فرد صابری – استفاده از کلمات، مادام که جریانات مبارز و مدعی براندازی حکومت اسلامی در انتخاب آنها دقت و امانت را به مثابه اصل و زیربنای تبلیغات خود علیه رژیم اسلامی قرار ندهد، موارد مضحکهای فراهم خواهد آورد که دستگاه اطلاعاتی و تبلیغاتی نظام حاکم از آن استفاده شایانی به نفع خود خواهد کرد و چه بسا فجایعی نیز بار بیاورد.
بطور مثال، کلمه «خلاء»؛ این کلمه در فرهنگ سیاسی چه معنایی میدهد؟ هیچ! اگر هر نیرویی بتواند رژیم اسلامی را به زیر بکشد، آن نیرو در چشم برهم زدنی قدرت سیاسی را قبضه خواهد کرد. هیچ خلائی در میان نخواهد بود. حال اگر این نیرو به هر دلیلی موفق به کسب قدرت سیاسی نگردد چه رخ خواهد داد؟ سرکوب گردیده و از میدان خارج میشود.
فرضیه دیگری مطرح کنیم. نیرویی موفق به ایجاد جنبشهای عظیم تودهای میگردد، ولی پس از سرنگونی ملایان توانایی ادامه تظاهرات و برقراری آرامش را ندارد. آیا میتوان این حالت را خلاء سیاسی نامید؟ ابدا! آنچه در خیابانها و در جامعه به عینیت مشاهده میشود، طغیان و ادامه انقلاب و یا در بدترین حالت آنارشیسم است. خلائی وجود ندارد.
عبارت دیگری را در نظر بگیریم: «دولت موقت» یا «دولت گذار». این عبارت به تکرار توسط جناحهای مختلف اپوزیسیون مورد استفاده قرار میگیرد. تهی بودن این عبارت بیش از سادهلوحی مصرفکنندگان آن است. برپایی دولت هرچند هم که موقت باشد نمیتواند با ریا و فریب و تزویر همراه باشد. خمینی برای برپایی چوبه اعدام صراحتا دولت تعیین نمود. رفسنجانی هم برای ادامه حکومت رعب و وحشت اسلامی خود بعد از مردن خمینی «رهبر موقت» ارائه کرد. اما هم خمینی و هم رفسنجانی به صدای بلند اذعان داشتند که به کلمه دولت و رهبر به معنای واقعی آن توجه ندارند. آنها عاقلانه و هوشمندانه به این کلمه نظر داشتند.
در نظام دمکراسی و لیبرالیسم نمیتوان دولتی منصوب کرد و یا دولتی پخته و آماده جایگزینی در گوشه انبان خود ذخیره نمود تا بتوان به حکم ضروت از آن استفاده کرد .در دنیای مدرن و دوران پساخمینی، دولت و تشکیل دولت از وظایف نیروهای مختلفی است که به سرنگونی نظام نائل آمدهاند .این نیروها به واسطه مشروعیت سیاسی خود اعلام «آمادگی» برای تصدی امور کشور مینمایند و امیدوارند که از سوی پارلمان و نمایندگان مردم پذیرفته شوند. پس نمیتوان به نیروهای انتظامی و نظامی و ارگانهای اداری کشور که به صورت اضطراری و برای حفظ آرامش تحت امر چند نفر و یا کمیتهای مشتمل از چندین نفر به خدمت مشغولند کلمه «دولت» خطاب کرد. چه رسد که آن را آماده تصدی امور سیاستگذاری مملکت تلقی نمود!
اما چرا با کلمات مانور میدهیم؟ وحشت! گریز از پایهایترین واقعیات جامعه که همان تضادهای فرهنگی و سیاسی تلنبار شده یک قرن اخیر جامعه ایران است که حتی خمینی نیز نتوانست با اسلام فقاهتی خود به آن سر و سامان دهد، و به مراتب آن را تعمیق بخشید .علت دیگر بیتوجهی به محتوای کلمات، گرایش غریب مخالفان برانداز به تولید نظریه و پنهان نمودن نظرات باطنی خویش است .اگر و تا زمانی که در محدوده دمکراسی و لیبرالیسم تلاش و کوشش میکنیم، هرگز مجاز نیستیم از وحدت عناصر و افراد برانداز در غالب ایجاد چنان تشکیلات و حزب انقلابی و آهنین خارج شویم که متوسل به کلمات میانتهی بشویم.
اگر قائل به همکاری با بخشی از «هیئت مرگ»در نظام کنونی هستیم، و یا تلاش و کوشش خود را معطوف به همراهی با جرّارترین دشمنان داخل نظام نمودهایم، عالیست. ولی این چه دخلی به خلاء قدرت و یا نمایش دولتسازی موقت دارد؟ هیچ فرد ایرانی برانداز نمیتواند ابتدا به دمکراسی و لیبرالیسم بپیوندد، و سپس شاهد زد و بند مدعیان این مکتب با جناحهای کینهتوز حکومت اسلامی گردد، مگر آنکه به شفافیت و وضوح از «همکاری موقت» صحبت شود و نه از «دولت موقت»!