چهل سال ناکارآمدی جمهوری اسلامی و تحمیل مداوم هزینههای سوء مدیریت اقتصادی بر دوش مردم این روزها بیش از پیش نمایان شده و اثرات شوم خود را به نمایش گذاشته است.
تشکیل صفهای طولانی برای تهیه مواد خوراکی ضروری سهمیهبندی شده، تورم ۵۰ درصدی، درآمدهای ناچیز، کوچک شدن سبد خرید و سفره خانوارها، شکاف طبقاتی عمیق میان بدنه حاکم و مردم، و قرار گرفتن بیش از نیمی از مردم ایران زیر خط فقر همگی نتیجه انقلاب ۵۷ با شعار برابری و عدالت اقتصادی و عملکرد حکومتی است که رهبر آن میخواست پول نفت را سر سفره مردم بیاورد و در وعدهای ناممکن حتا آب و برق را رایگان کند!
اما اکنون به روزگاری رسیدهایم که پلیس و بازرسان وزارتخانههای صنعت و جهاد کشاورزی اتومبیلهای حمل مرغ را تا محل توزیع اسکورت میکنند!
آوارهای گرانی
در حالی که دولت روحانی صدها هزار دلار بودجه کشور را در یک اقدام رانتی به عنوان ارز ۴۲۰۰ تومانی به مافیاهای واردات نهادههای دامی داد اما مرغداران و دامداران رنگ نهادههای دامی یارانهای را هم ندیدند و در بازار آزاد نیز قیمت نهادههای دامی مثل سویا و ذرت به صورت هفتگی افزایش یافت. در پی بحرانی که بیش از دو سال است ادامه یافته بازار مرغ ایران چنان نابسامان شده که مردم ناچارند برای دریافت سهمیه دو عدد مرغ با نرخ دولتی آنهم با ثبت شماره ملی، از صبح زود در صف بایستند! به همین دلیل این مرغ در طنزی سیاه و تلخ به «مرغ سحر» معروف شده!
این نابسامانی تحقیرآمیز تنها در بازار مرغ نیست بلکه از یک بازار بر سر بازار دیگر آوار میشود. قبل از مرغ، روغن و تخممرغ و پیش از آن گوشت قرمز؛ یک روز پوشک بچه و روز دیگر شکر!
کمبود و گرانی کالاهای اساسی و ضروری اما فقط یکسوی پیدای ماجراست. در آنسو، مردمی آبرودار هستند که بسیاری از آنها تا همین چند ماه یا چند سال قبل در دسته «اقشار متوسط» طبقهبندی میشدند اما از بین رفتن هر روزه ارزش پول ملی در کنار عدم افزایش درآمدها آنها را به زیر خط فقر رانده است.
برآوردهای کارشناسان داخل ایران حقایقی هولناک را از اکثریت جمعیت ایران بیان میکند؛ خانوارهایی که ۷۲ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهد و به گفته احمد توکلی و ارزیابی مجلس شورای اسلامی مستحق دریافت اعانه هستند تا بتوانند هزینه ضروری زندگی خود را تأمین کنند.
فاصلهی عمیق اکثریت و اقلیت
در مقابل این طبقات وسیع اکثریت و در حالی که طبقه متوسط در جامعه ایران در حال محو شدن است، اقلیتی پولدار و ثروتمند هستند که برخی از آنها ماهانه میلیاردها تومان درآمد دارند و زندگی آنها هیچ تناسبی با زندگی بیشتر مردم ندارد و طبیعتا هیچ درکی از رنج عمومی نیز ندارند.
فقر عمومیِ بیشتر مردم ایران در ماههای گذشته جلوههایی دردناک پیدا کرده و پدیدههایی نادر را در جامعه به نمایش گذاشته است.
فهرست مواد غذایی هزاران خانواده با حذف خوراکیهای مرسوم، به استخوان، پوست مرغ و میوههای خراب و پلاسیده تغییر کرده است. رستورانهایی در جنوب شهر چلواستخوان که شامل برنج پخته و اسکلت مرغ یا گاو یا گوسفند است سرو میکنند. حتی در بازار تجریش چلو سیبزمینی و ساندویچ سیبزمینی و تخممرغ آبپز غذای پُرخریدار از سوی مردم است.
آمارها نشان میدهند که سرانه مصرف مواد خوراکی ضروری چون گوشت و مرغ و تخممرغ و لبنیات و میوه و سبزیجات در ایران به شدت کاهش پیدا کرده است. بر بستر واقعیتهای جامعه خانوادههایی که لزوما بیکار نیستند و بسیاری از آنها شاغل و کارمندند، برای هفتههای متوالی توان خرید گوشت قرمز را ندارند و مرغ برای آنها به غذایی لوکس تبدیل شده است. بدیهی است برای میلیونها بیکار و میلیونها خانوار زیر پوشش بهزیستی و «کمیته امداد» سیر کردن شکم حتا با ارزانترین مواد خوراکی نیز، مشکلی بزرگ و گاه حل نشدنی به شمار میرود.
ایران دارای چهارمین ذخایر نفتی دنیا و دومین ذخایر گاز جهان و دیگر منابع ارزشمند طبیعی، ذخایر معدنی و پتانسیلهای بالای ثروتآوری چون جذب توریست است. هرچند بسترهای جذب سرمایهگذرای مستقیم و غیرمستقیم خارجی و ایجاد رشد اقتصادی مثبت و تولید ثروت در ایران فراهم است اما به دلیل کمبود زیرساختهای لازم و ناکارآمدی مقامات و همچنین ایدئولوژی پر از محدودیت و ممنوعیت نظام حاکم و تنشزاییهای پی در پی و مزمن، اقتصاد ایران در ناامنی تمامعیار رو به فروپاشی رفته است.
به عقیده برخی جامعهشناسان «تبعیضِ همراه با توسعههای تک بُعدی» سبب شده در پدیدهای نادر با وجود افزایش توسعهیافتگی در آمار، فقر نیز در جامعه ایران افزایش پیدا کند بطوری که بر اساس آخرین برآوردها ۶۰ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند. درواقع، جمهوری اسلامی با توهم توسعهیافتگی بخش زیادی از ثروت کشور را میان یک اقلیت که بدنهی بالادست حکومت را تشکیل میدهند تقسیم کرده و بقیه مردم را به حال خود رها ساخته تا هر سال و هر ماه بیشتر به قعر خط فقر فرو روند.
کشور ثروتمند و مردم تنگدست
مردمی که تا حالا با «بدمسکنی» و «حاشیهنشینی» و بیکاری روبرو بودهاند، اکنون با «گرسنگی مفرط» و «زبالهگردی» و «سوء تغذیه» دست و پنجه نرم میکنند.
در کشوری که ثروت زیر پوست آن است، مردم تا کمر در سطلهای زباله خم میشوند تا شاید پسمانده خوراکی برای سیر کردن شکم بیابند و یا لباس و وسیله کهنهای پیدا کنند.
کوچک شدن سفره تنها بخشی از نتایج فقر است؛ مدتها پیش از مواد خوراکی، مواردی چون ورزش، کتاب، فیلم، آموزش غیردرسی، سفر، تفریح و حتی درمان از زندگی بسیاری از مردم حذف شده. این شرایط به شدت ناعادلانه، مناسبات انسانی و روان جامعه را طوری تحت تأثیر قرار داده که حتا با بهبود شرایط اقتصادی نیز اثرات منفی آن سالها ادامه خواهد یافت.
افزایش بزهکاریهای اجتماعی یکی دیگر از پیامدهای فقر و تنگدستی است که در جامعه امروز ایران نیز به روشنی نمایان است. بنا به اعلام رئیس پلیس تهران بیش از نیمی از سرقتهای خُرد در پایتخت توسط افرادی صورت میگیرد که هیچ پرونده و سابقه بزه نداشتهاند اما بر اثر فقر دزدی میکنند. جمهوری اسلامی برای این افراد اصطلاح «سرقت اولی» را به کار میبرد!
کارتنخوابی، گورخوابی، کانتینرخوابی، فاضلابخوابی، افزایش آمار ازدواج کودکان، افزایش آمار ترک تحصیل، افزایش آمار طلاق، قاچاق مواد مخدر و اعضای بدن، رواج مشاغل کاذب چون دستفروشی، افزایش مهاجرت نیروی کار متخصص، کارگران و افراد تحصیلکرده از ایران، همگی از جمله عوارض گسترش فقر و بیکاری در ایران است. افزایش آمار خودکشی از جمله خودکشی نوجوانان نیز از دیگر پیامدهای فقر و تبعیض و اختلاف طبقاتی در ایران است. دهها نوجوان طی یک سال گذشته پس از شیوع کرونا، با از دست دادن امکان تحصیل حضوری به دلیل نداشتن تلفن یا تبلت برای شرکت در کلاسهای آنلاین دست به خودکشی زدند.
همچنین در سالهای گذشته به دلیل تنگدستی از یکسو مهاجرت از روستاها و شهرستانهای کوچک به حاشیه شهرهای بزرگ به امید یافتن شغل افزایش پیدا کرده و از سوی دیگر به دلیل افزایش سه تا پنج برابری اجارهبهای مسکن بخشی از جمعیت مستأجر ساکن در محلههای شهری به محلههای حاشیهای رانده شدهاند. این موضوع سبب شده پدیده حاشیهنشینی نه فقط امروز بلکه یکی از بزرگترین معضلات آینده ایران باشد. بر اساس برخی آمارهای اعلام شده از سوی مقامات جمهوری اسلامی حدود یک چهارم از جمعیت ایران حاشیهنشین هستند.
در این میان، جامعهشناسان و اقتصاددانان معتقدند در حالی که طبقات متوسط سهم بزرگی در توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی به عهده دارند و در آموزش و پیگیری حقوق مدنی و سیاسی نقش زیادی ایفا میکنند، محو این طبقات میتواند آسیبهای زیادی به جامعه وارد کرده و آن را به شدت تضعیف کند.
اختلافات طبقاتی عمیق، فقر، تبعیض، نابرابری، محرومیت و حسرت مداومی که غالب مردم برای داشتن بدیهیات روزمره زندگی با آن سر و کار دارند چنان سبب دگرگونی هنجارهای اجتماعی شده که ارزشهای فرهنگی و اجتماعی را به شدت تحت تأثیر قرار داده و بخشی از نیروی نسلهای آیندهی کشور میبایست صرف مقابله با این پیامدها شود.
روشنک آسترکی
خنده دار آنجاست که این به اصطلاح کالاهای اساسی توسط پادوهای روحانیت وارد شد و در یک همکاری با دزدهای بازاری و دلال به قیمت دلار آزاد برای قشر بی پناه حساب شد مانند ذرت.
ارز دولتی تقریبا معادل با دزدی در روز روشن برای عده ای خاص بعلاوه شریکانشان یعنی بازاریان و دلالان شده است.
سیستم ارباب و رعیت هر روز شدت بیشتری می گیرد
درحالیکه اربابان (صیغه کننده) حکومتی و بازاری با ماسکهای دروغین مذهبی و علمی و هنری مشغول گرفتن رانت و اختلاس از بانک و ارز دولتی از بانک مرکزی و احتکار کالاهای اساسی مانند خوراک و مصالح و کالاهای سرمایه ای مانند خودرو و زمین و ملک هستند، رعیت (صیغه شدگان) باید برایشان یا بیل بزند یا با ماشین حساب طراحی نماید یا با اسلحه در میدان جنگ با حقوق غیرنجومی یا گلوله شهید شود تا ارباب برایشان شادی شهادت نموده و از ته دل به زحمات رعیت ریشخند بزند.
دلها روشن ، ایندفعه باید حتما به وقوع بپیوندد، همدلی ، اتحاد ، تصمیم راسخ برای تعویض یک بار برای همیشه ، آی مردم ، ای هموطن فهیم و بزرگوار ، بدانید ، (((جشن بزرگ در پیش است)))
امید است فرجی حاصل و به زودی یک سیستم حکومتی دموکراسی به معنای واقعی جایگزین حکومت فقهی فعلی شود تا یک ملت بتوانند یک زندگی عادی را داشته باشند و اسارت به پایان رسد.
یکی از تاکتیکای دستمالهای ج.اا اینه که میلن یه سری بحثهاییو گزینش میکنن و بعد روی اون بحث مانور تبلیغاتی میدن و خود بحثو از واقعیات موجود جدا میکنن و میبرنش توی فضای خلا.مثلل میان با یه ناله و لابه ای راجب انرژی هسته ای و اهمیت انرژی هسته ای و ازین چرندیات حرف میزنن و رابطه بحثو با واقعیت قطع میکنن.یکی نیست به این الاغا بگه اخه انرژی هسته ای که تو میگی این یه برنامه ایه تو چهارچوب این رژیم.این حکومت از انرژی هسته ای استفاده ابزاری میکنه.یعنی میاد یه پولای خیلی زیاد و وحشتناکیو به عنوان باج به کره شمالی و روسیه و چین میده تا بهش تجهیزات بدن که با اون تجهیزات غنی سازی بکنه تا از این طریق باج بگیره.این کل برنامه هسته ای این رژیمه که به منظور اول اخاذی از غرب طراحی شده و دوم ایجاد یک موضوع به اسم هسته ای برای قایم کردن سایر موضوعات مثل حقوق بشر و غیره.حالا اگه یه خری اسم چنین برنامه ایو بزاره برنامه هسته ای واقعا خره.اولا اینکه ایران هیچ مشکلی در داشتن هیچ برنامه ای چه هسته ای چه نظامی نداره.ایران موقعیت ژعوپولتیک و پول به اندازه کافی داره و براحتی میتونه با چند تا قرارداد خوب با امریکا و حتی روسیه و ترکیه و غیره برنامه های هسته ای و نظامیشو اجرا کنه اونم بدون هیچ مشکلی و در کمترین زمان تجهیزات لازمو بخره.این وسط جمهوری اسلامی خر کیه.بود و نبود این رژیم اسیبی به اینده ایران نمیزنه چون اونچه تو دنیا زیاده شرکتای دست اولن که تو زمینه های مختلف فعالن و ایران میتونه خیلی راحت برنامه هاشو اجرا کنه.این وسط چارتا خر جمهوری اسلامی که میگن ای اگه ما بریم کل ایران میره خیلی غلط میکنن.الان خیلی کشورای دنیا براحتی با خرج پولایی کم و وام و روابط خوب با شرق و غرب کل سیستم اقتصادی و نظامی و غیرشونو احیا میکنن.ما که تو دوران دایناسورا نیستیم.الان دنیا پیشرفت کرده و براحتی میشه درین دنیا پیشرفت کرد به شرط پذیرش نرمهای جهانی.بمابراین اگه این رژیم احمق بره اتفاقا به نفع ملت ایرانه.مردم سوریه هم انتخاب کردن که اسد احمق بره.تنها مانع جلوی مردم اسلامگراهای کثیفن که به ایجاد جنگ داخلی مانع شیفت کردن مردم به حکومتای دموکراتیک میشن که تدا رو شکر این موجودات کثیف دستشون رو شده و کسی واسشون تره خرد نمیکنه و هیچ مقبولیتی ندارن.کرکره اسلام پایین کشیده شده و این جماعت دیگه نمیتونن نقشه هاشونو رو مردم پیاده کنن.رفتن این رژیم نه تنها بد نیست بلکه منجر به اتفاقات خیلی خوبی خواهد شد به شرطی که اپوزوسیون ایران یک الترناتیو درست ایجاد کنه تا ایران به یک حکومت جمهوری و دموکرات بتونه عبور کنه.مردم ایران هم باید دست از محافظه کاری بردارن.اگه مردم ایران نگاه کنن میبینن که هیچ چیزی که بخوان بخاطرش تو خونه بمونن وجود نداره.این حکومت نه رفاهی واسه مردم ساخته نه درامدی نه جیزی.یه رژیم احمق بی لیاقتیه و مردم اگه امروز از شرش راحت بشن به نفعشونه.توانایی این رژیم در سرکوب ام زیاد نیست.اگه مردم در تعداد زیاد بیان خیابون کار این حکومت تمومه و اگه اپوزوسیون زیرساخت سیاسی لازمو ایجاد کنه و مردم ایران بتونن با یک حاکمیت دموکراتیک شیفت کنن بقیه کار دیگه خیلی راحته.ما در دنیایی زندگی میکنیم که عقب مونده ترین کشورا میتونن ظرف چند سال خودشونو به نرمهای جهانی برسونن.بعدش کار سختی نیست مهم عبور ازین حکومته.ایرانم براحتی بعد از عبور ازین حکومت احمق میتونه با یه برنامه خوب و کمکهای بین المللی اقتصادشو احیا کنه و رفاه لازم رو برای مردم ایران فراهم کنه.این حکومت ابزاری برای بقای خودش نداره.نه نروریزمی داره که بخواد بهش متوسل بشه نه پولی داره و نه روسیه پشتشه.همین الان روسیه توی سوریه تو گل گیر کرده.این حکومت رفتنیه و هرچه مردم زودتر ببرنش به نفعشونه چون میتونن سریعتر به اهداف برسن.
معلوم نیست چرا انواع خبرنگار، نویسنده، پژوهشگر و غیره از فلاکت روز افزون مردم صحبت می کنند ولی حتی یک نفر را نمی شود پیدا کرد که راه حل بدهد.
تکرار مکرر ۴۲ ساله افول ایران و مردم آن و فقیر و مریض و آواره شدن این مردم چه سودی داشت؟ چرا هیچ کس راه کار نمی دهد؟ اصلا خاصیت تکرار و تکرار مشکلات بدون راه حل قرار است چه سودی داشته باشد؟
خود سد علی که تمام خزانه و دولت و ۳پا و محتشم و عمله و جمیع بادمجون دور قاپ چینان در دور و برش دارد و همه چیز در کنترلش است می گوید مشکلات زیادند و برای مشکلات گریه می کند؟؟؟؟
گریه؟؟؟ یعنی بین هزاران نوع پلیس و جاسوس و اطلاعات و ضد اطلاعات رژیم یک نفر هم نیست که بگوید اینهایی که غنی هستند و مال همه را می خورند یا به فلسطینی ها مفت می دهند کی هستند و چطور می شود این معضل را حل کرد؟
گیریم خوب همه می دانند غنی ها و اختلاسی ها کی هستند چرا هیچ کس راه چاره ای ندارد؟ چند سال دیگر باید با نکبت و ذلت و محرومیت و خفت زندگی کرد و فقط از نکبت حرف زد ولی از راه چاره هیچی نگفت؟
چرا یک غربی یک بار مشکل را می گوید ولی برایش فورا ۱۰۰ نوع راه حل می دهد و اجرا می کند ولی یک ایرانی ۳۰۰ میلیون بار مشکل را می گوید ولی هرگز راه چاره ای به ذهنش یا به قلمش نمی رسد؟
کی قرار است اوضاع را تغییر بدهد؟ ما داریم به کدام ناجی مشکلات را تکرار مکررات می کنیم؟ دهانها کف کرد از بس گفتند حاصلش چه بوده تا حالا؟ از تکرار و حرف زدن بیشتر ولی عمل نکردن قرار است چه چیزی تغییر کند و قرار است کی آستین بالا بزند و به جای حرف عمل کند؟ تا کی راه غلط را می خواهیم ادامه بدهیم تا شاید معجزه شود و غلط به خودی خود و بدون همت و کار ما خودش درست بشود؟
این همه ناله کردیم دل کی به رحم آمد و کدام گرگ همیشه گرسنه دلش سوخت و به رحم آمد؟ اشتباه و بی عملی تا کی؟
«طبقات متوسط سهم بزرگی در توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی به عهده دارند و در آموزش و پیگیری حقوق مدنی و سیاسی نقش زیادی ایفا میکنند»
از بین بردن طبقه متوسط عامدانه است.
انقلابها همیشه از طبقه متوسط برمیخیزند.
هدفمندی یارانهها برای فقیر کردن طبقه متوسط بود تا خیال رژیم از انقلابی دیگر راحت شود.
متاسفانه، با ریزش و فروپاشی اقتصادی طبقه متوسط، انقلاب که نه، یک شورش کور در راه است و بازتولید استبدادی دیگر. بازتولید استبداد سرنوشت محتوم ما، در غیاب احزاب سیاسی سازماندهی شده.
دوستان، برای جلوگیری از بازتولید استبداد، حزب بسازید، احزاب سیاسی.
سدهٔ هفت میلادی سرنوشت شوم کشور ایران رقم خورده:
ـ ۶۱۰ میلادی هراکلیوس امپراتور روم خاوری میشود ـ عربی بنام محمد درشهر مکه ادعای پیغمبری میکند
ـ ۶۱۴ میلادی سپاه ایران تمام فلسطین را تسخیر میکند
ـ ۶۱۹ سپاه ایران تمامی آناتولی و سرزمین مصر را تا اتیوپی تسخیر میکند
ـ ۶۲۲ پیروان محمد مبارزه با رقبای مکه را میبازند ومحمد از مکه به یثرب فرار میکند
ـ ۶۲۳ سپاه مکه از محاصرهٔ یثرب (مدینه) دست میکشد ومحمد موفق به تشکیل حکومتی در مدینه میشود
ـ ۶۲۷ هراکلیوس اتحادی با قبایل خزر تشکیل میدهد و از شمال به ایران حمله میکند
ـ ۶۲۸ خسروپرویز درپی توطئهٔ پسرش ازپادشاهی خلع میشود، هراکلیوس میانرودان را بتصرف خود در میاورد
ـ ۶۳۲ محمد می میرد وهمان سال یزدگرد سوم پادشاه سلسلهٔ ساسانی میشود
ـ ۶۳۴ ابوبکر جانشین محمد می میرد و عمر خلیفه میشود
ـ ۶۳۶ عربها سپاه بیزانس را در یارموک شکست میدهند وتا سوریه را بتصرف خود در میاورند
ـ ۶۳۷ جنگ قادسیه و شکست سپاه ایران از سپاهیان عرب؛ آغازسرنوشت سیاه ایرانیان برای چهارده قرن
متاسفانه این هم پی امد یک انتخاب وتسلیم غلط است. ان انتخاب رای به جمهوری اسهالی بود و تسلیم در برابر خمینی ملعون که این انتخاب را به مردم تحمیل کرد. چقدر انتخاب و چقدر تحمیل سهم داشتند یک بحث غیر واقع بینانه است. چرا که مولفه های دیگر هم دخیل بودند. اینها را مردم باید بشکافند و ازش درس های مختلف و واقع گرایانه و درست بگیرند. این هم به کمک قلم به دستان و روشنگران مختلف ممکن است.
با این همه اشتباه همیشه ممکن است!
به امید روزهای بهتر!
اسامی تمام تجار و شرکتهای ایرانی که برای سود تجاری با جمهوری وطن فروشان اخوندیسم همکاری میکنند را منتشر کنید ،،
تا ملت ایران بداند ،، تجار و بازرگانان و همکاران ایرانی ،، این وطن فروشان و نگهدارنده حکومت جمهوری غارتگران اخوندیسم ،، چه اشخاصی میباشند و چه شرکتهای هستند ،،
هر تاجر و شرکت ایرانی به هر بهانه ای ،، با رژیم جمهوری وطن فروشان اسلامی اخوندیسم همکاری بکنند ،، از خیانتکاران به مردم ایران و کشور کورش کبیر میباشد ،،
رضا شاه روحت شاد ..
رژیم اهریمنی-آخوندی ادامه دهنده رویه تازیان آدمخوار است. تازیان تا دو قرن پس از اشغال ایران، سعی نمودند هر آنچه را که یاد آور فرهنگ اهورایی ایران زمین بود نابود کنند. حالا اهریمن زادگان تازی نژاد میخواهند همان راه را بروند. با کشانیدن مردم به ورطه فقر و بیچارگی میخواهند زمینه انحطاط اخلاقی و نژادی ایرانیان را فراهم آورند.
اما وای از آن روز که مردم بپا خیزند . در فردای آنروز آخوند و پاسدار و بسیجی به سزای اعمال خود خواهند رسید و تمام آثار شرمندگی تاریخی ناشی از پیروزی تازیان هم برای همیشه نابود خواهند گردید. سوگند به انسانیت.
سازمان صندوق صلخ fund for peace هر ساله بر اساس شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زیر ، رده بندی کشورها را از نظر ضریب فروپاشی fragility state index منتشر می کند:
تنشهای جمعیت شناسانه و قومیتی،-مذهبی، جابجایی جمعیتی در داخل و به خارج، افزایش نارضایتی و ناکامی عمومی، فرار مغزها، فساد گسترده، نابراری شدید اقتصادی، توسعه نامتوازن ونابراربر، سقوط شدید اقتصادی، کاهش شدید مشروعیت حکومت، نابسامانی خدمات رسانی توسط حکومت، اعمال تبعیض آمیز قانون وقانون گریزی، نقض فاحش حقوق بشر، نفوذ فرا قانونی نیروهای امنیتی در همه ارکان، توانمند شدن نیروهای نخبه فرقه گرا، دخالت نیروها وکشورهای خارجی.
در گزارش سال ۲۰۲۰ این صندوق در مورد رده بندی ۱۷۸ کشور جهان از نظر ضریب فروپاشی :
یمن با امتیاز ۱۱۴ در رتبه اول،
فنلاند با امتیاز ۱۴ در رتبه آخر
و ایران با امتیاز ۸۳ در رتبه ۴۴
قرار دارند.
۴۴ کشور اول این رده بندی مشتمل هستند بر ۳۲ کشور آفریقایی، دوکشور آمریکای لاتینیو ۱۰ کشور آسیایی از جمله یمن، سوریه، افغانستان، عراق، میانمار، پاکستان، کره شمالی، بنگلادش، لبنان، ایران.
این کشورها عملا فروپاشیده هستند.
علاقه مندان می توانند برای مطالعه گزارش کامل به لینک زیر مراجعه نمایند:
http://fragilestatesindex.org/data/
درود یاران جان
درعلوم انتقال مفاهیم به ویژه حضوری یا تصویری از انسانی یا انسانهایی به دیگران
به ادا اطوارهای گوینده که منتقل کننده پیام است را زبان بدن نامند .ما با نقالی یا
معرکه گیری وجناب حاجی فیروز واین اواخر هم بااهل منبر با ان بخوبی اشنایی داریم
شاید هم غفلت کردیم که بعنوان میراث فرهنگی به ثبت جهانی نرساندیم .اما غرض
از بیان این است که آنانی که سرنوشت رجیم وخودوخانواده وفامیلشان به ویژه فرزندان
ملوس نشسته در اتومبیل وویلاهای ملیارد دلاریشان به مویی بسته است ومردم
عصبانی یا در صف مرغ وروغن یا تا کمر در زباله اند اگر از بی واکسنی در بیمارستان
ویا ارامستان نباشند چرا بازی اول تو امریکا بعد ما یا چون قهرم یکی یکی با اروپاییان
حرف بزنیم و این ادا اطوار را در میکنند .البته از ترس ولی کودنشان است اما نمی شد
بجای مسخره کردن دنیا برگردند وبه مقتدایشان که در او ذوب اند(دروغ میگویند)
بگویند گیریم که از مرگ نمی ترسی ویک تنه از صبح تا عصر بدون محافظ بین مردمید
اقلن فکر ابروی اسلام وسوال وجواب اون یکی دنیات باش خمینی که به تاریخ نمی خواست
جواب بده افتخارش کشتن چند برابری رسول اللهش بود شمام که رکورد اونوزدی
نمی خوای برای ابروی اسلامت کاری کنی فردا مردم دنیا شیعه رو با بچه بازی وباهات قهرم
و لی لی حوضک واینجور چیزا میشناسن البته با میلیون ها ایرانی کشته از کوییدو
یا گرسنگی وسایر نکبت ها که با غفلت اعتماد به خدعه گری قهار کردند .
در انترنت ویدئویی از جزیرهٔ کیش دیدم بنام « kish island walk» که دست کمی از فلوریدا ندارد و کسی نمیتواند تصور بکند که چنین بولوارهای مدرن با مغازه های لوکس در کشوری است که درآن مردمی زندگی میکنند که شهرهائی ویران در بلوچستان وسیستان هم وجود دارد.
بدیهی است که «صاحبان» مغازه های لوکس کیش از خودیها وحامیان رژیم هستند که وجودشان بستگی به بقای این رژیم دارد