اعلام فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی وزارت خارجه آمریکا در روز شنبه ۱۹ سپتامبر، با واکنش بازارهای سرمایه، طلا و ارز در بازار ایران همراه بود و مقامات به دنبال خنثی کردن اثر روانی این شوک هستند. با اینهمه محمدجواد ظریف معتقد است: «اگر آمریکا موفق شده بود مردم را به زانو در بیاورد و آنها بر اساس محاسبات خودشان فکر میکردند که میتوانند این مردم را به زانو در بیاورند، مسائل به شکل دیگری جلو میرفت.»
با وجود اینکه دولت تلاش کرده بود از اواخر هفته گذشته بازار را ساماندهی کند تا از فعال شدن احتمالی این مکانیسم دچار شوک نشود اما تلاشهایش ناکارآمد بود. ساعاتی پس از اعلام فعال شدن مکانیسم ماشه، قیمت دلار وارد کانال ۲۸ هزار تومان شد و شاخص بورس بیش از ۴۷ هزار واحد ریزش کرد.
بازار سرمایه و بازار ارز دو بازاری هستند که افکار عمومی به شدت نسبت به تغییرات آنها حساس هستند. با تبلیغات مقامات حکومتی به ویژه حسن روحانی درباره سودده بودن بازار بورس، دست کم ۵۰ میلیون کد بورس طی چند ماه گذشته صادر شده که از این تعداد بیش از ۳۰ میلیون تومان در بازار بورس فعال شدهاند.
این تعداد معاملهگران تازهوارد بازار بورس هستند که به میلیونها معاملهگر حرفهای این بازار پیوسته و اکنون سرمایههای میلیونها خانوار ایرانی به قرمز و سبز شدن نمادهای بورس گره خورده است.
بازار بورس از ماه گذشته دچار التهاب بود و ریزشهای شدیدی را تحمل میکرد بطوری که گفته شده ۴۰ درصد از سرمایه وارد شده به بازار بورس با توجه به ریسک بالا از آن خارج شده است. هفته گذشته اما بازار بورس روند نسبتاً آرامی را پشت سر گذاشت و معاملهگران به جبران خسارت وارد شدهی هفتههای گذشته، امیدوار شده بودند. امروز اما بازار بورس بار دیگر فرو ریخت و بیاعتمادی نسبت به این بازار افزایش پیدا کرد.

در بازار ارز نیز همچنان افزایش قیمتها موجب کاهش بیشتر ارزش پول ملی میشود. کاهش ارزش پول ملی افزایش بیشتر فشار تورم به دلیل کاهش بیشتر قدرت خرید مردم را به دنبال دارد. از سوی دیگر افزایش هزینه تولید نیز در ایران بالا رفته و قیمت تمام شده کالاها بیشتر شده و تورم افزایش خواهد یافت.
این موارد بدون شک نشانههای خوبی برای جمهوری اسلامی نیست. مقامات نظام که از اعتراضات گسترده مردمی به شدت در هراس هستند، در نخستین ساعات اعلام فعال شدن مکانیسم ماشه تلاش برای وعدهفروشی و انجام اقدامات بیاثر را با هدف ایجاد «امیدواری کاذب» در میان مردم آغاز کردهاند.
همزمان با ریزشهای شدید و یکپارچه در بازار بورس در صبح یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ قانون افزایش سرمایه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس یا فرابورس ایران از طریق «صَرف سهام»* با سلب حق تقدم را برای اجرا به سازمان بورس ابلاغ کرد.
حسن روحانی همچنین در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، با تاکید بر «ضرورت تأمین و پرداخت بهموقع یارانهها و حمایت معیشتی خانوارهای مشمول» دستور داد که «در تأمین منابع مالی لازم سازمانهای پرداختکننده تسریع صورت گیرد.»
روحانی در این جلسه البته ادعاهای عجیبی هم مطرح کرده. او گفته است: «تأمین بدون وقفه کالاهای اساسی و مواد اولیه بخشهای تولیدی، مهمترین نشانه ناکام ماندن تحریمکنندگان اقتصاد ایران است!»
او همچنین گفته که «تأمین ارز مورد نیاز سال ۹۹ و ذخیرهسازی استراتژیک مصوب کماکان باید در اولویت اقدامات بانک مرکزی باشد.»
همچنین عبدالناصر همتی وعده داده که رایزنی دولت با برخی کشورها برای تبادلات ارزی و دور زدن تحریمها در آستانه ثمردهی است: «در حوزه بینالمللی رایزنیهای ما در بعضی کشورها در آستانه ثمردهی است و از طرف دیگر میزان صادرات نفت و فرآوردههای آن بهتر و روند بازگشت ارز صادرکنندگان سرعت گرفته که هر سه این عوامل تاثیرات مثبتی خواهند داشت؛ بر همین مبنا از بانکها هم میخواهیم به انتقال و در دسترس قرار دادن منابع ارزی برای نیازهای تعریف شده ادامه دهند.»
برخلاف ادعاهای دولتمردان اما سیاستهای نادرست و طرحهای ناکارآمد دولت نه تنها درمانی برای بیماریهای مزمن اقتصاد کشور نیست بلکه همواره فشار اقتصادی بر دوش خانوارها بهویژه خانوارهای کمدرآمد و حقوقبگیر را افزایش داده است.
در این میان محمدجواد ظریف شامگاه شنبه ۲۹ شهریور در برنامه گفتگوی ویژه خبری صداوسیمای جمهوری اسلامی گفته که «اگر آمریکا موفق شده بود مردم را به زانو در بیاورد و آنها بر اساس محاسبات خودشان فکر میکردند که میتوانند این مردم را به زانو در بیاورند، مسائل به شکل دیگری جلو میرفت.»
مشخص نیست محاسبهی ظریف برای «به زانو در آمدن» مردم بر اساس کدام شاخص اندازهگیری و واحد فشار صورت میگیرد و او و دیگر مقامات نظام که مطلقا در میان مردم زندگی نمیکنند چگونه میفهمند مردم زیر چه میزان از فشار به زانو در میآیند یا نمیآیند!
در مقابل دولتیها که تلاش دارند با صدور دستور و همچنین وعدههای بیپایه، افکار عمومی را مدیریت کرده و «بذر امید» بپاشند، نیروهای اصولگرا این رفتارها را نقد کرده و از پیامدهای اجتماعی اقدامات اقتصادی دولت ابراز نگرانی میکنند بدون آنکه خودشان راه حلی برای مهار این فشارها داشته باشند!
محمدعلی نقدعلی نماینده اصولگرای «خمینیشهر» (همایونشهر) اصفهان روز یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ وعده اخیر حسن روحانی را با «تبلیغ چیپس و پفک» مقایسه کرد و گفت: «خبر پیروزی شنبه و یکشنبه که روحانی داد مثل تبلیغ چیپس و پفک بود که آن را هم امروز آمریکا نقش بر آب کرد!»
محمدعلی نقدعلی افزوده که «رئیس جمهور و وزیر امور خارجه میگویند اروپاییهای عضو برجام و اغلب کشورهای جهان با ادعای آمریکا درباره بازگشت تحریمهای بینالمللی ایران موافق نیستند و این نکته برای ایران یک پیروزی است.»

غلامرضا مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در نامهای خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی، از دولت و سیاستهای اقتصادی آن انتقاد کرده و نوشته با وجود زحمات زیادی که این دولت میکشد اما «بجای اینکه اقتصاد کشور را مدیریت کند، اقداماتی انجام میدهد که وضع را خرابتر و بدتر میکند.»
مصباحی مقدم در این نامه نوشته که «این وضعیت بسیار نگرانکننده است. من بیش از هر چیزی نگران وضع خانوادههایی هستیم که درآمد آنان ثابت و اندک است. دولت به خیال خودش با ۱۵، ۲۰ درصد افزایش درآمد سالانه، مشکل آنان را حل کرده است، اما این بیثباتی قیمتها سبب شده مردم علاوه بر احساس فشار از نظر اقتصادی، احساس اضطراب و نگرانی هم داشته باشند.»
رئیس کمیسیون اقتصادی ادوار گذشته مجلس شورای اسلامی نسبت به پیامدهای اجتماعی و سیاسی گرانی و افزایش قیمتها هشدار داده و نوشته است: «واقع آن است که من نگران بازتابهای اجتماعی مسئله هستم، چون به گونهای رقم خورده که تحمل آن برای عامه مردم سخت است. عمده مشکل بیکاری بهخصوص بیکاری نسل جوان است. مسئله مهم دیگر هم عدم تأمین حداقل نیازها برای عامه مردم. شکی ندارم که این مردم صبور هستند و همیشه ثابت کردهاند. ممکن است که همچنان هم صبر کنند، اما دولت و دولتمردان نباید در اینباره احساس خاطرجمعی کنند.»
*به اختلاف ارزش اسمی و وجوه دریافتی مازاد بابت فروش سهام جدید، صرف سهام گفته میشود. به عبارت دیگر مبلغ مازاد ارزش بازار نسبت به ارزش اسمی سهام است.
اگررژیم از اعدام نوید صرفنظر میکرد، این عقبنشینی، کنشگران کارزار علیه اعدام را تشجیع میکرد تا گامهای بعدی را بردارند و به این ترتیب دست و پای فاشیسم خونریز مذهبی را در سرکوب و اعدام ببندند.
معنی این برای حکومتی که نمیتواند حتی یک روز بدون اعدام و شکنجه سرپا بماند، ترک برداشتن دیواره اختناق و آن وقت از شکاف آن سیل خروشان جوانان و زنان عصیانگر بیرون میزد. گفته میشود خامنهای عمد داشت که با این اعدام از شیراز که شورش ۲۰۱۹ در ایران از آن جوشیدن گرفت زهر چشم بگیرد!.
رژیم میپنداشت که با قهر عریان و کشتن بیش از ۱۵۰۰ جوان شورشی در آبان ۲۰۱۹ ، میتواند جامعه به ستوه آمده را به تمکین وادارد اما چنین نشد. دلیل آن موج داخلی و بین المللی کمپین اعدام نکنید و توفان برخاسته از اعدام نوید بود.
رژیم ایران با عدم اتخاذ هیچ تدبیری برای دفاع مردم در برابر کرونا از سویی و از سوی دیگر با برگزیدن ایمنی جمعی که طی آن یک یا دو ملیون نفر کشته خواهند شد میخواست با یک کشتار سنگین جامعه را به تسلیم وادارد.
کمپین میلیونی «اعدام نکنید» نشان داد که جامعه مقاومت میکند و در مقابل دیکتاتوری ایستاده است.
بنابراین رژیم نتوانست آنطور که خامنهای میخواست از کرونا یک «فرصت و نعمت» بسازد!.
تعمیق شکاف بین مردم و حاکمیت
رژیم ملایان امواج سنگین جنبش اعتراضی را در چشم اندازی نزدیک می بیند و بهر ترتیب شده میخواهد آن را مهارکند. و بنابراین بقول نوید افکاری بدنبال گردنی برای طنابهای دار خود هست.
اما با اعدام نوید باید رادیکالیسم جنبش مقاومت علیه اعدام و تبعات بعدی آن را هم بپذیرد. این اعدام هزینههای بیشتری را به نظام تحمیل کرد و مردم و نظام را وارد مدار جدیدی نمود.
مردم وقتی می بینند اعتراض مسالمتآمیز آنها جواب ندارد و پاسخ آن از سوی حکومت با شکنجه و اعدام داده میشود، راهی جز تصرف خیابانها در پیش پای خود نخواهند یافت. این بدترین شق متصور برای خامنهای است.
روزنامه حکومتی اعتماد (۲۴شهریور۹۹) با طرح این سؤال که چرا مسأله اعدام نوید افکاری بهعنوان یک «مسأله ملی» درمیآید، به این رادیکالیسم و تعمیق شکاف بین مردم و حاکمیت اشاره میکند: «هم در مردم و هم در بخشهایی از دولت علاقه وافری است که سطح تنازع، هر روز خشنتر گردد».
صفآرایی در برابر سرکوب و اعدام این رژیم اینک به یک چالش فراگیر ملی تبدیل شده است.
این چالش لاجرم در روزنامههای حکومتی نیز انعکاس مییابد.
جنایت ملاها ادامه دارد
– انتقال چهار زندانی سیاسی عرب محکوم به اعدام از زندان شیبان به مکان نامعلوم!
سازمان عفو بینالملل با انتشار بیانیهای از مقامهای دولتی ایران خواست تا بیدرنگ سرنوشت و محل نگهداری حسین سیلاوی، علی خسرجی و ناصر خفاجیان (خفاجی)، سه زندانی عرب در صف اعدام و هدایت عبداللهپور ( ۲۲ اردیبهشت تیرباران شد!) را روشن کنند.
در بیانیه عفو بینالملل تأکید شده بود که هر چهار زندانی به دنبال دادگاههای «به شدت ناعادلانه» و با وجود در میان بودن ادعاهای جدی شکنجه که هرگز در مورد آن تحقیق نشده، به اعدام محکوم شدهاند!.
جلال محمودزاده نماینده مهاباد در مجلس دوشنبه ۲۱ سپتامبر گفت، طی یک سال گذشته ۱۶۶ کولبر در این کشور کشته شده است!.
در مصاحبه با وبسایت شفقنا گفته است: «بحث کولبران مشکل اقتصادی است نه سیاسی و امنیتی.»
محمودزاده تاکید کرد: «دولت باید تعریفی برای کولبری داشته باشد چرا که این شغل سخت در شان یک ایرانی نیست که دنیا هم ببینند جوانی ۲۰۰ کیلو بار را بر کولش گذاشته و از راههای سخت عبور میکند.»
محمودزاده افزود، دولت زمانی که شغلی را تعطیل میکند باید شغل جایگزینی را هم تعریف کند اما این کار را نکرده و این امر باعث شد کولبران برای معیشت به سمت معابر مرزی و غیر رسمی بروند.
این معابر غیر رسمی توسط نیروهای انتظامی و مرزبانی کنترل میشود و این نیروها به سمت کولبران تیراندازی میکنند که در طول یک سال گذشته ۱۶۶ نفر ز آنان کشته و تعدادی نیز زخمی شدند!.
در ادامه شعار باطل جنگ جنگ تاپیروزی ؟! دهها موشک با هزینه میلیاردی از پول متعلق بمردم ایران را به بیابانهای عراق پرتاب کردند و هواپیمای اوکراینی را حامل دهها تحصیلکرده ایران عازم کانادا؛ با موشک ضد هوایی زدند تا بگویند بر آمریکا غلبه کردیم !
کشته شدن سلیمانی ( مثل بن لادن و ابولبکر بغدادی) و راه پیمایی گریه و زاری وساندیس بسیجی ها و گروه ویژه قاتل از یادها خواهد رفت و واقعیت تلخ زندگی در ج.ا.برای مردم عادی (نه آغا زاده های پورش و بنز سوار ) بدتر از قبل رخ خواهد نمود.
مردم بازناچارا اعتراض خواهند کرد و حکومت باز پاسداران نیروی ویژه را به خیابانها خواهد فرستاد.
درگیری میان حکومت قرون وسطایی فاسد و طرفدار بمب و موشک با مردم در نهایت به جایی خواهد رسید که شیرازه ی حکومت از هم بپاشد و هر یک از آدمخواران و غارتگران حکومت و «مردهخوارهایی » مثل کرباسچی و خزعلی و زیدآبادی و تاجزاده و پسر رفسنجانی… که تروریست را قهرمان ملی مینامند! ویا امثال سازگارا که لباس مشکی پوشیده!؛ مثل قذافی به سوراخ سنبه ای بخزند.
موگرینی و پلوسی ومسولین سی ان ان و تلویزیونهای فارسی مقیم لندن هم بخاطرهمنوایی با شوی مسخره تجاهل دچار سرمشاری تاریخی خواهند شد.
زیر فشار قرار دادن نسرین ستوده و جان به لب کردنشان در زندان های جمهوری نوفل لوشاتوئی و دیگر
ازادی خواهان ایرانی پیشنهاد ، تیم ۳ نفره سعید حجاریان تاج زاده و سیدمحمد خاتمی برا خبر سازی
به نفع اصلاح طلبان میباشد .
این بی شرفان از دست رفتن جان انسانهای باشرف ایرانی اصلا برایشان مهم نیست .
سواستفاده تبلیغاتی سید محمد خاتمی افتابه دار خامنه ای و تاجزاده دتسیار لاجوردی اوین و صادق خلخالی و حجاریان بنیانگذار وزارت شکنجه گر اطلاعات اخوندی از نسرین ستوده برای ایرانیان انزجار اور است.
مردم ایران بعد از اعتراضات مسالمت امیز با نظام سرکوب شدن و الان اکثرا به این نتیجه رسیدن که دیگه لاس ردن با این جماعت فایده نداره و باید کا رو یه سره کرد.اگه اعتراضات بعدی شروع بشه که دیر یازود شروع میشه چونکه سرعت سقوط اقتصادی ج ا خیلی بالاست مثلا در حالت نرمال شاید ده سال طول میکشید تا دلار بیست و هفت تومن بشه اما الان یه شبه این اتفاقا میافته که این خودش یه چیز خوبیه به هر حال اعتراضا دیر یا زود شروع میشه و مردم ایران اینبار دیگه با دست خالی نمیان خیابون از طرفی امریکا هم توی خلیج فارس اماده اقدامه و اگه اعتراضا توی ایران جدی بشه و نیروهای امریکا هم دخالت خواهند کرد.خلاصه اعتراض بعدی اخرین اعتراضه و ج ا تموم میشه مگه اینکه این احمقا دست از حماقت و غرور بردارن و به خوایتهای مشروع ملت تن بدن وگرنه دیگه چیزی ازشون نمیمونه.اینو به عنوان نصیحت میگم.تحریک هم نمیکنم واقعیت پیش رو رو دارم میگم.طبیعیه وقتی اعتراض مسالمت امیز سرکوب بشه مردم به روشهای دیگه ای رو میارن.
هرجا که مسولان رژیم از لغت ( مردم ) و ملت استفاده میکنند یعنی اخوندها و سرکرده شان سیدعلی گدا خامنه ای .
اصولا مردم و ملت ایران ۴۲ساله اصلا به حساب نمیایند
ظریف: اگر آمریکاییها فکر میکردند که میتوانند این
( مردم ) را به زانو در بیاورند، مسائل به شکل دیگری جلو میرفت.
ای این جواد پینوکیو رو داره ،، سنگ پای قزوین کم میاره .