خاطرات عبدالرضا انصاری، دولتمرد پیشین، که چندی پیش از سوی انتشارات Ibex در آمریکا انتشار یافت،عنوان «دهمین مجلّد از مجموعه توسعه و عمران ایران» را بر خود دارد.
جمشید آموزگار، در پیشگفتار این کتاب مینویسد «در میان خاطرات گونه گونهای که تا کنون پراکنده شده، خاطره عبدالرضا انصاری از امتیازی ویژه برخوردار است چرا که با اصالتی کم همتا، دقتی در خور تحسین و بینظری سزاوار تمجید همراه است».
به جهت علاقمندی نسل جوان به ریشهها و عوامل سازندگی ایران در دوران پهلوی کیهان لندن طی چند هفته به بازنشر خاطرات عبدالرضا انصاری در گفتگو با غلامرضا افخمی میپردازد.
*****
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵]
روز بعد، در موقع مقرر به دفتر آقای وارن رفتم. دفتر ایشان در خیابان سپه در همان ادارهای بود که دوستان تحصیلی من در آنجا کار میکردند. آقای وارن حدود یک ساعت با من صحبت کرد و سؤالات او بیشتر دربارهی اوضاع اجتماعی ایران و مشکلات اقتصادی کشور بعد از پایان جنگ جهانی دوم و مسائل مربوط به آموزش، درمان و تولیدات کشاورزی و صنعتی و مسائل شهری و از این قبیل بود که البته من هم در حدود تجربه و اطلاعات محدود خودم به سؤالات او جواب میدادم. ضمناً سؤالاتی نیز درباره وضع تحصیلی و خانوادگی من عنوان کرد و من هم برای او توضیح دادم که بطور موقت به ایران برگشتهام و مشغول تحقیق و تهیه مدارک برای ادامه تحصیل میباشم و ممکن است کار نیمهوقتی بگیرم که ضمناً کمک خرجی داشته باشم. در این موقع ایشان یکی از همکاران خود را بهنام آقای گولدن تلفنی احضار کرد و به او دستور داد که مرا به عنوان دستیار اداری خودش استخدام کند و رویش را به من کرد و گفت شما که ایرادی ندارید؟ چون نظرتان کاملاً تأمین میشود و ضمن کار کردن با من میتوانید مدارکی را که برای دنبال کردن تحصیلتان لازم دارید تهیه کنید. من هم اظهار داشتم که اغلب دوستان من در همینجا مشغول کار هستند و با کمال میل این سمت را قبول میکنم ولی چون کارمند وزارت اقتصاد میباشم لازم است موافقت آن وزارتخانه نیز جلب شود. ایشان گفتند از این بابت مسئلهای نیست زیرا دولت ایران قبول کرده است که کارمندان لازم را در اختیار برنامه اصل چهار قرار دهد. بنابراین ترتیب این کار داده خواهد شد. و شما از این بابت نگران نباشید. من هم تشکر کردم و از روز بعد در اتاق کوچکی که جنب دفتر ایشان بود مشغول کار شدم.
-وقتی که شما وارد این جریان شدید تا آنجا که گفتید آقای وارن بود و گولدن و شما، چند نفر دیگر بودند؟ آیا تا آن زمان خیلیها را استخدام کرده بودند؟
ـ در حقیقت در این زمان در اداره اصل چهار فقط آقای وارن بود و یک نفر خانم منشی آمریکایی و نفر سوم من. در اینجا لازم است توضیحی بدهم که سایر مطالب بهتر روشن شود.
در سال ۱۹۴۹ پرزیدنت ترومن رئیس جمهور آمریکا پس از انتخاب شدن به این سمت، در اولین نطق خود مربوط به قبول ریاست جمهوری، برنامهای چهار مادهای را اعلام کرده بود که ماده چهارم آن درباره کمکهای فنی به کشورهای عقبافتاده بود که آن کشورها با استفاده از فنون و تکنیکهای جدید بتوانند برنامههای عمرانی خود را توسعه داده و با استفادهی بهتر از منابع طبیعی خود سطح زندگانی افرادشان را بالا برده و زندگانی بهتری برای آنها فراهم سازند. بدین جهت بود که این نوع برنامهها تحت عنوان اصل چهار نامیده شد.
به دنبال این اعلام، اولین قراردادی که با این گروه از کشورها امضا شد، قرارداد با ایران بود که در اکتبر ۱۹۵۰ با سپهبد رزمآرا نخست وزیر ایران بهامضا رسید و در اجرای آن آقای دکتر فرانکلین هریس که سابقاً بهعنوان مشاور امور کشاورزی در ایران خدمت کرده بود و در سال ۱۹۵۰ ریاست دانشگاه کشاورزی یوتا را به عهده داشت، به عنوان رئیس این برنامه برای ایجاد تشکیلات لازم جهت دادن کمکهای فنی به ایران اعزام شده بود و اولین سازمان کمکهای فنی تحت عنوان «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای توسعه امور روستایی» تشکیل گردیده بود؛ و این همان سازمانی است که دوستان دانشگاهی من در آنجا مشغول کار بودند و آقای اردشیر زاهدی که در این سازمان سمت معاونت آقای دکتر هریس را عهدهدار بودند در به کار گرفتن عده زیادی از جوانانی که پس از خاتمه تحصیل از آمریکا به ایران مراجعت کرده بودند، رل مؤثری داشتند و عده کثیری از آنان در طرحهای مربوط به کشاورزی، فرهنگ و بهداشت خدمت میکردند.
در اواسط سال ۱۹۵۱ دولت آمریکا تصمیم میگیرد که برنامههای کمکهای فنی به ایران را گسترش داده و بودجه سالیانهی مربوط به این برنامه را به میزان بیست برابر افزایش دهد. به دنبال این تصمیم، آقای ویلیام وارن را که سمت معاونت وزارت کشور آمریکا را داشت، برای ریاست این برنامه برگزیدند و تصمیم گرفته بودند که آقای وارن برای شروع کار از تسهیلات «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای امور روستایی» استفاده کند و برای استفاده از این بودجه قرارداد جدیدی با دولت ایران مورد توافق قرار گیرد و پس از تصویب و امضای قرارداد جدید، تشکیلات و طرحهای «کمیسیون مشترک» به تدریج در سازمان جدیدی که به وجود خواهد آمد، ادغام گردد.
بدین جهت بود که پس از ورود وارن به ایران، آقای دکتر هریس کارهای کمیسیون مشترک را به معاون آمریکایی خود واگذار کرد و از ایران رفت ولی فعالیتهایی که تحت عنوان «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا» شروع شده بود جریان خود را طی میکرد و تغییری در وضع ایرانیانی که در آنجا مشغول کار بودند، اتفاق نیفتاد. در حقیقت چند ماه اولیهی شروع برنامه اصل چهار، صرفاً صرف مذاکره با مقامات دولت ایران و پایهریزی سازمانی و تعیین طرحها و نحوهی اجرای آنها شد. در این مدت واحدهای مختلف «کمیسیون مشترک» خدمات اداری مورد نیاز سازمان اصل چهار را تأمین میکردند.
در ملاقاتی که آقایان وارن و لوئی هندرسن سفیر آمریکا با آقای دکتر مصدق نخست وزیر داشتند، به اطلاع معظمله رسانده بودند که دولت آمریکا آماده است برای شروع برنامههای اصل چهار مبلغ حدود ۲۳ میلیون دلار تأمین اعتبار نماید و آقای نخست وزیر نیز گفته بودند که هیأتی مرکب از چند نفر آقایان وزرا را تعیین خواهند کرد که دربارهی نحوهی اجرای این برنامه با مقامات آمریکا همکاری نمایند…
[ادامه دارد]
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵]