معاون راهبری، هماهنگی و امور استانهای ستاد ملی جمعیت اعلام کرده ۶۲ درصد زنان سالمند زیر خط فقر شدید غذایی هستند، در حالی که این رقم برای مردان ۳۹ درصد است. همچنین پیشبینی میشود تا سال ۱۴۳۰، یکسوم جمعیت کشور را سالمندان بالای ۶۰ سال تشکیل دهند.
مهدی مالمیر معاون راهبری، هماهنگی و امور استانهای ستاد ملی جمعیت با ارائه آماری درباره سالمندان در ایران اعلام کرده که «در حال حاضر حدود ۷/۵ میلیون نفر از جمعیت کشور بالای ۶۵ سال سن دارند و با توجه به افزایش امید به زندگی، افراد در این سنین حداقل ۱۵ تا ۲۰ سال دیگر زندگی خواهند کرد.»
وی تأکید کرده بر اساس شاخصهای جمعیتی، از حدود سال ۱۴۲۰ یا ۱۴۲۵ ایران وارد فاز سالمندی خواهد شد و ساختار سنی جمعیت به سمت سالخوردگی پیش میرود. متولدین دهه ۱۳۵۰ و اوایل دهه ۱۳۶۰ که اکنون بین ۳۵ تا ۵۰ سال سن دارند، طی ۱۵ تا ۲۵ سال آینده به رده سنی سالمندی میرسند و این تغییر ساختار نیازمند برنامهریزی از هماکنون است.
معاون راهبری، هماهنگی و امور استانهای ستاد ملی جمعیت افزوده استان گیلان با ۱۲ درصد جمعیت سالمند، سالخوردهترین استان کشور است و تا سال ۱۴۰۵ بطور کامل وارد فاز سالمندی خواهد شد، در حالی که استانهایی مانند سیستان و بلوچستان، هرمزگان و خوزستان جمعیت جوانتری دارند.
به گفته مهدی مالمیر «۶۲ درصد زنان سالمند زیر خط فقر شدید غذایی هستند، در حالی که این رقم برای مردان ۳۹ درصد است. این نابرابری نشاندهنده نیاز به سیاستگذاریهای هدفمند برای حمایت از زنان سالمند به ویژه در مناطق روستایی است.»
او افزوده سلامت اجتماعی سالمندان بهویژه در مناطق روستایی و عشایری از اهمیت بسزایی برخوردار است. ۳۱ درصد خانوارهای سالمند کشور را سالمندان تنها تشکیل میدهند که این تنهایی، بهویژه در صورت همراهی با فقر، بیماری یا معلولیت، مشکلات جدی ایجاد میکند.
در شرایطی که شمار زیادی از سالمندان مشمول حقوق بازنشستگی یا مستمری هستند اما ارقام ناچیز حقوق و مستمری این قشر را به زیر خط فقر رانده است. بازنشستگان و مستمریبگیران سازمان تأمین اجتماعی از جمله اقشار «حداقلبگیر» به شمار میروند. بازنشستگان تحت پوشش دیگر صندوقهای بازنشستگی نیز غالبا دستمزدهایی ناچیز دارند.
خبرگزاری «ایلنا» به تازگی در گزارشی از وضعیت بازنشستگان در ایران نوشت نیروی کار در ایران بعد از رسیدن به سنِ بازنشستگی- دورهای که قرار است دورانِ فراغت از کار باشد- مجبورند به سراغ کار دیگر بروند تا با دریافتِ مجموع مستمری و حقوقِ آن کار دوم، مخارج روزمرهی خود را تأمین کنند.
این گزارش افزوده بود اوضاع بازنشستگان در ایران وخیم است. برای این جملهی کوتاه میتوان ساعتها از زندگیِ تلخشان نوشت. نیروی کار در ایران بعد از رسیدن به سنِ بازنشستگی -دورهای که قرار است دورانِ فراغت از کار باشد- مجبورند به سراغ کار دیگر بروند تا با دریافتِ مجموع مستمری و حقوقِ آن کار دوم، مخارج روزمرهی خود را تأمین کنند.
بسیاری از بازنشستگان با آغاز دوره بازنشستگی، دورهی سختتری را آغاز میکنند؛ کار در دورهی پیری در کنارِ مشکلاتِ معیشتیِ سنگین و هزینههایی مانند درمان که با بالا رفتنِ سن بیشتر میشود، هم فشارِ جانی و هم روانیِ سنگینی به آنها تحمیل میکند.
بازنشستگان سالهاست از جمله اقشاری هستند که در اعتراض به ناچیز بودن درآمد و مزایای شغلی و بیخاصیت بودن بیمههای درمانی تجمعات اعتراضی برگزار میکنند اما حکومت برای بهبود درآمد و معیشت آنها اقدامی انجام نمیدهد. حتی قانون همسانسازی حقوق بازنشستگان که سبب افزایش رقم دریافتی آنها میشد نیز با وجود ابلاغ شدن، به علت نبود منابع کافی اجرایی نشده است.
بسیاری از صندوقهای بازنشستگی در ایران به مرز ورشکستگی رسیدهاند و به عقیده کارشناسان کسری صندوقهای بازنشستگی به دلیل «تغییرات جمعیتی و سنی»، «کاهش نسبت پشتیبانی» و «بدهی دولت به صندوقها» است.
در این میان مهمترین مشکل افزایش رقم بدهی دولت به این صندوقها است. دولتهای گذشته به اسم تسویه بدهی، اقدام به واگذاری شرکتهای دولتی زیانده و ورشکسته به صندوقهای بازنشستگی کردهاند که این موضوع بر انباشته شدن مشکلات صندوقهای بازنشستگی افزوده است.
بر اساس آمارها رقم بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی بیش از ۷۰۰ هزار میلیارد تومان است. از سوی دیگر با روند افزایش تعداد سالمندان به نظر میرسد بحران صندوقهای بازنشستگی رو به افزایش باشد.
این شرایط حالا سالمندان را به زیر خط فقر رانده و آنها به علت داشتن فرزندانی دانشجو، و یا در سن ازدواج، و همچنین داشتن نوه و داماد و عروس، هزینههایشان بیشتر است. از سوی دیگر بسیاری از آنها دارای بیماریهایی هستند که باید بطور پیوسته تحت نظر پزشک بوده و دارو مصرف کنند؛ بیمههای درمانی نیز پوشش مناسبی از هزینه دارو و درمان را ندارند و هزینه زیادی از جیب بازنشستگان برای درمان پرداخت میشود.
ارزش درآمدها نیز طی سالهای گذشته کاهش پیدا کرده است. در همین رابطه محمدرضا قربانی فعال حقوق بازنشستگان گفته «بازنشستهای که در سال ۱۳۸۴ حدود ۳۰۰ هزار تومان مستمری دریافت میکرد و با این مستمری ۷۷ کیلو گوشت و یا سه سکه بهار آزادی خریداری میکرد و امروز با مستمری ۱۰ میلیون تومانی ۱۰ کیلو گوشت و یا یک ربع سکه نیز نمیتواند بخرد، کاملاً به این موضوع آگاه است که چه بلایی بر سرش آمده است.»
این فعال حقوق بازنشستگان افزوده «حداقل بگیران در آن سالها علاوه بر درمان رایگان، به راحتی در سال دوبار با همان مستمری به سفر مشهد میرفتند. اما امروز درمان و معیشت با این حقوقها تامین نمیشود.»
محمدرضا قربانی فعال حقوق بازنشستگان با اشاره به ضرورت اجرای هر چه سریعتر قانون همسانسازی گفته «در این متناسبسازی ابتدا باید حداقل بگیر به خط فقر یا سبد حداقل معیشت برسانند و سپس درباره اینکه متناسبسازی انجام شده یا خیر، صحبت کنند. دولت به عنوان اصلیترین نهادی که ثروت صندوق تأمین اجتماعی را به جیب زده و بابت تعهدات بیمهای خود از جیب بازنشستگان خرج کرده است، مهمترین بدهکاری است که باید بحران این صندوق را از خزانه خود تأمین کند.»