کتاب «نفت من کجاست؟ فساد در صنعت نفت و گاز ایران» از خسرو سمنانی که در اردیبهشت ۱۳۹۸ منتشر شده است، در چندین شماره در کیهان لندن منتشر میشود.
[بخش یک] [بخش دو] [بخش سه] [بخش چهار] [بخش پنج] [بخش شش] [بخش هفت] [بخش هشت]
سالها است که نظریههایی چون استبداد نفتی و شیوه تولید آسیایی به عنوان نظریههایی برای بررسی فساد افسارگسیخته ناشی از روی کار آمدن دولتهای غیردموکراتیک، مسٔولیت گریز، و غیرپاسخگو با میل شدید به جهت گیریهای تیرانی و الیگارشیک در ایران به کار برده میشود.
این نظریهها میتواند تبیین کننده چرایی و چگونگی رسیدن جامعه ملی ما ایرانیان به وضعیت بحرانی حاضر باشد. وضعیتی که در آن با تکیه بر تئوریهایی چون «نظریه ولایت فقیه» و یا حتی «نظریه فره ایزدی» نوعی قداست معنادار و تعریف شده ی مبتنی بر ایستارهای احساسی و عاطفی ناشی از قدسی کردن سیاست برساخته شده است؛ و در پرتو آن زمینِ زندگی مردم آلوده، و زمانه زیست آنها در بستر دیکتاتوریهای فردی و ساختارهای فاسدِ سیاسی ناشی از آنها برساخته شدهاند.
اکنون ایران در جایی از تاریخ ایستاده است که گذرگاه تصمیم بزرگ برای احیای تمدن نوین ایرانی در قرن بیست ویکم میلادی است. تمام نشانهها از تحولات بزرگ در لایههای گوناگون زندگی بشر نشان دارد. جهان در حال عبور از عصر انقلاب دیجیتالی به انقلاب ناشی از گسترش هوش مصنوعی است. مرزها کمرنگ شدهاند. ملتها در سایه رشد و توسعه جامعه شبکه یی با بهره وری از امکان گسترده ی نقل و انتقال آزاد اطلاعات، در برابر دولتهای فاسد از ایران تا هنگ کنگ و از هنگ کنگ تا کلمبیا صف آرایی کردهاند. زیست بوم آدمیدر حال دگرگونی است. میل به از زمین کنده شدن و به کرات دیگر آسمانی رفتن شدت یافته است؛ و….
انقلاب بهمن ۵۷ در ایران با همه ی فراز و نشیبها و تمامیپیامدهای تاریک قرون وسطایی که بر ایران تحمیل کرد مقدمه ای ضروری برای یک رنسانس عظیم در شرق است. امروز ایران با چهار دهه قبل متفاوت است. حکومت روحانیانِ مدعی عدالت الهی و رساندن مردم به بهشت الهی در زندگی سالم و پررفاه دنیوی را تجربه کرده است. رنجها کشیده است. نخبگانی در سایه پرورش داده است. با دموکراسی بیش از پیش آشنا شده است. به پیچ و خمهای عبور از دیکتاتوری و استبداد آگاهی یافته است. نسل جدیدی از نوجوانان و جوانان آزادیخواه را در درون جامعه ایران داراست. اینها همه میتواند منبعی برای اداره شایسته تر ایران در پهن دشت بایستههای آینده برای ایران فردا باشد.
نفت این پربهاترین منبع ایرانیان، در دامان دزد سالاران – کلیپتوکراسی ایرانی – به یغما رفته است. اما، با وجود آن که دیگر نفت به عنوان یک کالای استراتژیک شناخته نمیشود، میتوان از آن به عنوان منبعی برای توسعه ملی در یک نظام دموکراتیک بهره برد. این خود یک فرصت است که بتوانیم نفت را نه به عنوان عاملی برای استبداد نفتی که برای توسعه ملی ایران و ایرانیان به کار برند.
تاراج نفت و منابع ملی ایران در حکومت دزدسالار حاضر در ایران در مسیر تحمیق سیاسی جامعه ملی با دوگانه ی اصلاح طلب و اصولگرا در بافت نظام دینی با وعدههای الهی، صورت پذیرفت. منازعه قدرت در ایران به سال ۸۸ این دوگانه را در درون ایران سوزاند و پیامدهای آن به واسطه دیکتاتوری شخصی ولایت فقیه در سالهای ۸۶ و ۸۸ به قیام تهیدستان فرودست انجامید.
قیامیکه هم اکنون بارقههای امید برای آزادی ایران را فراهم ساخته است و جهت گیریهای جامعه بزرگ ایرانیان را به سوی رویکرد جدیدی از همگرایی در حول ایجاد ایران جدیدی برای فردا حول یک نظام دموکراتیک سکیولار و آزاد رهنمون میسازد کتاب حاضر در آخرین فصل خود به جمع بندی نتایج حاصل از این تلاش همت نهاده است و تلاش دارد تا با بررسی ابعاد گوناگون این مهم لزومِ برپایی «جنبش اتحاد ملی بر علیه فساد سیستماتیک حکومتی در ایران» را مورد توجه قرار دهد.
[بخش یک] [بخش دو] [بخش سه] [بخش چهار] [بخش پنج] [بخش شش] [بخش هفت] [بخش هشت]