بازخوانی «جهاد»: از شمشیر تا درون انسان؛ نگاهی تازه به یکی از بحث‌برانگیزترین مفاهیم در اسلام

سه شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴ برابر با ۱۴ اکتبر ۲۰۲۵


پارسا نصیری خواه – مفهوم جهاد از آغاز تا امروز، یکی از پرچالش‌ترین واژه‌ها در اندیشه‌ی اسلامی بوده است؛ واژه‌ای که از دل قرآن برخاسته، اما در طول قرن‌ها بارها دگرگون شده، تعبیرهای گوناگون یافته و به میدان مناقشه‌ی اندیشمندان، فقها، منتقدان غربی و حتی سیاست‌مداران بدل شده است. برخی آن را اوج ایمان و دفاع از حق می‌دانند، و برخی دیگر، مایه‌ی خشونت و جنگ‌طلبی. مقاله‌ی «بازنگری مفهوم جهاد در اسلام» تلاشی است برای نگاهی دوباره به همین واژه‌ی پرابهام؛ نگاهی نه از سر ایمان یا دشمنی، بلکه از زاویه‌ی تاریخ و واقعیت.

از صلح تا شمشیر: تناقضی در متون اسلامی

قرآن، کتابی که مسلمانان آن را پیام صلح و رحمت می‌دانند، در آیات بسیاری از نیکی، عدالت، مهربانی و بخشش سخن گفته است. اما در کنار این دعوت به اخلاق، آیاتی هم هست که فرمان جنگ می‌دهد، از نبرد با مشرکان می‌گوید و حتی دستور به قتل در میدان می‌دهد. همین دوگانگی، ریشه‌ی جدال قرن‌ها میان مفسران بوده است: آیا اسلام دینی صلح‌طلب است که تنها در دفاع از خود می‌جنگد؟ یا دینی است که برای گسترش آیین خویش شمشیر را نیز مشروع می‌داند؟

این تناقض ظاهری تنها محصول سوء تعبیر نیست؛ بلکه از دل تجربه‌ی تاریخی مسلمانان در صدر اسلام و گسترش فتوحات آن زاده شده است. تأکید می‌کنم که هدف این پژوهش، نه توهین یا تخریب، بلکه آشکار کردن جنبه‌های پنهان‌ این مفهوم است.

سه چهره‌ی جهاد: از میدان نبرد تا مبارزه با نفس

بر اساس منابع، واژه‌ی جهاد در تاریخ اسلام سه چهره یافته است:

۱- جهاد تهاجمی و نظامی همان جنگ‌هایی که در دوران پیامبر و خلفا برای گسترش قلمرو اسلام رخ داد.
۲- جهاد دفاعی که بعدها در فقه اسلامی شکل گرفت و جنگ را تنها در صورت حمله‌ی دشمن مجاز دانست.
۳- جهاد اکبر یا معنوی که صوفیان و عارفان آن را به معنای مبارزه با نفس تفسیر کردند.

اما به نظر می‌رسد این چهره‌ی سوم، تلاشی متأخر برای تلطیف چهره‌ی خشن جهاد بوده است. به نظرم آنچه در متون نخستین اسلامی دیده می‌شود، نه مراقبه و خودسازی، بلکه نبرد واقعی است؛ شمشیری در میدان، نه ذهنی در خلوت.

تاریخ سخن می‌گوید: از مدینه تا ایران و مصر

در بخش تاریخی، باید به فتوحات مسلمانان در قرن نخست هجری اشاره کرد؛ از شبه‌جزیره عربستان تا شام، ایران، مصر و شمال آفریقا. این گسترش شگفت‌انگیز در کمتر از یک قرن رخ داد، زمانی که امپراتوری‌های بزرگ روم و ساسانی هنوز زنده بودند. سؤال اصلی اینجاست: آیا این فتوحات دفاعی بود یا تهاجمی؟

حتی منابع مسلمانان مانند تاریخ طبری و البلاذری نیز نشان می‌دهند که انگیزه‌ی اقتصادی و سیاسی در این جنگ‌ها پررنگ بوده است: دستیابی به غنیمت، گسترش قلمرو و برقراری نظم جدید. او نتیجه می‌گیرد که تصویر «جهاد دفاعی» بیشتر یک توجیه ایدئولوژیک است تا بازتاب واقعی از تاریخ.

در این میان، نمونه‌هایی از زندگی پیامبر اسلام نیز نقل می‌شود: نبردهای بدر، احد و خیبر، که در منابعی چون سیره ابن اسحاق آمده‌اند. این جنگ‌ها صرفاً برای دفاع از مدینه نبودند، بلکه ابزاری برای گسترش نفوذ و اقتدار سیاسی اسلام نوپا به شمار می‌رفتند.

ترور در مدینه: روایت‌های پرحاشیه

یکی از بخش‌های جنجالی این تاریخ ترور دو چهره‌ی یهودی در مدینه است: ابوعفک و کعب بن اشرف.
در روایت ابن اسحاق آمده که این دو شاعر، با شعرهای انتقادی‌شان پیامبر را می‌آزردند. پس از انتشار یکی از شعرهای کعب، پیامبر از یارانش می‌پرسد: «چه کسی مرا از شرّ این مرد آسوده می‌کند؟» و یکی از مسلمانان داوطلب می‌شود. شبانه، در هیئت دوست به خانه‌اش می‌رود و او را با خنجر می‌کشد.

به این ترتیب، جهاد در متون اولیه، گاه به معنای اقدام قهرآمیز علیه منتقدان و مخالفان هم تعبیر می‌شده است.
هرچند بسیاری از مفسران مسلمان این روایات را در چارچوب «امنیت جمعی» و «حفاظت از امت» تفسیر می‌کنند، اما به نظر من نشانه‌ی پیوند عمیق میان سیاست، دین و خشونت در آغاز اسلام است.

قرآن و فرمان جنگ

در قرآن واژه‌ی جهاد بیش از ۱۴۰ بار آمده است از جمله در سوره بقره  (۱۹۰–۱۹۳)، محمد (۴)، صف (۱۰–۱۲)، و توبه (۵ و ۲۹). در این آیات، گاه از «دفاع در برابر دشمنان» سخن رفته و گاه از «جنگیدن تا نابودی فتنه و برپایی دین خدا». در سوره‌ی بقره آمده است: «بجنگید با آنان که با شما می‌جنگند، اما تجاوز نکنید… تا آنگاه که فتنه‌ای نباشد و دین از آنِ خدا گردد.»

از این آیه می‌توان چنین برداشت کرد که جهاد، هم جنبه‌ی دفاعی دارد و هم مأموریتی برای گسترش آیین. در نتیجه، دیدگاه کسانی که آن را صرفاً دفاعی می‌دانند، تمام ماجرا نیست.

در سوره‌ی محمد، آیه‌ی چهارم، لحن شدیدتر است: «چون با کافران روبرو شدید، گردن‌هایشان را بزنید.»

مقاله این آیه را نشانگر فضای سخت و بی‌امان نبردهای صدر اسلام می‌داند و معتقد است که قرآن در این بخش، جهاد را وظیفه‌ای مقدس معرفی می‌کند که حتی مرگ در آن، پاداش جاودان دارد.

اما نقطه‌ی اوج جهاد در «آیه‌ی سیف» یا آیه‌ی پنجم سوره‌ی توبه است: «چون ماه‌های حرام گذشت، مشرکان را هرجا یافتید بکشید…» این آیه مبنای فقهی بسیاری از برداشت‌های تهاجمی از جهاد شد و بعدها در متون فقهی به عنوان مجوز جنگ با غیرمسلمانان مورد استفاده قرار گرفت.

آیه‌ی ۲۹ همان سوره نیز درباره‌ی «جزیه دادن اهل کتاب» است، که به نظر می‌رسد چارچوبی برای روابط سلطه‌آمیز مسلمانان با غیرمسلمانان فراهم کرد.

آیا جهاد فقط جنگ است؟

با وجود این تفسیرها، بسیاری از اندیشمندان مسلمان کوشیده‌اند چهره‌ی انسانی‌تری از جهاد ارائه دهند. آنان گفته‌اند جهاد، پیش از هر چیز، تلاشی درونی برای مبارزه با وسوسه و خودخواهی است؛ همان چیزی که بعدها «جهاد اکبر» نام گرفت.

اما به نظر من این یک برداشت تاریخی نیست.  ایده‌ی جهاد اکبر قرن‌ها پس از فتوحات نخستین شکل گرفت، زمانی که امپراتوری اسلامی دیگر تثبیت شده بود و نیاز داشت چهره‌ای اخلاقی از گذشته‌ی جنگجوی خود بسازد. استناد به جهاد به عنوان نبرد با نفس نمی‌تواند چهره‌ی توسعه‌طلبانه‌ی فتوحات را پنهان کند.

عارفان و صوفیان با ارائه‌ی معنای درونی از جهاد، درواقع کوشیدند خشونت آغازین را با اخلاق جایگزین کنند؛ تلاشی که  ممکن است قابل توجیه باشد، اما با معنای نخستین این واژه همخوانی ندارد.

جهاد؛ از قانون تا ایدئولوژی

در ارتباط با کاربرد سیاسی جهاد در دوران بعدی باید گفت که از همان قرون نخست، جهاد نه‌ تنها ابزار نظامی، بلکه ابزاری ایدئولوژیک برای مشروعیت حکومت‌ها شد. در دوران خلافت، هر گسترش نظامی با نام جهاد همراه می‌شد؛ در حالی که درواقع بسیاری از این جنگ‌ها برای غنیمت، خراج و قدرت انجام می‌گرفت.

در عصر جدید نیز، گروه‌های افراطی با استناد به همان آیات، خشونت خود را توجیه می‌کنند، بی‌آنکه تفاوت تاریخی و اجتماعی عصر نزول آیات را در نظر بگیرند.

به این ترتیب، جهاد از یک آموزه‌ی دینی، به مفهومی سیاسی بدل شد؛ واژه‌ای که هم می‌تواند ابزار مقاومت باشد، هم بهانه‌ی جنگ.

صلح در سایه‌ی شمشیر

با وجود انتقاد‌ها اما اسلام ذاتاً خشن نیست بلکه قرآن همزمان پیام صلح و جنگ را در خود دارد؛ این انسان‌ها و نظام‌های سیاسی‌اند که یکی را برجسته و دیگری را فراموش می‌کنند. هر آیین بزرگی، در دوره‌هایی از تاریخ خود، میان صلح و شمشیر در نوسان بوده است؛ همانگونه که مسیحیت نیز از موعظه‌ی محبت تا جنگ‌های صلیبی پیش رفت.

نتیجه‌گیری: جهاد، میراثی چندوجهی

جهاد بر خلاف ادعای برخی مبلغین که آن را تنها راه دفاع مشروع می‌دانند، در متون اسلامی مفهومی چندلایه است که هم دفاع را در بر می‌گیرد، هم گسترش آیین و هم سلطه‌ی سیاسی. این واژه در عین حال مجوزی است برای اعمال خشونت در راه خدا؛ خشونتی که در چارچوب ایمان و اطاعت توجیه می‌شود.

جهاد نه صرفاً آموزه‌ای اخلاقی، بلکه ساز و کاری تاریخی برای قدرت‌ گرفتن اسلام بود. بازنگری در این مفهوم، نه دشمنی با دین، بلکه ضرورت فهم درست تاریخ است.

فراتر از مقاله: بازخوانی برای امروز

خواندن چنین تحلیلی در زمانه‌ی ما، که واژه‌ی «جهاد» بارها در رسانه‌ها و سیاست جهانی تکرار می‌شود، اهمیتی دوچندان دارد. از افغانستان تا نیجریه، از خاورمیانه تا اروپا، گروه‌های گوناگون خود را وارث همان فرمان‌های الهی می‌دانند و با تکیه بر متون قرن هفتم، در جهان قرن بیست‌ و یکم می‌جنگند.

بازنگری در مفهوم جهاد یعنی تلاش برای جدا کردن ایمان از خشونت، و دین از ایدئولوژی قدرت. شاید امروز، پس از چهارده قرن، زمان آن رسیده باشد که مسلمانان و اندیشمندان جهان اسلام بجای بازتکرار شعارهای قدیمی، از خود بپرسند: آیا جهاد هنوز باید با شمشیر معنا شود؟ یا با قلم، با اندیشه، و با گفتگو؟

جمع‌بندی نهایی

در این مقاله می‌خواستم یادآوری کنم که هیچ مفهومی در دین، از بستر تاریخ و سیاست جدا نیست. جهاد همانگونه که روزی ابزار گسترش اسلام بود، امروز می‌تواند ابزار بازسازی اخلاقی و فکری جهان اسلام باشد؛ اگر بازخوانی شود، اگر از نو فهمیده شود. به تعبیر نویسنده، شناخت جهاد یعنی شناخت چهره‌ی دوگانه‌ی اسلام:
دینی که از رحمت آغاز شد، اما برای بقا، ناگزیر شمشیر کشید. و شاید، تنها با درک هر دو چهره است که می‌توان راهی میان ایمان و انسانیت یافت.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۳۱ / معدل امتیاز: ۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=388974