فیروزه خطیبی (+عکس، ویدئو) در تازهترین نمایشگاه فردی ومولتیمدیای لبخند الفتمنش، عکاس و ویدئوآرتیست ایرانی برنده جایزه ساکن لسآنجلس که از روز ۳۰ ژوییه به صورت یک چیدمان در گالری «میم» این شهر با عنوان «بیبی میبی» (بچه شاید) آغاز شد، دیدارکنندگان هنگام ورود به محل نمایشگاه، در مقابل میز بزرگی قرار میگرفتند که روی آن عروسکهای پلاستیکی به شکل نوزادهای سیاهپوست و سفیدپوست واقعی از دست افرادی در لباس پزشک و پرستارهای بخش زایمان، به بازدیدکنندگان داده میشد تا در طول تماشای نمایشگاه با آنها باشد.
در داخل محوطه نمایشگاه علائم رانندگی و راهنمایی از جمله تابلوهایی شبیه «ورود ممنوع» به چشم میخورد که روی آن نوشته بود: «شما کافی هستید». در انتهای تالار نمایشگاه هم، ویدئوی سیاهسفیدی درحال پخش بود که در آن جمعیتی از زنان و مردان در «داون تاون» لسآنجلس در حالی که کیسههای پلاستیک شفاف و بروننمایی حاوی نوزادهای پلاستیکی شناور در آب را به دست دارند، در حال رفت و آمدند و یا در صفهای طویلی به انتظار ایستادهاند. در میان این جمع، گاه زن حاملهای با شکم مصنوعی (پلاستیکی) هم دیده میشود.
در سالن گالری، یک گروه موسیقی زنده، به صورت فیالبداهه، به اجرای موسیقی متن این ویدئوی هنری مشغول بودند. درواقع هدف این بود که جمعیت در همان نخستین لحظات ورود به محل نمایشگاه، خود را کاملا به صورت فعل و انفعالی و هم کنشی با موضوع این نمایشگاه فمینیستی مشغول و درگیر احساس کند.
آثار لبخند الفتمنش که تحصیلات خود را در رشته گرافیک در دانشگاه آزاد به پایان رسانده و سپس به عنوان عکاس و ادیتور با «مجله بینالمللی عکاسی» همکاری داشته در طول سالها در کشورهای مختلف جهان به نمایش درآمده است. او اینبار به کمک چیدمانی از بچههای پلاستیکی، عکس، صدا، ویدئو و موسیقی، پیچیدگیهای شرایط زنان در سنین مختلف و در جوامع گوناگون را در رابطه با مادر شدن و مادر بودن مورد بررسی قرار میدهد و از تماشاگر میپرسد: «آیا زنها باید برای همیشه اسیر ویژگیهای بیولوژیک خود که یکی از آنها مادر شدن است باشند؟ آیا یک زن میتواند از قید این مسئله به کلی رها شود؟ آیا تمرکز بر روی فشارهایی که زنان از نظر قبول بیچون و چرای مادر شدن حس میکنند مهمتر از تمرکز بر روی بچهدار شدن نیست؟»
لبخند الفتمنش، هنرمندی فعال در زمینههای فمینیستی و حقوق بشری است که چندی پیش جایزه دوم عکاسی و ویدئوگرافی دوسالانهی «فوکوس ایران» را به همراه غزل سامیزی، هنرمند افغانتبار، با موضوعی در رابطه با شرایط زنان به دست آورد.
این هنرمند معتقد است «با گذشت دهها سال از جنبش آزادی زنان دردهه ۱۹۶۰ میلادی، انتظارات جامعه از زنان و اینکه یک زن باید نهایتا مادر شدن را انتخاب کند، هنوز هم به قوت و قدرت خود باقی است.»
او درباره انگیزه خلق این پروژه در حال تکامل و دنبالهدار میگوید: «از آنجا که انگیزه هر حرکت اولیه، از درون خود شخص یا فرد هنرمند شروع میشود، باید بگویم خودم به عنوان یک زن مهاجر و آدمی که همواره از ورود به فرمها و قالبهایی که جامعه میخواسته مرا در آن قرار بدهد ممانعت کردهام، هرگز هیچ چیز را در این رابطه به راحتی قبول نکردهام. همین مسئله بچهدار شدن برای من خیلی زیر سوال بوده و ما به خاطر ایرانی بودن سعی میکنیم یکسری سنتها را هم بیچون و چرا رعایت کنیم. مسئله مادر شدن چنان در جامعه جا افتاده که اصولا مورد پرسش قرار نمیگیرد. یعنی اینقدر برای همه طبیعی است که این اتفاق باید بیفتد که دیگر هیچکس به خودش اجازه سٰؤال کردن در این مورد نمیدهد.»
لبخند الفت منش معتقد است این مسئلهای است که مرزهای جغرافیایی، نژادی، مذهبی و قومیتی نمیشناسد: «واقعیت این است که ما در هزاره دوم در مهد پیشرفتهای تکنولوژیک زندگی میکنیم و در زمانهای که یک فرد همجنسگرا میتواند یکی از نامزدهای مورد توجه در رقابتهای ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا باشد. اما با اینهمه این باور که زن باید بچهدار بشود و نقش مادری را انتخاب کند هنوز با همان سماجت گریزناپذیر همیشگی ادامه دارد. اگر شما زن آفریده شدهاید، حتی امروز هم به این معنی است که باید به دیگران در مورد انتخابی که کردهاید– یعنی مادر شدن یا نشدن– توضیح بدهید.»
این هنرمند ادامه میدهد: «من خودم به خاطر آسیبهای دوران بچگی از شرایط جنگ هشت ساله ایران و عراق، نخواستهام بچهدار بشوم. یکبار وقتی یکی از اعضای فامیل از شوهر آمریکاییام پرسید که اگر لبخند نخواهد بچهدار بشود آیا او با زن دیگری ازدواج خواهد کرد اول شوکه شدم. اما بعد تصمیم گرفتم از این موضوع یک پروژه هنری اینتراکتیو خلق کنم که دیگران هم بتوانند در این مورد اظهار نظر کنند. در این مورد که چرا مسئله بچهدار شدن، در طول تاریخ بشری همواره یکی از شاخصهای کلیدی و از ارزشهای هویتی یک زن به حساب میآید؟ برای من همیشه این سئوال مطرح بوده است که چرا ما با این مسئله تا این حد احساس راحتی میکنیم که یک زن باید نهایتا یا بچهدار بشود و یا در آینده به شکلی برنامهای برای بچهدار شدن داشته باشد.»
لبخند الفتمنش سال گذشته برای پژوهش در اطراف این موضوع و تجربه برخورد مردم در جوامع مختلف با عروسکهای پلاستیکی از لسآنجلس به ژاپن، انگلستان، قبرس و مراکش سفر و از راه دور با زنان داخل ایران مصاحبه کرده است و نتیجه این تجربیات و ارتباط آن با احساسات بشری را از دیدگاهی هنری در نمایشگاه کنونی به معرض تماشا گذاشته است: «من خواستهام این عمیقترین احساس بشری– مادر بودن– را با همه عشق و احساسات درونی وابسته به آن از طریق استفاده از عروسکهای پلاستیکی شبیه به نوزادهای واقعی به نمایش بگذارم. اما با در نظر گرفتن این واقعیت که: امروز وقتی شما یک نفر را به این دنیا میآورید، این موجود را در معرض انوع خطرها قرار میدهید.»
این هنرمند معتقد است پروژه «بچه، شاید» تا حدود زیادی هم تحت تاثیر شرایط سیاسی– اجتماعی و اقتصادی جهان امروز بوده است: «مسائلی مثل بچههای دربند مهاجر در شهرهای مرزی مکزیک و آمریکا، شرایط وخیم محیط زیست در سطح جهان؛ در داخل ایران، مسئله آلودگی هوای تهران یا مشکلات اقتصادی موجود در نتیجه تحریمها. مسئله ازدیاد جمعیت در سطح جهان. حتی نظرگاههای محافظهکارانهای چون طرفداری از حفظ جنین در هر حالت و شرایط نیز در شکل گرفتن دیدگاه من بیتاثیر نبوده است.»
درود بر زنان و مردانى که ((غیر طبیعى )) بقول بعضى هـا
فکر و اندیشه میکنند
چرا مردم جهـان سوم و اسلامى سنتى فکر و اندیشه میکنند ؟!؟!؟
«تولید مثل» موتور اصلی «وجود» و «تحول وتکامل » موجود زنده در روی کرهٔ زمین بوده واینچنین است که «غریزه» وابزارش در آرشیتکتور بیولوژیکی همهٔ جانداران بصورت نرینه ومادینه ساخته شده. از میان جانداران تنها نوع انسان است که توانسته خودش به میل خود تولید مثل خودش را کنترل وابزار آنرا در مسیردیگر ، مسیر«لذت» ، منحرف نماید.
انصراف از «تولید مثل» ، بچه دار نشدن ، یک امر شخصی و«غیرطبیعی» است وربطی به «فمینیسم» که بمعنی مبارزه زنان برای بدست آوردن حقوق مساوی با مردان است ندارد
والا من که نفهمیدم سر و ته چی می خواست بگه این خانوم ولی برای بچه دار نشدن شما نیاز نیست به کسی پاسخ بدی جز مردی که باهاش زندگی می کنی. به نظرم مردها باید زنانی که بنیاد خانواده رو مسخره دست خودشون گرفتن بایکوت کنن و دیت نکنن باهاشون و برن سراغ زنای کشورهای دیگه یا زنان مودب تر و فهیم تر کشور خود. جالبه معمولا زن های مودب تر و خوب با مردا خوشگل تر هم هستند. اصولا از فمینیست (نوع مرد ستیزش) و چپول و اسلامیست آدم آینده ساز و به درد بخور من ندیدم بیرون بیاد. جالبه همین فمینیست های چپ می خوان به مرد ستم کنن ولی ادعای عدالت خواهی دارن. به مردای امروز چه مربوط که ۵۰۰ سال پیش فلان مرد یه کاری کرده؟ از بغل این جماعت فمینیست نمی شه رد شد. جالبه فمینیست ولایی عرق خور هم بسیاره در سراسر جهان متاسفانه. کیهان لندن دمت گرم. تمام حرف های نگفته و خشم فروخورده درونم رو می تونم اینجا مودبانه و منطقی بگم و توضیح بدم. ممنونم از وجودتون. امیدوارم به زودی کل صدا و سیمای ایران به دست خانوم بقراط اداره بشه. به امید آزادی ایران.
من دراین گزارش و روند کارکرد این نمایشگاه به وجود شرایط انتراکتیویته برنخوردم. یک چیدمان کاملا کلاسیک که هیچ نسبتی با تعریف تکنولوژی انتراکتیو ندارد. اگر منظور گزارشگر از انتراکتیو رفلکس های بازدید کنندگان باشد، می توان از هنرمند یا گزارشگر خواست که موضوع را علمی دنبال کنند تا خلط مطلب پیش نیاید. دریک محیط انتراکتیو این بیننده است که کار میکند ودر واقع کار را تمام میکند سپکتاتور می شود سپکت اکتور. بیننده درسناریو هسته مرکزی سناریو تعریف می شود، نه اینکه عروسکی را در دست گرفته واحساس همدلی با هنرمند بکند. انتراکتیویته یعنی بایک سناریو ویک ارشیتکتور انفورماتیک متناسب با ان سناریو محیطی بسازی که گرداننده بازی و نتیجه گیرنده از بازی همان بیننده باشد. او هم هسته مرکزی طرح است وهم تمام کننده طرح بعنوان جانشین هندمند آنهم با تمام اختیار، نه اینکه در یک ریتم از پیش تعیین شده توسط هنرمند گیر بیفتد. او در یک دنیا aléatoire با هنرمند همکاری دارد که هیچدام آنها از نتیجه ای که بدست خواهد آمد خبرقبلی ندارند و نتیجه هر اکسیون از سوی بیننده هربار متفاوت از بار قبلی خواهد بود. این توضیح مختصرکافی نخواهد بود وبهتر است مطالعه بیشتری بشود و تعاریف وصفات علمی-هنری بجا و صحیح استفاده شود. با ارزوی موفقیت بیشتر
یک ضربهی دیگر از طرف فمینیزم افراطی چپگرا به بنیاد های بشری. با ترغیب زنان به بچه دار نشدن نسل بشر را میخواهند بخشکانند.