دور جدید مذاکرات غیرمستقیم جمهوری اسلامی و آمریکا در وین به امید احیای برجام در شرایطی آغاز شده که تا برگزاری سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران کمتر از یک هفته زمان باقیست.
نه فقط مقامات جمهوری اسلامی بلکه طرفین غربی نیز تلاش بسیاری کردند تا قبل از برگزاری این «انتخابات» در ایران دستکم بر سر بخشی از مسائل اساسی توافقی صورت بگیرد اما تا کنون عملی نشد. استدلال غربیها- بدون در نظر گرفتن اینکه علی خامنهای و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سیاستهای کلان نظام را تعیین میکنند- این است که اگر پیروز گزینش دولت سیزدهم در جمهوری اسلامی یکی از کاندیداهای نزدیک به جریان اصلی قدرت و خامنهای و سپاه پاسداران و درواقع نزدیک به «میدان» باشد، شانس احیای برجام اندک است.

در جریان ششمین یا به عبارتی هفتمین دور مذاکرات وین پیدا بود طرفین غربی حتا برای اینکه روند گفتگوها مختل نشود کمتر به صورت آشکار دست روی مسائل غیراتمی گذاشتهاند و نه تنها بحث درباره مسائل مهم دیگر از جمله تهدیدات موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی پشت درهای بسته مطرح شد بلکه صحبت در مورد نقض حقوق بشر و گروگانگیری دوتابعیتیها و اتباع خارجی در ایران نیز به حاشیه رفت.
وضعیت اما برای جمهوری اسلامی بسیار پیچیدهتر از آن است که رسیدن به توافق به سادگی انجام برجام در سال ۲۰۱۵ باشد. رژیم ایران در داخل و خارج گرفتار باتلاقهایی است که درآمدن از آن با راههایی شبیه آنچه در گذشته از جمله در دوران دولت اوباما به کار برده میشد، ممکن نیست.
راههای متضاد
به نظر میرسد مدتهاست جمهوری اسلامی در شرایطی قرار گرفته که برای پیشبرد سیاست داخلی و خارجی خود و رسیدن به منافعاش که تضمین امنیتی مهمترین آنهاست، راههای اندکی دارد که همین «راه»ها هم با یکدیگر در تضاد قرار دارند. به عنوان مثال در رأس نظام به این باور رسیدهاند که تاریخ مصرف اصلاحطلبان برای حاکمیت تمام شده. نامزدهای اصلی این جریان که دستکم سه دهه نقش «خندق» دور سیاستهای نظام را برای محافظت از آن بازی میکردند رد صلاحیت شدهاند و همین مسئله سبب تشدید درگیریها و اختلافات و ریزشهای مداوم در نظام شده است که احتمالاً یکی از نتایج آن کاهش مشارکت هواداران این جریان در انتخابات است. بعضی چهرههای سرشناس جریان اصلاحات برای اینکه زیر چتر نظام بمانند به چنان فلاکتی افتادند که چشمانتظار تأیید صلاحیت علی لاریجانیِ اصولگرا بودند تا شاید از طریق او بتوانند بخشی از منافع خود را با حضور در رأیگیری تأمین کنند. اما حتا صلاحیت علی لاریجانی نیز که سالیان دراز است در نزدیکترین حلقههای پیرامون علی خامنهای به نظام خدمت میکند تأیید نشد.
نظام برای راندن اصلاحطلبان از پای سفره انقلاب تا مرحله تحقیر آنها نیز پیش رفت. میرحسین موسوی که همچنان شیفتهی «دوران طلائی امام» و از ارادتمندان به «جمهوری اسلامی» است در پیامی اعلام کرد «در کنار کسانی خواهم ایستاد که از انتخاباتهای تحقیرآمیز و مهندسی شده به جان آمدهاند. کسانی که حاضر نیستند تسلیم تصمیمات پشت پردهای برای آینده کشور بشوند.» این پیام که به قول سعید حجاریان از مهرههای امنیتی نظام «ختم کلام» است یعنی اصلاحطلبان دیگر امیدی به اغماض و ارفاقهای نظام ندارند و کرنش و چاکرمآبی برای خامنهای بیفایده است. پس از انتشار این پیام بخشی از همان اصلاحطلبان که همچنان به استدلالها و دلیلتراشیهای غیرواقعی در پی مشارکت در انتخابات نمایشی بودند نیز عقبنشینی کردهاند.
https://kayhan.london/1400/03/22/%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86-%d9%85%d9%88%d8%b3%d9%88%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%d9%85%d9%87%d9%86%d8%af%d8%b3%db%8c-%d8%a7%d9%86%d8%aa
آیا واقعا ابراهیم رئیسی گزینه نظام است؟!
کارگزاران نظام به این باور رسیدهاند که فقط در صورت کاهش مشارکت مردم و «مهندسیتر کردن انتخابات» است که احتمال پیروزی فردی که آنها وی را گزینه اصلی نظام میدانند، و احتمالاً ابراهیم رئیسی است، بالا میرود. جمیله علمالهدی فرزند امام جمعه مشهد و همسر ابراهیم رئیسی ادعا میکند همسرش تنها کسی است که ویژگیهای مد نظر خامنهای را برای رئیس جمهور شدن دارد. غربیها نیز از مدتها قبل خود را آماده کردهند تا حلقههای نزدیکتر به علی خامنهای دولت بعدی را به دست بگیرند.
در ایران نظام برای «مهندسی انتخابات» و در عمل «کاهش مشارکت» ابزارهای لازم و کافی را دارد اما کار زمانی دشوار میشود که کاهش مشارکت به مشروعیت نظام مورد نظر جمهوری اسلامی که همواره از این مشارکتها تأمین میکرده لطمه خواهد خورد! به همین دلیل مقامات رژیم برای هُل دادن مردم پای صندوقها به هر ترفندی از خرافات تا فتوا از جمله «واجب بودن» حضور در انتخابات توسط مراجع تقلید متوسل شدهاند.
با وجود مهندسی رأیگیری و با اینکه افکار عمومی بر این عقیده است که به هر حال جمهوری اسلامی فرد مورد نظر را از صندوق با آرایی که خود لازم میداند بیرون خواهد آورد، اما واقعیت این است که به هر حال حدی از «مشارکت» و «صف» نیز برای این مهندسی لازم است!
تنگنای بیپایان
جمهوری اسلامی در سیاست خارجی نیز با تناقضها و تنگناهای مشابه درگیر است و راههایش همدیگر را نفی و نقض میکنند! پذیرش یا عدم پذیرش کنوانسیونهای مرتبط باFATF نمونهای از این وضعیت است. جمهوری اسلامی برای تجارت با تمام دنیا باید قوانین FATF را تمام و کمال بپذیرد اما در صورت پذیرش آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیگر نخواهد توانست به راحتی تحریمها را دور بزند یا گروههای شبهنظامی و تروریستی را در منطقه تأمین مالی کند!
در مورد مذاکرات اتمی نیز وضعیت همین است. روزنامه اتریشی «استاندارد» با اشاره به «اوضاع متشنج اقتصادی، سیاسی و اجتماعی» در ایران مینویسد، «چنین توافقی میتواند خطرات بسیاری را رفع کند: آمریکا و ایران در سال گذشته فاصله بسیار اندکی با جنگ داشتند بعلاوه اینکه بقای اقتصادی جمهوری اسلامی نیز در معرض خطر است. حکومت ایران راه پس و پیش ندارد و بدون لغو تحریمهای سنگین اقتصادی و مالی، خطر فروپاشی اقتصادی آن نیز وجود دارد. بر همین اساس تمایل تهران برای ورود به مذاکرات جدید به هیچ وجه تعجبآور نبوده است.»
با وجود اینکه جمهوری اسلامی برای فرار از سقوط اقتصادی به توافق با غرب نیاز حیاتی دارد اما اگر بنا باشد که ابزارهای باج گرفتن خود یعنی تهدید به ساختن سلاح اتمی و موشکهای بالستیک و حمایت از شبهنظامیان را تسلیم کند در این صورت خلع سلاح میشود و برگی برای زورگیری در دست نخواهد داشت.
سردار یدالله جوانی اواسط خرداد ۱۴۰۰ در یک «نشست بصیرتی» در بیرجند به توصیف شرایط جمهوری اسلامی پرداخت و هشدار داد «که جبهه انقلاب اکنون در تمام زمینهها در رویارویی با دشمنان قرار دارد.»
او با اشاره به تلاش مخالفان نظام برای «تحریم انتخابات» به صراحت گفت «دشمن تمام سرمایههایش را متمرکز کرده است تا بر دلها اثر بگذارد و میخواهد در جنگ اقتصادی به نتیجه برسد» اما «بازوان انقلاب اسلامی در منطقه، متحدان آمریکا را زمینگیر کرده است.»

جوانی در بخشی از سخنرانی خود با اشاره به اظهارات خامنهای گفت «دستگاههای جاسوسی آمریکا و صهیونیستها از مدتها قبل برای انتخابات تلاش میکنند و دشمنان شبانهروز برای ایجاد ناامیدی تلاش میکنند، کسانی که نقشه دشمن را میفهمند نباید آرام بگیرند و ما باید به جهاد امیدآفرینی دست بزنیم.» اما چه کسانی و چه جریانی در تمام این سالها عنصر «امید» را که معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به آن اشاره کرده با حقهبازی به جامعه تزریق میکرد؟ پاسخ روشن است: اصلاحطلبان که از یکسو راندن آنها از پای سفره انقلاب برای نظام ضروریست اما از سوی دیگر بدون آنها هم ادامه کار بسیار سخت است! اگرچه در همین روند همه جناحین از چشم مردم به شدت افتاده و جامعه خواهان عبور از کل نظام با همه جناحیناش است.
در این میان، عباس عراقچی در وین مأموریت دارد تا ارتباط نظام با غربیها را هر طور که هست برقرار نگهدارد. با توجه به عمق نارضایتیهای اجتماعی، تحمل فشارهای اقتصادی و تحریمها برای جمهوری اسلامی به معنی ریسک بیشتر است. اما در عین حال رسیدن به هرگونه توافق با دولتی که کمتر از دو ماه به پایان کارش مانده بعید به نظر میرسد. استقرار دولت جدید در پاستور و تشکیل کابینه نیز زمانبر خواهد بود. مهمتر از همه اینها اختلافات اساسی است که در وین حل نشده باقی مانده است. اختلافاتی که وابسته به مؤلفههای مختلف است که یکی از اساسیترین آنها فشار جمهوریخواهان آمریکا و حتا برخی دموکراتها به دولت بایدن برای ادامهی تحریمها علیه جمهوری اسلامی است. ۲۳ سناتور آمریکایی در لایحهای اعلام کردند هر توافقی توسط دولت بایدن در مورد برنامه اتمی رژیم ایران باید مثل یک معاهده به کنگره ارائه شود و به تصویب دو سوم اعضای سنا برسد.
آینده مبهم مذاکرات وین
هایکو ماس وزیر خارجه آلمان میگوید «تضمینی وجود ندارد این آخرین دور مذاکرات باشد» چرا که «مسائل حساس» هنوز پابرجاست. اینها موانعی نیست که جمهوری اسلامی بتواند با تکیه بر «بازوان» و نیابتیهای خود در منطقه بر آنها تأثیر بگذارد! بلکه برعکس، اگر همچنان به ادامه این مسیر اصرار داشته باشد آنوقت شاید «میدان» بازی بجای «هتلهای شیک وین» خاکریزهایی در قلب خاورمیانه باشد.
هرچند جمهوری اسلامی میخواهد «نزدیکترین خودیهای یکدست» دولت را به دست بگیرند اما دولت محمود احمدینژاد نشان داد این «خودیهای نزدیک و یکدست» نیز میتوانند برای نظام حتا دردسرسازتر باشند. چنانکه در دولت احمدینژاد وقتی سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول مذاکرات اتمی بود کار را به جایی رساند که بعدها علی اکبر ولایتی و اکبر هاشمی رفسنجانی اعتراف کردند راهی جز توافق نمانده بود وگرنه گزینه بعدی جنگ بود!
برخی ناظران بر این عقیدهاند که شواهد نشان میدهد در جمهوری اسلامی با وجود اینکه دولت کارهای نیست اما احتمالاً گروهی آن را به دست خواهند گرفت که به قول محمدجواد ظریف «دیپلماسی» را فدای «میدان» خواهند کرد. با این تفاوت که خود را از «هنر مالهکشی» برای «علاج» بنبستهای رژیم محروم میکنند.
موسی غضنفرآبادی رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی تهران و از همکاران ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۹۷ خط و نشان کشید «اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد.» آیا اکنون نظام به امید آزاد کردن پتانسیل بازوهای شبهنظامی خود آماده است تا دولت را تحویل «خودیترها» بدهد؟!
ریاست جمهوری رییسی مسجل است