رئیسی از سازمان ملل تا تصویر عضو هیأت مرگ در دادگاه حمید نوری

پنج شنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ برابر با ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۳


سیامک نادری  – مشغول تکمیل و رنگ کردن نقاشی‌های دادگاه حمید نوری جهت ارائه و انتشار به صورت یک کتاب هستم. خبر سفر ابراهیم رئیسی به نیویورک و سازمان ملل برای من چیزی نبود جز تداعی صحنه  تصویر و چهره رئیسی در دادگاه استیناف حمید نوری و کاغذ نقاشی رنگ نشده پیش روی من.

نقاشی سمت راست از سیامک نادری/ عکس رئیسی عضو « هیأت مرگ» در دادگاه استیناف حمید نوری بر روی وایداسکرین و کامپیوترها و تبلت حمید نوری

در ژانویه سال۲۰۲۳ در دادگاه استیناف استکهلم در حالی که عکس ابراهیم رئیسی به عنوان یکی از چهار عضو «هیأت مرگ » در قتل عام ۶۷ بر وایداسکرین و کامپیوتر‌ها و همچنین تبلت حمید نوری نمایش داده می‌شد، برای ثبت  این لحظه از روند دادگاه، تصویر رئیسی بر روی تبلتی که حمید نوری در دستانش گرفته بود سوژه نقاشی من شد. هنگامی‌ که در دادگاه توسط دادستان پرونده از نقش رئیسی در جنایت۶۷ گفته می‌شد، توأمان تصویر رئیسی بر کامپیوتر‌ها نقش بست و در این لحظه حمید نوری سرش را به عقب برگرداند و به من نگاه کرد و در حالی که ابروانش را بالا برده و چانه و لبانش را همراه با سرش به نشانه تأیید و درستی کاری که رئیسی انجام داد به سمت پایین آورد و به این شکل اهمیّت خود و پرونده‌اش را نشان داد و سپس سرش را برگرداند و مشغول نگاه کردن به عکس تبلت و سخنان دادستان‌ها  شد. حتی در موارد مشابه دیگر در همین دادگاه استیناف هنگامی‌ که دادستان از اعدام زندانیان و شکنجه و نقش حمید نوری در این جنایت سخن می‌گفت حمید نوری در حالی که به من و آقای ایرج مصداقی که کنار من نشسته بود چشم دوخته بود  زیر لب با اشاره سر در تأیید جنایت می‌گفت:« خوب زدیم!»

حمید نوری کمک دادیار زندان گوهردشت، یکی از زیردستان ابراهیم رئیسی در قتل عام ۶۷ پیش از این در دادگاه بدوی استکهلم به دو بار حبس ابد محکوم شده بود.

ابراهیم رئیسی پیشتر پس از برگزاری انتخابات ریاست‌‌جمهوری سال ۱۴۰۰ نیز از عملکرد خود در نقش دادستان در اعدام‌های ۶۷ دفاع نموده و مدعی بود که  باید «تقدیر و تشویق»​ هم بشود.

عضو هیأت مرگ  و همراهان در نیویورک و  سازمان ملل

ابراهیم رئیسی با همان هواپیما و همان رسانه‌ها و خبرنگارانی  که توسط آمریکا تحریم شده‌اند و از قضا در ۱۳ آبان ۱۳۹۸ رئیسی نیز توسط وزارت خزانه‌داری ایالت متحده آمریکا همراه با ۹ تن از افرادی را که از « نزدیکان سیدعلی خامنه‌ای» نامیده  شده را نیز تحریم کرده بود برای شرکت  در اجلاس سازمان ملل به نیویورک رفت.

مجموعه سخنان رئیسی از لحظه ورود به نیویورک  تا سخنرانی در سازمان ملل با ترکیبی سراسر دروغ، وارونه‌گویی، فرافکنی، سخنان قالبی و متن تکراری و حتی در مواردی به‌روزنشده و تاریخ گذشته  همچون موضع‌گیری علیه «شرق و غرب» موج می‌زد (غافل از اینکه دیگر شرقی وجود ندارد و از قضا بهترین و بیشترین روابط همه‌جانبه را نیز با روسیه و چین و دیپلماسی میدانی دارد).

رئیسی تنها رئیس جمهور در تاریخ  است که حتی از روی متن فارسی زبان مادری از قبل تهیه شده را با وجود چندین بار مرور و تمرین از پیش، باز از این توانایی و خلاقیّت شگرف «حماقت اشتباه کردن» برخوردار است که وقتی در چنین لحظاتی به چهره و حالاتش نگاه می‌کنیم به خوبی نشان می‌دهد که تا چه میزان در کشاکش درونی قرار دارد که آیا متن را درست خوانده یا نه! گماشته‌ای که حتی در تمامی‌ سمت‌های پیشین از جمله در  قتل عام ۶۷ تنها نقشی که بر عهده گرفته مأموری است که برای جنایت معذور نبوده و نیست. او واقف است در نقش یک گماشته می‌بایست  خامنه‌ای را به عنوان «امام خامنه» ای نام ببرد و سپس با وجود طنین جهانی شده صدای انقلاب «زن– زندگی– آزادی» مدعی شود «به نیویورک آمده تا صدای مردم ایران را به جهان برساند.»

نمونه‌هایی از سخنان سراسر دروغ، وارونه‌گویی، فرافکنی، سخنان قالبی و متن کلیشه ای رئیسی گویای همین حقیقت است.

رئیسی در نیویورک و سازمان ملل مدعی شد «پلیس هیچ ضربه‌ای به مهسا امینی وارد نکرده بود»، «ما در جایگاه مدعی و مدافع حقوق بشر هستیم»، «تصویری که از ایران در این مدت به جهان مخابره می‌شد، محصول سرکوب اطلاعات معتبر و اشاعه اطلاعات نامعتبر بود»، « دموکراسی اسم رمزی برای کودتا، اشغالگری و جنگ است»، جمهوری اسلامی ایران به دنبال ساخت سلاح اتمی‌نیست و «فتوای شرعی» خامنه‌ای باعث ممنوعیت چنین اقدامی‌ می‌شود». وی همچنین با تکرار مواضع کوییرستیزانه آن را  مصداق «جنایت علیه بشریت و موجب انقطاع نسل بشر» دانست، اروپا را نیز در مسیر پرهزینه «تقابل» تهدید کرد: «اروپا نیز که در پی سال‌ها عدم پایبندی به تعهدات خود از جمله در لغو تحریم‌ها، اکنون برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل را نقض می‌کنند، باید درک کنند که با سرعت گرفتن در مسیر پرهزینه تقابل، بازنده خواهند شد» و همچنین عنوان کرد: مکتب لیبرال دموکراسی به پایان راه خود نزدیک شده است و در نهایت مدعی شد: « قدرت‌های کهنه، در حال افول‌اند… تکرار می‌کنم که آنها «گذشته» هستند و ما «آینده‌»ایم!»

رئیسی در حالی می‌گوید ما « آینده‌ایم»  که حتی در دیدار با آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل، زمانی که با دفتر یادبود مواجه می‌شود،  این گماشته با وضعی نزار از همراهش که همیشه باید یکی مثل چوب رختی به او آویزان باشد می‌‌پرسد: «بنویسیم یا ننویسیم؟ فقط امضا کنیم؟» همراهش به او می‌گوید که یک جمله‌ بنویسد.

سیرک همراهان

نقش همراهان امنیتی و سیاسی توجیه شده رئیسی در نیویورک  ایجاد مزاحمت و محدودیت برای خبرنگاران فارسی‌زبان و جلوگیری از پرسش آنها و همچنین با  ایجاد هیاهو در نقش ارسال پارازیت صوتی و سد و مانع قرار دادن بدن خود  جهت کور کردن دید و زاویه دوربین خبرنگاران برای فیلمبرداری، شباهت زیادی با سیرک « چماقداری بدون به کار گرفتن چماق» (متناسب با شرایط نیویورک) را  داشت.

ابراهیم رئیسی در سخنان خود  تنها یک حرف درست زد: «سازمان ملل باید سازمان ملل باشد» اگرچه منظور او تراز کردن سازمان ملل بر اساس استانداردها و افکار  وعقاید  ارتجاعی و ضدیّت با مدنیّت و مدرنتیه و آزادی و به ویژه آزادی زنان است.

اما آنسوی دیگر،  سازمان ملل، سازمان دوَل است و این ساختار کهنه در قرن بیست و یکم با سرعت تحولات شتاب‌گیرنده   و نگرش‌ها و معیارهای نوین جامعه مدنی باید تغییر کرده و معیاری‌های حداقلی برای حکومت‌ها و دولت‌ها بنیان بگذارد. زیرا در جهان کنونی ما نمی‌توانیم شاهد حکومت‌های فاشیستی و توتالیتر باشیم و انتظار داشته باشیم از جنگ و نقض حقوق بشر در ابعاد کلان در سراسر جهان اجتناب کنیم. به طبع نیاز است ساز و کاری جدید ورای صدور بیانیه تکراری و… برای منافع ملت‌ها و مردم بنیان گذاشت، و در ساختار عقیم کنونی سازمان ملل نمی‌توان به آرزوهای بشری و مدرن و رؤیای انسانیّت دست یافت.

باج‌دهی و ادامه مماشات و تبادل زندانیان در سایه سفر رئیسی

در این میان آنچه در سایه قرار گرفت توافق جمهوری اسلامی با آمریکا و مبادله زندانیان بود. این توافق شامل انتقال شش میلیارد دلار از پول‌های مسدود شده ایران در کره جنوبی به قطر و تبادل و  آزادی پنج ایرانی «محکوم یا متهم» در آمریکا با پنج شهروند آمریکایی ایرانی‌تبار صورت گرفت پنج گروگان امریکایی- ایرانی بامداد سه شنبه  از دوحه قطر وارد واشنگتن پایتخت  امریکا شدند. از میان ۵ ایرانی «متهم یا محکوم» در آمریکا، تنها دو نفر حاضر به بازگشت به ایران شده‌اند و سه تن دیگر حاضر به بازگشت به ایران نبوده و خواهان ماندن در خاک امریکا یا رفتن به کشور ثالث شده‌اند. آنها دوست دارند در کشورهایی که رو به «افول» هستند زندگی کنند!

البته ابراهیم رئیسی با اشاره به تبادل زندانی میان تهران و واشنگتن درباره به گروگان گرفته‌شدن آمریکایی‌ها مدعی شد:‌ «گروگانی گرفته نشده، آنها زندانی هستند و مرتکب جرم شده‌اند.» کما اینکه دولت‌های غربی نیز مقهور صنعت گروگانگیری در عرصه سیاسی و بین‌المللی شده‌اند.

نیویورک تایمز خبر از یک گروگانگیری دیگر داد: یک شهروند سوئدی بیش از ۵۰۰ روز است در ایران زندانی شده و چنین شرایطی او را به یک ابزار مهم برای باج‌ گرفتن و اخاذی جمهوری اسلامی از غرب تبدیل کرده است. یوهان فلودروس برای دستگاه دیپلماسی اتحادیه اروپا کار می‌کند. وزارت امور خارجه سوئد اعلام کرد که در مورد جزئیات این پرونده اظهار نظر نخواهد کرد و دلیل آن محرمانه ماندن آن است.

اینهمه سکوت، مخفی‌کاری و لاپوشانی  عجز دولت‌های اروپایی  در برابر واقعیت‌های نحس گروگانگیری باعث تشدید روند ابزار گروگانگیری در شیوه دیپلماسی میدانی و تروریستی شده است.

در عرصه‌های دیگر نیز کماکان در بر همین پاشنه می‌چرخد و در حالی که جو بایدن رئیس جمهور امریکا در سالگرد انقلاب مهسا در بیانیه‌ای می‌گوید: ‌«در کنار مردم ایران هستیم» هنوز شاهد عدم تصمیم‌گیری در باره نحوه برخورد با رژیم و ادامه مماشات هستیم. همچنانکه در مقاله « جهان ناامن، تروریسم و گروگانگیری دادگاه استکهلم» نوشتم: «اگر سیاست مماشات خفت‌بار با فاشیسم هیتلری توانست مانع از حمله نازی‌ها شود، ادامه مماشات با تروریسم و گروگانگیری رژیم در این ۴ دهه  نیز مثمر ثمر خواهد بود.»

جهان ناامن، تروریسم و گروگانگیری دادگاه استکهلم

 

کما اینکه  سیامک نمازی شهروند دوتابعیتی که روز دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۲، به همراه چهار شهروند آمریکایی دیگر از زندان‌ جمهوری اسلامی آزاد شد با انتشار بیانیه‌ نوشت: «اگر جهان آزاد بپذیرد که اقدامات سختگیرانه‌ای علیه کسانی که از زندگی انسان‌ها به عنوان ابزار معامله استفاده می‌کنند، اتخاذ کند، رژیم ایران و امثال آن مجبور به انتخاب‌های متفاوت خواهند شد.»

نگاه از دو منظر

ارزش و اهمیّت دادگاه حمید نوری را می‌توان از درخواست استیناف رژیم جمهوری اسلامی فهمید با نگاه از دو منظر از رئیس جمهوری که در نیویورک و اجلاس سازمان ملل سخنرانی می‌کند تا ابراهیم رئیسی به عنوان عضو هیأت مرگ در یک دادگاه بین‌المللی. اگر چه این حکم و دادگاه بسا فراتر از  شخص ابراهیم رئیسی است.

در مقاله«دلیل و اهمیّت «تعطیل کردن زندان گوهردشت» و ارتباط آن با دادگاه حمید نوری» نوشته بودم:«رژیم در انقلاب مهسا (زن– زندگی- آزادی) برخلاف چهار دهه گذشته، اینبار با اتکا به تجربه دادگاه بین‌المللی حمید نوری و عواقب محکومیت وی، هوشیارانه نه تنها مسئولیت هیچیک از کشته‌شدگان سال  ۱۴۰۱ را بر عهده نگرفت… بنابراین شاهد هستیم که ر‌ژیم نه تنها در موضوع «خاص» دادگاه حمید نوری، بلکه به صورت « عام» دستگاه سیاسی، امنیتی و بین‌المللی نیز تجارب دادگاه استکهلم را پیش روی قرار داده و خاص را در عام و حیطه وسیع‌تر تراز کرده است».

دلیل و اهمیّت «تعطیل کردن زندان گوهردشت» و ارتباط آن با دادگاه حمید نوری

 

به همین سبب بالاترین و قوی‌ترین اهرم ما در عرصه بین‌المللی حکم دادگاه  بدوی حمید نوری در استکهلم به اتهام مشارکت در کشتار ۶۷  است و رژیم حاضر به پذیرش خوردن این زهر حقوقی و بین‌المللی نیست چنانکه خمینی به راحتی حاضر به خوردن جام زهر قعطنامه ۵۹۸ نبود… و به او تحمیل شد و این نبرد هم‌اکنون در دادگاه استنیاف حمید نوری در جریان است و این زهر به رژیم و خامنه‌ای تحمیل شده است. دادگاه استکهلم صرفأ محاکمه حمید نوری نیست بلکه در محتوا محاکمه رژیم جمهوری اسلامی و بنیانگذار آن و همچنین دست اندرکاران این جنایت و از جمله رئیس جمهور فعلی رژیم جمهوری اسلامی ابراهیم رئیسی است.

انتقادی مسئولانه و سازنده به رسانه‌های فارس‌زبان

با وجود انبوه پوشش رسانه‌ای از دادگاه بدوی حمید نوری و انعکاس جهانی آن، ما شاهدیم که در آخرین جلسه داگاه استیناف در استکلهم در ۱ سپتامبر۲۰۲۳  فقط یک رسانه برای ساعاتی کوتاه  حضور داشت و با تأسف باید گفت این دادگاه در دو رسانه فارسی‌زبان بیشتر بازتاب نداشت. غفلت رسانه‌ها در این امر به هر علت و از هر زاویه‌ای که صورت گرفته باشد تنها به سود رژیم و خامنه‌ای و رئیسی و به زیان مردم و دادخواهان و خیل خانواده‌های جانباختگان در این چهار دهه در یک دادخواهی ملی و تاریخی است. از قضا رژیم و خانواده حمید نوری در همین روز با استخدام دو گزارشگر خارجی سعی در پوشش دادگاه و پروپاگاندا به سود خود دارند، جای خالی رسانه‌های فارسی‌زبان و به ویژه عدم انعکاس خبر دادگاه استیناف که بطور مستقیم روند دادگاه از یوتیوپ پخش می‌شود در روز اول سپتامبر پرسش‌برانگیز است. به طبع خبر آمدن کریستیانو رونالدو به ایران و حاشیه‌پردازی‌های آن که در رسانه‌ها به آن پرداخته شد نه تنها هیچ تغییری در وضعیت مردم به وجود نخواهد آورد بلکه باد زدن این خبر بیشتر به سود رژیم جمهوری اسلامی و پروپاگاندای مطلوب و مورد نیاز رژیم و استفاده از توفیق اجباری جهت منحرف کردن اذهان در سالگرد انقلاب مهسا است.

چنانکه در سوی دیگر این پروپاگاندا،  رئیسی در پایان بندی سخنانش مدعی است: «ما آینده‌ایم» اما همین رژیم از تأمین یک زمین چمن استادیوم فوتبال «آزادی» (که در زمان محمدرضا شاه ساخته شده) بر نیامده بود و در صحنه‌ای از فوتبال دیدار النصر و پرسپولیس عصبانیت رونالدو از وضعیت چمن زمین فوتبال با کوبیدن پا بر چمن نشانگر وضعیت ساختار رژیم، ناکارآمدی و بی‌آیندگی آن است تا جایی که یک کارشناس تلویزیون عربستان سعودی کیفیت زمین چمن و تصاویر بازی پرسپولیس – النصر در استادیوم آزادی را با ۳۰ سال پیش در عربستان سعودی مقایسه کرد: خدارو شکر که عربستانیم.

حضور پوشالی رئیسی در سازمان ملل مشروعیت و استحکامی‌به رژیم جمهوری اسلامی نخواهد بخشد گرچه  تا زمانی که رژیم توانایی و اراده سرکوب دارد می‌تواند در تعادل قوای کنونی بین «مردم و رژیم» کف خیابان را  سرکوب و جمع کند اما دانسته‌ها نشانگر آن است که یک خامنه‌ای ۸۴ ساله فرتوت و بیمار با چند تکه پاره شدن‌های مستمر جناح‌های درون نظام و انقباض ناگزیر هرچه بیشتر تک‌پایه شونده و کاهش حلقه نزدیکان  به عمود خیمه نظام بارزتر می‌شود. در سوی دیگر اما،  مردم و نسل جوانی قرار دارد که میل و عطش تغییر و توان پرداخت  قیمت برای رساندن صدای خود را دارد حتی نمود شعار‌های ساختارشکنانه و حتا رکیک از یک وجه نشانگر  آن است که رژیم و مشخصا خامنه‌ای  تا چه میزان در نزد ایرانیان مورد خشم و نفرت و انزجار قرار دارد، همچنین روند تعمیق شونده و رو به افزون مرزبندی و اعتلای مواضع و خواست‌ها طیف‌های مختلف اقشار اجتماعی اعم از فعالان سیاسی،  مدنی، سلبرتی‌ها و هنرمندان در انقلاب مهسا با شعار«  زن زندگی آزادی» روندی بر آغاز پایان یک رژیم نکبت  و تباهی تاریخی است، این فریادها حتی در زندان‌های رژیم نیز خاموشی‌ناپذیر شده است.

خامنه‌ای فرتوت با یک رئیس جمهور جنایتکار و عضو هیأت مرگ کشتار۶۷  نمی‌توانند یک پایشان در سازمان ملل باشد و پای دیگرشان در یک محاکمه تاریخی به  اتهام جنایت جنگی و قتل فاحش در دادگاه بین‌المللی استکهلم باشد، خامنه‌ای و رئیسی نمی‌توانند شکاف و  زوایه پاهای باز را هم بیاورند حتی اگر ژیمناست‌های خوبی هم باشند شکاف بین مردم و حاکمیّت و درهم شکستگی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی رژیم در برابر مردم، باعث افزایش زاویه پاهای رژیم جمهوری اسلامی شده و استحکام پیش را نخواهند داشت و  در نهایت تعادل قوا به سود مردم و انقلاب ریشه‌دار و پویای «زن– زندگی– آزادی» خواهد چرخید.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۵ / معدل امتیاز: ۳٫۲

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=331203