کامران خوانسارینیا دبیر سیاستگذاری «اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران» (نوفدی) در تحلیلی که در العربیه انگلیسی منتشر شده است، مخاطبان در سیاست بینالملل و رسانههای جهانی و افکار عمومی را فرا میخواند تا به پشتیبانی از ایرانیانی بپردازند که سیزدهمین انتخابات نمایشی ریاست جمهوری اسلامی در ایران را تحریم کرده و با دریغ نگهداشتن آرای خود از رژیم سبب شدند حتا آرای باطله در جایگاه دوم پس از نامزد برنده اعلام شده یعنی سیدابراهیم رئیسی قرار بگیرد! گزارش کامران خوانسارینیا را در ادامه میخوانید.
همان تأیید صلاحیت ابراهیم رئیسی به عنوان نامزد و سپس اعلام پیروزی وی به خودی خود نشانگر روند ناهنجار و غیرحقوقی انتخابات در جمهوری اسلامی ایران است.
ابراهیم رئیسی به عنوان هشتمین رئیس جمهوری اسلامی که به دلیل نقش مستقیم وی در کشتار هزاران زندانی سیاسی به «قاضی اعدام» یا «قصاب تهران» معروف است، فقط میبایست آنچه را که مدتهاست برای مردم ایران روشن بود برای جهانیان نیز روشن کند: با این رژیم نمیتوان به گفتگو و مذاکره پرداخت زیرا قابل اعتماد نیست.
بسیاری در خارج از ایران برای تقریباً نیمی از حاکمیت خونین این رژیم با مفاهیمی مانند «اصلاحات» و «اعتدال» چنین تبلیغ کردهاند که گویا نظام جمهوری اسلامی از درون قابل اصلاح و اعتدال است! روحانیون تباهکاری مانند حسن روحانی و یارانشان مانند محمدجواد ظریف به عنوان چهرههایی در خارج قلمداد شدهاند که گویا با آنها میتوان با منطق و استدلال گفتگو کرد و منافع ملی ایران برای آنها بیش از منافع نظام جمهوری اسلامی اهمیت دارد!
مالهکشان رژیم که سالها با تبلیغات دروغ و جعلی درباره جناح «میانهرو» در رژیم، توجه بینالمللی و افکار عمومی جهان را از جنایات جمهوری اسلامی علیه بشریت در داخل و تروریسم آن در خارج منحرف میکردند، اکنون نیز آمریکا را مسئول گزینش ابراهیم رئیسی به ریاست دولت جمهوری اسلامی معرفی میکنند! برخی از آنان حتا تا آنجا پیش رفتهاند که به توجیه رئیسی پرداخته و میگویند فردی که شخصا در اعدام نوجوانان نقش داشته، آنقدرها هم که به نظر میرسد بد نیست!
با اینهمه هراندازه هم که دستگاه تبلیغات خارجی جمهوری اسلامی خوب بودجه دریافت کرده و خوش سخنپراکنی کند، نمیتواند این واقعیت آشکار را تغییر دهد که «تندرو»هایی که همین دستگاه تبلیغاتی مدتها به گوش سیاستمداران اروپا و آمریکا میخواند که نمیتوان به آنها اعتماد کرد، اکنون همهی مقامهای کلیدی در جمهوری اسلامی را اشغال میکنند! آنها با سخنسراییهای خود، و با انگلیسی سلیس و امکانات انتشاراتی بینظیرشان حالا باید، نه از رؤیای وین، بلکه از واقعیت ابراهیم رئیسی دفاع کنند.
واقعیت این است که به جمهوری اسلامی نمیتوان اعتماد کرد. آن رونمای کاذب اعتماد که توسط «میانهرو»هایی مانند محمدجواد ظریف ساخته شد، اکنون دیگر بیاعتبار و بیاهمیت است آنهم به دلیل اقدامات نادرست خود همین به اصطلاح «میانهرو»ها!
اعتماد، یا بهتر بگوییم اعتماد اختراعی و جعلی به دست آمده در دوران دولت اوباما، عمدتاً مبتنی بر آرزو و خیال بود. پرزیدنت اوباما و جان کری وزیر امور خارجه وی بارها و بارها به فتوای مورد ادعای علی خامنهای در ارتباط با حرام بودن تولید سلاح هستهای اشاره کردهاند.
با این حال، چندی پیش محمود علوی وزیر اطلاعات رژیم فتوایی را که وزیر امور خارجه آمریکا برای آن «احترام زیادی قائل بود» رد کرد و گفت جمهوری اسلامی به آن مقید نیست. وی که در تلویزیون دولتی صحبت میکرد، گفت که اگر ایران تحت فشار قرار بگیرد ممکن است بمب هستهای هم بسازد!
به یک حکومت دینی که به احکام مذهبی خودش هم احترام نمیگذارد نمیتوان اعتماد کرد تا به پیمان با کشورهایی وفادار باشد که دشمن قسمخوردهی آنهاست و سوگند خورده آنها را نابود کند.
اگر لغو یک فتوا برای برخی بیاهمیت به نظر میرسد باید یادآوری کرد که رژیم ایران مدتهاست که با نقض معاهدات بینالمللی نیز ثابت کرده که یک شریک قابل اعتماد نیست. از همین رو مذاکرات وین برای ناظران بیطرف بیشتر از آنکه یک قضیه دراماتیک باشد، حقیقتا مضحک و خندهدار است!
استراتژی کشورهای پنج بعلاوه یک ساده است: مذاکرات دیپلماتیک برای کنترل برنامه هستهای رژیم ایران از طریق توافق بینالمللی. اما آنچه این کشورها نادیده میگیرند سابقهی طولانی جمهوری اسلامی در زیر پا گذاشتن و نقض توافقهای بینالمللی، هم دیپلماتیک و هم هستهای، است!
«دیپلماتهای» جمهوری اسلامی که روبروی فرانسویها، آلمانیها و آمریکاییها در وین مینشینند، رژیمی را نمایندگی میکنند که هیچ اعتبار و حرمتی برای کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک قائل نیست! کنوانسیونی که دقیقا از همان دیپلماتهایی محافظت میکند که درباره توافق برجام مذاکره میکنند. از زمان گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی به مدت ۴۴۴ روز به عنوان اولین حضور دیپلماتیک جمهوری اسلامی در جهان تا اقدام به ترور سفیر عربستان در واشنگتن و سپس حمله به سفارت انگلیس در تهران، رژیم ایران همواره نهتنها بیاعتنایی آشکار خود را به دیپلماسی نشان داده بلکه در عمل دشمنی خشونتآمیز با دیپلماسی دارد.
جمهوری اسلامی با وجود اینکه ایران از امضاکنندگان فعال پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی) است اما مرتب آن را نقض میکند. رژیم ایران دسترسی آژانس بینالمللی انرژی هستهای به سایتهای اتمی کشور را مسدود کرده و به روند غنیسازی اورانیوم با نقض آشکار موافقتهای دو جانبه آژانس بینالمللی انرژی هستهای و قطعنامههای سازمان ملل ادامه داده است.
وقتی نمیتوان به رژیم تهران اعتماد کرد که به دیپلماسی و معاهدات هستهای که قبلا امضاء کرده پایبند باشد، به چه دلیل اکنون باید به آن اعتماد کرد که به یک توافق دیپلماتیک درباره برنامه هستهایش متعهد بماند؟!
چنین چیزی امکان ندارد!
ابراهیم رئیسی فردیست که شخصاً دستور تجاوز به ایرانیان زندانی، پرت کردن نوزادان به کف زمین زندان و اعدام فعالان سیاسی و دگراندیشان را میداد. رژیم وی احکام مذهبی خودش را نقض میکند و دهها قانون و کنوانسیون بینالمللی را زیر پا میگذارد. جایی که اعتماد وجود نداشته باشد، هیچ رابطه و مناسباتی نیز نمیتواند وجود داشته باشد. و اعتماد تا زمانی که رژیم رئیسی در ایران وجود دارد نمیتواند شکل بگیرد.
اکنون زمان معامله با رئیسی و رژیم او نیست. اینک زمان آن فرا رسیده که بر اکثریت بزرگ ایرانیانی تمرکز کنیم که انتخابات نمایشی را تحریم کرده و یکصدا «نه به جمهوری اسلامی» میگویند.
*منبع: العربیه انگلیسی
*نویسنده: کامران خوانسارینیا دبیر سیاستگذاری «اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران»
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
«نه به جمهوری اسلامی»
غرب به ایران و ظرفیت فرهنگی ، نفتی/گازی و نیمچه نظامی اش نیاز دارد تا تعادل در منطقه را حفظ کند. اگر اکوان دیو هم رییس جمهور شود با او مذاکره و معاشقه خواهند کرد بلکه این تعادل برقرار بماند. عاری بودن خاور میانه از سلاح هسته ای ( فرضم این است که اسراییل جزو خاور میانه نیست) بخشی از همین تعادل است.
منتظر ملاقات افواج زنان بلوند محجبه و آقایان کراواتی با آن نگار که به مکتب نرفته و خط ننوشته باشید. هیچ مهم نیست که ایران دو هزار بار فلان کنوانسیون را زیر پا گذاشته یا نگذاشته. کنوانسوین آیه انجیل که نیست. حرص هم نخورید. امورات دنیا را چنین تنظیم کرده اند.
و اما تمرکز بر ایرانانی که رای نه داده اند نکته مهمی است که تا امروز نیم بیتی هم اندر عملیاتی کردن آن ندیده و نخوانده ام. باشد که عاقلی از عقلای مخالفین رژیم اسلامی حاکم بتواند راه آغازی را نشان دهد.
این خشم فزاینده و اعتراضات پراکنده در کشور اگرچه نشانگر وجود پتانسیل براندازی است ولی گویا سیاهکاری ملاها هنوز به رگ غیرت ایرانی ها نرسیده که بسی بالاتر از چیزی است که در آناتومی ملل دیگر سراغ داریم. آنها هنوز که هنوز است تقاضای افزایش استخدام رسمی/پیمانی نگهبان برای دروازه های زندان خود را دارند تا وقت کمتری در صف دادن رای و دادن مرغ و دادن … صرف کنند.
هیچگاه جنایات رئیسى ، اژه اى ، خامنه اى و رژیم جنایتکار اسلامى ، انها که بر سَر کار بودند و امروز هستند را با گذر زمان ، عادى شدن و عادت کردن بِه انچه ما را بیتفاوت میکند فراموش نکنیم . عادى شدن و عادت کردن بِه جنایات و فساد که ما را بِه این روز انداخته بد ترین اتفاقى است که در یکً جامعه ممکن است بیافتد.
نه آب میخوایم نه برقت
دمت رو بذار رو کولت
شاید روزنامه کیهان و کارشناسان مختلف نمی توانند باصراحت بیان کنند این واقعیت را اما ای واقعیت در زیر پوست جامعه ی ایران طی این ۴۳ سال رشد کرده است که به شدت تکان دهنده است ؛ اسلام در ایران مرده است و در حال ناپدید شدن کامل است.
این یک حقیقتی که است اکثر ایرانیان داخل و خارج سال ها است با آن زندگی کرده اند .به جرات می توان گفت در حد ۷۰ درصد از ایرانیان ،چه شیعه زاده ی پارسی زبان و آذری ، چه کرد و ترکمن سنی زاده ، اسلام را مقصر بدبختی های این ۴۳ سال و بدبختی مزمن ایران در این ۱۴۰۰ سال می دانند .
بسیاری از ایرانیان مسلمان نیستند و سال ها است می دانند که داعش و طالبان و جمهوری اسلامی ، خمینی و خامنه ای و ابوبکر البغدادی و ملا عمر و …، هیچ کاری نکردند جز اجرای کامل اسلام در زمان حاضر .
مشکل اسلام از مدینه النبی و جنایاتی است که توسط رسولولا و علی و عمر و ابوبکر در آنجا انجام شده است . سوره های مدنی قرآن ، سیره ی ابن هشام و تاریخ طبری و مغازی واقدی ، احادیث تایید شده و…( که تمام این ها در تفسیر المیزان،مهم ترین تفسیر شیعیان ، به عنوان ماخذ اصلی استفاده شده اند .) شرح جنایات ، زنبارگی ها ، غارت ها و دزدی ها، کشتار کافران و تجاوز به زنان و دختران اسیر و فروش آنها در بازارهای برده فروشی است که توسط و یا به دستور ِ رسولولا و علی و عمر و ابوبکر انجام شده است .
اسلام بی نهایت شرم آور و سیاه کار است .بخشی از کارنامه ی واقعی اسلام را در دو قرن سکوت عبدلحسین زرین کوب می توان خواند .
اسلام تنها با کشتار بی حد و مرز ، غارت و دزدی و سرکوب و اجرای وحشیانه ی حدود و قطع عضو و سنگسار باقی مانده است .یک دین که مبتنی بر تروریسم (جهاد) و کشتار است .
آری ، این چنین بود برادر ! اسلام دین اهریمن و ضحاک است و متاسفانه ۱۴۰۰ سال ایران و خاورمیانه و جهان را سیاه کرد ، اما اکنون اکثر ایرانی ها این را می دانند و ایمان و راه و روش دیگری را در زندگی به کار می برند .بسیاری زرتشتی و مسیحی شده اند و برخی تنها خداباور هستند و بسیاری نیز خردگرایی و علم گرایی را پیشه کرده اند .
اسلام مرده است .این زیبا ترین خبری است که برای نسل بعد داریم .اسلام در ایران مرد زیرا جز جنایات و غارت و تروریسم و بدبختی و فقر و تجاوز و کشتار ، نتیجه و ثمری نداشت .
جمهوری اسلامی و آدمکشان و ماله کشانش ، از رئیسی قاتل تا خاتمی (که ادامه ی قتل های زنجیره ای را تسهیل کرد و لیست چند ده نفره (ادامه ی لیست چند صد نفره ) قتل ها زنجیره را به ۴ نفر ماست مالی کرد .) همگی در وحشت هستند .زیرا ملتی که مسلمان نباشد را نمی توان با خمینی ،که احیاگر راستین اسلام بود ، خر کرد .حتی نمی توان از قاتلین زنباره و ایرانی کشی چون حسین و علی و رضا خرج کرد .
اسلام مرده است .این آغاز رستاخیز دوباره ی ایران است .بعد از ۱۴۰۰ سال ، دوباره ضحاک را شکست داده ایم .مانده است اتحاد ایرانیان برای سرنگونی این تفاله ها و پیرپاتال های آدمکش و دیوانه ای که جز کشتار و غارت کاری نکرده اند .
اما اکنون که سران جمهوری اسلامی پیر و فرتوت و غرق در لجنزار جنایات هستندمی توانیم آنها را کاملا ریشه کن کنیم.
نه به جمهوری اسلامی ، نه به اسلام .پاینده ایران و ایرانی
برای نابودی یک ملت نیازی به بمب هسته ای یا موشکهای دور برد نیست!
فقط کافیست سطح و کیفیت آموزش را پایین آورد و اجازه تقلب را به دانش آموزان داد…
مریض به دست پزشکی که بتواند تقلب کند خواهد مرد
خانه ها بدست مهندسی که موفق به تقلب شده ویران خواهند شد
منابع مالی را بدست حسابداری که موفق به تقلب شده از دست خواهیم داد
و انسانیت بدست عالم دینی که موفق به تقلب شده می میرد
و عدالت بدست قاضی که موفق به تقلب شده ضایع می شود
و جهل در کله فرزندانمان که موفق به تقلب شده فرو می رود
سقوط آموزش = سقوط ملت
چرا ایرانیان نمی خواهند باور بکنند ،،
برکناری حکومت ملی مشروطه شاهنشاهی پهلوی ایرانساز ،، حافظ منافع ملی ایرانیان و ،، دسیسه برپایی سیستم جمهوری در ایران با نقشه انگلیس و امریکا و مزدوران ارتجاع سرخ و سیاه ،،
فقط و فقط به خاطر غارت ایران و تسلط بر خلیج فارس متعلق به ایرانیان بوده ،،
۱- قرارداد برپایی سیستم جمهوری اول در نوفل لوشاتو توسط مزدور جیمی کارتر سایرونس و ابراهیم یزدی ملی مذهبی ، وطن فروش ،، با خمینی ملعون ،،
۵۰ساله می باشد و ۷ سال دیگرش هنوز باقی مانده ،،
۲ – تمام نمایش مبارزه مدنی و حقوق بشری ،، ابزار دکان سیاه بازی سیاسی جوامع غربی مدعی دموکراسی برای ادامه مماشات با جمهوری دست نشانده جیمی کارتری و غارت و سرکوب ایرانیان میباشد ..
۳ – تنها فقط و فقط ،،ایرانیان اصیل و میهن پرست ،، فرزندان کورش کبیر و ستار خان و رضا شاه پهلوی ،،
با قیام سراسری در همه شهرها و بدست اوردن کنترل خیابانها در شهرها میتوانند ،،
نقشه انگلیس ملعون را برای ادامه غارت ایران خنثی بکنند ،،
یا مرگ ،، یا ازادی ..
وقتی حسین اوباما ادعا کرد که اوزما فتوای حرام بودن بمب اتمی را صادر کرده، خود اوزما هم از آن خبر نداشت وشاید به ریش آمریکاییان ساده دل خندیده از اینکه چنین رییس جمهوری ولایت مداری دارند.
باری ، همه شرایط برای سرنگونی رژیم توسط مردم ایران فراهم است. عدم اعتماد به آمریکا و اپوزیسیون بازان از ضروریات است، حتی متحد اصلی آمریکا یعنی اسراییل هم دیگر به آمریکا اعتماد ندارد، اگر ارتش غیرت داشته باشد، روند براندازی تسهیل و تسریع خواهد شد. یک ضربه کوبنده توسط اسراییل به عضو حساس رژیم، تیر خلاص خواهد بود،