با تداوم بحران کمبود آب، تالابها و دریاچهها و سدهای ایران یکی پس از دیگری خشک میشوند. در تازهترین خبرها ۹ تالاب دیگر به فهرست تالابهای خشک شده در سال ۱۴۰۴ افزوده شده و وضعیت ذخایر آبی در سدهای استان تهران بحرانی اعلام شده است.

آخرین آمارها از وضعیت تالابها و دریاچههای کشور نشان میدهد ۹ تالاب معروف ایران شامل تالابهای بامدژ، حوض سلطان، دریاچه نمک، شیمبار، بختگان، گاوخونی، مهارلو، میانگران و هامون از جمله تالابهایی هستند که در پایان سال آبی گذشته خشک شدند.
وضعیت دریاچه ارومیه هم همچنان بحرانی است بطوری که این دریاچه که زمانی ۳۲ میلیارد مترمکعب آب در خود جای داده بود، حالا تنها به دشتهای نمکی بدل شده و ۹۹ درصد مساحت آن خشکیده است.
سدهای کشور نیز با کاهش شدید ذخایر آب روبرو هستند بطوری که حجم آب سد امیرکبیر ۱۵ درصد، لتیان ۲۵ درصد، لار ۲ درصد، طالقان ۴۱ درصد است.
همچنین حجم مرده مخزن سد ماملو ۲۸ میلیون مترمکعب از آب کف مخزن را شامل میشود و در حال حاضر که ذخیره آبی این سد تنها ۱۹ میلیون مترمکعب است، این سد رسما از مدار بهرهبرداری خارج شده است.
میانگین آمار ذخایر سد ماملو که یکی از پنج سد اصلی تأمین آب تهران است در شروع پاییز هر سال در آمار درازمدت ۱۰۲ میلیون مترمکعب بوده و اکنون با کاهش ۸۱ درصدی ذخایر آب روبرو شده است.
اگرچه مقامات دولتی تلاش دارند وضعیت بحرانی ذخایر آبی را به کاهش بارندگیها و افزایش دمای هوا ارتباط دهند اما کارشناسان تأکید دارند شرایط کنونی بیش از هر چیز به سوءمدیریت منابع آبی و الگوی نادرست کشاورزی با برداشت بیرویه از ذخایر آب زیرزمینی باز میگردد.
روزنامه «پیام ما» در مطلبی با اشاره به عواملی که باعث خشکی یکی پس از دیگری تالابها و دریاچهها میشود نوشته ساختار سنتی و نسبتا ایستای سازمان حفاظت محیط زیست است که به یکی از موانع جدی در مسیر بازسازی تالابها و دریاچهها تبدیل شده است.
در این مطلب آمده سازمان حفاظت محیط زیست در ابتدا با عنوان «سازمان شکاربانی» تأسیس شد و تمرکزش بر حفاظت فیزیکی از گونهها و زیستگاهها، بهویژه در مناطق تحت حفاظت، بود. هر چند این رویکرد در زمان خود ضروری بهنظر میرسید، اما استمرار و عدم بازآفرینی آن تا به امروز باعث شده است سازمان نتواند نقش مؤثری در سیاستگذاریهای کلان توسعه ایفا کند. در شرایط کنونی، بازسازی اکوسیستمهای تالابی صرفا یک وظیفه حفاظتی نیست، بلکه نیازمند ورود فعال به فرایندهای توسعه، بهرهبرداری، حکمرانی و تصمیمگیریهای فرابخشی است.
در بخش دیگری از مطلب روزنامه «پیام ما» آمده کمتوجهی به توانمندسازی نیروی انسانی و جذب متخصصان مسلط به چارچوبهای توسعه پایدار است. بسیاری از کارشناسان و مدیران سازمان دارای پیشینهای در حوزههای بومشناسی و حفاظت طبیعت هستند؛ پیشینهای که بیتردید ضروری است، اما برای مواجهه با چالشهای چندلایهای مانند تعارض منافع بینبخشی، سیاستگذاریهای بخشی و الزامات توسعهای کشور، کافی نیست.
«ضعف نهادی سازمان در زمینه تعیین و صیانت از حقابه تالابها» نیز از دیگر عوامل از بین رفتن تالابهای کشور عنوان و تأکید شده مکانیسمهای پایش و نظارت بر تخصیص حقابهها نیز ناکافی است. درحالیکه وزارت نیرو ممکن است در بالادست رهاسازی آب را بهعنوان تأمین حقابه معرفی کند، تا رسیدن آب به بستر تالاب بخشی از آن در مسیر به مصارف دیگر اختصاص مییابد. اتکای صرف به تصاویر ماهوارهای یا ابزارهای ساده برای نظارت، هم کفایت لازم را ندارد.
از سوی دیگر کارشناسان درباره بحران تأمین آب در استان تهران با توجه به کاهش شدید منابع آب ذخیره پشت سدهای استان هشدار میدهند.
به عقیده کارشناسان کاهش شدید ذخیره آب سدها نه تنها بر تامین آب آشامیدنی مردم اثر میگذارد، بلکه زنجیرهای از پیامدهای اجتماعی و محیط زیستی را هم به دنبال دارد. نخستین پیامد، افزایش محدودیتهای آبی برای خانوارها و صنایع است. کاهش فشار آب، قطعیهای مقطعی و اعمال سیاستهای سهمیهبندی میتواند بخشی از برنامههای اضطراری مدیریت بحران باشد.
در حالیکه مقامات دولت پزشکیان به انتقال آب استانهای مجاور به تهران به عنوان راهکار حل بحران کمبود آب این استان اصرار دارند، کارشناسان معتقدند وابستگی تهران به انتقال آب از استانهای مجاور، فشارهای اجتماعی و حتی تنشهای منطقهای را تشدید خواهد کرد. در کنار آن، تخلیه سدها به زیستبوم رودخانههای پاییندست آسیب جدی وارد میکند و احتمال فرونشست زمین در دشتهای اطراف تهران را افزایش میدهد.
بطور کلی راهکارهای مقامات دولتی برای مدیریت بحران آب و نابودی محیط زیست کارآمد و کارشناسی نیست و بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و در بسیاری موارد اگر وارد فاز اجرایی شود خسارتبار هستند.
برای نمونه عیسی بزرگزاده سخنگوی آب کشور به تازگی از صرفهجویی ۴۷۵ میلیون مترمکعبی برای احیای دریاچه ارومیه سخن گفته است. کارشناسان معتقدند با این ارقام حتی نمیتوان کف دریاچهای را که زمانی ۳۲ میلیاردمترمکعب آب داشته نیز مرطوب کرد!
خبرگزاری «تسنیم» در گزارشی با اشاره به ادعای عیسی بزرگزاده نوشته بر اساس مطالعات، نیاز محیط زیستی سالانه دریاچه ارومیه دستکم ۳ میلیارد مترمکعب است؛ یعنی شش برابر رقمی که بزرگزاده به آن اشاره کرده است. به بیان دیگر، حتی اگر همه اصلاحات پیشنهادی در کشاورزی اجرا شود، تنها کسری از نیاز واقعی دریاچه جبران خواهد شد. این در حالی است که در اوج تاریخی خود در سال ۱۳۷۰، دریاچه بیش از ۳۲ میلیارد مترمکعب آب داشت و برای بازگشت به آن شرایط، دیگر عملاً هیچ امکانی وجود ندارد.
واقعیت این است که صرفهجویی ۴۷۵ میلیون مترمکعبی میتواند شروعی مثبت باشد، اما بهتنهایی درمانی برای دریاچه نیست. در کنار اصلاح کشاورزی، باید هر ساله حداقل حقابه محیط زیستی ۳ میلیارد مترمکعب به دریاچه تخصیص یابد تا روند مرگ تدریجی آن متوقف شود!




