یوسف مصدقی (+ویدئو) چند روز پیش، ابی (براهیم حامدی) خواننده مشهور و محبوب موسیقی پاپ، ویدئویی منتشر کرد که به نیت قدردانی از هواداران متنوع و پرشمارش تهیه شده بود.
در این ویدئو، برخی طرفداران ابی یکییکی روی آهنگ مشهوری از او لب میزنند. در میانهی این کار، ابی آنها را با حضورش غافلگیر میکند و موجب بروز عواطف و فوران احساسات این هواداران میشود. این ویدئو با استقبال بسیار زیادی مواجه شد و هزاران بار در فضای مجازی دیده شد. قریب به اتفاق نظرات درباره آن مثبت بود.
یک روز پس از انتشار این ویدئو، ابی بخشی از سخنان شاهزاده رضا پهلوی در نقد فرقهی تبهکار حاکم بر ایران را در توئیتر به اشتراک گذاشت.
— Ebi Fans (@FansDemocracy) September 8, 2018
و با این حرکت، حمایتش را از گویندهی آن سخنان نشان داد. اوباش ارتش سایبری و مزدوران رجّالهی جمهوری اسلامی در فضای مجازی که این حرکت «آقای صدا» به مذاقشان خوش نیامده بود، به تخریب این خواننده محبوب پرداختند و به بهانه انتقاد از شاهزاده، بنای ناسزاگویی به ابی گذاشتند. این اتفاق در همین مقیاس، بیش از یک ماه پیش برای گوگوش و سیاوش قمیشی افتاد زیرا که این دو هنرمند، آهنگی در نقد چهل سال نکبت جمهوری اسلامی خوانده و در آن به تلویح ذکر خیری از دوران پهلوی کرده بودند.
هنرمندان موسیقی پاپ در همه جای دنیا، جزو اثرگذارترین گروههای مرجع جامعه هستند. توانایی شکل دادن به سلیقه و مطالبات عمومی از سوی این گروه از هنرمندان باعث میشود که هم صاحبان سرمایه و تولیدکنندگان کالاهای مصرفی برای تبلیغ کالاهایشان به آنها روی بیاورند و هم احزاب و دستجات سیاسی برای فراگیر شدن مرامشان از آنها کمک بگیرند. این خصوصیت همچنین باعث میشود که چهرههای شاخص و با استعداد عرصهی هنر پاپ، درکی غریزی از تغییرات بازار سرمایه و سیاست داشته باشند و زودتر از باقی گروههای اجتماعی متوجه تغییر جهت تحولات این حوزهها شوند.
چون نیک بنگریم، هم هنرمندان مورد اشاره و هم اوباش هوادار جمهوری اسلامی متوجه این نکته شدهاند که فرقه تبهکار اشغالگر ایران، نفسهای آخرش را میکشد. در این میانه، هنرمندان بنا به همان غریزهی آموزشدیدهشان، متوجه اقبال عمومی به پهلویگرایی و وارث این سلسله و بینش شدهاند و پس از سالها سکوت، قدردانیشان را به چهرهی اصلی زمانهای که هنر پاپ ایران در آن پرورش یافت و به اوج رسید، نشان دادند.
به گمان نگارنده اما، موضوع تنها به یک نوستالژی ساده یا غمِ از دست رفتنِ یک گذشتهی خوش و پر رونق محدود نمیشود. ماجرا بیش از همه چیز مربوط به آگاه شدن مردم ایران از مفهوم «آیندهی» از دست رفتهی عهد پهلوی و درکِ ایرانیان از فاجعه پیش رو در صورت استمرار جمهوری اسلامی است.
از زمان بروز اعتراضات سراسری دیماه گذشته، شکل و محتوای شعار و مطالبات عمومی مردم ناراضی ایران در روندی تدریجی و آرام، به سوی حمایت از دوران پهلوی و دریغ و افسوس بر دستاوردهای از دست رفتهی آن ایام، متمایل شدهاند. شک نیست که این اسف و افسوس عمومی به هیچ وجه به معنی چشم پوشیدن بر ایرادات و نقصهای حکومت پهلوی و تطهیر یکسویه و ناآگاهانهی آن ایام نیست. آنچه برای مردم ناراضی روز به روز بر حقانیت دوران پهلوی میافزاید، مقایسه میان شاخصهای روشن و «آیندهساز» رونق اقتصادی و آزادیهای اجتماعی زمانهی پادشاهی پهلوی و نکبت و سقوط هولناک این شاخصها و «بیآینده شدنِ» شهروندان ایران در ایام تصرف عُدوانی مملکت به دست فرقهی تبهکارِ حاکم است.
دوران پهلوی، زمانهی رشد و ثبات اقتصادی و رابطهی متوازن و دوستانه با حکومتهای مستقر دنیا از کمونیستی تا سرمایهسالار بود. پادشاهان فقید این سلسله، همواره تلاش داشتند که روند توسعه کشور ایران استمرار داشته باشد. برای چنین منظوری یعنی تضمین آیندهی ایران و ایرانیان، پادشاهان پهلوی تا جایی که ممکن بود از ماجراجویی و دشمنتراشی بیمورد در روابط بینالملل پرهیز میکردند.
این سیاستِ بیطرفی، گاهی از سوی قدرتهای بزرگ محترم داشته نمیشد و مورد تعرض قرار میگرفت. چنانکه در ایام جنگ جهانی دوم، بریتانیا و شوروی وقیحانه از شمال و جنوب به ایران تاختند و رضاشاه را مجبور به استعفا کردند. این موضوع اما موجب نشد که رویهی عاقلانهی رفتار حکومت ایران تغییر کند. تعقل سیاسی جاری در دوران پهلوی باعث شد که در گرفتاریهای بزرگی نظیر ماجرای فرقهی دموکرات آذربایجان یا موضوع ملی شدن صنعت نفت که هر دو به طرفیت قدرتهای بزرگ و پیروز جنگ جهانی واقع شده بودند، به تمامیت ارضی و منافع ملی ایران آسیبی وارد نشود.
دوران پهلوی ایام درکِ روزآمد از مقولهی توسعه و پیشرفت بود. این یعنی اینکه برای گردانندگان ساختار حکومت اعم از پادشاه و دولتمردان، «آینده» مفهومی ملموس و روشن داشت. برای این جماعت خردمند، آیندهی ایران بسی مهمتر از حضور خودشان در عرصهی قدرت بود. نزد هیچیک از آنها- از فروغی و قوام و مصدق گرفته تا ساعد و زاهدی و امینی و هویدا و بیش از همه محمدرضا شاه- ماندن در قدرت به قیمتِ نابود کردن آیندهی کشور معنی نداشت. این رجال با وجود تفاوتهای بنیادین فکری در روش حکمرانی، همگی ایرانی و ایراندوست بودند و دلشان برای آیندهی ایران میتپید.
در مقابل اما، رابطهی فرقهی تبهکار با مفهوم «آینده»، پوچ و جنونآمیز است. این فرقه و مؤمنان و جیرهخوارانش، درکی انتزاعی و سراسر هذیان از «آینده» دارند. فهم این جماعت از آینده، آخرالزمانی و موعودگراست. در واقع در مسلک و رفتار این جماعت، رابطه با زمان به گونهای تعریف شده که هیچ جایی برای تعقل و سنجش ملموس از حاصلِ گذرِ ایام، باقی نمانده است. شاید در هیچ کجای دنیا و نزد هیچ دستگاه سیاسی حاکمی، چنین حجمی از اسراف منابع تجدیدناپذیر و نابود کردنِ میراث طبیعی و فرهنگی پیشینیان قابل مشاهده نباشد. فرقهی تبهکار حاکم بر ایران و هواخواهانش به «آینده» اعتقاد ندارند و برای آن برنامهای هم نمیریزند. زمان حال هم برایشان یعنی چاپیدن حداکثری همه چیز و خشونت بیحد و حصر علیه هر نوع مخالف و دگراندیش. نزد این اوباش، منجیِ آخرالزمان به وقتش خواهد آمد و همه چیز را جفت و جور خواهد کرد؛ پس دلیلی ندارد غم و دغدغهی آیندهی ایران را داشتن و به آیندگان اندیشیدن!
این فرقه تبهکار، اتصال مردم ایران را به آینده قطع کرده است و چهل سال است که با مفاهیمی انتزاعی و غیرقابل سنجش، نسلهای متمادی ایرانیان را شستشوی مغزی داده است. برای اهل جمهوری اسلامی، زمان حال بهترینِ زمانها و وضع موجود بهترینِ اوضاع است. زیستن در جامعهای با چنین طرز اداره، یعنی کشتن امید به یک آیندهی ملموس و قابل پیشبینی و حواله دادن هر چه که هست به یک هذیان بیانتهای مشهور به «انتظار». انتظار در این فضا یعنی بیعملی، یعنی تعطیل زندگی، یعنی نابودی امید، یعنی کشتن زمان و در نهایت حذف «آینده» از حافظه و اندیشهی جمعیِ یک جامعه.
برخلاف آنچه از سوی بوقچیهای عقبماندهی شیعهگری و چپنماهای مزدور جمهوری اسلامی تبلیغ میشود، بازگشت به پهلویگرایی، نه پسرفت و در گذشته ماندن بلکه بازگشت به زمان قابل سنجش و قابل برنامهریزی است. اقبال به میراث پهلوی، خروج از هذیان و کابوسهای آخرالزمانی و بازگشت به آیندهای ملموس و پر امید است.
اگر ایران از دامان قاجاریه یکراست به عبای ملاها میفتاد و دوران طلائی و رویاگونه پدر و پسر پهلوی را تجربه نمیکرد قطع بیقین امروز بسیار راحت تر و کم استرس تر زندگی میکردیم زیرا خیال میکردیم اینکه هفتاد درصد جامعه اسیر تراخم و کچلی و سوزاک و سوء تغذیه باشند کاملا طبیعی است و ایرادی متوجه حکام خائن و نالایق نیست!
زنده باد خاندان مکرم پهلوی
من هم خودم را دوباره وارد این بحث میکنم، چون نمیدانستم که این آقای مشیری کیست. کمی خواندم و حدس میزنم که ایشان از طایفه قاجار باشد، چون همه جا صحبت از نفرت عمیق ایشان به شاهان پهلوی و سکوت در مورد جنایات قاجار است.: با اجازه کیهان این نوشتار را خوب میدانم
https://www.google.de/amp/s/cafenaderi1.wordpress.com/2012/01/10/بهرام-مشیری-و-تحریف-مداوم-تاریخ/amp/
ایرانسازی شاهان پهلوی و یارانشان برای هر کسی از نسل قدیم و جدید روشن است.با عرض پوزش، به قولی، هم فشاند نور و سگ عوعو کند…
کشور را تفکر کمونیستی به باد داد چه کمونیستهای مارکسیستی و چه کمونیستهایی که لباس اسلام شیعه به تن کرده بودند مانند مجاهدین ضد خلق. افراد اسیر کمونیست مغزشان کاملن قفل و تمام دستاوردهای دنیای سرمایه داری برای رفاه بشریت را تیره و تار میبینند.
یادش بخیر و انشائ الله موفق باشید. چونکه بنظر میآید هرچیزی ازسلسله آخوندی بهتراست لااقل ایرانیان اون زمونا دردنیا کمی آبرو داشتند.
متاسفانه پهلویها هم اشتباهات زیاد کردند. فقر, بیسوادی , فساد , دزدی , بیعدالتی , جهالت , ساواک , ملا وغیره زیاد بودند. با اینهال شاه توجهی نکرد و در آن شرایط وبا خرج کلان تاجگذاری کرد که سبب رنجش اکثرملت شد و بهانه بزرگی دست مخالفانش داد و نتیجه اش همین است که داریم. یاد بگیرید وتکرار نکنید اگر فرست یافتید. هر ناطقی صادق نیست و کار هر بز نیست خرمن کوفتن.
پرشیا عزیز یکبار نوشتیم که مشیری یک شوخی است حالا پای صحبت مشیری بنشینیم ؟ مشیری برای شنونده های کم آگاه درد دل میکند نه صحبتی از روی سند و مدرک . شاد باشد عزیز پای منبر ایشان .
شاه وقتی گفت ده سال دیگه به امریکا میرسیم اخوندا سریع جلسه گرفتن که اگه کشور مثه امریکا پیشرفته بشه و مردم متمدن کارو کاسبی ما هم که از جهلو عقب افتادگی تغذیه میکنه خراب میشه، اولین حرکت انقلابیشونم دشمنی بی دلیل با امریکا بود. حتما باید یه غیره سیاسی مثل ترامپ میومد بعد از چهل سااااال بگه چرا اینا میکن مرگ بر امریکا چرا اصلا با هامون دشمنن. واقعا این حکومت خون های زیادی ریخته و خودشو پشت خدا و اسلامو این شرروورا قایم میکنه ریششون باید خیلی وقت پیش زده میشد اما همچنان مردم جاهل مشکل اصلی هستن. همین مردم بی فکر این شیاطین رو اوردن حالا هم چهل سال دارن سواری میدن، مغز که شسته بشه دیگه درست نمیشه امیدوارم مرگ همشونو ببینم
با پاسخ «آزادیخواه» کاملأ موافقم ؛ برپائی رژیم ولائی در ایران یک پدیدهٔ فرهنگی است ولی ملایان فتنه گر در فاجعهٔ ۵۷ از همهٔ دست آوردهای رفاه وامنیت وآزادی که از زمان مرد آهنین ایران ، رضا شاه پهلوی بزرگ در ایران بطور مداوم انجام ومهیا شده بود برای نشاندن دروغ وتذویرهای اسلامی خود استفاده کردند
جناب پرشیا . پرویز ثابتی در کتابش نوشت که مشیری پول میگیرد که به خاندان پهلوی توهین کند . این کتاب درامریکا منتشر شده و مشیری از ثابتی شکایت نکرد چون مدارک و اسناد رو میشد . میرفطروس و جلال متینی و حتی صاحب جواهرفروشی والا در امریکا از مشیری دعوت به مناظره کردند که به روی مبارکش نیاورد . دوست عزیز باید همه جوانب را دید و سنجید و بعد صحبت کرد
ادامه،
حتی با سقوط این دارالخلافه شیعه وتشکیل یک حکومت پادشاهی پارلمانی و لیبرال همچون هلند و سوئد، باز هم تضمینی وجود ندارد که شیعیان ساکن در ایران مجددا فیلشان هوای هندوستان نکند.نوع حکومت مهم است، اما مهمتر و دشوارتر از آن، تغییرات ساختاری در فرهنگ و نگرش شیعیان ایران و بخصوص شهروندان اما القرای آنها یعنی تهران است.
ادامه،
اتفاقا در مقایسه با حکومتهای اینگونه کشورها، حکومت پهلوی بسیاردموکرات و لیبرال بود. علل تشکیل دارالخلافه شیعه ریشه در عوامل پایدار و نیرومند تاریخی،جغرافیایی، زیستی محیطی، اقلیمی، فرهنگی و تکاملی دارد و نه حکومت پهلوی. اتفاقا برنامه های توسعه و پیشرفت آن دوران مانعی برای ارتجاع بود، اما متاسفانه شیعیان ساکن در ایران و روشنفکران آنها، مدرنیته را تاب نیاوردند و فلاکت و نکبت و تباهی را بجای پیشرفت و رفاه و سعادت برگزیدند.
برداشت آقای مشیری از تاریخ بسیار مغشوش، نوسانی، جانبدارانه، اعوجاجی، سطحی، هوچی گرایانه و عوامانه است ومبتنی است بر مخالفت بیمارگونه با سلسله پهلوی. اومی گوید نبود دموکراسی و آزادی در دوران پهلوی منجر به برپایی حکومت اسلامی شد. او باید بداند که در آن دوران، بغیر از اروپای شمالی و غربی و آمریکای شمالی و استرالیا ، همه کشورهای جهان از جمله کل قاره آفریقا، کل آمریکای مرکزی وجنوبی، اروپای شرقی، کل قاره آسیا بغیر از دموکراسی های نیم بند ژاپن و هند دیکتاتوری بودند و خبری از حقوق بشر و آزادی بیان در آنها نبود.
جاوید باد خاندان ایران ساز ایران دوست پهلوی . نابود باد مخالفان و دشمنانش
درود برخاندان پهلوی و درود وسپاس بر رضاشاه دوم
مثل همیشه فوق العاده و روشنگرانه بود جناب مصدقی
حضور دانایانی چون شما در میان همدلان با پهلوی گرایی بسیار ارزشمند است. کاش از دانش شما بیشتر از این بهره مند شویم زیرا که وسعت سواد و هوشمندی را همراه صراحت و شجاعت دارید
ایا گفته ها و سخنان اقای مشیری در مورد محمد رضا شاه پهلوی را شنیده اید که اینگونه به ایشان پرخاشگری میکنید ؟
وی (علت بوجود امدن رژیم کنونی در ایران ) را مستدل و به زیبایی بیان نموده است . اگر اهل منطق و گفتگو هستید در خصوص بیانات ایشان بحث کنیم .
بد و بیراه گفتن طرفداران سلطنت به دیگران اخلاق بدی است که باید انرا کنار بگذارند.
نوشتارهای جناب مصدقی را با اشتیاق فراوان میخوانم.ر
ایشان در این نوشته ها دریچه جدیدی به واقعیت های ایران و ایرانیان میگشایند و زاویه دید جدیدی ارائه میدهند.
سپاس!
آقای پرشیا از فردی نام بردی که سی سال است تخم اختلاف میپراکند و پاسخ او را مردم ایران با یک جمله روحت شاد رضاشاه دادند . کسانی که باعث استمرار زندگی فرقه تبهکار شدند و نگذاشتند ایرانی ها زودتر متحد شوند در ایران فردا حتما محاکمه خواهند شد.
رژیم ملاها ابدا با حکومت اسلامی قابل مقایسه نیست..ولی یادمان باشد به دنبال اسم نباشیم حکومت دمکرات به اسم اشخاص گره نخورده حالا چه شاهزاده رضا پهلوی چه رجوی چه خمینی…تاریخ به ما آموخته وقتی یکی را اون بالا گذاشتیم فاتحه دمکراسی را خواندیم
۵
شتر و قاطر و خر صد هزارمرتبه از راه آهن بهتر است حالا چهل , پنجاه نفر فرنگی طهران هستند ما عاجزیم , اگر راه آهن ساخته شود هزار نفر بیایند چه خواهیم کرد ؟مراجعت عبورا از خیابان ایلخانی گذشتم , خانه کتابچی رفتم , صحبت راه آهن شد گفت : امین السلطان صورت کتابچه راه آهن انگلیس را به من داد که انتقاد ( بررسی ) کنم و من صریح نوشتم که راه آهن مضر است برای استقلال ( منظور اینجا دیکتاتوری است ) شما این بود که موقوف شد .
این نفت لجن لعنتی . پیدا شد ومثل سیلی عزیزترین فرزندان ملت را برد و بدترین کفتارها جذب کرد . باید خون این کفتارها که همانا دلار نفتیست قطع شود . بعد گورشان را گم کرده و به زالو خانه هایشان باز خواهند گشت . بدون نفت رضا شاه و هویت و ایران داشتیم . با نفت ؟؟
۴
امروز که عکس رضا شاه کبیر را در راه آهنی که با خون دل ساخت دیدم برای مقایسه دو تفکر پهلوی و قاجار لازم دانستم این قسمت از خطرات روزانه اعتماد السلطنه را که کتابش به دلیل اینکه خاطرات روزانه هست مرجع معتبری برای بررسی دوره ای از تاریخ قاجار است را اینجا بیاورم :
یک شنبه سوم صفر سنه ( سال ) ۱۳۰۴ قمری : شاه سوار شدند جلالیه رفتند . مرا هم دیروز خبر کرده بودند جلو رفتم شاه تشریف آوردند . روزنامه ها خوانده شد .عصر شاه باغ اسب دوانی تشریف بردند من خانه آمدم امروز مجد الدوله گفت خانه ناظم الدوله رفته بودم بواتا ل نمونه کوچک از راه آهن آورده بود شاه فرمود :
۳
در مورد شباهت های قاجار با حکومت ملایان با گشتی در کتابهای ان دوره این شباهت به وضوح آشکار میشود . محمد حسن خان اعتماد السلطنه کتاب خوان نصرالدین شاه بود و چون این پادشاه بیکاره زنباره فقط به راحتی خود فکر میکرد اعتماد السلطنه در هنگام ناهار خوردن و شام خوردن شاه باید حضور میداشت و برای وی کتاب یا روزنامه فرانسه میخواند . اعتماد السلطنه به دور از چشم شاه خاطرات روزانه خود را مینوشت که تقریبا شامل ۱۵ سال از زندگی نزدیک با شاه قاجار بود این نزدیکی به حدی بود که در گرمابه هم برای زالو انداختن به جاهای مختلف شاه حاضر بود و محل زالو انداختن را با دست آماده میکرد .
۲
شباهت های این فرقه تبهکار به دوران ” قجری ” به اهل فن پوشیده نیست هر دو مخالف سرسخت پیشرفت و توسعه بودند و هستند و گروه های سیاسی بیسواد مخالف شاه معنی توسعه را نمیفهمیدند کما اینکه الان هم نمیدانند و در حالیکه استالین و مائو را که برای توسعه در شوروی و چین از هیچ جنایتی فروگذار نکردند ( باید اعتراف کرد که به توسعه هم رسیدند ) قهرمان و کبیر نامیده به پادشاهان پهلوی که ایران عصر سنگی قاجاریه را با قربانی کردن مشتی راهزن به کشوری مدرن در خاور میانه تبدیل کردند دیکتاتور مینامیدند .
۱
پرشیا گرامی کیهان لندن جای نظرات جدی است , مشیری ؟؟!! این نابغه دهر ؟ کسیکه همه علوم رو در نوردیده ؟ عجیب هست هر کس از نقد اسلام شروع میکنه بعدها به جای پرداختن به ” فرقه تبه کار” به کوبیدن پهلوی ایران ساز مشغول میشه و این مشیری که به دلایل اخلاقی از شهربانی نظام پادشاهی اخراج میشود ناگهان در همه زمینه ها فیلسوف و نظریه پرداز میشود . ایشان هم مانند اغلب ” پوپولیست ها ” در حالیکه بوئی از پیشرفت و توسعه نبرده رگه های ” قجری ” ال احمدی و شریعتی وار را در قالب ضد مثلا اسلام به خورد خلایق میدهد .
بنده ی حقیر با قطعیت خدمت شما عرض می کنم که هم آمریکا و هم شاهزاده و هم رژیم جمهوری اسلامی می دانند که کار تمام شده است و فقط مشغول برنامه ریزی اند. ابداً هم نگران توده ای ها و اپوزوسیونهای قلابی مثل آمدنیوز و فخرآور نباشید. چنان سیلی بیاید که این ها را با خودش ببرد و این ها اصلاً از ترس وارد ایران نمی شوند چون می دانند که پرونده هایشان رو میشود و باید محاکمه شوند. محسن مخملباف هم که می گوید «اگر مردم شاهزاده را انتخاب کنند من هم میشوم محسن چریک» میداند در ایران زنده نمی ماند. این آدم حقیر و ترسو است و اصلاً نمی داند چریک یعنی چه. یک ماه به سربازی برود می میرد. مردک نازپرورده. این که آدمهای در بند و اسیر را بکشی به معنای چریک بودن نیست
پرشیا جان شما اصلاً بهرام مشیری رو جدی نگیر. اول برو حقایق روشنگرانه ای که در باره ی مشیری شده است را بخوان تا بفهمی ما او را بزرگ کردیم وگرنه کسی نیست جز یک جوهرلق که به دلیل گندکاری های زیاد از ارتش اخراج شد و انقلاب سفید هم باعث شد زمینهای پدری اش را از دست بدهد و به همین دلیل از پهلوی ها کینه به دل گرفت….. آنگاه بیا و از نفسیر واقعی صحبت بنما جیگر
لطفا به صحبت بسیار روشنگرانه و واقعی دانشمند گرامی جناب اقای بهرام مشیری در یوتیوب با عنوان :
( علت پدید امدن رژیم کنونی در ایران ) توجه فرمایید .
بسیار جالب و مهم میباشدو کمک میکند تا از تفسیرهای غیر واقعی دوری کنیم .
درود بر گوینده حقیقت : پادشاهی مشروطه آرزوی میهن پرستان دموکرات و ملتزم به حقوق بشر است کند ذهن های طرفدار ارتجاع سیاه و ساده لوحهای چپ گرا که چندین بار قربانی حماقت ها یشان در حمایت از فرقه تبهکار در سالهای اولیه برپایی این حکومت شدند عاقبت ناگزیر از پذیرش پیروزی ایرانخواهان هستند .
دلایلی که اغلب ارائه می شوند از جمله دیکتاتوری پهلوی دوم، نبود دموکراسی، توطئه خارجی ها، کمربند سبز، حمله دوم اعراب، جهل مردم نسبت به تشیع، گول خوردن مردم از آخوندها و دزدیده شدن انقلاب توسط روحانیون شیعه، صرفا اراجیفی هستند که نباید جدی گرفته شوند. تا حقایق و ریشه های تاریخی این نکبت و فلاکت مشخص نشوند، ممکن است تاریخ دوباره تکرار شود.
از نظر من رضا شاه مهمترین و بزرگترین پادشاه ایران در طول تاریخ بود و دستاوردها و برنامه های توسعه ایی سلسله پهلوی در جهان سوم نمونه نداشت. اینتلیجنسیای غیر وابسته و اندیشمندان باید سرانجام روشن نمایند که چه شد در آستانه قرن بیست و یکم میلادی، ایرانیان شیعه برای برپایی دارالخلافه شیعه و تنها حکومت مذهبی کل تاریخ بشر قیام کردند و نکبت و تباهی و فلاکت را بجای پیشرفت و سعادت و رفاه و آبادانی برگزیدند.
چه جملهٔ گویائی از حال وهوای این جماعت راه گم کرده : ” فهم این جماعت از آینده ، آخرالزمانی و موعودگراست”
مواردی است که میتواند تفاوت انرا به خوبی با گذشته احساس کرد از جمله :
ملاها درعمده شهرهای و روستاهای ایران تا توانسته اند مسجد ( پر از خالی ) ساخته اند .
اقای احمدی نژاد و بخصوص قالیباف در هر گوشه ای از شهر و در زمینهای بلااستفاده و بلا صاحب مسجد ساختند و از طرف دیگر عمده سینماها ی تهران منجمله در سه راه جمهوری ( سینما قشنگ) یا خیابان انقلاب ابتدای لاله زار سینما تاج و یا سینمای بین میدان ولیعصر و چهار راه طالقانی ( تخت جمشید ) و…..دهها مورد دیگر به حال خود رها و به مخروبه تبدیل شده اند و کمتر سالن سینمای جدیدی در طی این سالها احداث شده است .
حتی این جماعت در مجاورت و همسایگی مهمترین تئاتر کشور در پارک دانشجو نیز یک مسجد مدرن احداث کرده اند ؟!!!!
درود بر خاندان ایران ساز پهـلوى ❤️✌?✌?و رضا شاه دوم
فرقه تبهکار بهترین نام برای حکومت آخوندها است.