دانشجویان دختر یکی از خوابگاههای دانشگاه «بهشتی» (دانشگاه ملی ایران) در تهران پس از بازگشت به خوابگاه با اعلام آتشبس میان جمهوری اسلامی و اسراییل متوجه سرقت وسایلشان از جمله کفشهای برند و سشوار و… از اتاقهای خود شدند.
روزنامه «شرق» در گزارشی از سرقت وسایل دانشجویان دختر یکی از خوابگاههای دانشگاه «بهشتی» تهران واقع در بلوار کشاورز خبر داده و نوشته این سرقت را هم باید به تمام پیامدهای جنگ اضافه کرد.
بر اساس این گزارش، سرقت پیشتر هم در این خوابگاه سابقه داشته اما مسئولان از نصب دوربینهای نظارتی در خوابگاه خودداری کردند.
دانشجویانی که با آغاز جنگ به شهرهای خود رفته بودند پس از بازگشت به خوابگاه همزمان با اعلام آتشبس با اتاقهایی بهمریخته، قفلهای شکسته کمدها و سرقت لوازم ارزشمندشان مواجه شدند.
دانشجویان به روزنامه «شرق» گفتهاند: «شیشههای خوابگاه به دلیل حمله به ساختمانی در نزدیکی خوابگاه، شکسته شده اما با گذشت بیش از یک هفته از آتشبس هنوز شیشه جدیدی برای خوابگاه نصب نشده است.»
بر اساس گزارش «شرق»، نگهبان خوابگاه اما پاسخی به دانشجویان نمیدهد. او در مقابل انتقاد آنها از وضعیت ایجادشده، میخندد و سرقت را انکار میکند. سرپرست خوابگاه و یکی دو نفر دیگر از مسئولان دانشگاه وعده پیگیری دادهاند. حتی سرپرست خوابگاه از دانشجویی درخواست کرده که برای حفظ آبروی دانشگاه موضوع را به کلانتری گزارش ندهد. آنها از این موضوع میترسند که دزدیهای صورتگرفته در این چند روز نیز مانند همه سرقتهای انجامشده در گذشته بدون هرگونه پیگیری رها و فراموش شود.
«سارا» یکی از دانشجویان ساکن در خوابگاه بلوار کشاورز که بعد از بازگشت به خوابگاه متوجه شده لوازمش مورد سرقت قرار گرفته و به «شرق» گفته: «دو سه روز پیش همراه با خانوادهام به خوابگاه بازگشتم تا وسایلم را جمع کنم. بعد از بازگشت به اتاق متوجه شدم که گرانترین کفش کتانیام که ۲۳ میلیون تومان خریده بودم همراه با سشوارم دزدیده شده. من ورزشکارم و برای خرید کفشهای کتانی مورد استفادهام، دو سه ماه باید پول جمع کنم.»
سارا یک روز پیش از آغاز حملات به شهر خود بازگشته بود: «من زمان بازگشت به شهرم هیچکدام از وسایل را جز لوازم شخصی همراه خودم نبردم و قصد داشتم دو روز بعد به تهران بازگردم که به دلیل حملات خوابگاهها تعطیل شدند. هماتاقی من هم قبل از ترک خوابگاه جاکفشی را که کتانیهای من نیز در آن بود، داخل اتاق گذاشته و در اتاق را قفل کرده بود. وقتی به اتاقم بازگشتم، متوجه شدم که در کمدم باز است، مشخص بود که قفل را با فشار باز کردهاند.»
او به سرقت از سایر اتاقها هم اشاره میکند: «از اتاق روبروی ما هم دزدی شده است. قفلهای همه کمدهای این اتاق کامل کنده شده و روی زمین افتاده بود. از این اتاق سه جفت کفش کتانی گرانقیمت، دو عدد اتوی لباس و یک عدد سشوار به همراه مقداری بدلیجات سرقت شده بود. یکی از دوستانم هم نگران شد و از من خواست که بررسی کنم که آیا کتانی او در اتاقش هست یا نه که مشخص شد کتانی او هم ناپدید شده است.»
به گفته سارا، سرپرست خوابگاه در پاسخ به او گفته از آنچه در مدت حملات در خوابگاه گذشته، اطلاعی ندارد: «خوابگاه ما دوربین مداربسته ندارد و هیچ نظارتی هم بر آن نیست. نگهبان را هم در جریان سرقت قرار دادم اما او در پاسخ خندید و گفت؛ نه چه دزدی، مگر دزد داریم؟ برای من سؤال است که آیا یکی از ساکنان خوابگاه مرتکب این اعمال شده یا فردی خارج از خوابگاه. بعلاوه اینکه وقتی میخواستم وارد اتاقم شوم، سرپرستی بجای اینکه خودش کلید را در اختیار من قرار دهد، به من گفت برو کلید اتاقت را بردار. شاید با فرد دیگری هم چنین رفتاری شده. جالب اینکه قبل از این ماجراها برای برداشتن کلید باید موبایل یا کارت دانشجوییمان را در سرپرستی میگذاشتیم و بعد کلید را میبردیم و در عرض دو دقیقه هم کلید را باز میگرداندیم.»
یکی دیگر از دانشجویان به سابقه دزدی در این خوابگاه اشاره کرده و گفته: «در خوابگاه ما قبلا هم مشکل سرقت کم نبود. مثلا خوابگاه ما سلف غذاخوری ندارد. وقتی غذا در خوابگاهمان توزیع میشود ما تنها دو ساعت فرصت داریم غذا بگیریم. معمولا دانشجویانی که سر کارند یا به هر علتی در آن بازه زمانی امکان گرفتن غذا را ندارند، دچار مشکل میشوند. غذای آنها بهدلیل نبود نظارت درست در موارد بسیاری دزدیده میشد.»
او گفته: «با توجه به نبود دوربین نظارتی، گاهی لباسهایمان از روی بند رخت دزدیده میشد، حتی غذایمان را از داخل یخچال اتاق سرپرستی میبردند. این موضوع به نظر ما نشاندهنده نبود حس مسئولیت در مسئولان خوابگاه است.»
این دانشجو همچنین گفته: «برای ما سؤال است که به چه علت باید کلید اتاقهای ما دست همه باشد؟ کلیدها دست نیروهای خدمات و تأسیسات هم هست و هیچ نظارتی هم برای جلوگیری از ورود بدون اجازه آنها به اتاقها نیست. به هر حال این دزدیها وجود داشت و آنچنان که باید موضوع پیگیری نشد. حتی مواردی بود که بستههای پستی ما را از همان دم در خوابگاه سرقت میکردند و به نظر میرسید که نگهبانی حواسش به این مسائل نیست. سرپرست خوابگاه هم همیشه وعده پیگیری موضوع را میدهد اما همیشه این وعده در حد حرف است».
دانشجویان معتقدند سارق با شرایط خوابگاه و نظارت کم آن آگاه بوده است: «او خبر داشته که دانشجویان در خوابگاه نیستند و کلید اتاقها در اتاق سرپرستی است، به همین دلیل هم به راحتی وارد خوابگاه شده و تکتک درها را باز کرده و هرچه خواسته برداشته است.»
همزمان با آغاز جنگ، گزارشهای زیادی از افزایش سرقت از منازل هم در تهران گزارش شد. برخی گزارشها حاکی از آنست که بیش از ۱۰ میلیون نفر از ساکنان تهران این شهر را ترک کردند. همزمان با خلوت شدن شهر، خانههای خالی زیادی مورد سرقت قرار گرفت.
برخی خانوادهها نیز از وحشت سرقت منازلشان در تهران ماندگار شدند و خانهشان را ترک نکردند. برخی دیگر نیز در انتخابی سخت ناچار شدند رضایت بدهند یکی از اعضای خانواده در خانه بماند و بقیه خانواده به مکانی امن بروند تا از انفجار و موشک دور باشند.
سالهاست که با افزایش مشکلات مالی و معیشتی، دزدی و سرقتهای خُرد در ایران افزایش یافته است. بسیاری از دزدان دستگیر شده «سرقت اولی» هستند و به علت نیاز مالی شدید ناچار به دزدی شدهاند.
حتی در بحبوحه جنگ و موشکباران در پایتخت، کیفقاپی و زورگیری نیز همچنان در پایتخت در جریان بود. در روزهای جنگ سروش ستوده ورزشکار و مربی بدنسازی قربانی «نبود امنیت» در ایران شد و توسط سارقانی که قصد ربودن گوشی موبایل او را داشتند مجروح شد و جان باخت.
به گزارش رسانههای داخلی سروش ستوده در نزدیکی خانه خود در محله ولنجک تهران هدف حمله سارقان زورگیر قرار گرفت.
بر اساس این گزارش یکی از سارقان پیش از فرار، ضربهای با چاقو به بازوی سروش وارد کرده بود. سروش بلافاصله به بیمارستان منتقل شد، اما بر اثر شدت جراحت جان خود را از دست داد.