطل نمیشود. ولی کسیکه آلتش را بریده اند اگر کمتر از ختنه گاه را هم داخل کند روزه اش باطل میشود(م. ۱۵۸۵)… اماله کردن با چیز روان اگر چه از روی ناچاری و برای معالجه باشد روزه را باطل میکند (م. ۱۶۴۵)… اگر مگس درگلوی روزه دار برود، چنانچه بقدری پائین رود که بفرو بردن آن خوردن نمیگویند روزه او صحیح است… (م. ۱۶۴۹)… اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود که خواب است جماع نماید، یک کفاره بر او واجب میشود… » (م. ۱۶۸۱)

با نمونه‌های بیمارگونه و شرم‌آور بالا خواستم اندکی نشان دهم که در «کله» مهاجرانی چه می‌گذرد، زیرا او حتما باید آثار خمینی و اندیشه‌های او را خوانده و سپس ستایشگر او شده باشد.

پس از فتوای خمینی علیه سلمان رشدی، مهاجرانی کتاب « نقد توطئه آیات شیطانی» را می‌نویسد و درباره بهترین دلیل برای کشتن رشدی چنین می‌گوید: «… بهترین دلیل بر اینکه فردی مثل سلمان رشدی از دیدگاه اسلام باید به قتل برسد، وضعیت کعب بن اشرف است که مشابه سلمان رشدی بوده است… کعب بن اشرف مردی شاعر و یهودی از بنی النضیر بود… کعب بن اشرف… مدام درباره کشته شدگان بدر شعر می‌سرود و قریش را با تازه کردن مصیبت‌ها و غم‌هایشان به انتقام تحریک می‌کرد… و شروع به سرودن اشعاری درباره زنان مسلمان می‌کند. شعرهای عشقی و جنسی… مسلمانان مسئله را با پیامبر در میان گذاشتند. پیامبر فرمود: کی باشد که شر کعب بن اشرف از مسلمانان باز دارد؟ و محمدبن مسلمه که مردی از انصار بود، بر پای خاست و گفت یا رسول الله من او را از مسلمانان باز دارم… مسلمه پنج نفر از مسلمانان- از انصار- را انتخاب می‌کند… (آنها) در یک شب ماهتابی به آهنگ خانه کعب بیرون آمدند و رسول خدا (ص) آنان را تا بقیع الغرید مشایعت کرد. در خانه کعب مجلس شعر راه می‌اندازند. کعب شعری می‌خواند و نائله پاسخ می‌دهد. مشاعره داشته‌اند… ابونائله… کعب را از خانه بیرون می‌آورد… چنگ می‌اندازد و موهای او را محکم می‌گیرد و می‌گوید، دشمن خدا را بکشید و کعب کشته می‌شود… پیامبر تازه از نماز فارغ شده بود که خبر کشته شدن کعب را به او دادند. گفت، الحمدالله رب العالمین که حق تعالی شر دشمن خود را از ما کفایت کرد… سهیلی گفته است از این جهت است که در فقه وجوب قتل کسی که پیامبر را سب کند، پیش‌بینی شده است… آنچه مهم است این است که قول و فعل پیامبر اسلام برای مسلمانان حجت است… وقتی کعب بن اشرف که حتما اشعارش نسبت به آیات شیطانی، قابل تحمل‌تر به نظر می‌رسد، شایسته کشته شدن هست، در مورد سلمان رشدی جای هیچگونه تردیدی باقی نخواهد ماند… پیامبر اسلام که پیروزی مکه را با رحمت و محبت همراه کرد و آن روز را روز مرحمت نامید… مقرر کرد هر کس وارد مسجد شود، در امان است، هر کس به خانه ابوسفیان رود و یا در خانه خود بماند و در را به روی خویش ببندد ایمن خواهد بود. استثنایی نیز بر این قاعده قایل شد. عده‌ای را به نام مشخص نمود و گفت اینان را هر جا یافتید بکشید، هرچند بر پرده کعبه چنگ زده باشند… حویرث بن نقیذ بن وهب که پیامبر را در مکه هجو می‌کرد از جمله آنان بود… که در روز فتح مکه گریخته بود، امیرالمونین علی (ع) او را یافت و کشت… محمد بن مسلم از امام باقر (ع) نقل کرده است که مردی از قبیله هذیل به پیامبر اسلام دشنام می‌گفت. خبر به پیامبر رسید. پیامبر گفت، چه کسی او را کفایت می‌کند؟ دو نفر از انصار برخاستند و به ناحیه عربه در نزدیکی مدینه رفتند. آن مرد را پیدا کردند و گردن او را زدند و بر گشتند. محمد بن مسلم می‌گوید، از امام باقر (ع) پرسیدم، اگر الان کسی سب پیامبر کند، آیا باید کشته شود؟ امام باقر گفت، اگر بر خودت نمی‌ترسی او را بکش!… امام صادق می‌گوید، پدرم نقل کرده است که پیامبر (ص) فرمود، مردم همگی مثل هم از من پیروی کنند. اگر کسی شنید که دیگری مرا دشنام می‌دهد، بر او واجب است او را بکشد و لازم نیست به حضور حاکم برسد و اگر به حضور حاکم رسید، حاکم باید شخص او را بکشد… عبدالله بن سلیمان عامری می‌گوید، به ابی عبدالله (ص) گفتم، در باره مردی که شنیدم امیر المومنین علی (ع) را سب می‌کرد و از او براءت می‌جست، نظر شما چیست؟ گفت خون او مباح است…» (سید عطاء الله مهاجرانی، نقد توطئه آیات شیطانی، نشر ششم، برگ‌های ۱۲۱ تا ۱۲۵)

آیا اگر کسی نوشته‌های این «روشنفکر دینی» و وزیر ارشاد پیشین جبهه اصلاحات را خوانده باشد که از خدا و پیامبر و امام علی و امام باقر امام صادق و… نقل می‌کند که منتقد را باید در جا و بدون هیچ محاکمه‌ای کشت بدل به  همین حکومتیان اسلامگرای جمهوری اسلامی یا نیروهای سپاه و بسیج و لباس شخصی‌های سرکوبگر آنها نمی‌شود که چنین وحشیانه به مردم حمله می‌کنند و از کودک و زن و مرد را به وحشیانه‌ترین، رذیل‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین روش‌ها مورد تعرض و تجاوز و ضرب و جرح قرار می‌دهند. مهاجرانی یکی از نمادهای واقعی پندار جنایتکارانه، کردار رذیلانه و گفتارهای  زشت و ضد انسانی است که خود را پشت مشتی الفاظ دینی- انقلابی پنهان کرده است؛ وی خود داعش است.

او که یک بنیادگرای اسلامی «اصیل» است، علاوه بر سلمان رشدی، خواهان قتل عزیز نسین نویسنده بزرگ ترکیه نیز بوده است. از نگر او، دگراندیشان «میکروبی» هستند که باید نابود شوند. در سال ۱۹۹۳، بنیادگرایان اسلامی هتل محل سکونت عزیز نسین در شهر سیواس (ترکیه) را با هدف کشتن او به آتش می‌کشند که در پی آن عده‌ای کشته می‌شوند. عزیز نسین جان سالم بدر می‌برد. مهاجرانی درباره این تعرض به مخالفان چنین می‌نویسد: «…آیات شیطانی باعث شد که مسلمانان قدر دین و پیامبر خود را بهتر بدانند. مانند مردم سیواس ترکیه، وقتی عزیز نسین در جشنواره پیرسلطان می‌گوید:… من موافق درستی حرف‌های پیرسلطان که چهارصد سال قبل زده شده نیستم. همچنین من معتقد هستم که سخنان مولوی که درهفتصد سال قبل زده شده است امروز کاربردی ندارد. بدین ترتیب به چه چیز قرآن که در هزار سال قبل نوشته شده می‌توانم ایمان داشته باشم. من مسلمان نیستم، حتی بی دینم. قرآن باید نسبت به عصر ما عوض شود ما نیز باید نسبت به وضعیت خود چیزی بنویسیم… و اما مردم: بعد از اقامه نماز جمعه در سیواس، عده‌ای از نمازگزاران در جلوی استانداری و مرکز فرهنگی تجمع نموده و به جشنواره و عزیز نسین اعتراض نمودند. طی این حوادث ۴۰ نفر کشته، ۱۴۵ نفر زخمی‌شدند. تظاهرکنندگان هتل محل اقامت عزیز نسین و همراهان او را به آتش کشیدند… و مردم گفتند زنده باد شریعت… اعلام شد که یکصد هزار نفر در این حوادث شرکت داشته‌اند… عزیز نسین با ترجمه بخش‌هایی از آیات شیطانی در روزنامه خود و با سخنرانی اش در جشنواره به هتک مقدسات دینی مردم پرداخت و ماموران او را از میان دود و آتش نجات دادند… مثل میکروب که تمام قوای انسانی بسیج می‌شود تا آن عنصر ناخالص آزاردهنده را از بین ببرد. آیات شیطانی همانند میکروب تقویت شده‌ای وارد پیکره نهضت عظیم بیداری اسلامی شد. موج‌های مقاومت به حرکت در آمد. و طراحان و توطئه‌پردازان مات و مبهوت برجای ماندند. فتوای امام مثل آفتاب می‌تابد و رشدی در مرداب آیات شیطانی و درانزوای خود درمانده است. او توان رویارویی با آفتاب را نخواهد داشت. تیغ چوبین آیات شیطانی شکسته است. و سلمان رشدی منزوی و مطرود برجای مانده است…» (همانجا، برگ‌های ۸، ۹ و ۱۰)

مهاجرانی «فرزند» راستین خمینی  واپسگرا و مانند او یک بنیادگرای اسلامی- ارتجاعی تمام‌عیار است. از نگر امام او، قرآن  می‌گوید: «… بکشید، بزنید، حبس کنید. شما (چرا) فقط همان طرفش را گرفته‌اید که به اصطلاح شما رحمت است. اینها (نکشتن، نزدن، حبس نکردن و…) تنها رحمت نیست، مخالفت با خدا است. امیرالمونین اگر بنا بود مسامحه کند شمشیر نمی‌کشید تا ۷۰۰ نفر را یکدفعه بکشد. (تنها) با محاکمه و زندان کار درست نمی‌شود و این عواطف کودکانه بر قانون خرد نیست (خمینی، دهه فجر، ۱۴ بهمن ۱۳۶۳) … مذهبی که جنگ در آن نیست ناقص است… همانطور که امام‌های ما هم جندی (سرباز) بودند، با لباس سربازی به جنگ می‌رفتند، همه آدم می‌کشتند، آنهایی که می‌گویند اسلام دین جنگ نیست و اسلام نباید آدم کشی بکند اسلام را نمیفهمند. قرآن می‌گوید جنگ جنگ، یعنی کسانی که تبعیت از قرآن میکنند باید آنقدر به جنگ ادامه دهند تا فتنه در عالم برداشته شود. جنگ یک رحمتی است برای تمام عالم و یک رحمتی است از جانب خداوند برای هر ملتی در هر محیطی که هست. شما چرا هی آیات رحمت را در قرآن می‌خوانید و آیات قتال را نمیخوانید…» ( روح الله خمینی، سالروز تولد پیامبر اسلام، ۳۰ آذر ۱۳۶۳)

اما این تنها مهاجرانی نیست که چنین خون‌آلود می‌اندیشد و هم‌کیشان خود را فرا می‌خواند تا دگراندیشان را به خاک و خون بکشند،‌ از «امام خمینی» تا علی شریعتی همه به همان زبان قرآن خمینی سخن می‌گویند، همه از یک خمیره‌اند: دگراندیشان را بزنید، حبس کنید و بکشید: «… متاسفانه یک عده از روشنفکران مسلمان که می‌خواهند اسلام را با روح و زبان امروز بیان کنند، و به هر فکر و سلیقه‌ای که روح زمان ما می‌پسندد و مد می‌شود رو می‌کنند، امروز صلح جهانی، همزیستی مسالمت‌آمیز، عدم تعصب، آزادی و احترام به همه افکار و عقاید مد شده است… در چنین شرایطی روشنفکران مسلمان ما یا مسلمانان تازه روشنفکر ما هم خود را برای لیبرالیست‌ها و دمکرات‌ها و اومانیست‌ها، لوس می‌کنند که اسلام از… صلح می‌آید و صلح هم یعنی همزیستی مسالمت‌آمیز و سازشکارانه میان… مذاهب و افکار و عقاید… عجبا! اسلام صلح نیست، اسلام جنگ است… اسلام جنگ حق و باطل است، از آدم تا انتهای تاریخ که آخرالزمان است… اسلام تنها مذهبی است که فقط به موعظه و پند و اندرز نمی‌پردازد بلکه خود برای تحقق کلمه، شمشیر می‌کشد. اگر بخواهند از پیغمبر اسلام مجسمه ای بریزند باید در یک دستش کتاب باشد و در دست دیگرش شمشیر باشد.» (علی شریعتی؛ «ما و اقبال» مجموعه آثار ۵، برگ‌های ۵۴ و ۵۵).

سیدعطاءالله مهاجرانی که کامل در خدمت یک سیستم جنایتکار است، دست‌های ظاهرا «پاک»، اما اندیشه‌های آلوده به خون دارد. او در برگ آخر کتاب خود با تیتر «سپاسگزاری» می‌نویسد: «… در نگارش نقد توطئه آیات شیطانی مدیون دوستان محترم و نهادهایی هستم که بدون یاری آنان این کار میسر نمی‌شد… دفتر برنامه‌ریزی و هماهنگی تبلیغات خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره حقوقی و اداره محرمانه وزارت امور خارجه، خبرگزاری اسلامی و انتشارات الهدی…  و انتشارات اطلاعات که کتاب را فراهم آورده است، شایسته تشکر و سپاسند…». اگر نهادهای جمهوری اسلامی. کمک کرده‌اند تا فتوای «امام» برای قتل رشدی با کمک کتاب مهاجرانی جامه عمل بپوشد، چرا مهاجرانی را از مزایای جایزه چند میلیونی برای قتل رشدی محروم کنند؟ فتوا از خمینی بود و توجیه و استدلال لزوم قتل از مهاجرانی. آیا چاپ چند ده باره کتاب او با تیراژهای بسیار «بالا» راهی برای پراخت بخشی از سهم جایزه قتل به او بوده است؟ گوبلز هرگز خودش کسی را نکشت، او گفت و نوشت و دیگران کشتند و سوزاندند. به این نوع افراد در زبان و فرهنگ آلمانی می‌گویند Schreibtisch-Mörder  یعنی قاتلانی که پشت میز تحریر نشسته‌اند و با افکار و قلم خود مرتکب قتل می‌شوند.

برلین/ ۱۵ اکتبر ۲۰۲۲

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=302462