م. م. الف. -بدون تردید آنچه در خیابانهای تک تک شهرهای ایران به ویژه استانهای آذربایجان غربی، کردستان، ایلام، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان میگذرد یک جنگ تمامعیار از طرف مزدوران حکومتی علیه مردم بیدفاع است. مردمی که هرچند زیر رگبار گلولههای جنگی و ساچمهای قرار دارند، کشته میدهند، بازداشت و شکنجه میشوند ولی همچنان به مبارزه و مقاومت ادامه داده و گام به گام و لحظه به لحظه به پیروزی و سقوط نظام نزدیکتر میشوند.
در اینجا موضوع بر سر تکنیک چگونگی مبارزه و مقاومت مطرح نیست که بیگمان رهبری متکثر میدانی در داخل کشور همانگونه که تا حال عمل کرده بعد از اینهم عمل خواهد کرد. آنچه مطرح است وظیفه اپوزیسیون خارج کشور است.
در مبارزات مدنی آنچه منجر به پیروزی میگردد ریزش نیروهای حکومت به ویژه نیرویهای نظامی است.شکاف در نهادهای امنیتی و دولتی و تردید نیروهای سرکوب و تمرد آنها از دستورات بالادستی در نهایت بازوی سرکوب را شکننده کرده و حاکمیت را مجبور به قبول شکست و واگذاری قدرت و یا احیانا مجبور به فرار میکند. اما آنچه تردید در بازوی سرکوب ایجاد میکند اثبات عدم مشروعیت قدرت حاکمه از یکسو و مقبولیت حکومت جایگزین از سوی دیگر است.
کشتار و سرکوب ناجوانمردانه و مدیریت غلط و فساد در نهادهای حکومتی، هدر دادن منابع کشور و اختلاسهای فراوان و هزاران دلیل دیگر هیچ مشروعیتی برای این حکومت نزد هیچ فرد و گروهی باقی نگذاشته و نیروی سرکوبی که در خیابانها دیده میشوند مزدوران کوتهفکر و جیرهخواری هستند که در صورت ریزش فرماندهیشان به سرعت ناکار خواهند شد. آنچه مهم است ریزش در میان فرماندهان و مدیران میانی نظام است. این گروه که مطمئنا عدم مشروعیت حکومت فعلی را قبول دارند، اگر از آینده خود در حکومت جایگزین نگرانی نداشته باشند مطمئنا در وقت مناسب به آغوش ملت باز خواهند گشت. بنابراین برخلاف آنچه که عدهای میگویند فعلا تمرکز را بر سرنگونی قرار بدهیم، خیلی مهم است که تصویری از حکومت جایگزین و چگونگی رسیدن به آن توسط اپوزیسیون ارائه گردد.
شعار این جنبش زن زندگی آزادی است که هر مرد و زنی فریاد میزند بنابراین نظام جایگزین بدون تردید باید دربرگیرنده اهداف این شعار باشد. برابری حقوقی زن و مرد، زندگی انسانی و رفاه و آسایش همه اقوام و همه ملت ایران حکومتی سکولار و دمکراتیک برخاسته از آرای مردم که تمام موارد بالا بعلاوه تمامیت ارضی سرزمینمان را تضمین نماید. پرسش مهم اما چگونگی رسیدن به این هدف مهم است.
راهکاری که توسط نگارنده پیشنهاد میگردد به شرح زیر است:
۱-همانگونه که بسیاری از قیامکنندگان بهمن ۵۷ میگویند، حکومت پهلوی با اصلاحاتی که اگر انجام میگرفت بسیاری از خواستههای انقلابیون را برآورده میکرد در حقیقت با نخست وزیری شاهپور بختیار اصلاحاتی از جمله آزادی زندانیان سیاسی، انحلال ساواک و حزب رستاخیز انجام شد و نیز قولهایی در مورد ایجاد فضای باز سیاسی و برگزاری انتخابات آزاد و غیره داده شد ولی به علت جوّ انقلابی و نیز البته اهداف پنهانی که رهبران اپوزیسیون آن زمان داشتند این اتفاق نیفتاد و مردم براندازی حکومت را خواستار شدند.
۲-در لحظه پیروزی خیزش انقلابی مردم وجود تشکیلاتی که از قبل ایجاد شده باشد جهت برپایی امنیت داخلی و نیز امنیت مرزهای کشور ضروریست پس از هماکنون باید به فکر تشکیل یک دولت موقت دوران گذار بود. اینکه عدهای میگویند رهبران داخلی این کار را خواهند کرد چندان منطقی به نظر نمیآید .این دولت موقت البته که باید با تایید رهبران داخلی باشد.
۳ – با توجه به دو بند بالا پیشنهاد میشود برای تسهیل در تشکیل دولت موقت دوران گذار، از هماکنون قانون اساسی مشروطه قبلی به عنوان قانون موقت دوران گذار معرفی شده و شاهزاده رضا پهلوی به عنوان پادشاه قانونی مملکت معرفی گردند و ایشان نیز فردی را به عنوان نخست وزیر دوران گذار معرفی نماید. با توجه به اینکه در این مقطع مردم خواستار همهپرسی در مورد نظام آینده کشور هستند، تا زمان تشکیل مجلس موسسان و تعیین نوع حکومت آینده، پادشاه کشور همچنان در تبعید باقی بماند.
البته که پیشنهاد ارائه شده خیلی کلی است و سیاسیون وحقوقدانان میتوانند به صورت مشروح آن را به پیشگاه ملت ارائه نمایند.