سیامک نادری – «سیمای آزادی» تلویزیون مجاهدین خلق تحت عنوان مقاله تحقیقی «دکتر امید ساعدی» با حمله به رضا پهلوی، با صراحت تمام تبلیغ می‌کند که مجاهدین ادامه حاکمیّت «خامنه‌ای» را به «رضا پهلوی» ترجیح میدهند!
مجاهدین خلق نه تنها این مقاله را در وبسایت «ایران افشاگر» از وبسایت‌های اصلی خود انتشار داده‌اند، بلکه با ارائه یک برنامه ویژه تبلیغی و ویدئویی، خاستگاه خود با این مقاله دنبال را کرده و به تبلیغ علیه رضا پهلوی پرداخته و آن را در یوتیوب نیز به نمایش گذاشته است.
ورای همه موضع‌گیری‌ها و ضدیت‌های شناخته شده پیشین، از جمله مقاله نگارنده «تهاجم مریم رجوی به رضا پهلوی به عنوان «تهدید اصلی بشریت» و «عامل وزارت اطلاعات و خامنه‌ای» و چاپ عکس رضا پهلوی با استفاده از فتوشاپ در حالی که انگشت ایشان داخل بینی قرار دارد، خارج از عرف، ادب و نزاکت سیاسی و نشان از نوعی لمپنیسم در فرهنگ و ادب بوده و ضدیّت بیمارگونه در روابط سیاسی، نمایی از یک «فساد روحی » را به نمایش می‌گذارد. مقوله «نقد»، توانایی، قدرت تحلیل، بررسی و استحکام خودش را میخواهد، و خواه ناخواه نیازمند جسارت و برنایی یک اندیشه. چنانکه «اخلاق ارتباطی و تحمل‌گرایی» نیازمند اصالت و صداقت در اندیشه و عمل است.
ارجحیت خامنه‌ای و ادامه حاکمیّت ولایت فقیه بر آقای رضا پهلوی، اتخاذ و اقدام چنین موضعی در شرایط حاد کنونی و پس از قیام‌های ۹۶ و آبان ۹۸ بسا پرسش‌برانگیز است. این در حالیست که رجوی در قیام ۸۸ طی پیامی به رضا پهلوی گفته بود: «به دیگران هم در این آزمایش تاریخی خوشآمد می‌گوییم. می‌گوییم که اگر راست می‌گویند، گریبان مجاهدین را رها نموده، یقه ملا را بچسبند. این را هم اول به خودمان می‌گوییم»!
از آنجا که نگارنده به مدّت ۳۶ سال حضور در تشکیلات مجاهدین خلق و از قضا به مدت سه سال در بخش «سیمای مقاومت» فعالیت داشتم لازم است با ارائه اسناد و مدارک از مواضع مسعود رجوی در طی این سالیان نسبت به خمینی، شاه (محمدرضا پهلوی) و رضا پهلوی، همچنین تغییر، دگردیسی و تناقضات مواضع دوگانه در شرایط متفاوت سیاسی (پیش و پس از قیام ۸۸) در رویکرد با «رضا پهلوی» را در مقابل دید مردم و افکار عمومی‌قرار دهم.
وبسایت «ایران افشاگر» مقاله «دکتر امید ساعدی» را به صورت خلاصه و تیتروار چنین برجسته کرده است: «نگاهی به موقعیت حقوقی رضا پهلی- مقاله تحقیقی دکتر امید ساعدی». قسمتی از «مقاله تحقیقی دکتر امید ساعدی وکیل دادگستری و عضو کانون وکلای پاریس» چنین است:
«- غیرممکن است که مردم ایران دوباره بخواهند یک نظام پادشاهی را در ایران برقرار کنند. چنین چیزی محال است محال!
– اساساً وجود یک شخص یا مقام غیرمنتخب، غیرپاسخگو در برابر پارلمان مردم و الی ابد در رأس یک نظام که قرار است دمکراتیک باشد، نه معقول است و نه لازم.
– به عنوان یک غربی با تربیت خجالت می‌کشد که در این دنیای پیشرفته آزاد، در قرن ۲۱ و ۴۲ سال پس از پایان نظام پادشاهی، «علناً» و بدون رودربایستی خواستار احیاء و بازگشت چنین نظامی بشود و لذا ترجیح میدهد کماکان با حفظ این هویت دوگانه پراگماتیسمی، سخت و دردآور، میان دو صندلی پادشاهی/ جمهوری بنشیند و چشم‌انتظار روزهای بهتر بماند.
– رضا پهلوی عملاً و آنچنان تبدیل‌شده به فاکتور انشقاق که حتی جمهوری اسلامی و شخص دیکتاتور علی خامنه‌ای هم آگاهانه و برای منزوی و منفعل کردن اپوزیسیون و جلوگیری از هرگونه همگرایی و ائتلاف در میان آنها در کنار سیاست همیشگی منفور نشان دادن مجاهدین خلق به استفاده از کارت پهلوی به عنوان «آنتی‌بادی» و عامل تفرقه و جدایی روی آورده است.
– رضا پهلوی عملاً تبدیل به ابزاری شده که نفع آن به تداوم جمهوری اسلامی می‌رسد با سوء استفاده از رضا پهلوی رژیم جمهوری اسلامی عملاً مانع بهم پیوستن نیروها و به وجود آمدن یک ائتلاف دموکراتیک برانداز می‌شود.
-رژیم جمهوری آخوندی با علم کردن و پر رنگ کردن کاذب نقش خانواده پهلوی در مقاطع خاص و حساس و تبدیل آن به ایربگ و سوپاپ اطمینان خطر را کانالیزه کرده و با انتساب و هدایت جریان و انرژی برانداز به پهلوی‌ها جذابیت عمومی و فراگیر این حرکت‌های خطرساز را از بین میبرد و عملاً به تخلیه آرام و کنترل‌شده آنها می‌پردازد.
-رضا پهلوی برای آینده خیلی روی سپاه حساب می‌کند و نگاه سمپاتیک ویژه‌ای به آنها دارد: در کشته شدن قاسم سلیمانی بزرگ تروریست جمهوری اسلامی سکوت می‌کند زیرا به‌عنوان پادشاه رؤیاهایش، به نیروی قشون و عسکر احتیاج دارد؛ در جریان ساقط کردن هواپیمای مسافربری اوکراین توسط دو موشک سپاه پاسداران نیز، علیه خامنه‌ای موضعگیری می‌کند و در مورد سپاه پاسداران به عنوان عامل و مباشر این جنایت نابخشودنی سکوت می‌کند.»
مجاهدین خلق در حالی سخن از فرد« غیرمنتخب، غیرپاسخگو » می‌گویند که مهدی ابریشم چی در سال ۶۴ گفته بود که رجوی تنها به خدا پاسخگو است و از جمله «رهبری (رجوی) مطلقاً هیچ تَعَیُنی به سمت پائین را نمی‌تواند بپذیرد… او، ایدئولوژیکمان، مسئولی جز خدا ندارد» (نشریه مجاهد- شماره ۲۵۵ – صفحه ۲۳ ازسخنرانی مهدی ابریشمچی).
ترجیح دادن خامنه‌ای و پیشینه به کار گرفتن کُد: البته خمینی!
در چهار دهه گذشته مسعود رجوی در مبارزه با « اضداد مجاهدین» (نیروها ی اپوزیسیون و مخالفان رجوی)، همواره آنها را به مزدوری رژیم خمینی، خامنه‌ای و جمهوری اسلامی متهم می‌ساخت و مدعی بود: «اگر از اضداد مجاهدین سوال کنند که: میان «مجاهدین خلق» و «خمینی» کدام را انتخاب می‌کنید، می‌گویند: البته خمینی!
اینک در پنجمین دهه از نکبت ۵۷، این مسعود و مریم رجوی هستند که در یک واگشت در انتخاب میان «خامنه‌ای و حکومت ولایت فقیه» و «رضا پهلوی» می‌گویند: البته خامنه‌ای!
بدین شکل مجاهدین خلق رو در روی بخشی از مردم ایران که در « قیام‌های دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ و…»، اینک در صف بقاء خامنه‌ای و نظام قرار گرفته‌اند، مستقل از اینکه خاستگاه مردم از شعارهای «رضاشاه روحت شاد» (ضدیت با حاکمیّت جمهوری اسلامی) تفسیر شود و از جمله شعار‌هایی که خود گویای حقایقی خارج از تفسیر و تعبیر بر اساس منافع حزبی، سازمانی و گروهی است از جمله شعارهای: «ای شاه ایران برگرد به ایران»، «رضاشاه معذرت معذرت»، «شاهنشاه روحت شاد»، «رضا، رضا پهلوی»، «ولیعهد کجایی به داد ما بیایی»، «ایران که شاه نداره، حساب کتاب نداره» را نام برد که به قول بسیاری از تحلیلگران، از جمله رابرت اسپنسر نویسنده منتقد اسلام: «معترضانی که شعار رضاشاه روحت شاد را سر میدهند، تأکید میکنند که حکومت جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند.» به همین سبب موضعگیری مجاهدین خلق نه تنها یک موضع جدا از مردم، بلکه نمایانگر دگردیسی تمام‌عیار مجاهدین خلق و تفرقه‌افکنی و سمت‌گیری غلط در شرایط حاد و سرفصل کنونی است.
مقایسه رژیم شاه و خمینی از زبان آقای منتظری
سخنان آقای منتظری ولیعهد و جانشین خمینی در دیدار با هیئت مرگ در قتل عام ۶۷ که نگارنده نیز از بازماندگان آن قتل عام در گوهردشت می‌باشم، خود گویای حقایق بسیاری است:
«بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم می‌کند به دست شما انجام شده و [نام] شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می‌نویسند این، بی رودربایستی… می‌خواهم ۵۰ سال دیگر برای آقای خمینی قضاوت نکنند و بگویند آقای خمینی یک چهره خونریز، سفاک و فتاک بود… چقدر شاه اعدام کرد؟ اعدام‌های خودمان را با اعدام‌های آنها حساب [مقایسه] بکنیم… اینقدر که ما داریم می‌کشیم، شاه ده تاشم نکشت… اینقدر گفتین جمهوری اسلامی و اینا، اینهمه گفتین شاه و رضاخان اعدام کرد. چقدر شاه اعدام کرد؟ بیاییم اعدامای خودمونا با اونا حساب بکنیم… اینقدر که ما داریم می‌کشیم، شاه ده تاشم نکشت.»
مسعود رجوی نه تنها سخنان منتظری را شنیده، بلکه به کرّات با استناد بدان، در مقایسه خمینی با رژیم شاه مورد سنجش قرار داده است. حتی فراتر از این بارها گفته است که رژیم خمینی قابل مقایسه با رژیم شاه نبوده و خمینی و خامنه‌ای صد برابر بدتر از شاه بودند. با این اوصاف این سوال و تناقض بزرگ پیش روی آنها قرار دارد که: پس چگونه خامنه‌ای را به رضا پهلوی ترجیح میدهند؟ در حالی که مردم شعار میدهند «خامنه‌ای قاتله، ولایت‌اش باطله»، « ننگ ما، ننگ ما، رهبر الدنگ ما» آیا مرجح است یک رهبر الدنگ و قاتل و دیکتاتور زیب «سیمای آزادی»شان گردد؟
مواضع دوگانه مسعود رجوی نسبت به رضا پهلوی
پیشکش کردن رهبری به رضا پهلوی در قیام۸۸
چنانکه رجوی در « بیانیه ملی ایرانیان» در سال ۱۳۷۷ هرگونه مراوده، مذاکره و نامه‌نگاری به عناصر رژیم را خط قرمز اعلام کرده بود:
«… مخدوش کردن مرزبندی با رژیم یا مشروعیت بخشیدن به یکی از جناح‌های درونی آن را خیانت به مصالح ملت می‌دانیم… دفاع از این رژیم و هر یک از جناح‌های آن و برقرار کردن رابطه با آنها، پایمال کردن خون شهیدان و دشمنی با آزادی و حاکمیت مردم ایران است. طرد کامل رژیم ولایت‌فقیه، مرز متمایز و خط قرمز پیکار آزادی به شمار می‌رود. عبور از این خط قرمز که حصار حیاتی و مرزبندی ملی ایرانیان در برابر حاکمیت آخوندی است، هر فرد یا جریان سیاسی را، هرچند سابقه یا داعیه مخالفت با رژیم داشته باشد، از جرگهٌ مخالفان رژیم خارج و به ورطهٌ خیانت می‌کشاند.»
اما در قیام ۸۸ این رجوی بود که به «ریاست و اعضای مجلس خبرگان رهبری» با ادای سلام و ادب و نزاکت تمام «اندرز و پیشنهاد» و به «خامنه‌ای و رفسنجانی» نامه ارسال کرده و در معرفی خود از صفت« حقیر» به کار برده و می‌نویسد «۱- خامنه‌ای باید راه ریاست جمهوری رفسنجانی را هموار کند و به تقسیم قدرت با او تن بدهد. ۲- رفسنجانی باید پیرانه‌سر ترس را کمی کنار بگذارد و بلادرنگ برای انتخابات ریاست جمهوری رژیم ثبت نام کند. این تعارف که من بدون موافقت ایشان وارد عرصه نخواهم شد در محذور گذاشتن مضاعف خامنه‌ای است و باید از آن دست بکشد. ۴-… این تنها راه برای خامنه‌ای است. اگر خامنه‌ای این ظرفیت و توان را ندارد به خودش و ساختار رژیم ولایت فقیه مربوط می‌شود که جز در انقباض دائمی بر سر پا نیست. این علامت سقوط محتوم است»!
عجیب آنکه در قیام ۸۸ همزمان با این دو نامه، برخلاف مواضع پیشین یکباره «رضا پهلوی» را مورد خطاب قرار داده و «رهبری مبارزه و مردم» را به او پیشکش می‌کند و می‌گوید من کناری می‌روم!
در تعریف «سیاست» از نظر مسعود رجوی که بسیار گویاست و چنانکه ویدئو آن در اینترنت موجود است چنین آمده است: «سیاست بازار خرمردرندیه، بازار حرومزادگیه، بازار دوز و کلکه، بازار حقه است.»
این در حالی بود که در کشاکش قیام ۸۸ رجوی در نشست‌های درونی و پشت صحنه در حضور بیش از ۳۰۰۰ اعضا که شاهدین هستند می‌گفت: «دیگی که برای من نجوشد، بگذار سر سگ در آن بجوشد!»
حقیقت چیست؟
بهترین واقعیّت جهت ملاک و سنجش، مواضع و سخنان خود رجوی طی این سالیان و در نشست‌های عمومی با اعضا است. او پیش از قیام ۸۸ بارها رضا پهلوی را «نیم‌پهلوی» و با لحن تمسخر با کسر ب «بِچه شاه» یا «توله شاه» نام میبرد و یا حتی او را « کُره خر» خطاب می‌کرد… همین اشارات کافیست تا مخاطب اصلی پیام به رضا پهلوی و سپردن رهبری به او (آمریکا) فهمیده شود زیرا رجوی در قرارگاه‌های مجاهدین توسط آمریکا در عراق، بمباران، محاصره و خلع سلاح و تحت نظارت بوده و همچنین در لیست گروه‌های تروریستی آمریکا قرار داشت.
قوی‌ترین پاسخ به ترجیح «خامنه‌ای» به «رضا پهلوی»
قوی‌ترین پاسخ اما سخنان رجوی در قیام ۸۸ خطاب به رضا پهلوی و میرحسین موسوی است زیرا در تنگنای قیام ۸۸ از صحنه مبارزه و مردم عقب افتاده بود و رجوی برخلاف تحلیل سالیان گذشته که عنوان می‌کرد: «دیگر امکان به وجود آمدن تظاهرات چندهزار نفری یا چند ده هزار نفری و میلیونی در ایران وجود ندارد و تنها راه سرنگونی از طریق ارتش آزادیبخش است.» این سندی است از مواضع دوگانه و متناقض و یک باو دو هوا، و همان ضرب‌المثل است که به نوعی دیگر بروز و ظهور می‌یابد، یعنی: «دیگی که برای رجوی نجوشد، بهتر است که همچنان در دست خامنه‌ای بماند و نه رضا پهلوی!»
عجیب آنکه مریم رجوی در گردهمایی سالانه مجاهدین خلق در ۲۰۱۸ گفته بود: «ما رقیب کسی نیستیم…» (گردهمایی سازمان مجاهدین خلق روز شنبه، نهم تیر (۳۰ ژوئن)، با سخنرانی مریم رجوی در پاریس برگزار شد).
از طرفی دیگر مریم رجوی دیگران (رضا پهلوی) را نیز به اتکا به حمایت خارجی متهم می‌سازد، در حالی که مجاهدین خلق تحت حمایت مالی صدام بوده و حتا در عملیات روی پشتیبانی هوایی و زمینی (توپخانه و مهندسی و…) عراق متکی بودند. و حتا مسعود رجوی در سال ۱۳۸۶ طرح عملیات سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در همکاری مشترک با آمریکا و پنتاگون را توسط مهدی براعی (احمد واقف) به ژنرال پترائوس داده بود.
داده‌های فوق نشان از حقایق دیگریست که پس از دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ و عقب‌افتادگی مجاهدین از صحنه و کف خیابان‌ها در ایران را نمایان می‌سازد. اتخاذ چنین موضعی توسط مجاهدین خلق در شرایط کنونی بسا پرسش‌برانگیز و خواه ناخواه پرسش‌های بیشتری پیش روی ما قرار میدهد.
طیف جبهه مردم چیست و کیست؟، اعتبار مشروعیت و حقّانیت ایستادن در کنار خامنه‌ای علیه رضا پهلوی ولو «بطور غیرمستقیم»، برخورد اصولی و در نظر گرفتن دمکراسی، تنوع آراء و رنگین کمان مردم ایران، و با توجه به شعارهای مردم ولو با هر خاستگاهی، و مهمتر: اصالت و اولویّت مبارزه با دشمن اصلی است، یا تمایلات حزبی، سازمانی، گروهی و یا منطقه‌ای، قومی و اتنیکی؟ این مواضع و پاسخ به این پرسش‌ها پیش روی هر فرد، جریان، حزب و سازمانی قرار دارد.
با ارائه اسناد مواضع مسعود رجوی در قبال رضا پهلوی در قیام ۸۸، همراه با حقایق و مواضع و سخنان پشت صحنه وی در عراق و اشرف (قرار گاه مجاهدین خلق) از قضا بهترین و قوی‌ترین پاسخ به «ترجیح خامنه‌ای به رضا پهلوی» است و خواندن آن ضرورت شناخت حقایق پاسخ به رجوی از زبان رجوی است:
رجوی در سال ۸۸ ضمن تعریف و تمجید از رضا پهلوی می‌گفت: سوابق پدرش را به پای پسر (رضا پهلوی) نمی‌گذاشت، رهبری مبارزه را پیشکش می‌کرد، از حمایت رضا پهلوی و محکوم کردن کشتار در اشرف سخن می‌گفت و اینکه «از برخی مواضع و تعابیر مقاومت ایران (رجوی) مانند راه حل سوم بدون ذکر منبع و مرجع… نه فقط بدم نمی‌آید، بلکه خوشم می‌آید. یک ضرب‌المثل عربی می‌گوید: ببین چه می‌گوید، نبین که می‌گوید… بلکه موجب سپاس و قدردانی می‌دانم. دلم میخواهد که رسماً و علناً هرگونه داعیه سلطنت را هم کنار… و در خدمت و یاری به جبهه مردم ایران، اعلام می‌کردند که خواهان یک جمهوری دموکراتیک و مستقل مبتنی بر جدایی دین از دولت و نفی تام و تمام رژیم ولایت‌فقیه و سرنگونی آن هستند. در اینصورت به راستی چه نام نیکی از خود بجا می‌گذاشت… من به خوبی به‌یاد دارم که روزی خمینی با اهانت به شما (رضا پهلوی) گفت: برو درسَت را بخوان و منظورش این بود که گرد سیاست نچرخید. حرف من معکوس خمینی است. از قضا با اعلام آنچه گفتم، من خواهان حداکثر فعالیت شما علیه رژیم ولایت‌فقیه البته در جاده جمهوری و آزادی و استقلال مردم ایران و خواهان بازگشت شما از جبهه دیکتاتوری سلطنتی به جبهه مردم ایران هستم. در آنصورت اگر مایل باشید، خواهید توانست در انتخابات ریاست جمهوری هم شرکت کنید… چندی بعد از وقایع اشرف و تحصن و اعتصاب هموطنانمان، مطلع شدم آقای رضا پهلوی چندین نوبت، به طرق مختلف ابراز همدردی کرده و در محکوم کردن این کشتار و جنایت، اطلاعیه هم صادر نموده که شایان تشکر است…»!
نویسنده تحت نام « محمد » با تیتر« اصلا گور بابای مسعود رجوی » خواسته است رد گم کند. و یک لگدی هم نثار رجوی
کرده است. نویسنده ناآگاه نیست که سایت های نامبرده شده ایران اینترلینک و انجمن نجات و …متعلق به رژیم و مسعود خدابنده و…به کرات بسیج شده و برعلیه من مقاله نوشتند…و حتی خود مسعود خدابنده نوشته هایی برعلیه من دارد که در سایت خودم و فیسبوک گذاشتم…زیرا نقش آنها در حمایت از رژیم پلید جمهوری اسلام را نشان داده و تآکید کردم که نوشته های آنان بسود رژیم جمهوری اسلامی است و همین باعث کینه توزی آنها شد. اما اینکه چرا رژیم در فرانسه بمب گذاری می کند و دادگاه اسدالله اسدی را مثال می آورد که رژیم ضد آنها است، باید گفت: رژیم حتی فرخزاد را هم تحمل نکرد و حتی دختری بنام مائٔده که کارش رقص بود…، جنگ رژیم با مجاهدین یک جنگ خانوادگی اسلام و برسر خلافت اسلامی است. بدلیل عملیات و ترور ها و بمب گذاریهای و کشته ها … در دهه ۶۰ به طبع رژیم نیز قصد نابودی آنها را دارد. مثال: آیا داعش ضد رژیم است این برای داعش مشروعیت می آورد؟. تفاوتی با ولایت فقیه و رهبری عقیدتی نیست…سیل جداشدگان از مجاهدین در آلبانی برغم همه ممعانعت ها …که حتی همین ماه اخیر دو تن از زنان از تشکیلات آنها فرار کرده اند….فرار معنی زندان و اردوگاه …را می دهد! نشانگر وضعیت توتالیتاریسم حاکم بر این سازمان است. هنگامی که ۳۶ سال در این تشکیلات بودم و بین ۶۰۰ تنی که پس از آلبانی جدا شده اند و تنها ۲-۳ تن روشنگری کرده اند به طبع من بیشترین اطلاعات را در باره مجاهدین دارم و می بایست روشنگری کنم. یکی از موانع روشنگری وجوی همین افرادی مثل « محمد » است که در واقع خود مجاهدین هستند و با همین شیوه اتهام زنی و …که در سیستم رجوی شناخته شده است می خواهند مانع روشنگری جدا شدگان شوند. در واقع این کامنت ها همین منظور را دنبال می کنند. اگر « محمد» می تواند ادعای های خود را ثابت کند می توانیم در یک برنامه علنی حضور یابیم و او نیز با اسم حقیقی به دفاع ا زنظراتش بپردازد…و الا اینگونه بسود مجاهدین و رجوی کامنت گذاری کردن هیچگونه مشروعیتی نداشته و فاقد سندیت و اصالت است. می باید مثل مقاله من باسند و مدرک حرف زد. درضمن بهتر است خود رجوی به صحنه بیاد و براساس همین مزخرفاتی که می بافد من را به دادگاه بکشد. باز هم می گویم آقای رجوی بفرمایید دادگاه !
اصلا گور بابای مسعود رجوی
اما اقای نادری آسمان ریسمان نبافید
سئوال من مشخصه اولا چرا مقالات نوشته های شما اکثریت قریب به اتفاق مورد توجه و سایتهای نزدیک به وزارت اطلاعات هست نگید که اتفاقیه دوما اصلا مجاهدین دیکتاتور اما چیزی که من میبینم اینکه حکومت و دستگاه امنیتی اش تماما بسیج هستن تا ضربه ای به آنها بزنن نمونه اش دستگیری دیپلمات ج ا چرا حکومت حاضره دیپلماتش را برای ضربه زدن به آنها هزینه کنه چرا در عراق موشک میخوردن همانطور که دشمنان درجه یک ج ا مثل اسرائیل و امریکا هم مورد عنایت حملات راکتی هستن اما هیچوقت ندیدم ج ا برای ضربه زدن به شما هزینه کنه نه تنها هزینه نمیکنه که اکثر مقالات شما در سایتهای با بودجه وزارت اطلاعات بازتاب و پوشش داده میشه پس برای شما هزینه هم میشه
اینکه شما از پنجاه تا مقاله چهارتا انتقاد هم به مثلا لاجوردی فلانی کنی بیشتر شبیه به جک هست چون حتی در داخل کشور هم در سطح انتقادات شما به لاجوردی بعضا بالاتر از او انتقاداتی بسا بیشتر از حرفهای شما زده میشه پس لاجرم حرفهای شما موضوعیتی نداره نمیتونه سندی برای اپوزیسیون یا حتی مخالف بودن شما باشه کما اینکه تریتا پارسی هم نمیگه من مامور هستم همچنان میگه من هیچ ارتباطی با دولت ایران ندارم فی سبیل اله دارم لابی میکنم بعضا مثل شما برای رد گم کردن انتقاداتی هم میگنه اما نوک حمله اش همیشه به سمتی است برای انحراف افکار مردم ایران و حقیقت نمیگنه
از همون عکس بالا که زیرنویسش “مریم و مسعود رجوی در میان یگانهای مقاومت” است میشه دید که روابط شبیه روابط گوسفند و کشاورز (یا چوپان) است. و متاسفانه اینها برای ما وعده دموکراسی میدهند.
ایرانیان خیلی بیشتر از اینها رشد کرده اند خوشبختانه.
درود بر اقای پهلوی . اگر بمیدان بیاید میبد . مردم دوستش دارند رجوی مال گذشته است و کسی دوستش ندارد . مردم از اسلام فراری اندمحمد رضا شاه عالی بود نور به روحش ببارد یک مشت چریک عقب مانده بی هویت امدند و همه چیز را خراب کردند افسوس
سا زمان مجاهدین خلق ایران واقعا متحمل بیشترین تلفات جانی وکشته شد،ولی با استراتژی غلط خودشان که هنوز هم ادامه داره مثلا شب وروز از رئیس جمهور منتخب صحبت می کنند که هنوز معلوم نیست این لچک به سر منتخب کیست !!چون مسعود که سالیان دور مرحوم شد .
این که خودش بزرگترین توهین به ملت است انها هنوزنتوانسته درنزد ملت وجهه ای کسب کنند،همانطور که جبهه ملی انهاییکه ازهول حلیم به دیگ افتادند زمانیکه دولت دراختیار یک سیاستمدار برجسته ملی چون بختیاربود که واقعا ریشه وژن سیاسی داشت ، مانند ان البته حیوان نازنینی که وفتی ازروی پل می گذشت وبراب نظرکرد لقمه را دردهان خوددید به طمع نقد خودرا رها کرد تاشاید ان را بدست آرد که وقتی به اونجا رفت چیزی ندید البته عدم اقبال به سایر گروهکهای دیکرمثل حزب خائن توده وبقیه نیزوضع همین گونه است امروزه پذیرفته ترین ومترقی ترین ایده مربوط به شاهزاده رضا پهلوی است که گفته همه باید خودرا به محک رای ملت بگذارند هرکه را یا هر نوع رژیمی را که اکثریت ملت پذیرفتند باید همگان ازاویا سیستم حکومتی مورد نظربه پاس احترام به رای ملت ازاون تمکین کنند که هرکه خارج از این فکرکند نه قابل اطمینان است ونه قابل قبول البته نظریه شاهزاده برای خودش هم احترام مضاعف ایجاد کرده ./
اگر س. م. به دموکراسی اهمیت میدهد چرا هیچ کدام از احزاب و گروه های دیگر را بحساب نمی اورد؟ بجز انها که خیالات خام دارند و چاپلوسی رجوی را میکنند. بر کدام اصول انها دولت تشگیل داده و رئیس جمهور انتخاب کرده اند ؟ مریم رجوی خود یک مترسک بیش نیست. انگار نصب او ، به عنوان یک زن، مردم ایران را به هیجان میاورد. و یا گول ظاهر دوستانه و حماقت اش را کسی میخورد.
کامنت تحت نام« محمد» و ادعای وی را می توان در سایت حقیقت مانا ، میهن تی وی ، پژواک ایران و ایران گلوبال و ایران وایر و رادیو پیام کاناد و رادیو مانی و …راست آزمایی کرد. مقاله «قاسم سلیمانی و لاجوردی، دو جنایتکار و پیشانی جنگی برون و درون مرزی نظام» و صدها نوشته در باره رژیم جمهوری اسلامی و قتل عام ۶۷ کما اینکه از شاهدین دادگاه حمید عباسی جنایتکار در سوئد هستم و…. و گویایی حقایقی هستند که نافی مواضع شناخته شده فوق( کامنت محمد) مبتنی بر اتهام زنی است …توسل به این شیوه ها پیش از اینکه اثر گذار باشد در عصر اینترنت به شاخته شدن هرچه بیشتر این دست اقدامات و ماهیّت توتالیتر سازمان مجاهدین می انجامد….از قضا بارها از رجوی و مریم رجوی دعوت کرده ام که « بفرمایید دادگاه !. تا در یک محکمه و علنی شدن حقایق در رسانه های خارجی بتوان حقایق در مقابل افکار عمومی مورد سنجش قرار دهیم. تمام وحشت مجاهدین خلق و بطور اخص رجوی، انتشار حقایق در رسانه هاست و به همین دلیل ۱۸ سال است که نمی تواند ظاهر شده و مسئولیت اندیشه و عملکرد …خود در عراق و …را بپذیرد….لینک مقاله : «قاسم سلیمانی و لاجوردی، دو جنایتکار و پیشانی جنگی برون و درون مرزی نظام»
http://haghighatemana.com/%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%8C-%D8%AF%D9%88-%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D9%BE/
دست آخر باید به اینگونه استدلال های متکی به فرافکنی( رجوی ،خمینی و خامنه را ترجیح میدهد!، اما من ودیکران را متهم می کند به رژیم جمهوری اسلامی؟) باید گفت: حتی مستقل از این، حتی اگر فرض محال، حرف شما درست باشد، اما موضعگیری علنی شما و ترجیح خامنه ای به رضا پهلوی و…خود گویایی حقایق بسیاری است. به شتر گفتند از کجا می آیی؟ گفت از حمام کوی دوست( خامنه ای)
مسعود رجوی از خود بزرگ بینی شدید رنج میبرد و ا و فقط نوع ” باصطلاح مدرن” ولایتی را میخواهد.
ادامه ولایت وقیح عملا نتیجه این خود خواهی و خود پرستی اوست. هدف او رسیدن به قدرت بوده و او بجای خود هزاران طرفدار سازمان مجاهدین را قربانی این هدف کرده است در عملیات نظامی واهی .
اگر او به اصول دموکراسی پای بند میبود ایران تا بحال از بند ملاها رها شده بود.
صبح تا شب به مجاهدین فحش بدید
اما این بابا از حب رضا پهلوی علیه مجاهدین ننوشته تنها هدفش اینکه سلطنت طلب بندازه به جان دیگر مخالف رژیم
بخشی از جداشدگان مجاهدین بدون شک همکار و همراه وزارت اطلاعات هستن از کیهان لندن تقاضا دارم مقالات این اقا را در سایت ایرانگلوبال سایت اکثریتی توده ای ها مشاهده کنه از بیست مقاله نوزده تاش علیه مجاهدین و تنها یدونه علیه آخوند میباشد اونم برای رد گم کردن مجاهدین به قول نویسنده مقاله محبوبیتی ندارن خب پس چرا باید از بیست تا مقاله نوزده تا علیه آنها بنویسه و یکی علیه آخوند در حالی که اونچه که الان در ایران حاکم و مشکل مردم ایران هست آخونده
امثال اینها قسم میخورم کوچکترین علاقه ای به رضا پهلوی و حتی به ایران هم نداره تنها دردش اینکه مخالف علیه مخالف تحریک کنه بعدم خودش بشینه از دعوا لذت ببره اگه واقعا غیر از اینه چرا مقالات امثال این اقا و شخصی بنام ایرج مصداقی در سایتهای نزدیک به سپاه منتشر چرا فردی مثل خدا بنده در داخل ایرانه و گاها حتی به شبکه خبر ایران دعوت میشه و بعد همان اقا در استودیو بی بی سی کنار ایرج مصداقی به صورت اتفاقی دعوت میشه برای مثال نوشته های دیگر این اقا را در سایت ایرانگلوبال نگاه کنید و فراموش کنید که نویسنده کیه و فکر کنید یه زندانی بیاد در تلویزیون حکومت مثل همین نوشته ها را بگه بخدا قسم میخورم فردا از زندان آزادش میکنن اصلا مشکل حکومت با زندانی سیاسی چیه اینکه چرا علیه رجوی مطلب مینویسی و بخاطر مطلب نوشتن علیه رجوی دستگیر میشن یا به دلیل نوشتن علیه آخوند؟
فریب این افراد نخورید توی توییتر هم کارشون همینه میان به اسم سلطنت طلب به فلانی فحش میدن بنام جمهوریخواه به سلطنت طلب فحش میدن اما همشون سرشون تو یه آخوره از نایاک تا بی بی سی و امثال همینها فقط تقسیم کار دارن هر کدام کاشون کوبیدن بخشی از مخالفانه
اگر منصفانه بگیم کاری که اقای حسن داعی در مورد افشا نایاک و لابی اونها با سند مدرک اونم رسمی در دادگاه انجام داد کدام یکی از همین ها انجام دادن ؟؟ چرا این اقا نمیاد علیه نایاک و مابقی کار فعالیت کنه
حاضرم قسم بخورم بخشی حقوق بگیرن همانطور که نایاک حقوق بخشی از کادر بی بی سی حقوق بگیره از یاد نبرید دانشجوی ایرانی دانشگاه شریف مورد ادعا بی بی سی که برای اخراجش از امریکا زمان ترامپ جیغ داد میکردن الان عضو هئیت رئیسه مجلس هست منظورم دهنوی هست
نمردیم منظور بی بی سی از دانشجو نخبه فهمیدیم
فریب نخوریم
وقتی بنیانگذاران مشنگ و روان پریش مجاهدین ضد خلق درد اسلام گرفته آخوندهای کت شلوار کرواتی به جای ترویج ناسیونالیسم ایرانی و تجدد و دمکراسی و آزادی و فرهنگ زیبای ایرانی و غربی نقب و تونل زدند به عربستان بادیه نشین ۱۴۰۰ سال پیش و اسلام عزیز را با سیاست آمیختند و مروج اسلام عنقلابی مارکسیستی شدند و در دانشگاههای دوران پهلوی ایرانساز و شادی آفرین و در بین طبقه متوسط مروج و مبلغ حجاب ننگین و مهوع اسلامی نماز روزه عاشورا تاسوعا ۱۲ امام ۱۴ معصوم امام زمان سینه زنی زنجیرزنی و آخوند مترقی و عنقلابی شدند میوه مسموم آن شد فاجعه شوم عنقلاب ایران بربادده ۵۷ و خمینی و خلخالی و لاجوردی … که ایران آباد و زیبای دوران پهلوی ایرانساز و شادی آفرین را به ویرانه ای تبدیل کرده است ایرانی که میرفت به آبادترین و شادترین و مرفه ترین کشور خاورمیانه تبدیل شود به چنین نکبت و سیاهی و تباهی افتاده و تمام کسانی که در پس از عنقلاب شوم وایران بربادده ۵۷ کشته شدند زخمی و معلول شدند و آواره و دربه در شدند میتوانستند بهترین زندگی را در سایه پهلوی ایرانساز و شادی آفرین و در ایران آباد و مرفه و شاد داشته باشند. اکنون ۸۵ میلیون بی آینده افسرده گرفتار مبتلا به انواع و اقسام بیماری روحی و روانی مضطرب ناامید وحشتزده گرسنه بی مسکن فقیر بیکار که خنده وشادی از این کشور رخت بربسته و هیچ کورسوی امیدی برای نجات ایران و مردم نگون بخت ایران در چشم انداز نیست همه اینها به خاطر توهم کمونیستی اسلامی یک مشت جوان مشنگ و عقب مانده دانشجو ی تاریکفکر نصیب مردم نگون بخت ایران شده . لعنت و نفرین مردم نگون بخت ایران اسیر و ویران بر آنها باد
اتحاد شوم سرخ و سیاه !؟!؟!؟
مجاهـدین نه پایگاه مردمى دارند و نه وجهـه ملى ونه به منافع ایران علاقه اى دارند
ر جمهـرى خود خوانده که با مردان دست نمیدهـد ؟!؟!؟!؟!؟??
جناب دکتر مسعود رجوی (بزودی اینم میشه دکتر)
برادر کوتاه شده زندگی نامه شما نشاندهنده این است که اگر روزگار برای اکثریت کادر و هوادار سازمان شما نچرخید ولی برای شما خوب چرخید. ۴۲ سال پیش شما با غوغاسالاری ملا خمینی را در نقش منجی عالم بشریت به ملت ساده ایران غالب فرمودید. پس از موفقیت بی نظیر شما در تقدیم کشوری رو به پیشرفت به ملاجان درخواست سهم از سفره انقلاب فرمودید. با کمال ناباوری ملاجان یک بیاخ تقدیم جنابعالی فرمود که بعدها نامش را گذاشتید ربودن انقلاب. ناامید از حرکت ملاجان در خفا شروع به نقشه جهت سرنگونی سریع ملاجان کشیدید.بدون پیش اطلاع به هواداران در کوچه و خیابان اعلام جنگ مسلحانه به ملاجان فرمودید با برداشت اینکه که هواداران ملاجان بادمجانن. جنگ شما قرار بو حداکثر ۳ ماه طول بکشد و برای اینکار دست در دست دکتر ابول حسن رایگان سوار هواپیما شده و سر از پاریس در آوردید. در پاریس خبر آمد که زن شما بهمراه تعدادی از بزرگان سازمان بدست پاسداران ملاجان کشته شدن. چند ماهی از این اتفاق درخواست ازدواج با دختر دکتر ابول حسن را دادید و انشالله مبارک شد. پس از گذشت زمان از ۳ ماه شما سراسیمه شده و با صدام جان تماس گرفته تقاضای دست بوسی فرمودید. ایشان موافقت کرده و طبق نقشه در سر شما با انتفال کادر و هوادران به عراق شما دارای قدرتی که ملاجان بیاخ داد میشوید و هم چنان مغزشویی و کنترل بینوایان برای شما آسانتر. با جا گذاشتن دختر دکتر ابول حسن در پاریس با لشگر بینوایان راهی عراق شدید. در عراق یک قرارداد صلح با صدام حسین بسته و شاد و خرم مشغول ساختن اردوگاه اشرف شده این بار شما در نقش جدیدتان فرمانده لشگر با دارابودن توب و تانک در اوج لذت سادیسمی فرو رفتید. همزمان دریایی از کادر و هوادار مفت گرفتار شده شما در زندانهای ملاجان مشغول دسته و پنجه نرم کردن با بادمجانها بودن. بناگهان خبر آمد که شما خواهان ازدواج با زن یکی از کادراتون شده اید. این آبروریزی را با اولین رئیس جمهورزن ایران نامیدن سرهم بند آوردید. با گذشت زمان فکر حمله به ایران به سرتان زد و اینکار را فروغ جاودان نامیده و حمله را شروع و تا شهر شاه آباد غرب پیشروی و با کشت ارتشیان و کشته شدن لشگریان مجاهد با شکست مفتضح به عراق بازگشتید. روزگار بگذشت و صدام غیب شد و شما بازهم با زرنگی کامل لشگر باقی مانده بینوایان را بجای کانادا و.. به کشور درب داغون آلبانی منتقل و در آنجا فرقه مجاهدین را تاسیس و شما بعنوان رهبر فرقه با حکومت بر بینوایان لذت سادیسمی را ادمه میدهید. پس برادر برای شما چرخید. و در پایان برای مطرح کردن فرقه تان عجب گیری به امید مردم ایران دادی .
من حامی شاهزاده رضا پهلوی هستم و خواهم بود.