سالهاست که اختلاف کشورهای حوزه خلیج فارس نه فقط بر سر منابع زیردریایی آن بلکه بر سر نام آن نیز هست.
اولین اختلافها در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی و با قدرت گرفتن تفکر پان عربیسم آغاز شد. در آن دوران جمال عبدالناصر که میخواست روحیه ملیگرانه را در کل جامعه عرب بیدار کند با تشکیل اتحادیه عرب تلاش کرد سیاستهای جامعه عرب را به صورتی واحد مدیریت کند.
در همان زمان بود که برای نخستین بار در نامهنگاریهای عبدالناصر عنوان «خلیج عربی» مطرح میشود و پس از آن هم اتحادیه عرب در یک بخشنامه به همه کشورهای عضو اعلام کرد که از همین واژه استفاده کنند.
پیش از انقلاب ۵۷ و با توجه به دست بالای ایران در مناسبات منطقهای بحث نام بردن از «خلیج فارس» با نامی دیگر تنها محدود به کشورهای عضو اتحادیه عرب بود، اما پس از سرنگونی نظام پادشاهی ایران جهان عرب تلاش کرد تا نه تنها آرزوی دیرینه خود را جامه عمل بپوشاند بلکه ادعای مالکیت سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را نیز مطرح کند. در این مسیر صدام حسین پا را فراتر نهاد و با تحریف نام خوزستان به «عربستان»، آن را بخشی از خاک جهان عرب ادعا کرد و از ایران تازه انقلاب کرده خواست تا آن را پس دهد. ادعایی که بعدها یکی از زمینههای آغاز جنگ میان ایران و عراق شد.
روند تغییر نام خلیج فارس رابطه مستقیمی با قدرت گیری کشورهای عرب به ویژه کشورهای حاشیه جنوبی این خلیج دارد. هر زمان که ایران بنا به سیاستهای نابخردانه زمامدارانِ خود در جهان منزوی میشود کشورهای عرب از قدرت نفوذ خود استفاده کرده و در مجامع رسمی و غیر رسمی این موضوع را به میان میکشند.
از سویی دیگر بر خلاف کشورهای عرب که از لابیهای خود در کشورهای دیگر بهترین استفاده را برای پیشبرد اهداف خود به کار گرفتهاند، اما رژیم ایران عملا تا چند سال پیش هیچ تلاشی برای مقابله با آن انجام نمیداد.
تا اینکه مجله معتبر نشنال جئوگرافی از واژه «خلیج عربی» برای این خلیج استفاده کرد و مقامات جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۳ زیر فشار ایرانیان به ویژه در فضای مجازی اعتراضات رسمی خود را آغاز کردند. نکته مهم این اعتراض این است که اولین نطفه آن در میان وبلاگنویسان ایرانی شکل میگیرد و موجی از اعتراض را به راه میاندازد. این موج مسئولان وقت را به حرکت وا میدارد. در واقع اعتراض مقامات جمهوری اسلامی مدیون یک کار شبکهای گسترده در میان وبلاگنویسان ایرانی بود.
به هر روی بعد از این اتفاق است که موضوع اعلام «روز ملی خلیج فارس» قوت میگیرد.
یک روز ملی برای خلیج فارس
در ابتدای طرح موضوع روز ملی خلیج فارس ابتدا ۳ روز پیشنهاد میشود. این ۳ روز در یک سایت اینترنتی به رای گذاشته شد. پیشنهادهای اولیه شامل این موارد بود:
۱) ۹ آذر؛ تاریخ بازگشت سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک
۲) ۲۹ اسفند؛ تاریخ ملی شدن صنعت نفت
۳) ۱۰ اردیبهشت؛ تاریخ شکست پرتغالیها و اخراج آنها از خلیج فارس
اکثریت کاربرانی که در این نظرسنجی شرکت کرده بودند به گزینه ۱۰ اردیبهشت رای داده و این موضوع طی یک نامه رسمی از سوی شورای خلیج فارس به سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور وقت اعلام شد. نتایج این نظرسنجی برای بررسیهای حقوقی به وزارت امورخارجه ارجاع داده شد و پس از اعلام نظر کارشناسان حقوقی و تاریخی سرانجام در تیر ماه ۱۳۸۴، تاریخ ۱۰ اردیبهشت به عنوان «روز ملی خلیج فارس» در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید و وارد تقویم کشور و همچنین جمهوری اسلامی شد.
خلیج اسلامی
در واقع این تنها کشورهای عرب منطقه نیستند که در تلاش برای تحریف نام خلیج فارس هستند بلکه در خود ایران هم کسانی بوده و هستند که دست به این کار میزنند.
در اوایل پیروزی انقلاب ۵۷ و زمانی که مسابقه اسلامی کردن نام کشور به راه افتاده بود، صادق خلخالی از روحانیونی که دستور اعدام هزاران نفر را در همان روزها صادر کرده بود در مصاحبهای این حرف بی معنی را گفته بود که «خلیج عرب- فارس یک خلیج اسلامی است».
او در دیدار با نائب رئیس کشور امارات عربی متحده تاکید کرده بود که «ایران تمام نامگذاریهای ساختگی را که امپریالیسم به خلیج نسبت میدهد رد میکند زیرا این خلیج در پی موفقیت انقلاب ایران تبدیل به یک خلیج اسلامی شده است».
اما همان طور که خلخالی در تخریب تخت جمشید موفق نشد، در تغییر نام خلیج فارس نیز با شکست روبرو شد.
سالها بعد از خلخالی که در آن زمان سمت بلند پایهای نداشت، سعید جلیلی در قامت دبیر شورای عالی امنیت ملی با طرح نام خلیج دوستی مدعی میشود که با طرح این پیشنهاد به دنبال نگاهی راهبری است. سعید جلیلی که دکترای خود را در موضوع سیاست خارجی پیامبر اسلام از دانشگاه امام صادق دریافت کرده است با طرح این موضوع که در دیدار با وزیر امور خارجه عمان بیان میشود سعی میکند توپی دیگر را از زمین ایران به سوی کشورهای عرب خواهان تغییر نام خلیج فارس بیندازد. امروز به واسطه نفوذ بیش از پیش کشورهای عرب کم نیستند رسانههای معتبر جهانی که از بردن نام خلیج فارس خودداری میکنند. هرچند که آنها از نام خلیج عربی هم استفاده نمیکنند اما تغییر نام «خلیج فارس» به «خلیج» خود نشان دهنده شکست آن دستگاه دیپلماسی است که شرکای سیاسی خود را هر روز بیش از پیش از دست میدهد.
اهمیت تاکید بر نام خلیج فارس
در دورانی که سیاستمداران جمهوری اسلامی علاقهای به حفظ مظاهر و نمادهای ملی ایرانی نشان نمیدهند و در زمانی که کشورهای همسایه هر کدام یک به یک مفاخر ایران زمین را از ابوعلی سینا تا مولوی به نام خود مصادره میکنند، ضروری است که پژوهشگران و محققان مستقل به دنبال دفاع از حق ملی ایرانیان باشند. از سویی دیگر با توجه به اتحادی که این موضوع در میان مردم بر میانگیزد (که نمونههای آنرا میتوان در نامه ۱۲هزار امضایی به باراک اوباما پیرامون استفاده از نام خلیج فارس دید) نشان میدهد مردم بر خلاف حکومت نسبت به این موضوع بیتفاوت نیستند.
در عین حال طرح موضوعاتی چون «خلیج اسلامی» و یا «خلیج دوستی» در شرایطی که جمهوری اسلامی حاضر است هر باجی برای به دست آوردن چند شریک بدهد نشانگر این است که پافشاری نیروهای ایراندوست در این دوران اهمیتی بسیار دارد.
دکتر داوود هرمیداس باوند استاد دانشگاه و کارشناس روابط بینالملل در مورد نقش حکومت در این مورد گفته است: «ببینید وقتی این امر تکرار شود و انتظار از آنان (به ویژه غربیها) خواهد رفت که این رویه را ادامه دهند. در این میان به طریق اولی سبب خواهد شد تا این تحریف را جا بیاندازند و آن تحریف هم رعایت گردد . در این حال ایران هم در وضعی نیست که اعتراضهای آن بتواند کارساز باشد. یعنی آنچنان تعاملات اقتصادی سیاسی و .. داشته باشد که بتواند اثرگذار باشد چون الان به تدریج اهرمهای تجاری و اقتصادی ایران برای اینکه اعتراضاش موثر واقع گردد ضعیفتر میگردد. در این بین وقتی این اهرمها ضعیفتر میشود برای آنان اعتراض ایران دیگر اثری ندارد».
گفته دکتر باوند تاکید بر نقش جامعه مدنی ایران است که بتواند در سکوت حاکمان جمهوری اسلامی از منافع ملی و فرهنگی خود دفاع کند.
در عین حال مهم است که بدانیم کشورهای دیگر چگونه در پی ساختن هویت و پیشینه تاریخی برای خود هستند، حال آنکه ایران در واقع نیازی به هیچ ترفندی در این زمینه ندارد. دکتر سیروس علایی کارشناس نقشههای قدیمی ایران در گفتگویی که اسفندماه ۹۳ با کیهان لندن به مناسبت برگزاری نمایشگاهی از این نقشهها در لندن داشت میگوید: «من مطلع هستم که برخی کشورهای ثروتمند عربی حوزۀ خلیج فارس میلیونها خرج میکنند تا محققان برای سابقۀ تاریخی آنها دادههایی را کسب کنند و در قالب کتاب منتشر سازند. ایران خوشبختانه این گرفتاری را ندارد.»
وی درباره تاریخ نام «خلیج فارس» توضیح میدهد: «برمبنای بررسیهایی که روی نقشههای قدیمی و جدیدتر انجام دادهام میتوانم بگویم در اکثریت مطلق آنها یعنی در حدود ۹۵ در صد موارد اسم این خلیح به زبانهای مختلف به عنوان «خلیج فارس» ثبت شده است. ولی در ۵ درصد نقشهها اسامی دیگر نیز آمده است. مانند «خلیج ال قطیف». در یکی از این نقشهها نوشته شده «خلیج ایران» و در دیگری «خلیج بوشهر و یا «دریای بوشهر».
دکتر سیروس علایی با علم و دانش به ابهامات نیز اشاره میکند: «ما به راستی نمیدانیم که قبل از اسلام به این خلیج چه میگفتهاند زیرا مدارک تاریخی مربوط به آن از بین رفته است و تنها میدانیم که بطلمیوس یونانی اینجا را «خلیج فارس» نامیده است. «خلیج عربی» را او به “بحر احمر” یا “دریای سرخ ” اطلاق میکرده است. یعنی دو تا «خلیج عربی» که نمیشود. بنا بر این بر مبنای مدارک تاریخی و معتبر اسم تاریخی اینجا «خلیج فارس» است».
وی درباره اینکه این موضوع به راستی اهداف سیاسی و اقتصادی را دنبال میکند میگوید:«چندی پیش “اطلس تایمز” کتاب جدیدی منتشر کرد که در آن نوشتند «خلیج» بدون هیچ پسوندی. به آنها زنگ زدم و گفتم که من عضو انجمن جغرافیدانان بریتانیا هستم و ایرانیِ متعصبی هم نیستم. شما خوب میدانید که نام تاریخی این خلیج «خلیج فارس» است و میخواستم بدانم که شما چرا نوشتهاید فقط «خلیج». پس از کمی کلنجار رفتن بالاخره گفتند که ما تاجر هستیم و در کشورهای عربی مشتریان بسیار زیادی داریم که جلدهای زیادی از این نوع کتابها را از ما میخرند. اگر بنویسیم «خلیج فارس» بیشترمشتریان عرب خودمان را از دست میدهیم. اگر هم بنویسیم «خلیج عربی» میدانیم که آن هم درست نیست. به این دلیل یک راه حل وسط را گرفتهایم و فقط نوشتیم “خلیج” تا هم منافع مالی ما حفظ بشود و هم به تاریخ خیانت نکرده باشیم. فردی که با او صبحت میکردم اضافه کرد که اگر وضعیت ایران طوری بود که ما یک فروش عظیم درآن کشور میداشتیم در آن صورت نام درست تاریخی آن را مینوشتیم. یعنی این یک قضیۀ سیاسی- اقتصادی است و نه یک قضیۀ علمی- تاریخی.»
دکتر سیروس علایی نیز تأکید میکند که «در این رابطه این مقامات رژیم کنونی ایران هستند که باید اقدامات مقتضی و لازم را در این مورد انجام دهند.»
این است که اعلام روز ۱۰ اردیبهشت به عنوان «روز خلیج فارس» حتی اگر با اقدامات سنجیده حکومت کنونی ایران همراه نباشد، گامی است مثبت که جامعه مدنی ایران آن را در تقویم جمهوری اسلامی به ثبت رسانده است.