هفته گذشته ویدئویی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد روز شنبه ۲۵ خرداد اهالی یک روستا در سوادکوه در استان مازندران توله خرس قهوهای دو سالهای را به طرز آزاردهنده و دلخراشی میکشند.
این حادثه با واکنشهای زیادی از سوی کاربران شبکههای اجتماعی و فعالان محیط زیست روبرو شد. بر اساس گزارشها این توله خرس ماده از ارتفاع زیادی در کوه به سمت جاده به پایین پرت میشود و در حالی که به دلیل سقوط دچار شوک شده و گیج بود چند نفر از اهالی روستا بجای کمک برای بازگرداندن وی به زیستگاهاش با سنگ و چوب به جانش میافتند.
با تماس تلفنی چند رهگذر به سازمان حفاظت محیط زیست در نهایت این توله خرس نیمهجان به این سازمان منتقل شد اما ساعاتی بعد جان باخت.
همچنین شبنم فتاحی زنی از اهالی سوادکوه که بطور اتفاقی از آن مسیر عبور میکرده تلاش کرده بود جلوی ضاربان را بگیرد. شبنم فتاحی با فیلم گرفتن از سنگپرانی آنها به سوی خرس و انتشار آن در شبکههای مجازی علاوه بر به میدان آوردن دوستداران محیط زیست و مسئولان، موجب پیگیری موضوع و بازداشت ضاربان شد. سازمان حفاظت محیط زیست نیز از او قدردانی کرده است.
در این میان واکنش رسول محمدی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان سوادکوه به این موضوع قابل تأکید است. او گفته پرونده قضایی برای ضاربان این توله خرس در دادسرای عمومی و انقلاب این شهرستان تشکیل شده و با پیگیری عوامل انتظامی یکی از متهمین شناسایی و دستگیر شد. دادستان سوادکوه گفته است که ضاربان مجازات خواهند شد.
هرچند تا اینجا اقدامات صورت گرفته از سوی دادستانی سوادکوه و همراهی او با سازمان حفاظت محیط زیست کاملا طبیعی به نظر میرسد اما همزمان در پایتخت، علی القاصیمهر دادستان کل کشور همراه داشتن سگ در معابر عمومی، مناطق مسکونی و حتی در خانههای مردم را پدیدهای «ضداخلاقی» خوانده و گفته با آن «برخورد» میشود.
در همین روز اما سخنگوی دادستانی قم از دستور این نهاد برای برخورد با زنان بدحجاب و سگگردانی خبر داد. در دستور دادستانی قم، سگگردانی یکی از رفتارهایی که «موجب جریحهدار شدن عفت عمومی در سطح جامعه میشود» ارزیابی شده که با آن «مقابله جدی» خواهد شد.
اتفاقاتی که همگی به فاصله یکی دو روز در هفته گذشته رخ داده، موضوع حیوانآزاری و اساساً نگاه حکومت و جامعه به حقوق حیوانات را برجسته و این پرسش را ایجاد میکند که حلقهی گمشده در پدیدهی حیوانآزاری کجاست؟
جامعه ایران همانطور که افرادی مانند ضاربان توله خرس دو ساله را در خود جای داده، از افرادی نیز تشکیل شده که آگاهانه سرپرستی حیوانات خانگی چون سگ و گربههای ولگرد را به عهده گرفته و یا برای حمایت از آنان هزینههای مادی و معنوی زیادی را به جان میخرند؛ از جمله راهاندازی پناهگاه سگها و گربههای ولگرد و یا پرداخت «نذر» و «صدقه» جهت درست کردن غذا برای حیوانات ولگرد و همکاری داوطلبانه با پناهگاههای حیوانات و همچنین تلاش برای حفظ حیات وحش در ایران که با خطر نابودی روبروست.
خشم و کینه بجای مهر و حمایت!
در چنین شرایطی چرا این روحیه حمایتگر در میان جامعه توسعه نیافته و خشم و کینه برخی افراد در مواجهه با حیوانات، دلخراشترین اشکال حیوانآزاری را رقم میزند؟
برخی معتقدند جامعه برای هر کنش و واکنش و رفتاری در حوزه اجتماعی، از جمله رفتار با محیط زیست و حیوانات، نیازمند آموزش است و مسئولیت این آموزش بر عهده نهاد دولت است.
در واقع حکومتها و دولتها هستند که باید این آموزش را نه تنها در دوران مدرسه و به کودکان بلکه از راههای متنوع دیگر به همه قشرهای جامعه آموزش دهد. در این میان برنامههای تلویزیونی را شاید بتوان مهمترین و اثرگذارترین راه برای آموزش همگانی دانست.
با این وجود صدا و سیمای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ گامی برای ترویج فرهنگ حیواندوستی و منع حیوانآزاری بر نمیدارد بلکه برای کارکنان و بازیگرانی که با این نهاد کار میکنند در این زمینه بسیار سختگیری میکند!
برای نمونه شهره سلطانی، امین حیایی و محمدرضا گلزار از جمله بازیگرانی هستند که گفته میشود به دلیل انتشار عکسهایی با سگهایشان در شبکههای اجتماعی، زیر فشار قرار گرفته و در آستانه ممنوع شدن تصویرهایشان قرار دارند.
اما ممیزی درباره تصویر سگ تنها به برنامههای تلویزیونی و هنرپیشگان خلاصه نمیشود؛ وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی نیز به عنوان یکی دیگر از مراکز به اصطلاح فرهنگساز به شدت با سگها مشکل دارد بطوری که انتشار تصاویر کودکان همبازیِ با سگ یا حضور سگ در کنار خانواده در کتابهای کودکان سانسور میشود.
در چنین شرایطی است که انجیاوها و مراکز مردمنهاد نیز برای ارائه آموزش به مردم درباره منع خشونت علیه حیوانات با دشواریهای فراوانی روبرو شده و مراکز و نهادهای مختلف حکومتی سد راه آنها میشوند. این موضوع موجب شده کمبود اطلاعات در زمینهی حقوق حیوانات و رفتار مناسب با آنها در حدی گسترده باشد که گاهی صاحبان حیوانات خانگی نیز نه به عمد بلکه از روی ناآگاهی موجب آزار روحی و حتی جسمی حیواناتی میشوند که از آنها نگهداری میکنند.
درد فقط عدم آموزش نیست!
در کنار مقاومت شدید حکومت برای آموزش همگانی درباره حقوق حیوانات، خلاءهای قانونی نیز موجب شده دست افراد نادان و بزهکار و حیوانآزار برای اقدامات خود و انتشار تصاویرشان در فضای مجازی باز باشد.
فعالان حقوق حیوانات در ایران سالهاست برای تصویب و اجرای قانون «منع حیوانآزاری» که از سال ۱۳۹۱ تدوین لایحهی آن آغاز شده در تلاش هستند.
آنها بارها با برگزاری تجمع و صدور بیانیه و مصاحبه با رسانههای مختلف نسبت به نبود قوانین الزامآور اعتراض کردهاند و خواستار تدوین قوانین کارآمد جهت حمایت از حقوق حیوانات شدهاند.
در نهایت پس از ۷ سال، سرانجام در اردیبهشتماه ۹۸ اعلام شد که این لایحه به مرحله نهایی رسیده و پس از گذشت مراحل تصویب در دولت، به مجلس شورای اسلامی ارائه شد.
البته از پیش چند ماده قانونی مرتبط با حمایت از حیوانات در قانون مجازات اسلامی وجود دارد که حتا در مورد حقوق حیوانات نیز با تبعیض همراه است! برای نمونه ماده ۶۷۹ و ۶۸۰ قانون مجازات اسلامی برای کشتن یا ناقص ساختن و مسموم کردن حیوانات حلال گوشت یا حیواناتی که شکار آنها ممنوع است و همچنین شکار یا صید حیوانات و جانوران وحشی حفاظتشده اشاره کرده و مجازات افراد مجرم را پرداخت جریمه نقدی تا سقف ۱۸ میلیون ریال و یا سه سال زندان در نظر گرفته است.
با این وجود فعالان حمایت از حیوانات یکی از مهمترین مشکلات در این زمینه را اذیت و آزار حیوانات ولگرد یا حیواناتی میدانند که شرع گوشت آنها را حلال نمیداند و یا جزو گونههای حفاظت شده نیستند.
حمید ظهرابی معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست اوایل اردیبهشتماه گفته بود که بر اساس لایحه «منع حیوانآزاری» باید مواردی چون حیوانآزاری، فشار آوردن به حیوانات، جنگ انداختن میان آنها، بهرهکشی و گرسنه نگه داشتن حیوانات به ماده ۶۷۹ قانون مجازات اسلامی اضافه شود.
با اینهمه مشخص نیست این لایحه قرار است حالا چند سال در پیچ و خم راهروهای مجلس نیز بماند و اساساً در دوران جمهوری اسلامی تصویب و اجرایی خواهد شد یا نه! اما باید تأکید کرد که قانون بدون آموزش همگانی نمیتواند راهگشا باشد و ایجاد فرهنگ حمایتگر نسبت به حیوانات و عدم آزار آنها نیازمند برنامهریزی علمی و عملی و عزم و ارادهی جدی برای پیشبرد آن است.
گفتنی است که روانشناسان حیوانآزاری را نوعی اختلال روانی ارزیابی میکنند؛ اختلالی که در چرخه معیوبی از فشار و خشونت حاکم بر جامعه شدت پیدا میکند. روانشناسان معتقدند خشونت کودک نسبت به اشیاء، اسباببازی و حتی حیواناتی که توان دفاع از خود را ندارند، واکنش و محصول رفتار و خشم و قدرتنمایی والدین یا مربیان کودک با خود وی است که از سوی کودک به اشیاء و حیوانات ضعیفتر انتقال پیدا میکند. در سطح جامعه نیز اعمال خشونت و آزار علیه حیوانات درواقع تخلیهی خشم و عصبیتی است که از قدرت حاکم و یا افراد قویتر و گروههای فشار به فرد آزاردهنده تحمیل شده است. این حقیقت، یعنی بازتولید خشونت علیه انسان و حیوان در یک چرخهی معیوب که قادر به ایجاد فرهنگ مهر و همزیستی بین عناصر خود نیست.
در این میان، حامیان حقوق حیوانات تلاش دارند نظر جامعه را هر چه بیشتر به ضرورت حمایت از حیوانات و همزیستی با آنها جلب کنند. بیستم شهریورماه ۱۳۹۰ پس از آنکه فیلمی از کشته شدن زجرآور یک خرس مادر به همراه دو تولهاش توسط شکارچیان در سمیرم استان چهارمحال و بختیاری منتشر شد، فعالان حقوق حیوانات این روز را به عنوان روز «مبارزه با خشونت علیه حیوانات» نامگذاری کردند. ۲۶ دیماه روز ملی حمایت از حیوانات و نهم شهریور نیز روز ملی یوزپلنگ ایرانی است. در حالی که سه روز در تقویم رسمی ایران برای توجه به حقوق حیوانات و علیه حیوانآزاری در نظر گرفته شده اما با توجه به رویکرد حکومت، همچنان مسیر رسیدن به نقطه قابل قبول در فرهنگ حیواندوستی طولانی به نظر میرسد.
روشنک آسترکی
من بارها با صحنه های فجیعی از حیوانات آزار دیده روبرو شده ام. متاسفانه بسیاری از انسانها به ویژه هم میهنان ما طوری رفتار می کنند که گویی حق زندگی تنها متعلق به آدم دوپاست و سایر موجودات حقی ندارند. آزار حیوانات به اعمالی چون سنگ زدن به سگها و توله خرس ها محدود نمی شود. کشتار گوسفندان و دامها ولو برای تغذیه یک جنایت است. ما حق نداریم حیوانات را ذبح کنیم. استثمار حیواناتی چون الاغ و قاطر و بارکشی بیرحمانه از آنها و ضرب و شتم این حیوانات نجیب نمونه بارز سنگدلی است که باید با آن مبارزه کرد. الاغ و گوسفند و انسان حق زندگی برابر دارند.
با درود خدمت خانم روشنک و از نوشتار نسبتا کارشناسی شده در امر آزار حیوانات ، ولی سئوال اینجاست که چند در صد جامعه ایرانی اصولا طرفدار حمایت و عدم حیوان آزاری میباشد ؟! باور بفرمائید این نوع توحش هیچ ربطی به نوع حکومت و حاکمان جنایتکارش ندارد ! چرا واقعیت را قبول نمی کنیم که برای اکثریت جامعه ایرانی صحبت کردن در امور حقوق حیوانات یک امر لوکس محسوب میشود ! حتی در رژیم گذشته هم همیشه شاهد این توحش نسبت به حیوانات بودیم ، روی سگ زنده ولگردی بارها در شهرها نفت می ریختند و کبریت میکشیدند و با ولع و خنده به تماشا ..عیب از خود مردم است و ربطی به حکومتها ندارد .
ترویج خشونت (سنگ سار قصاص شلاق واعدام در خیابان و پرت کردن از بلندى با گفتن یا زهـرا وووووو ) مجازاتهـاى اسلامى
ترویج خشونت با حیوانات هـم بدنبال دارد مثلا نجس بودن سگ در اسلام و یا خوک ووووووو
اسلام مروج خشونت که با دمکراسى و حقوق بشر و حقوق حیوانات ساز گار نیست ??