محمدرضا حسینی – به نظر من، حکومت اسلامی و آمریکا ممکن است تا آستانه جنگ پیش بروند اما جنگی در نخواهد گرفت. از سه زاویه میتوان به این قضیه نگاه کرد.
۱- حکومت اسلامی که شدیدا نیازمند تغییر شرایط است، با وجود تمایل بسیار برای جنگ، توانایی آن را ندارد.
میل به آتشافروزی همواره به عنوان یک اصل سیاست خارجی حکومت اسلامی بوده است که با توجه به «گلآلود کردن آب و ماهی گرفتن» هر جای منطقه را که توانسته است به آتش کشیده تا نیرو جذب کند.
گروگانگیری، جنگافروزی و جذب نیروهای سرخورده در منطقه از روشهای اصلی حکومت اسلامی برای تغییر شرایط به سود خود بوده است. برای اجرا کردن این روشها احتیاج به هزینه کردن پول فراوان است که مرتب در طول حکومت چهل ساله از سرمایه ملی، یعنی از جیب مردم ایران خرج شده است. راهی که با بسته شدن رگهای اقتصادی بر اثر تحریمهای مرحلهای آمریکا اینک به بنبست برخورد کرده است.
حال حکومت اسلامی، مانده است و اقتصاد به شدت ورشکسته، نارضایتی شدید مردم، شعارهای پرهزینه ضد امپریالیستی، بازوهای پر دردسر اختاپوسی و جوجههای گرسنهاش در منطقه. آنهم در شرایطی که روز به روز پیچیدهتر شده و امکان تنفس را برایش مشکل و مشکلتر میکند.
با نگاهی به شروط دوازدهگانه آمریکا میتوان به خوبی دریافت که پذیرش آنها تنها به ضرر حکومت اسلامی و به نفع مردم ایران است. در واقع، تقابل آمریکا با حکومت اسلامی است و نه مردم ایران. از این رو حکومت اسلامی نیاز شدیدی به تغییر شرایط دارد، اما تواناییاش را ندارد.
شروع کردن یک جنگ شاید آسان باشد اما ادامه دادنش بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود و حکومت اسلامی با تجربهای که از جنگ هشت ساله دارد این را به خوبی میداند. ممکن است، همانطور که در نوشته پیشین گفتم، اقدام به آتشافروزی محدود کند اما توانایی جنگ کلاسیک را به هیچ وجه ندارد. نه ابزار لازم را دارد، نه پول و نه نیروی کافی.
۲- آمریکا توانایی جنگ را دارد ولی تمایلی برای آن ندارد. نیازی به آن ندارد و میداند که با ادامه تحریمها، با پرداخت کمترین هزینه میتواند ایران را به پای میز مذاکره و قبول شروط خود بکشاند. در شرایطی که تحریمهای مرحلهای به خوبی جواب داده، گزینههای چانهزنی حکومت اسلامی را به شدت محدود کرده و از ارزش معاملهای و سودآوری آن برای اروپا کاسته است دیگر چه نیازی به درگیر کردن خود در یک جنگ پر هزینه؟!
برخی ترامپ را نامتعادل و غیرقابل پیشبینی میدانند و به همین دلیل برآورد میکنند که تجمع ناوهای جنگی آمریکا در خلیج فارس به منظور آمادهسازی برای حمله است. هدف اصلی این عده که عمدتا از اصلاحطلبان و روشنفکران حکومتی هستند بازی با ناسیونالیسم و کشاندن مردم به حمایت از حکومت اسلامی است. عدهای دیگر که به راستی نگران جنگ هستند فکر میکنند که حکومت اسلامی امکان دارد بر اساس تحلیل خود و یا راهنمایی دوستانش، با زدن یک موشک کوچک به یک کشتی حامل نفت بخواهد باعث بر هم خوردن ثبات قیمت نفت در جهان شده و در نتیجه بتواند بهانه لازم را به دست مخالفان ترامپ بدهد. در این صورت هدف تجمع ناوهای آمریکا در خلیج فارس از هشدار و بازدارندگی به مقابله با حکومت اسلامی تغییر خواهد یافت. آیا حکومت اسلامی به این مرحله از یأس و جنون رسیده که اینچنین دست به خودکشی بزند؟ فکر نمیکنم.
ترامپ، دیوانه، غیرقابل پیشبینی و یا هر لقب دیگری که به او بدهند بر اساس برنامههای مشخص خود حرکت میکند. برنامهای که طبق آن باید مسئله ایران و ونزوئلا در دور اول ریاست جمهوریاش حل شوند و مسئله چین و کره شمالی در دور دوم.
۳- اروپا، روسیه و چین، با وجود دیدگاههای متفاوتی که درباره حکومت اسلامی دارند در یک چیز مشترک هستند و آن احتیاط کردن در گره نزدن منافعشان با سرنوشت حکومتی متزلزل است. آنها به خوبی دریافتهاند که وضعیت مخاطرهآمیز حکومت اسلامی میتواند مشکلات جدی برایشان ایجاد کند. آنها به سود و زیان خود میاندیشند که در حمایت از حکومت اسلامی چه میدهند و چه میگیرند و آمریکا اینگونه محاسبات آنها را کاملا در نظر دارد. حکومت اسلامی دوران خود را سپری کرده و از سوددهی آن کاسته شده. معامله بر سر چنین کالای سوختهای به خطر انداختن منافع آنهاست.
پایان دوران حکومتهای ایدئولوژیک و آرمانگرا از فرو ریختن دیوار برلین آغاز و با فروپاشی شوروی ادامه یافت. در یک چنین دورانی، که تعاریف کهنه و سنتی جایی برای رشد ندارند، حکومتهای مذهبی و ایدئولوژیک، به تدریج پوسیده و خشک شده و از بین میروند.
روابط پیچیده بینالملل امروز بر محور دیپلماسی مدرن میچرخد. در این دیپلماسی، اندیشه سادهانگارانه شرق- غرب، دوست- دشمن جایی ندارد و فاقد واقعبینی و کارآیی لازم است. این دیپلماسی صرفا بر اساس منافع مشترک حرکت میکند؛ منافع مشترکی که در زمان و مکان مشخصِ عینی تعریف میشود و نه بر بستر ذهنیات ایدهآلیستی.
اما اینکه آینده ایران پس از مذاکرات احتمالی حکومت اسلامی با آمریکا به کجا کشیده خواهد شد خود بحث دیگریست.
انگار ترامپ مستقیما نمیخواد بگه که مسألهش سرنگونیه شاید بخاطر آنکه فشار مخالفاش را کم بکنه. ولی بارها گفته امروز هم گفت بدنبال آیندهای شایسته برای ایرانه. خوب این همان شرط سیزدهمه که بعدن علمی میکنه.
محمدرضا حسینی /کیهان لندن: با نگاهی به شروط دوازدهگانه آمریکا میتوان به خوبی دریافت که پذیرش آنها تنها به ضرر حکومت اسلامی و به نفع مردم ایران است. در واقع، تقابل آمریکا با حکومت اسلامی است و نه مردم ایران. از این رو حکومت اسلامی نیاز شدیدی به تغییر شرایط دارد، اما تواناییاش را ندارد.// من کاملا مخالف این نظرم، پذیرش شرایط دوازدگانه شاید یک جام زهر تلقی شود شبیه پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بعد ۳۰ سال، عمر ننگین نظام ضد بشری طولانی تر میکند، اما اکثریت مردمان را بیچاره تر و بیشتر ایران غارت و ویران میشود، چون شرط سیزدهمی که عملا بتواند حاکمیت عادلانه و دموکراتیک برقرار کند نیست!
گفته شده حکومت های دینی به مروز زمان پوسیده میشوند و از بین میروند و در هر صورت این حکومت از بین خواهد رفت .
تحلیل درستی ست، ترامپ شاید غیر قابل پیش بینی باشد، اما به هیچ عنوان دیوانه نیست و کاملا برعکس، خیلی هم حواسش جمع هست و کاملا دارد با برنامه پیش می رود.در امریکا این سیستم سیاسی ست که تصمیم گیرنده ست نه صرفا شخص پرزیدنت.برنامه هم طبق گفته نگارنده مقاله،به احتمال زیاد، مهار جمهوری اسلامی و ونزوئلا در دور نخست و مهار چین و کره شمالی در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ هست.
جمهوری اسلامی درست شده از یک مشت چاقو کش و دعانویس بی عقل اینها نه منطق دارند نه شعور بدنبال تحلیل های منطقی از این موجودات نباشید، اگر آمریکا منافع خودش را در وجود این عمامه بسران نمیدید همان ۴۰ سال پیش بعد از حمله به سفارت به اینها حمله میکرد، پاسدار بی کله حمله خواهد کرد ولی آیا لابی فاسد دمکرات اجازه پاسخ خواهد داد چیز دیگریست