شهرام سبزواری – در سالهایی که جهان عرب درگیر جنگهای فرسایشی با اسرائیل بود و خشم ضدصهیونیستی در خیابانهای قاهره، دمشق و بیروت فوران میکرد، تهران، پایتخت ایرانِ پهلوی، میزبان دیپلماتهای بدون پرچم اسرائیل بود. جمهوری اسلامی همواره کوشیده است با پاککردن حافظه تاریخی نسلها، این فصل مهم از تاریخ معاصر ایران را به فراموشی بسپارد. اما اسناد و شواهد نشان میدهد که ایرانِ شاه، نه تنها در کنار اسرائیل ایستاده بود، بلکه با سرمایه، نفت، و اطلاعات امنیتی خود، تلآویو را در مسیر تثبیت موجودیتش یاری رساند.

۱. پروژه شکوفه: موشکهایی که نیمهکاره ماندند
در اواسط دهه ۵۰ خورشیدی، ایران و اسرائیل وارد مرحلهای از همکاری نظامی شدند که تا آن زمان بیسابقه بود. «پروژه شکوفه» با هدف طراحی و تولید موشکهای زمین به زمین با بُرد متوسط آغاز شد. فناوری جریکو، محصول اسرائیل، قرار بود به ایران منتقل شود تا تهران بتواند به باشگاه دارندگان موشکهای استراتژیک وارد شود. هزینه پروژه از جیب دولت پهلوی تأمین میشد. انقلاب ۱۳۵۷ این همکاری را نیمهتمام گذاشت، اما زیرساختهای باقیمانده از آن، سنگبنای برخی توانمندیهای موشکی بعدی شد.
۲. همکاری هستهای: نفت ایران، برق هستهای اسرائیل؟
گمانهزنیها درباره مشارکت ایران در پروژههای اتمی اسرائیل هنوز هم موضوع بحث پژوهشگران امنیت بینالملل است. با وجود فقدان اسناد رسمی منتشرشده، منابع متعدد غربی تأیید میکنند که ایران در دهه ۱۳۵۰ با ارسال اورانیوم، مشارکت در شرکتهای واسطه، و تسهیل انتقال فناوری، به پیشرفت برنامه هستهای اسرائیل یاری رساند. این در حالی بود که در داخل کشور، افکار عمومی حتی از وجود چنین روابطی بیاطلاع بودند.
۳. ساواک و موساد؛ دو سازمان، یک هدف
همکاری تنگاتنگ میان سازمان امنیتی شاه (ساواک) و موساد، از شاخصترین نمودهای اتحاد استراتژیک تهران و تلآویو بود. مأموران ساواک برای آموزش به اسرائیل اعزام میشدند و نیروهای موساد برای استقرار سامانههای مراقبتی و آموزشی به ایران میآمدند. دشمن مشترک این دو سازمان، نه فقط کمونیسم شوروی، که ناسیونالیسم عربی به ویژه نسخه ناصری آن در مصر بود. تبادل اطلاعات درباره تحرکات فدائیان فلسطینی، بعث عراق و گروههای اسلامگرای افراطی، بخشی از دستورکار ثابت این همکاری بود.
۴. از نفت تا کشاورزی؛ اقتصاد در خدمت ژئوپلیتیک
در حالی که کشورهای عربی، صادرات نفت به اسرائیل را تحریم کرده بودند، ایران نفت خود را با کشتی و خط لوله از بندر ایلات به اشکلون میفرستاد. این مسیر انرژی با سرمایهگذاری مشترک ایران و اسرائیل ایجاد شده بود. همچنین ایران با سرمایهگذاری در پروژههای آبیاری، فناوریهای کشاورزی و زیرساختهای اسرائیل، در عمل به تأمین مالی توسعه داخلی تلآویو نیز کمک میکرد. در عوض، کارشناسان اسرائیلی نیز به مناطق گرمسیر ایران اعزام میشدند.
۵. سفارتی بدون پرچم؛ دیپلماسی در سایه
در خیابان کاخ تهران، ساختمانی با عنوان «دفتر منافع اسرائیل» فعالیت میکرد که درواقع، نقش سفارت اسرائیل را ایفا میکرد. سفرهای محرمانه مقامات نظامی و اطلاعاتی اسرائیلی به تهران و دیدارهای مقامات ایرانی با تلآویو در پاریس یا استانبول، بخشی از مناسباتی بود که تنها حلقهای از نخبگان حاکم از آن اطلاع داشتند. محمدرضاشاه این روابط را ابزاری برای تقابل با پانعربیسم و تضمین جایگاه ژئوپلیتیک ایران میدانست.
جمعبندی: حقیقتی که امروز انکار میشود
روابط گسترده و پیچیده ایران و اسرائیل در دوران پهلوی، بیش از آنکه یک «استثناء تاریخی» باشد، حاصل محاسبات دقیق استراتژیک و تعریف منافع ملی خارج از هیاهوی عوامپسند بود. رژیمی که امروز پرچم اسرائیل را آتش میزند، دقیقاً از زیرساختهایی استفاده میکند که بخش عمده آنها در همان دوران همکاری مشترک بنا شده است.
درک این دوره، تنها از نگاه تاریخی مفید نیست بلکه بازخوانی آن میتواند بخشی از پرسش بنیادین درباره جایگاه واقعی ایران در منطقه و نحوه بازتعریف منافع ملی را برای نسل امروز روشن سازد.
*شهرام سبزوار تحلیلگر نظامی و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران