نوروز بیش از هر مذهبی با ما راه آمده است

پنج شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ برابر با ۱۸ مارس ۲۰۲۱


شکوه میرزادگی – بر اساس گفته‌های تاریخی، و به ویژه با توجه به سنگ‌نوشته‌هایی که از دوران‌های مختلف تاریخ بجای مانده است، می‌دانیم که نوروز هزاران سال با ایرانیان راه آمده است. در این مدت بلند، ایرانیان چندین مذهب و مرام عوض کرده‌اند، به زبان‌های مختلف سخن گفته‌اند، صدها حکومت نیک و بد داشته‌اند، اشغالگرانی خاک‌شان را تصرف و یا زیر و رو کرده‌اند؛ اما نوروز  همچنان زیبا، و پر انرژی و امروزین بر تارک فرهنگ ما نشسته است.

 

در چهل و دو سال گذشته شاهد بوده‌ایم که بسیاری از هموطنان باورمند به اسلام، یا کلا بی‌مذهب شده‌اند و یا از آنجا که نیاز به واسطه‌ای برای ارتباط با «خدای خودشان» را داشته‌اند، مذهب‌شان را عوض کرده و مذهبی را که با عقل و دانش امروزشان بیشتر می‌خواند انتخاب کرده‌اند.

بیشتر این افراد بدون آنکه حتی مورد پرسش قرار گیرند که: «چرا بی‌مذهب شدی و یا چرا به فلان مذهب گرویده‌ای»  دلایل خودشان را از بی‌مذهبی و یا انتخاب مذهبی دیگر به راحتی بیان می‌کنند.

اما در ۴۲ سال گذشته فکر نمی‌کنم هیچکدام از ما با افرادی روبرو شده باشیم که فرهنگ ایرانی یا عناصر مهم آن را دور انداخته باشند. افرادی که فرضا بگویند: «ما حاضر نیستیم دیگر نوروز را جشن بگیریم» یا «ما دیگر نوروز را قبول نداریم». یا چهارشنبه سوری و سیزده‌به‌در را دوست نداریم، یا از مهرگان و سده و یلدا فرار می‌کنیم.

حتی آنهایی که مذهب‌شان را عوض کرده‌اند، و به مذاهبی گرویده‌اند، که بیشتر پیروانش در کشورهایی با فرهنگی کاملا متفاوت از فرهنگ ایرانی ما زندگی می‌کنند، باز همه ی رسم‌های فرهنگ ایرانی خودشان را حفظ کرده‌اند.

البته این فقط خاص فرهنگ ما نیست، ما در آمریکا میلیون‌ها هندی، چینی، ایتالیایی، ایرلندی و دیگر ملیت‌هایی را می‌بینیم که چندین نسل از مهاجرت‌شان و احتمالا از تغییر مذهب‌شان گذشته است اما همچنان بخش‌هایی از فرهنگ سرزمین نیاکانی خود را حفظ کرده‌اند. سهل است اگر کسی یا کسانی بخواهند آنها را وادار به ترک فرهنگ‌شان کنند، به شدت مقاومت می‌کنند.  کما اینکه ما می‌بینیم میلیون‌ها انسان در ایران (بی‌مذهب و با داشتن مذاهب مختلف) قرن‌هاست بیشترین بخش‌های فرهنگ خود را حفظ کرده‌اند و اکنون نیز به شدت رویاروی حکومت مذهبی ایستاده‌اند و حاضر نیستند تا جشن‌ها و اعیادشان را که مورد خشم  حکومت است از یاد ببرند؛ سهل است، هر ساله خود را به آب و آتش می‌زنند تا فرضا آتش چهارشنبه سوری را روشن نگاه دارند، و یا «سیزده‌به‌در»شان را در دشت و صحرا بگذرانند. و با وجود مشکلاتی اقتصادی سعی می‌کنند که سفره هفت‌سینی زیبا داشته باشند و مراسم شب عیدشان به خوبی برگزار شود.

نه تنها آنها که در ایران‌اند، و نه تنها من و شمایی که کودکی و نوجوانی و حتی بخشی از جوانی خود را با نوروزهای ایرانی سپری کرده‌ایم، اینگونه عاشق نوروز و مراسم مختلف آن هستیم بلکه بچه‌هایی که حتی در چهار پنج سالگی ایران را ترک گفتند، و در کشورهای اروپایی و آمریکایی و دیگر کشورها بزرگ شده‌اند، و احتمالا مذهبی غیر از اسلام دارند وقتی برای نوروز به دیدن پدر و مادرها یا پدربزرگ و مادربزرگ‌هایشان می‌روند، در را که به رویشان باز می‌کنند با هیجان می‌گویند: بوی عید می‌آید… آه عطر عید!

و این همان عطریست که هیچ حکومتی و هیچ مذهبی قادر نبوده و نیست آن را  از ما بگیرد.

البته این مهم را باید در نظر داشته باشیم که  فرهنگ‌هایی توانسته‌اند از دوران‌های دور تا به امروز ماندگار باشند و همچنان مورد علاقه همگان باشند که خردمدار، شادمان، و انسان‌مدار باشند و توانایی به روز شدن و همگام شدن با تمدن‌های بشری را داشته باشند.  وگرنه فرهنگ‌های کهنه و واپسگرایی که هنوز «قربانی کردن انسان یا حیوان» را ارج می‌نهند، و یا هنور «برده‌داری» را می‌پذیرند، و یا « شکنجه‌های روحی و جسمی» را قابل قبول می‌دانند، قرن‌های قرن است که مرده‌اند و اگر نشانه‌هایی از آنها را می‌بینیم تنها به همت حافظین مذهبی و با ترس از چماق و شلاق و اعدام و یا جهنمی‌ ساختگی در حال نفس کشیدن‌های آخر خود هستند.

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=234715