یوسف مصدقی- دوشنبه گذشته (چهارم شهریور ۱۳۹۸)، سخنان امانوئل ماکرون در کنفرانس خبریاش با دونالد ترامپ، عدهای سادهاندیش مدعی سیاستشناسی را به این خیال خام انداخت که دیدار روحانی و ترامپ، نزدیک است. کمتر از بیست و چهار پس از سخنان رئیسجمهور فرانسه اما این امید واهی نقش بر آب شد. برای فهم اینکه چرا ماجرای این دیدار خیالی، چنین مضحک پیش رفت، ذکر چند نکته بیفایده نخواهد بود.
الف) این فرانسویهای نامطمئن!
از ژنرال جورج پاتون (George S. Patton)، فرماندهی فرهمند ارتش سوم ایالات متحده در سال پایانی جنگ جهانی دوم، نقل است که: «من ترجیح میدهم بجای یک لشکر فرانسوی پشت سرم، یک لشکر آلمانی در برابر داشته باشم!» ( I would rather have a German division in front of me than a French one behind me). فارغ از کنایه و تحقیری که در این جمله نهفته است- و میشود آن را به چند شکل متفاوت به فارسی برگرداند- اصل مطلب همانا به اتّکاناپذیری و نااستواری فرانسویجماعت از دید یک ژنرال آمریکایی بر میگردد. نمونهی بارز و عصارهی سخن ژنرال پاتون را میشود در رفتار و گفتار امانوئل ماکرون رئیسجمهور جوان و موجسوار فرانسه دید. رفتار و گفتار این نورسیدهی سیاسی که بر جایگاه دوگل و میتران نشسته، ملغمهای از اطوار و جاهطلبیهای یک تکنوکرات نئولیبرال بیبُتّه و یک رَمّال خر مرد رند خوشخیال است.
دست و پا زدنهای این تازه از راه رسیدهی عالم سیاست برای خودنمایی در بازی بزرگان، کارش را به جایی رسانده که موجود پلشتی چون جواد ظریف در کمتر از بیست و چهار ساعت، او را بابت پیشنهاد دیدار مستقیم ترامپ و روحانی، سنگ روی یخ کند. اینکه امکان چنین دیداری در وضع فعلی محال است، نیازی به دانش وسیع سیاسی یا دسترسی به اخبار خفیه ندارد. اگر رئیسجمهوری فرانسه ناآگاهانه به وقوع چنین دیداری دل خوش کرده، نشان از بیاطلاعی او از محتوای نمایشی میدهد که تصمیم به نقشآفرینی در آن گرفته است.
بدون تعارف، در صد سالی که از معاهدهی ورسای و پایان جنگ جهانی اول میگذرد، دولت فرانسه هیچ کنش واقعی و تأثیر جدی در سیاست بینالملل نداشته و هر چه زمان به پیش رفته، تذبذب و بیعملی همراه با شکست و باجدهی را سرلوحهی رفتار سیاست خارجی خود قرار داده است. این رویّهی نامیمون، همراه شده با انقراض نسل افراد بزرگ سیاسی در این کشور صاحب فرهنگ؛ از دوگل به ماکرون رسیدن، از سقوطی آزاد با سرعتی سرسامآور خبر میدهد!
ب) «شرکت سهامی جمهوری اسلامی»: ورشکسته به تقصیر
از بلاهت رئیسجمهور فرانسه که بگذریم، دست و پا زدنهای مدام و بیحاصل تباهکاران سهامدار «شرکت سهامی جمهوری اسلامی» نیز حکایت از شرایطی اضطراری دارد. اگر آدمیزاد چشم باز و هوش متعارف داشته باشد، متوجه میشود که ادارهکنندگان «شرکت سهامی جمهوری اسلامی» در مدیریت این شرکت زیانده دچار بنبست شدهاند. در حال حاضر، درآمدها و داراییهای شرکت نه تنها تکافوی هزینههای آن را نمیدهد بلکه به واسطهی تدابیر رقبای قویتر، حتی فروش اموال شرکت و استفاده از ارز حاصله برای جلوگیری از اعلام ورشکستگی آن هم ممکن نیست. طبیعی است که در چنین وضعیتی، هرگونه دیدار با رقبا و به تَبَع آن حسابرسی از اوضاع شرکت، حکم خودکشی دارد.
مجموعهی بحرانهای داخلی حکومت اسلامی به منتهای درجه رسیده و تمامیت نظام اسلامی به واسطهی فساد عمیق و فقدان مدیریت، روی لبهی پرتگاه ایستاده است. برای نخستین بار در چهل سال اخیر، طیف متنوعی از نارضایتیها و خشم عمومی همزمان، روز به روز در اشکال تازه و پیشبینیناپذیر ظهور کرده و ارکان پوسیده و فاسد حکومت را میلرزاند. حجم و عمق فساد مالی و اقتصادی در بدنهی فرقهی تباهکار، به جایی رسیده که هر روز شاهد تشکیل دادگاههای نمایشی برای رسیدگی به جرائم اقتصادی وابستگان و منسوبین «بزرگان» نظام هستیم.
از دیگرسو، مخاطرات پیش روی حکومت جمهوری اسلامی متنوع، عظیم و علاجناپذیر شده است. لشکر جوانان و میانسالان بیکار و بیآینده، خیل کارگران گرسنهی بیحقوق، زنان آزادیخواه تحقیرشده، مالباختگان غارتشدهی بنگاههای ورشکستهی اقتصادی، دراویش سرکوبشده و جان به لبرسیده، شهرها و روستاهای مواجه با بحرانهای زیست محیطی، قومیتهای مجروح از تبعیضهای فزاینده، اقلیتهای متهم به جاسوسی و دگراندیشان ترسان از فتوای قتل و ارتداد، همگی در مرحلهی نهایی تحمل و طاقت خود بسر میبرند. با این اوصاف، برای فروپاشی این حکومت متعفن واپسگرا، به قول اهل منطق: مقتضی موجود و مانع مفقود است!
ج) دونالد ترامپ: بیرحمی در تجارت و سیاست
مهمترین علت ماندگاری جمهوری اسلامی، برخلاف ادعاهای مسخرهی هواخواهانش، نه قدرت و مدیریت درست حکومت بلکه بیعملی و تردید رهبران چهار دههی اخیر ایالات متحده آمریکا بوده است. پس از قریب به چهل سال، ظهور دونالد ترامپ در عرصهی سیاست آمریکا، به این بیعملی و تردید پایان داده است. سیاست ترامپ برای تغییر رفتار رژیم و استفاده از همهی امکانات علیه حکومت ملایان، بعلاوهی بحرانهای اساسی و جاری در عمق جامعه، باعث شده که جمهوری اسلامی برای اولین بار در عمر خود، هیچ شانسی برای بقا نداشته باشد. تمام راههای گریز در حال بسته شدن است و موشها به سرعت در حال گریختن از کشتی شکستهی نظام هستند.
بزرگترین توانایی دونالد ترامپ از دید صاحب این صفحهکلید، این است که سرشت بشر را به خوبی میشناسد و این باعث میشود که سیاستورزیاش را نه بر مبنای یک مشت اباطیل رایج در آکادمی بلکه با تکیه بر تجربههای واقعی یک بازرگان سودجو و بیرحم تنظیم کند. او در همهی رفتار و تصمیمات سیاسیاش– همچون رفتارش در دنیای تجارت و ساخت و ساز- نقاط ضعف نوع بشر را نشانه میگیرد، رقیب را تحقیر و سپس منکوب میکند. از آنجا که دلبستهی اصول خاصی نیست، دچار تعارض با خودش نمیشود. بدترین خصائص بشری را بدون تعارف در ویترین میگذارد و به شکستخوردگان و بازندگان پیام میدهد که اگر از او حمایت کنند، به نمایندگی از همهی آنها، حال دشمنانشان را خواهد گرفت. از سوی دیگر، ترامپ برمبنای اخلاق هم رئیسجمهور نشده تا نگران حملات اخلاقگرایان ریاکار شاغل در سیاست باشد. آنچه ترامپ تا امروز در عرصهی سیاست داخلی و خارجی انجام داده، فارغ از اخلاقی یا غیراخلاقی بودن، کوچکترین تأثیر منفی بر محبوبیت او میان هوادارانش نگذاشته است. مردمی که به او رأی دادند با شناخت و هوشیاری، او را انتخاب کردند تا منافع آنها را تأمین کند.
آنچه فلسفه سیاسی ترامپ را میسازد شکلی بَدَوی از «ارادهی معطوف به قدرت» است. از این منظر آنچه موجب فاجعه است، ضعف و جُبن است نه قاطعیت. در چنین فلسفهای، بزرگترین بیرحمی ضعیف بودن است و هیچ خصوصیتی برای یک حکمران کشندهتر از تردید نیست. به همین دلیل، محال است که ترامپ بدون دریافت امتیازاتی بزرگ، مقابل عَمَله اَکَرهی جمهوری اسلامی کوتاه بیاید و پایش را از گلوی این فرقهی تباهکار بردارد.
برای ترامپ، سیاست همچون تجارت، عرصهی محاسبهی سود و زیان است. تقابل یا توافق با جمهوری اسلامی همچون توافق یا تقابل با رژیم کره شمالی، در هر دو صورت، اگر سودورزانه و هوشمندانه انجام شوند، میتواند به تثبیت قدرت و ماندگاری ترامپ در مقام ریاست جمهور ایالات متحده کمک کند. برای بازرگانان بیرحمی از قماش ترامپ، مردم کشورهایی چون ایران و کره شمالی در زمرهی حشراتالارض هستند. چه خوشمان بیاید و چه نیاید، ژستها و شعارهای حقوق بشری فقط ادا و اطوار برای بَزَک کردن چهرهی سیاست است و ترامپ برای این ادا و اطوارها، تره هم خرد نمیکند.
برخلاف نظر برخی بهاصطلاح تحلیلگران سیاسی- که لحاف و تشکشان همیشه در رسانههایی از قماش بیبیسی فارسی پهن است و برای استمرار ناندانی خودشان دل در گرو استمرار جمهوری اسلامی دارند- ترامپ هیچ عجلهای برای مذاکره با جمهوری اسلامی ندارد. در مقابل، معامله با ترامپ، برای حکومت اسلامی هم خطرناک و کشنده است. آنچه ترامپ و تیم سیاست خارجیاش از جمهوری اسلامی طلب میکنند، بقای نظام اسلامی را چنان به خطر میاندازد که این فرقهی تباهکار، حتی احتمال جنگ را به کنار آمدن با دولت فعلی آمریکا ترجیح میدهد. در وضعیت فعلی، توافق با ترامپ برای حکومت اسلامی، حُکم تبدیل ماهیت از یک حکومت آخرالزمانی موعودگرا به یک گداخانهی بیهویت را دارد.
تکمله
در قواعد بازی شطرنج، معمولا در آخر بیشتر بازیها، وضعیتی موسوم به «تسوگتسوانگ» (Zugzwang) رخ میدهد که در فارسی به «اکراه در حرکت» یا «اجبار در حرکت» ترجمه میشود. در این حالت، شطرنج باز رو به شکست، به خاطر اشتباهات پی در پی در طول بازی، در مراحل پایانی، مجبور به انجام حرکتی میشود که میداند به شکل هولناکی به ضررش تمام میشود اما از آنجا که نوبت بازی با اوست، چارهای جز انجام آن ندارد. نتیجهی چنین حرکتی، نزدیکتر شدن به باختی محتوم و فجیع است. فرقهی تباهکار و اعوان و انصارش، در چنین وضعیتی هستند و چون زورشان نمیرسد زیر صفحهی سیمانی بازی بزنند و آن را بهم بریزند، تنها به امید این معجزه نشستهاند که شطرنجباز مقابل، قبل از مات کردن آنها، پشت میز بازی سکته کند و بازی ناتمام بماند.
این جماعت تباهکار، از همان روزهای نخست به عرصه رسیدن، به واسطهی باور به معجزه و امید به ظهور منجی، توان برقراری رابطه با واقعیت را نداشتند و ندارند. واقعیت اما این است که با ترامپ یا بدون ترامپ، بنا به شواهد ملموس، جمهوری اسلامی آخرین مراحل حیات خودش را میگذراند. حرکات اجباری این چند روز اخیر ظریف و روحانی، علائم جان کندن است نه احیاء!
مار گزیده از ریسمان سیاه و سپید میترسد . در اصل ، شعار اوباما اوباما ، یا با اونا ، یا با ما برکشیده شده توسط چهره ماله کش رژیم یا همان استمرار طلبان بود و حکومت دموکرات امریکا ، حسین باراک اوباما با طمع سرمایه گذاری روی مذاکرات برجام و قدرت خیابانی مردم ، برای اوردن رژیم ایران به جامع جهانی واسلام مدرن هچنین در مصر و ترکیه اردوغان ایران و منطقه را به اینجا کشاند . ایا میتوان باور داشت که سیاست گذارن امریکائی که سیاستهای ۵۰ ساله را طراحی و اجرا میکنند از عواقب دوران بعداز اوباما نا اگاه بوده باشند ؟ از اینرو ملت ایران در هوشیاری کامل به کمین نشسته ، تا ارباب مافیای جهانی بدست خود نوکر تبهکار و جنایتکار و دزد اخوندی روسی را بیرون کند .
فرصت این انتظار برای حذف ناگهانی شطرنج باز قهاری مثل ترامپ کبیر را مردمان ایران با این سکوت مرگبار و صبر لایتناهی خود در برابر ظلم و خفقان حکومتی به رژیم منحوس ج.ا هدیه کرده اند وگرنه اگر بمانند مردمان شوروی در دهه ۹۰ ایستادگی و تلاش برای رسیدن به آزادی را سرلوحه خود قرار داده بودیم قطعا علی خامنوف از گورباچف سرسخت تر نبود و سرنگون میشد
مقاله نسبتاً خوب است. تحلیل رژیم ج.ا. را بخوبی نوشته اید و عملکرد صحیح کابینه جمهوری آمریکا را هم بخوبی شرح
داده اید، علت رفتار ترامپ و کابینه به نظر من خوش فکرش را بسیار تقلیل داده اید. ببخشید موافق نیستم.
مقاله ای بسیار. زیبا! به امید روزی که این رژیم جنایتکار از بین برود! و خواهد رفت. شاعر گوید: ” قواره چو بالا رود، [دوباره] سرنگون گردد.”
نجات ایرانیان در گرو آگاهی و طرد خرافات و شناخت دوست و دشمن حقیقی شان می باشد و بس!
آخه هوموساپینس گرامی، اگر رژیم اون کارهایی که شما گفتی رو انجام بده که دیگه رژیم جمهوری اسلامی نیست.
با بخش اعظم این مقاله هم نظر هستم، اما، فروپاشی درونی رژیم امری محتوم نیست. در صورت عقب نشینی از ماجراجوییهای منطقه ایی، کنار گذاشتن سیاست خارجی تهاجمی وجاه طلبانه و معامله بر سر تولید سلاحهای کشتار جمعی، این رژیم در چارچوب روابط بین الملل و نظم جهانی که از پایان جنگ جهانی اول بر جهان حاکم است، می تواند در درون مرز، به حیات نکبت بار و انگلی و تبهکارانه خود، همچون کره شمالی و یا همچون کشورهای فروپاشیده سومالی و کنگو failed state ( که توسط تبهکاران دولتی و باندهای جنایتکار غیر دولتی مشترکا اداره می شوند) ادامه دهد. فراموش نشود که نظم جهانی کنونی، بر اساس حفظ صلح و آرامش و امنیت، احترام به حاکمیت کشورها، به رسمیت شناخته شدن مرزها ، عدم دخالت در امور کشورها و داکترین مصونیت حکومتها Sovereign immunity ( مصونیت حکومتها از پاسخگویی در مورد رفتارشان با شهروندان) بنا شده و اخلاقیات و حقوق بشر در آن جایی ندارند.هیچ قدرت غربی برای ایرانیان تره هم خرد نمی کند که نگران حقوق بشر وآزادی آنها باشد( همچنانکه مردم ایران برای مردم زیمبابوه و رواندا تره هم خرد نمی کنند، که البته این تره خرد نکردن حق ذاتی ومسلم همه کشورها و مردمان است) بطور خلاصه، حتی در صورت فروپاشی، در نبود حرکت مردمی و رهبری قاطع و شجاع، سرنگونی کامل آن ممکن است رخ ندهد و استمرار حیات نکبت بارش شاید در حالت نباتی vegetative state و وضعیت نهفته hibernation state کماکان ادامه یابد و مردم هم بیش از پیش در باتلاق تباهی و نکبت و فلاکت و درماندگی و در نهایت انقراض غرق شوند.
بسیار ممنون و سپاسگزار از مقاله روشنگر و عینی تان
از ورای هارت و پورت انواع تعزیه گردانان فرقه تبهکار یک صدا بیشتر شنیده نمیشود و آن فروش ۷۰۰ هزار بشکه نفت و دریافت پول بی زبان آن است. باز در نمایشی دیگر نرخ برابری دلار را پایین آوردند تا به مردم القا کنند همه چیز عادی است و الباقی دلارهای خانگی و ارزهای دیگر رو به راحتی از چنگ مردم در بیارند.
قوه غذاییه از بستن ۳۷۰۰ حساب دولتی در شهرستان خبر میدهد تا مردم یادشون بره ۶۵ حساب چاق و چله لاریجانی عراقی در ده سال گذشته صرف کدوم حرومزاده و لاشخور شرکت سهامی فرقه تبهکار شده
جناب مصدقی ترامپ بارها اعلام کرده که اقتصاد ایران در حال فروپاشی هست و علی بابا و چهل دزد بغداد بیشتر از همه میدونند سرنوشت آنها به هیچ چیز بند نیست. اسراییل بعنوان بازوی عملیاتی در لبنان و سوریه و عراق هر روز عملیات میکنه چون میدونند شرکت سهامی علی بابا و چهل دزد بغداد برای تنش بیشتر آمادگی را نداره بعلت ترس از قیام مردمی درصورت اصالت یک موشک در هر کدوم از پادگان های تهران. مردم آماده و مترصد آخرین فرصت اند
زنده و تندرست باشید
درود بر ولیعهد ایران و ایرانیان
شاید تنها راه آچمز کردن رژیم ورشکست کردن اقتصادی اون باشه.
وقتی رژیم درامد از صادرات نفت نداشته باشه و نتونه حقوق مزدوران خودش رو بده، وقتی بازوی سرکوب از بدنهٔ رژیم جدا بشه، اقتدار پوشالی رژیم میاوفته، و رژیم سقوط میکنه.
سادهترین راه مبارزه با رژیم، حمایت از تحریمها است.
چند میلیون ایرونی باسواد به اینترنت دسترسی دارند؟ هر یک از شما یک رسانه اید. همگی، یک صدا، از تحریمها حمایت کنید!
این مقالات خوب باید به وسیله خوانندگان کیهان لندن به جامعه برده شود هرچند شاید بخش هایی از ان مورد پسند برخی نباشد . در مورد ترامپ با وجود تبلیغات منفی شدید اصلاح طلبان و چپ دنباله رو ایرانی آنها که متاسفانه تریبونها ی زیادی را هم در اختیار دارند باید گفت علیرغم کش و قوس های فراوانی که در رابطه با مسائل ایران دارد تنها و تنها رهبر جهان در عمر این حکومت فاسد است که دور از روابط دیپلماتیک چهره حقیقی این مافیای حکومتی و تروریست و تروریست پرور را که در زمان شاه هم به همین جرم زندانی بودند برای جهانیان علنی کرد و در این راه دست چپاولگران اروپائی آنها را هم برای همه روشن کرد . حقا که فرقه تبه کار نام مناسبی برای این گروه حاکم بر ایران است ., گروهی که توسط ساواک به خوبی شناخته شده و در قفس بودند و با آزادی از قفس این جنایات را در حق مردم ایران کردند و میکنند .
هـمین فرانسه براى قذافى هـالو هـم فرش قرمز انداخت و او را با ساز و دهـل در پاریس شام و نهـار داد
و چند ماه بعد سرنوشت قذافى هـم مثل صدام شد و بدرک واصل امد