جامعه‌ای که بلوغ سیاسی یافته، با آزادی‌ قطره‌چکانی راضی نمی‌شود

- اصلاح‌طلبان با تئوری «آزادی‌های حداقلی برای بقا» با دادن امتیازاتی کوچک به نسلی که در دهه شصت خورشیدی در سرکوب کامل رشد کرده بود وارد میدان شدند و کوشیدند بقای نظام را تضمین کنند. اما جامعه متوقف نماند.
- مردم اکنون خواستار آینده‌ای تضمین‌شده، عدالت اقتصادی، رفاه، آزادی بیان، و حکومتی پاسخگو هستند. این درک گسترده، جامعه را به نقطه‌ای رسانده که دیگر هیچ شکلی از اصلاحات در چهارچوب جمهوری اسلامی را قابل قبول نمی‌داند.
- امروز جامعه ایران خواهان آن است که مسیر توسعه، مدرنیته، و همگرایی و همزیستی منطقه‌ای و جهانی از سر گرفته شود. مسیری که در دهه‌های پیش از انقلاب با موفقیت آغاز شده بود، اما با حاکمیت خرافه و سرکوب، متوقف شد.

یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴ برابر با ۰۶ ژوئیه ۲۰۲۵


ترانه معتمد – در چهار دهه گذشته، یکی از نمادین‌ترین خواست‌های حقوقی جامعه ایران، رفع محدودیت‌هایی چون حجاب اجباری یا ممنوعیت روابط آزاد میان زن و مرد بوده است. اما امروز، این خواسته‌ها دیگر پاسخگوی جامعه‌ای نیست که بلوغ سیاسی یافته و خواستار تغییرات بنیادی است. جامعه‌ای که دیگر فقط «آزادی در ظاهر» نمی‌خواهد، بلکه به دنبال «آزادی ساختاری» است؛ از توسعه اقتصادی گرفته تا حکومت و کشورداری شفاف، حقوق برابر و همزیستی با منطقه و جهان و پیوستن به جامعه جهانی.

جامعه ایران از اصلاحات سطحی عبور کرده و مستقیماً ساختار حاکم را به چالش می‌کشد.

سرکوب، تناقض و وعده‌های فرسوده

جمهوری اسلامی از همان ابتدای به قدرت رسیدن، مجموعه‌ای از محدودیت‌های ساختاری را بر جامعه تحمیل کرد. حجاب اجباری، محدودیت در روابط انسانی، دخالت در سبک زندگی، بازتعریف مفهوم خانواده بر اساس آموزه‌های مذهبی، و حذف تخصص از نهادهای دولتی، همگی در خدمت تثبیت قدرت ایدئولوژیک قرار گرفت.

همزمان، شعارهایی نظیر «دفاع از مستضعفین» با واقعیت چپاول منابع ملی توسط طبقه‌ی حاکم در تعارض آشکار بود. در این میان، اصلاح‌طلبان با تئوری «آزادی‌های حداقلی برای بقا» وارد میدان شدند و با دادن امتیازاتی کوچک به نسلی که در دهه شصت خورشیدی در سرکوب کامل رشد کرده بود، کوشیدند بقای نظام را تضمین کنند. اما جامعه متوقف نماند.

 جامعه‌ای که خود را با جهان هم‌تراز کرد

با گسترش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، مردم ایران توانستند به منابع مستقل تاریخی، الگوهای توسعه جهانی، و حقوق بشر دسترسی پیدا کنند. نسل جدید با آگاهی فزاینده دریافت که حقوقی مانند پوشش اختیاری یا آزادی در روابط اجتماعی، تنها بخش کوچکی از خواسته‌های یک جامعه مدرن است.

مردم اکنون خواستار آینده‌ای تضمین‌شده، عدالت اقتصادی، رفاه، آزادی بیان، و حکومتی پاسخگو هستند. این درک گسترده، جامعه را به نقطه‌ای رسانده که دیگر هیچ شکلی از اصلاحات در چهارچوب جمهوری اسلامی را قابل قبول نمی‌داند.

«تکنولوژی، آموزش و ارتباطات، جامعه را جهانی کرد؛ مردم ایران امروز خواسته‌هایی هم‌تراز با ملت‌های توسعه‌یافته دارند.

بازخوانی گذشته؛ نگاهی به آینده

این آگاهی تنها حاصل مقایسه با جهان نیست بلکه از جمله نتیجه‌ی مقایسه با گذشته‌ی خود ایران است. ایرانیان امروز با نگاهی به روند توسعه‌ی کشور در دهه‌های پیش از انقلاب، به‌ ویژه در دوران محمدرضا شاه پهلوی، به روشنی می‌بینند که کشورشان در آن دوره مسیر رشد اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و بین‌المللی را در پیش گرفته بود. روندی که اگر تداوم می‌یافت، ایران امروز می‌توانست یکی از قدرت‌های پیشرفته آسیا باشد.

این قیاس تاریخی، بیش از هر تبلیغی، ناکارآمدی جمهوری اسلامی را آشکار کرده و در دل جامعه خواستی ریشه‌دار برای بازگشت به عقلانیت، ملی‌گرایی، و توسعه‌ی همه‌جانبه ایجاد کرده است.

 پایان توهم اصلاح، آغاز عبور

در همین ارتباط، تلاش‌هایی مانند «چهارشنبه‌های سفید» یا «آزادی‌های یواشکی» و پروژه‌های مشابه نیز هیچ جذابیتی برای جامعه‌ای که سرود «ای ایران» می‌خواند، ندارد. مردم دریافته‌اند که مشکل در یکسری محدودیت‌ها مانند حجاب اجباری نیست، بلکه در ماهیت ایدئولوژیک نظام نهفته است.

امروز جامعه ایران فراتر از دسته‌بندی‌های سیاسی درون نظام، خواستار تغییرات بنیادی در ساختار قدرت است. خواست و حقی که با شعار، انتخابات مهندسی‌شده، یا اصلاح‌طلبی حکومتی، مهار نخواهد شد.

نتیجه‌گیری: بازگشت به مسیر توسعه

چهار دهه تجربه جمهوری اسلامی، آنهم در همه نسخه‌های ممکن، از اصول‌گرا تا اصلاح‌طلب، به جامعه ایران نشان داده که مشکل نه در شیوه اجرای حکومت، بلکه در ذات ایدئولوژیک و ناکارآمد آن نهفته است.

امروز جامعه ایران خواهان آن است که مسیر توسعه، مدرنیته، و همگرایی و همزیستی منطقه‌ای و جهانی از سر گرفته شود. مسیری که در دهه‌های پیش از انقلاب با موفقیت آغاز شده بود، اما با حاکمیت خرافه و سرکوب، متوقف شد.

ملتی که به این درک رسیده، دیگر با آزادی‌های قطره‌چکانی فریب نمی‌خورد. جمهوری اسلامی حتی در صورت نوسازی ظاهری، دیگر پاسخی برای این جامعه ندارد. آنچه در پیش است، نه بازسازی نظم قدیم، بلکه ساختن نظمی نوین است؛ نظمی بر پایه عقل، قانون، و شایستگی.

«ایران در آستانه رنسانس خاورمیانه‌ای خود ایستاده؛ جایی که دین دیگر ابزار کنترل نیست، و هویت ملی به سلاحی برای بیداری بدل شده است.»

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۶ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=381049