پژوهشگران با هشدار نسبت به اثرات مخرب تغییرات اقلیمی در ایران طی سالهای گذشته معتقدند سیاستهای ناکارآمد و غیرکارشناسی جمهوری اسلامی از جمله برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و پروژههای انتقال آب بین حوضهای تشدیدکننده بحرانهای آب و هوایی هستند.
کارشناسان با اشاره وضعیت نگرانکننده تغییر اقلیم در ایران، «راندمان آبیاری و بهرهوری آب کشاورزی»، «تغییر الگوی بارندگی»، «بیلان منفی آبخوانها» و از همه مهمتر «پروژههای انتقال آب بین حوضهای» را از جمله عوامل تشدیدکننده مشکلات تغییر اقلیم در ایران ارزیابی میکنند.
محسن علویمنش مدیر گروه توسعه و برنامهریزی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در نشستی با عنوان «آب، محیط زیست، آمایش سرزمین و توسعه پایدار» گفته «در برنامه چهارم، حکم آمد که باید اسناد آمایش ملی و استانی را بنویسید، انجام نشد» و «در اسفند ماه ۱۴۰۰ و در اواخر دولت قبل، سندهای ملی و استانی آمایش [آماده ساختن] سرزمین به تصویب رسید که متأسفانه ناقص است.»
او همچنین با تأکید بر اینکه «استراتژی توسعه صنعتی نداریم» گفته «آمایش سرزمین به تعادلسازی انسان، فعالیت و فضا میپردازد و سعی میکند توسعه متوازنی در جغرافیای کشور صورت گیرد. در کشورهایی مانند کشورهای اروپایی که فضاهای همگنتری دارند، شاید این کار سادهتر صورت گیرد، اما درباره کشوری مانند ایران که فضای ناهمگنی دارد، حتما باید با آمایش سرزمین، همگن سازی انجام شود و سعی کنیم همه کشور به یک میزان توسعه یابد. توسعه امری نیست که بتواند خود به خود توازن منطقهای ایجاد کند.»
به گفته محسن علوی منش «عدم توسعه یک منطقه، برای مناطق توسعه یافته هم ایجاد مشکل میکند. مهاجرت مسائلی مانند حاشیهنشینی، تمرکز بالا، افزایش ترافیک و قیمت مسکن را ایجاد میکند. بنابراین اگر میخواهیم استراتژی توسعه صنعتی داشته باشیم، نیازمند آمایش سرزمین هستیم و در آمایش سرزمین هم باید استراتژی توسعه صنعتی داشت.»
محمدرضا فرزانه پژوهشگر ارشد مطالعات آب و توسعه پایدار نیز در این نشست به سیاستهای نادرستی که به هدر رفتن منابع آبی کشور شده اشاره کرده و گفته «ما در عرض ۶۰ یا ۷۰ سال گذشته این منابع را به راحتی با تغییر نظام بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی از دست دادیم. در نتیجه اکثر دشتهای ما اکنون ممنوعه هستند و بیلان منابع آب زیرزمینی ما منفی است. فرونشست اتفاق افتاده، حجم منابع آب زیرزمینی را از دست دادهایم و هیچگونه بازگشتی درباره آنها وجود ندارد.»
بر اساس توضیحات محمدرضا فرزانه «در بهرهبرداری از منابع آب سطحی نیز بهره برداری ناپایدار را دنبال میکنیم. گذشتگان ما متوجه شده بودند که ابتدا باید در سطح خانگی استحصال آب را داشته باشند بعد در سطح محلی. برای نمونه در جزیره قشم اگر ۳۰۰ آبانبار داریم، تنها دو سد تاریخی وجود دارد. نمیشود که ۳۰۰ سد داشته باشیم، اما در سطح خانگی اصلا به دنبال استحصال آب نباشیم!»
این پژوهشگر ارشد مطالعات آب و توسعه پایدار به تغییر الگوی بارندگی اشاره کرده و گفته «تغییر الگوی بارندگی ما وضعیت سقوط در قعر یک چاه کمآب را نشان میدهد. تنها بارش کم نشده بلکه الگوی بارندگی نیز بطور کاملا معناداری تغییر پیدا کرده است. از بارندگیهایی که به صورت پیوسته با حجم کمتر در فاصله زمانی کمتر اتفاق میافتاد، یکباره با شرایطی مواجه شدهایم که در برخی مناطق چندین ماه و یا حتی چندین سال بیبارشی داریم و یکباره بارش سیلآسا اتفاق میافتد که این مخاطره طبیعی بحث سیل و خشکسالی را به همراه میآورد.»
«بیلان منفی آبخوانها» از دید این پژوهشگر یک هشدار بزرگ بوده که مورد توجه قرار نگرفته است: «در سیستان مظلوم شاهد هستیم امروز زلزله میآید و فردا سیل! هنوز سیل نرفته امواج گرمایی وارد میشوند. ما در ادبیات، از آن با عنوان مخاطرات اولیه و خسارتها اولیه و ثانویه یاد میکنیم. وقتی با سیل مواجه هستیم تا مردم با شرایط میخواهند سازگار شوند یکباره مسئله دیگری پیش میآید. اکثریت دشتهای ما ممنوعه هستند و با روند روزافزون آن هم مواجه هستیم. بیلان منفی آبخوانها که منابعی استراتژیک بودند امروز برای ما هشدار بزرگی است و آنها به لحاظ کمی و کیفی در ۵۰ و ۶۰ سال اخیر بسیار تهدید شدهاند.»
محمدرضا فرزانه وضعیت آینده ایران در رابطه با تغییرات اقلیمی را بسیار نگرانکننده ارزیابی کرده و معتقد است که «تنها استراتژی متناسب با کشور ما، استراتژی تالاب است که جنبه سازگاری و کاهش انتشار گازهای گلخانهای و کاهش خسارتهای مخاطرات طبیعی را دارد.»
او توضیح داده که «در کشورمان ۲۲۶ تالاب داریم که متاسفانه بسیاری از آنها در حال خشک شدن هستند. بنابراین جا دارد درباره اهمیت تالاب بیشتر گفتگو و مطالعه کنیم و ببینیم ما در حال از دست دادن چه نعمت بزرگی هستیم. اگر تالابها خشک شوند ما نمیتوانیم هیچ چیز دیگری را جایگزین آن کنیم. تنها استراتژی متناسب با کشور ما، استراتژی تالاب است که جنبه سازگاری و کاهش انتشار گازهای گلخانهای و کاهش خسارتهای مخاطرات طبیعی دارد.»
احتمال تخریب تختجمشید، نقش رستم و میدان نقش جهان بر اثر فرونشست زمین
همانطور که این دو پژوهشگر عنوان کردهاند کمبود و هدررفت منابع آب زیرزمینی در چند دهه گذشته به دلیل سیاستهای نادرست جمهوری اسلامی تشدید شده و به مرحله بحران رسیده است. آثار خالی شدن سفرههای زیرمینی آب در ایران با بروز و گسترش پدیدههایی چون فرونشست زمین نمایان شده است.
علی بیتالهی رئیس بخش خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه و شهرسازی گفته در استان فارس بیشترین نرخ فرونشست زمین در محدوده مرودشت بوده و نرخ آن در این منطقه به ۱۷ سانتیمتر در سال میرسد که آثار تاریخی تخت جمشید و نقش رستم در این محدوده قرار دارد.
رئیس بخش خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه و شهرسازی توضیح داده «در حالی که ۵۰ سال گذشته در مرودشت با حفر چاه ۳۰ متری به آب میرسیدند امروز با حفر چاهی به عمق ۱۲۰ متری هم به آب نمیرسند و در طول این سالها با برداشتهای بیرویه آب وضعیت فرونشست در این منطقه بحرانی شده است.»
علی بیتالهی افزوده «در حاشیه این پهنه فرونشستی خطرساز استان فارس دو آثار تاریخی ارزشمند و منحصر به فرد نقش رستم و تخت جمشید واقع شده که متاسفانه در بازدیدها شکافهای فرونشستی در محوطه تخت جمشید کاملا مشخص و واضح است و مهمتر اینکه در حال توسعه است. این شکافها به مجرای نفوذ آب تبدیل میشوند و تونلهای زیرسطحی را ایجاد میکنند و در نهایت به فروریزش سطحی زمین منجر میشوند.»
او در ادامه گفته «در نقش رستم هم دقیقا در مجاورت و نزدیکی صخرههای سنگی و نقش نگارهای سنگی ارزشمند، شکاف عمیق و عجیب طولی با عمق چشمی ۶ متر و با عرض نیم متری وجود دارد که این نشان میدهد این زون [ناحیه] بسیار خطرساز است.»
استان اصفهان به عنوان بحرانیترین استان در زمینه فرونشست زمین شناخته میشود و آثار تاریخی این استان نیز در معرض خطر قرار دارند. علی بیتالهی در اینباره گفته که «نرخ فرونشست در میدان نقش جهان به حدود ۵ سانتیمتر در سال رسیده اما موضوع مهم این است که از آنجایی این آثار تاریخی خشتی و بنایی هستند و مصالح ساختمانی بهم پیوسته ندارند، با کوچکترین انزجاج دچار ترکخوردگی میشوند.»
به گفته علی بیتالهی در استان اصفهان مسئله دیگری بجز حفر چاه روند گسترش فرونشست را تشدید کرده است: «پس از اینکه در دولت احمدینژاد حوزه آبریز استانی شد، آب زاینده رود با برداشتهای آب در بالادست قطع شد. در مقطعی آب زاینده رود در بازه زمانی ۶ ماهه قطع میشد اما در حال حاضر بطور کلی قطع شده و هر از چند گاهی برای کشت بهاره و پاییزه برای چند روز جریان آب را باز میکنند.»
او گفته «در همین محدودهای که با کمبود منابع آبی مواجه هستند آب را با لوله به یزد منتقل میکنند و جالبتر اینکه میخواهند آب دریا را با شیرینکن به یزد و دوباره از یزد به اصفهان منتقل کنند که بطور قطع، نتیجه این برنامهها و اقدامات گسترش پهنههای فرونشستی و کمبود آب در هر دو استان است.»