(+ویدئو) با وجود اینکه مسئولان دولتی به ویژه استاندار خوزستان مدعی هستند ۲۰ تن از کارگران بازداشتی گروه ملی فولاد آزاد شدهاند و پیگیر آزادی همه کارگران هستند، فعالان کارگری این سخنان را تکذیب کرده و گفتهاند در مجموع ۱۴ کارگر آزاد شدهاند.
غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان در روزهای گذشته از آزادی «بیش از ۲۰ نفر کارگران بازداشتی گروه ملی» خبر داده و گفته بود: «با دادستان استان صحبتهایی انجام گرفته است تا سایر کارگران بازداشتی نیز آزاد شوند.»
استاندار خوزستان همچنین در گفتگو با خبرگزاری ایسنا گفته بود: «در حال برنامهریزی هستیم تا با همکاری دادستانی، تمهیداتی اندیشیده شود تا سایر کارگران بازداشتی نیز آزاد شوند.»
این در حالیست که فعالان کارگری گروه ملی فولاد اهواز با صدور اطلاعیهای سخنان استاندار خوزستان را دروغ و فریب خوانده و نوشتهاند که «باز هم دروغ و فریب رسانهای دیگری از سوی استاندار خوزستان و مسئولین قضایی. ضمن تکذیب گفتههای استاندار به اطلاع همگان میرسانیم امروز با پیگیریهای بیوقفه همکاران و خانوادهها تنها ۳ نفر دیگر از برادرانمان آزاد شدند و در مجموع تا الان ۱۴ نفر از همکاران آزاد و هنوز ۲۹ نفر دیگر از برادرانمان در اسارت باقی ماندهاند. ما مؤکدا هشدار میدهیم که بدون قید و شرط آزادی همه کارگران بازداشت شده را خواستاریم و به مسئولین توصیه میکنیم بیشتر از این با مصاحبهها و اعلام اخبار دروغین احساسات خانوادهها و فرزندان کارگران در اسارت را جریحهدار ننمایند.»
کارگران گروه ملی فولاد اهواز بیش از ۳۰ روز اعتصاب را در شهر اهواز پشت سر گذاشتند و سپس با یورش مأموران امنیتی بیش از ۴۰ نفر از آنها بازداشت شدند و مابقی کارگران معترض نیز با تهدید مسئولان امنیتی استان از برگزاری هر گونه اعتراض و اعتصابی منع شدند.
در شرایطی که کارگران معترض توسط وزارت اطلاعات دولت روحانی بازداشت شدند و در قوه قضاییه پروندههایی برای آنها گشوده شد که مقامات دولتی از جمله وزیر کار و استاندار خوزستان در گفتگو با رسانههای حکومتی مدعی شدند که پیگیر وضعیت کارگران هستند تا زودتر آزاد شوند و مطالبات آنها نیز پیگیری شود.
بازداشت کارگران گروه ملی فولاد با واکنش فعالان و سندیکاهای مختلف کارگری در ایران و خارج از کشور روبرو شده است. از جمله اتحادیه جهانی صنعت خواهان آزادی کارگران فولاد اهواز شد.
در این میان، اتحادیه جهانی صنایع در بیانیهای دستگیری کارگران فولاد اهواز را به شدت محکوم کرد. این نهاد بینالمللی صنفی که دارای ۵۰ میلیون عضو است از رژیم ایران خواست بدون هیچ تأخیری همه کارگرانی را که به خاطر طلب حقوق و خواستههای اساسی خود دستگیر شدهاند آزاد کند.
والتر سانچز دبیرکل این اتحادیه در بخشی از این بیانیه خطاب به دولت ایران نوشته است: «مشخص است که نیروهای امنیتی واطلاعاتی همان راهکارهایی را که در برخورد با کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه به کار بردند از جمله دستگیر کردن نمایندگان کارگران اعتصابی و سپس به راه انداختن کارزاد ایجاد رعب و وحشت در میان دیگر کارگران استفاده میکنند.»
پیشتر نیز کنگره اتحادیه کارگری انگلستان (TUC) و اتحادیه بینالمللی کارگران صنعتی انگلستان (IWW) از بزرگترین اتحادیهها در انگلستان و ولز با پنج میلیون و ششصد هزار عضو طی بیانیهای یورش نیروهای امنیتی به خانههای بسیاری از کارگران معترض فولاد اهواز و دستگیری تعدادی از آنها را محکوم کرده و تأکید کردند که کارگران دستگیر شده باید به سرعت آزاد شوند.
همچنین پروین محمدی نماینده سابق کارگران صنایع فلزی ایران و عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران نیز با پیامی بازداشت کارگران گروه ملی فولاد را محکوم کرد.
در این پیام آمده است:
«شرم بر حاکمانی که بعد از ۳۸ روز فریاد حق خواهی کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز، پاسخ آنان را با بازداشت و زندان دادند.
کارگران گروه ملی صنعتی فولاد طی ۳۸ روز توانستند هر فرو خفتهای را بیدار کنند. توانستند همه کارگران و انسانهای شریف و آزادیخواه در ایران و جهان را با خود همراه کنند.
کارگرانی که هر روز دردشان را در خیابانها فریاد زدند و حنجرههایشان گرفت آنقدر که فریاد حق خواهی سر دادند.
مقابل هر ارگان و جناحی از حکومتگران که در شهر و استان خوزستان سمت و مسئولیتی داشتند تجمع کردند.
کارنامهشرکت گروه ملی صنعتی فولاد اهواز، سندی محکم از کارنامه مافیای غارت و چپاول در کشور است. مافیایی که در پس انقلاب ۵۷ به ثروت بادآوردهای دست پیدا کرد و با مصادره و دولتی کردن، آنها را به بنیادهای رنگانگ و در انتها به مرتبطین با حوزه قدرت و ثروت واگذار و دست آخر همه آنها را به ویرانهای تبدیل کرد.
هر چند که مسیر نابودی این شرکتها در طول ۴۰ سال گذشته با مقاومت جانانه کارگران شاغل در آن شرکتها مواجه شد اما شرکتهایی همانند صنایع فلزی ایران، کیان تایر، هفت تپه، هپکو، نساجی مازندران، نساجی قائمشهر، روغن نباتی شکوفه بابل، شرکت کشت و صنعت شمال، روغن نباتی غنچه، کولر گازی، نساجی چوکا، چیتسازی بهشهر، ارج، آزمایش و دهها و صدها شرکت تولیدی مسیر زوال را طی کردند.
کارگران با نابودی شغل و معیشت خود راهی جز دفاع از آخرین نفسهای باقیمانده چرخهی تولید برای حفظ بقای خود ندارند اما حاکمان تنیده در مافیای ثروت و قدرت با نهایت بیشرمی در مقابل دیدگان میلیونها انسان در ایران و سراسر جهان بی آنکه خم به ابرو آورند نیمه های شب منازل کارگران فولاد را مورد تهاجم قرار داده و دهها کارگر حقطلب و به جان آمده از فقر و فلاکت را به زنجیر کشیدند و دو روز بعد همچون فاتحان وارد شرکت شدند و با وقاحت کم نظیری که فقط از دست خودشان بر میاید اعلام کردند چرا برای حل مشکل به ما مراجعه نکردید و اگر ۳۸ روز اعتراض نمیکردید این اتفاقات پیش نمی امد و مشکلات شرکت هم حل میشد؟!
آقایان! گرفتید و بستید و به زنجیر کشیدید، اما از این پس با خشم و نفرت هزاران کارگر فولاد و خانوادههایشان و ما میلیونها کارگر و مزدبگیر زحمتکش در سراسر کشور که زندگیشان را به جهنمی تبدیل کردهاید چه خواهید کرد.
البته که ستمگران را آنجا که دیگر به نقطه سیریناپذیری میرسند و به سیم آخر میرنند عقلی برایشان باقی نمیماند.
آقایان!
بازداشت و زندانی کردن دهها کارگر فولاد، اگر امروز آنان را در موقعیت دست نبردن چند روزه به اعتراضات خیابانی قرار داده است یقین بدانید این پایان کار نیست بلکه لحظات و روزهایی از انباشت خشم و انزجار کارگران فولاد و ما کارگران در سراسر ایران از ستمگریهای شماست که بسرعت چونان آتشفشانی عظیم فوران خواهد کرد.»
این جنبش قلابی بدلی کارگری که ساخت توده ایها و فدایی ها و سازمان امنیت ملاهای روسی است کارش ابطال انقلاب اخیر مردم ایران برای بازگرداندن شاهزاده رضا است و در صورتی که نتوانند جلوی آن بایستند از چندی قبل مارکسیست های موتاسیون شده نفوذی به سلطنت بسیج کرده برای داوودازیسیون رضا پهلوی و ترکیزاسیون ایران در دو سکانس .من به همه رهبران غرب و شاهزاده و ملیون و ایرانیان آزاده هشدار میدهم با انقضای تاریخ مصرف ملاهای آلوده روسی و ملی مضحکی روسی ،ویروس اصلی روسی گری یعنی مارکسیست های روسی را هم باطل کنید تا به این چرخه طولانی بازگشت به لجنزار روسی گری در پس هر جنبش و انقلابی در ایران یکبار برای همیشه خاتمه دهید
بازگشت سلطنت ؛ توهم یا واقعیت؟
با جنبش غافلگیرانه طبقه متوسط که رضا شاه می خواست روبرو و دست بکار انکار آن و جانشین کردن آن با ضد جنبش مثلا کارگری و راننده کامیون و قاچاقچی مرزی کرد شدند که همه چیز می خواست جز تغییر رژیم ملاهای روسی به نظام شاهنشاهی پارلمانی یا سلطنت مطلقه و همسو با غرب. اگر حمله تروریست های کرد روسی و عروسک صدام عزالدین به ارتش در فردای انقلاب و تحرکات چریک ژاندارم کش جنگلی در ترکمن صحرا و اشغال خیانت کارانه سفارت آمریکا به روسی شدن کشور و نابود کردن انقلاب و منابع کشور به پای منافع روسیه و عربهای شیمیایی روسی و تروریست های عرب گردید. این جنبش قلابی بدلی کارگری ساخت توده ای فدایی ها و امنیت ملاهای روسی است کارش ابطال انقلاب اخیر مردم ایران برای بازگرداندن شاهزاده رضا است
در یکصد سال گذشته و واضحتر در چهل سال اخیر روسیه و مارکسیست های روسی به تبعیت از لنین کارشان همزمان نفوذ ازبالا به درون حکومت و کنترل از پایین از طریق راه اندازی کلون روسی جنبش های دموکراسی و استقلال و توسعه خواهی طبقه متوسط ایران بوده تا آنها را نابود و یا از ماهیت تهی کرده و به سمت روسی گرایی بکشاند به نام چپ و کارگر و کرد و ترکمن. اخیرا چپ روسی که هم در دولت های شاه و رستاخیز و رادیو و رسانه و کانون بودند و هم در رژیم شیخ در رفسنجانی و موسوی ناب و مجاهد انقلاب خزیدند، رسانه ها را تا صدای آمریکا و دوچه ولله و بی بی سی و زمانه و لوموند و گاردین و فارین پالیسی تحت کنترل چریک های مهاجر به غرب ! در آوردند به یک باره با جنبش غافلگیرانه طبقه متوسط که رضا شاه می خواست