جنگ اعلامنشدهای که از سالها پیش در خاورمیانه آغاز شده، همچنان ادامه دارد. در یکسو جمهوری اسلامی و گروههای نیابتیاش و در سوی دیگر اسرائیل و ایالات متحده آمریکا. اگرچه گفتگوها برای پایان دادن به این درگیری ادامه دارد اما نشانهای از پایان آن دیده نمیشود.
هر روز در هر دو جبهه شاهد سخنان تهدیدآمیز علیه دیگری هستیم. اسرائیل میگوید که اگر حملات حوثیها که مسئول آن جمهوری اسلامی است ادامه پیدا کند، واکنش سختی نشان خواهد داد. انصارالله در یمن هم تکرار میکند که توافق با دولت دونالد ترامپ ودر ارتباط با موشکپرانیهای آن با وساطت عمان به دست آمده، شامل اسرائیل نمیشود و حملات موشکی و پهپادی علیه این کشور تا پایان محاصره غزه و آتشبس در این باریکه ادامه خواهند یافت. همزمان حملات هوائی اسرائیل به جنوب لبنان، در مناطق تحت نفوذ حزبالله نیز ادامه دارد تا مانع بازسازی نیروهای این گروه شبهنظامی وابسته به تهران شد.
تکرار تهدید ترامپ : توافق یا بمباران
دونالد ترامپ در آخرین گفتگوی تلویزیونی خود باز تهدید کرد که تنها با توافقی «قوی و قابل راستآزمایی» که «در آن عملاً این تجهیزات [ سانتریفیوژها] نابود شود» دست به اقدام نظامی نخواهد زد. رئیس جمهور آمریکا میگوید رژیم ایران دو گزینه پیش رو دارد: «نابودی (تاسیسات هستهای) یا با ملایمت یا با خشونت.» مقامات جمهوری اسلامی از جمله عباس عراقی وزیر خارجه بار دیگر تاکید کردند که «حق غنیسازی اورانیوم قابل مذاکره نیست» و تهران بر اساس معاهده «انپیتی» (پیمان منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی) «حق غنیسازی اورانیوم را دارد.» سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز برای پاسخ به تهدیدهای آمریکا و اسرائیل از تسلیحات ساخت جمهوری اسلامی صحبت میکنند. سردار پاسدار قربانمحمد ولیزاده فرمانده سپاه پاسداران تهران به تازگی حرفهای سردار سلامی فرمانده سپاه را که از چند سال پیش تا کنون بارها مطرح کرده، تکرار و ادعا میکند: «امروز در حوزه موشکی و پهپادی به فناوریهای پیشرفتهای رسیدهایم، تا جایی که فضای کافی برای نگهداری انبوه موشکها وجود ندارد.»
در میان این تهدیدها گفته میشود که یکشنبه ۲۱ اردیبهشت دور چهارم مذاکرات بین جمهوری اسلامی و آمریکا در مسقط با میانجیگری عمان برگزار خواهد شد. این نشست که ابتدا قرار بود ۸ روز قبل در پایتخت ایتالیا برگزار شود به دلایل «لجستیک» به تعویق افتاد. با وجود اظهارات خوشبینانه بیش از حد طرفین مذاکره در رابطه با پیشرفت و مثبت بودن نشستهای قبلی، گویا به محض اینکه در نشست آخر دو هیات وارد جزئیات شدند، اختلافها آشکار شدند. این اختلافها بر مبنای حدس و گمان رسانهها، تنها در رابطه با برنامه هستهای و ممنوعیت یا محدودیت غنیسازی اورانیوم نیست و برنامههای موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی را نیز در بر میگیرد. موشکپرانی از سوی انصارالله یمن در میانه مذاکرات که توانست از سپر دفاعی چند لایهای اسرائیل عبور کند و در چند صد متری فرودگاه «بن گوریون» تل آویو فرود بیاید، بدون شک در اصرار هیات آمریکائی برای گفتگو در مورد برنامههای موشکی جمهوری اسلامی بیتاثیر نبوده است. موشک پرتاب شده از سوی انصارالله ساخت جمهوری اسلامی بوده و بنا بر شواهد، کارشناسان سپاه پاسداران برای استفاده از آنها از مدتها پیش در یمن حضور دارند.
موشکهای جمهوری اسلامی دغدغهای همگانی
البته تنها اسرائیل و آمریکا نگران موشکهای ساخت جمهوری اسلامی نیستند. موشکها و پهپادهای جمهوری اسلامی یکی از دغدغههای کشورهای منطقه و حتا اروپا نیز هستند. استفاده روسیه از موشکها و پهپادهای ساخت جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین، مسئلهای نیست که اروپا بتواند به سادگی از کنار آن بگذرد. این موشکها از سالها پیش، پس از آنکه برخی از آنها در حمله به تاسیسات نفتی پادشاهی سعودی مورد استفاده قرار گرفتند، برای کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس نیز به کابوسی تبدیل شده است. کابوسی که این کشورها را وادار ساخته تا برای در امان ماندن از گزند آنها به دنبال بهبود روابط با جمهوری اسلامی باشند.

در حالی که حدس زده میشود فعلا گفتگوها بین تهران و واشنگتن، با وجود مشکلاتی که در مقابل دارند ادامه پیدا خواهد کرد، چند پرونده دیگر هم باز شدند که میتوانند بر روند کنونی تاثیر داشته باشند. انفجار مشکوک در بندرعباس در محل بسیار وسیع انبار کالا و کانتینرها که چند ده کشته (تعداد رسمی جانباختگان هنوز از سوی مقامات جمهوری اسلامی اعلام نشده است) و بیش از ۱۲۰۰ زخمی و گمشده به دنبال داشت و همچنین انفجارهای دیگری در تاسیسات صنعتی و نیروگاهها در شهرهای مختلف ایران نیز به گمانهزنیهای بسیاری دامن زده است. برخی مسئولیت این آتشسوزیها را به گردن مدیران بیلیاقت این نظام و بیاعتنائی آنها به مسائل ایمنی میاندازند، و برخی دیگر معتقدند که کشورهای خارجی در آنها نقش داشتهاند. البته منظور از کشورهای خارجی همان اسرائیل است که در گذشته نیز اقدامات مشابهی انجام داده و در برخی موارد حتی مسئولیت آنها را نیز به عهده گرفته است. اگر این گمانه دوم واقعیت داشته باشد، تاکیدی است بر اینکه جنگی که هرگز بطور رسمی اعلام نشده، همچنان ادامه دارد.
حاشیههای پر سر و صدا
در برخی موارد مسائلی هم مطرح میشوند که مشکلات واقعی را میتوانند به حاشیه برانند. امکان اینکه دونالد ترامپ در جریان سفری که گفته میشود به زودی به پادشاهی سعودی، امارات متحده عربی و قطر خواهد داشت، تصمیم بگیرد که در مدارک رسمی آمریکا بجای خلیج فارس از نام جعلی «خلیج عربی» استفاده شود، یکی از این اقدامات است که به درستی بلافاصله پس از مطرح شدن این احتمال با واکنش گسترده ایرانیها مواجه شد. جمهوری اسلامی همواره از چنین مواردی کمال استفاده را کرده و اینبار نیز از حساسیت بجای مردم ایران نسبت به تحریف نام تاریخی و کهن خلیج فارس سوء استفاده خواهد کرد تا برای مدتی توجه افکار عمومی را از مشکلات واقعی مانند وضعیت اسفناک اقتصادی، بی برقی و بیآبی منحرف سازد. حتا کسانی که که به دلیل این مشکلات چشم امید به مذاکرات و برداشته شدن تحریمهای اقتصادی دوخته بودند نیز امروز نگران هستند که با گسترش این جنگ اعلام نشده، اوضاع نه تنها بهبود نیابد بلکه بدتر هم بشود. این در حالیست که برخی طرح تغییر نام خلیج فارس را از سوی ترامپ به عنوان یک کارت برای فشار به جمهوری اسلامی در مذاکرات ارزیابی میکنند و برخی دیگر برعکس، از آنجا که معتقدند ایران برای جمهوری اسلامی هیچ اهمیتی ندارد، این سخنان ترامپ را حتا نشانهی موافقت احتمالی رژیم با آن میدانند حتا اگر برخی مقامات ظاهرا با آن مخالفت کنند.
اینهمه در حالیست که کم نیستند مردمی که بیآبی و بیبرقی و شرایط سنگین اقتصادی به آنها تحمیل شده، در اوج بیاعتمادی به حکومت و ادعاهایش، معتقدند این رژیم که بیش از چهار دهه ملت و مملکت را به گروگان گرفته، تنها در پیامد ضربهای سخت مجبور به ترک قدرت خواهد شد، زیرا نه تنها هیچگونه امیدی به گشایش و تغییرات تا زمانی که اینها بر سر کارند وجود ندارد بلکه موجودیت ایران و منابع و هویت تاریخی آن نیز در خطر قرار گرفته است.