جمشید عنبرستانی – اگر حال و روز امروز کشور ایران را با دیروز آن پیش از شورش سال ۵۷ در کفهی قیاس قرار دهید متوجه خواهید شد که وطن به حالت کما فرو رفته است. طی چند دهه حاکمیت ملایان در ایران، در اثر دزدی و چپاول، بیلیاقتی و سوء مدیریت اوباشان بیسواد حاکم بر میهن، دریاچه اورمیه، زایندهرود، رودخانه کارون و دهها رود و چشمه و تالاب تاریخی که طی قرنها زندگیبخش و هویت مردمان مناطق پیرامون خود به شمار میرفتند از میان رفته و فقط نام و بسترهای خشکی از آنها بجای مانده است. همچنین با غارت درختان و یا کاخسازی و ویلاسازیهای حاکمان و افراد و دار و دستههای وابسته به حکومت در مناطق جنگلی، این امر سبب بر هم خوردن توازن زیست محیطی شده و به نابودی جنگلها و مراتع شتاب بخشیده و باعث از میان رفتن صدها گونههای گیاهی و جانوری شده است.
پرندگان مهاجری که از گوشه و کنار این کره خاکی و از دوردستها، هزاران کیلومتر پرواز کرده تا چند صباحی مهمان دریاچهها و تالابها و روخانههای ایران باشند، در کمال اندوه با خشک شدن و مرگ این منابع آبی و طبیعی که حکومت آخوندها باعث و بانی اصلی آن است، از میان رفتهاند.
حکومت ملایان مرگبار است و انسان و طبیعت و در کل هیچ جانداری از گزند آخوند و نوکران و مزدورانش در امان نیست. ملایان از زمان پیدایش خود همواره با بیان خزعبلات و داستانهای جعلی و بیپایه و اساس دینی و مذهبی و بریدن سر و دست این امام و آن امام و بازی با احساسات مذهبی و خرافاتی مردمان زودباور و ساده در جهت تحمیق و سرکیسه کردن آنان روزی خود را به دست میآوردهاند. اما با عینیت یافتن آرزوی محالی که ملایان همواره رویای آن را در سر داشتند که همانا برپایی خلافت اسلامی و حکمرانی در کشور پهناور و بسیار ثروتمند ایران بوده است، این فرقهی به راستی ضاله و بیخاصیت، مرگبار خود را از ابتدای تکیه زدن بر مسند قدرت و به غنیمت گرفتن ملک و ملت ایران به شکل فجیع و شنیع به نمایش گذاشت و ملت و کشور ایران را اکنون به مرز فنا شدن و نابودی کشانده است.
پرسش اساسی این است که چرا ملت ایران تن به این خواری و ذلت داده و چرا برای نجات خود و میهن از شرّ این حکومت ضدایرانی و ضدبشری قیام نمیکند؟
بسیاری افراد که خود را اپوزیسیون جمهوری اسلامی قلمداد میکنند و با شعار مبارزه مدنی و خشونتپرهیز ملت ایران را سر کار گذاشتهاند و طوری بر این ادعای خود پافشاری میکنند که انگاری مردم در اعتراضات حقطلبانه خود در ماهها و سالهای گذشته دست به خشونت زدهاند، مردم را ترغیب به خشونتپرهیزی در اعتراضات میکنند.
این اپوزیسیوننماها تصور کردهاند دولت و حکومتی همچون کشور سوئیس در ایران حاکم است و مردم خواستههای خود را باید در کمال آرامش و صلح و صفا از حکومت طلب کنند. حکومتی که تا این اندازه وحشی و ددمنش است که حتا به کودکان و نوجوانان و پیر و جوان و زن و مرد که مخالفتی با رفتارهای حاکمان از خود بروز دهند رحم نمیکند و با وحشیگری به سرکوب آنان اقدام میکند صحبت از مبارزه مدنی با چنین حکومتی توهین به شعور مردمی است که مقابل جنایات و خشونت این مزدوران بیوجدان به میدان آمده و سینه سپر کردهاند.
در کشور فرانسه که مهد تمدن اروپاست زمانی که مردم اعتراض خود را برای گران شدن سوخت به دولت فرانسه اعلام داشتند و با بیعلاقگی و بیتوجهی دولت به خواسته خود مواجه شدند پاریس را به صحنه جنگ خود (جلیقه زردها) با دولت تبدیل کردند و در مقابل نیروهای ضدشورش و پلیس به هر شکلی که در توان داشتند مقابله کردند و دولت را مجبور ساختند تا اقدامی جهت بررسی خواسته و مطالبه آنان به عمل آورد.
در ایران حکومت غاصب و ویرانگری بر مسند قدرت است که دانشجویان معترض را از پشت بام خوابگاههای دانشجویی به پایین پرتاپ کرده، سر و سینه و قلب جوانان و مردم را با گلولههای جنگی هدف قرار داده، هواپیمای مسافربری را با موشک سرنگون کرده، مردم تشنهلب و کشاورزان درمانده خوزستان و اصفهان را که برای «آب» مظلومانه و در نهایت مدنیت و آرامش خواهان حقابه خود از مسئولان بودند را آنگونه ناجوانمردانه به خاک و خون کشیده است.
در تمام اعتراضات صورت گرفته در روزها، ماهها و سالیان گذشته مردم با دست خالی و بدون خشونت به خیابانها آمدند و حق خود را طلب کردند و فریاد کشیدند اما جواب حکومت و مزدوران آدمکش آن به مردم در کوی و برزن و کف خیابانها همواره کتک و باتوم و شوکر و سرب داغ بوده و افرادی را که به اسارت در آورده و در سیاهچالهای مخوف خود به بند کشیده با شکنجه و تجاوز زندگی آنان را تباه کرده است.
هیچ عهد و پیمان نوشته شدهای میان مردم در بند و گرفتار ایران و افراد و تشکیلاتی که خود را اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور معرفی میکنند وجود ندارد که گویای این باشد که اپوزیسیونهای خارج کشور باید رهبری مبارزه رهاییبخش مردم ایران علیه حکومت ملایان را به دست بگیرند. غالب اپوزیسیونهای خوشنشین و مدعی و خنثی در خارج از کشور قصد دارند خودشان را به مردم که شناخت درستی هم از این اپوزیسیونها ندارند قالب کنند. جماعتی که جز بیانیه دادن کاری شایسته در جهت کمک به مبارزات مردم در کارنامه خود ندارند.
اما تعدادی افراد در میان اپوزیسیون و فعالان سیاسی خارج از کشور هستند که مخلصانه و بدون ادعا در جهت کمک به مردم و آزادی کشور فعال و مصمم هستند و مردم ایران هم بدون شک در فردای آزادی از این افراد و برخی شبکههای رسانهای قدردانی خواهند کرد.
یکی از ترفندهای احمقانه اما موثر حکومت برای ترساندن مردم این بوده که اگر جمهوری اسلامی برود داعش به مرزهای ایران وارد میشود و یا اینکه ایران تجزیه خواهد شد. اما آمدن داعش به داخل مرزهای ایران در حد یک ادعای پوچ و واهی و حرف مفت است مگر آنکه حکومت خود تعدادی داعشی برای ایجاد هراس و کشتار مردم و جهت به کرسی نشاندن ادعای خود و تثبیت قدرت و ماندگاری خود تولید کند. اما خطر بزرگ تجزیه شدن ایران به پایان جمهوری اسلامی مرتبط نیست، بلکه نکبتی است که آخوندهای ملعون ملت را به آن آلوده کردهاند و آن نفاق و دشمنی و تجزیه و جدایی اقوام ایرانی از یکدیگر است که کشور را به لب پرتگاه تجزیه شدن کشانده است. اگر ایران به فرض تجزیه شود مسبب آن جمهوری اسلامی است!
ملایان کاری کردهاند که اقوام ایرانی نسبت به احوال هم بیتفاوت شوند و حتا نسبت به همدیگر کینهورزی کنند. اعتراضات اخیر در استان خوزستان در سطح گستردهای در چندین شهر این استان به مدت چندین روز جریان داشت اما مردم پایتخت و دیگر شهرها برای حمایت از اعتراضات حقطلبانه مردم استان خوزستان به خیابانها نیامدند و به همان شکل در اعتراضات حقطلبانه مردم و کشاورزان اصفهان اینبار نیز مردمان دیگر استانها و پایتخت بیتفاوتی و بیعملی را پیشه کردند و حرکت مهمی در جهت حمایت از مردم اصفهان انجام ندادند.
حاکمان ایرانفروش بخش بزرگی ازمالکیت ایران در دریای خزر (کاسپین) را به روسهای ایرانخوار واگذار کردند اما آیا اعتراضات گسترده مردم ایران علیه این خیانت و ایرانفروشی ملایان را شاهد بودیم؟ اگر فردا بگویند آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان ملحق شد آب از آب تکان خواهد خورد؟ این جداسازی اقوام ایرانی از یکدیگر که با حیلهها و ترفندهای آخوندی شکل گرفته باید پایان یابد و تنها راه نشان دادن همبستگی ملی و همدلی یکپارچه ایرانیان با یکدیگر و قیام سراسری برای به زیر کشیدن حکومت خبیث آخوندهاست.
در داخل کشور افراد میهنپرست و توانا و مدیران شایسته و محترم بسیار هستند که میتوانند دوران گذار را رهبری کنند و افرادی که در داخل و خارج از کشور شعار میدهند که اگر فردا جمهوری اسلامی سقوط کند چه خواهد شد و در نبود رهبری و آلترناتیو جایگزین چه کسی یا سازمانی قدرت را به دست میگیرد و چه حکومتی شکل خواهد گرفت، این افراد هدفی جز ایجاد شک و شبهه میان مردم ندارند. آلترناتیو و نوع حکومت آینده کشور پس از سرنگونی جمهوری اسلامی در یک همه پرسی و انتخابات آزاد و پای صندوقهای رای مشخص خواهد شد.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.