خرداد ۱۳۸۸ و رویدادهای پس از آن نقطه عطفی در جنبش طبقه متوسطِ «خوش‌نشین» به شمار می‌رفت. جنبشی که عمدتا در پایتخت بازتاب یافت و به «سبز» معروف شد. این حرکت به دلایل مختلف از جمله آبشخورش که از درون جناحین نظام بود و همچنین نحیف بودن افرادی که به عنوان «رهبران» آن شناخته می‌شدند، شکست خورد و با وجود محتاطانه بودن، بطرزی خشن و خونین سرکوب گشت. «جنبش سبز» با بازتاب جهانی مورد پشتیبانی گسترده گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی در داخل و خارج قرار گرفت، اما رهبرانش در نظامی که خود به قرون گذشته تعلق دارد، به دنبال گذشته‌‌‌ای دیگر، یعنی «دوران طلایی امام» بودند. آنها از نظر فکری پیشاپیش در «حصر» نظام قرار داشتند.
قابل توجه اینکه نماد آن جنبش «اصلاح‌طلبانه» با شعار «رأی من کجاست» نه یکی از مدافعان اصلاحات و شرکت‌کنندگان در «انتخابات»، بلکه ندا آقاسلطان شد که با هیچ ترفندی به هیچ جناح نظام و مدافعانش نمی‌چسبد.
«جنبش سبز» به عنوان نقطه عطف در تجربه سیاسی و اجتماعی جامعه ایران نیز اهمیت دارد: آغاز شکست محتوم «پروژه اصلاحات» که سال‌ها نان خانواده‌ها و گروه‌های مافیایی وابسته به این جناح رژیم را حسابی در روغن می‌چرخاند و به دهان سیری‌ناپذیر آنها فرو می‌کرد. با وجود این، اصلاح‌طلبان برای کسب اموال نجومی و زندگی‌های آنچنانی و همچنین تأمین فرزندانشان در اروپا و آمریکا و کانادا با حرص و ولع همچنان بر سفره انقلاب نشسته و زیاده‌گویی‌های سیاسی را ادامه دادند. آنها اگرچه توانستند زیر سایه‌ی دولت «تدبیروامید» نیز مانند برادران و خواهران اصولگرا به ارتزاق انگلی خود به بهای تخریب و نابودی کشور در همه عرصه‌ها ادامه دهند، اما اعتراضات سراسری که از پاییز ۹۶ شکل گرفت و در دی‌ماه به اوج خود رسید، آنهم نه در «پایتخت» بلکه در شهرهای کوچک و بزرگ، و نه توسط قشرهای خوش‌نشین بلکه از سوی مردم عادی اعم از کارگر و کشاورز و آموزگار و به ویژه خیل عظیم جوانانی که خود و مردم و کشورشان را شایسته‌ی زندگی بهتری با امنیت و آزادی و رفاه و سربلندی در منطقه و جهان می‌دانند، فقط چند ماه پس از آغاز دولت دوم حسن روحانی، جمهوری اسلامی و جناحین‌اش را غافلگیر کرد.
شعار اتمام حجت «اصلاح‌طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» نه از سوی این یا آن گروه سیاسی و یا از خارج کشور بلکه از دل تجارب خونین و دردناک جامعه و مردمان رنجدیده از اقشار گوناگون در شهرهای مختلف، بیرون آمد. این شعار نه تنها یک تعیین تکلیف با جناحین غارتگر و فریبکار رژیم و «نه» تاریخی به آنها بود بلکه همراه شدن آن با «رضاشاه روحت شاد» مسیر نگاه جامعه‌ی جوان و معترض را به سوی آینده نیز نشان داد: تداوم رشد و توسعه‌‌‌ی دوران پهلوی که در سال ۵۷ با وقوع سانحه‌ی جمهوری اسلامی دچار گسست و تخریب شد! از همین رو هربار باید به کسانی که با سرفه و عطسه‌‌ی افرادی از جناحین رژیم به وجد می‌آیند یادآوری کرد: ماجرا مدت‌هاست تمام شده! فقط همگان منتظر صحنه‌ی آخر و پرده‌ای هستند که آرام آرام در حال پایین آمدن است!
الاهه بقراط |توئیتر | اینستاگرام|
درود یاران جان:
گرچه در منطقه اولین مردمی بودیم که برضد شاه مطلقه وسایه خدا (ظل الله)
عمود خیمه مملکت وکسی که فرمانش پایان دهنده جر وبحث هابودبرخاسته و
خواست مردم را برمیل همایونی غلبه دادیم . ولی چون بسیاری از امور دیگر
ابله وار همه چیز را نیمه کاره رها کردیم واستخوان در گلو ماندیم.
عده ای معتقدند بعد از شکم زن حامله دریدن های صفوی وبخدمت گرفتن جانیان
چگینی که همیشه در خدمت سلطان بودند وبا اخم کردن وی به شخصی آن فرد از ما
فلک زده تر را زنده زنده میخوردند(لااقل گوش ودماغ ولبها یش) .فرصتی بود تا
چنین جو هولناکی که صوفیان واهل خانقاه ساختند علی رغم ضدیت اصولی با شیعه گری
که سیال است وبا تفسیر یافتوا میتواند دریک آن ۱۸۰ درجه تغییر مسیر داده و از خدمت
گزاری الله به نوکر ابلیس بدل شوندباعث گردید بخش مردمی وفرهنگی به ملایان سپرده
شده وآنان به مناصب فوق بالا دست یافته وحتا تاج ظالم را از سری برداشته وبرسر دیگری
نشانند(این رسم را رضاشاه بهم زد). در این محیط آخوندهای بزرگی هم پدید آمدند از جمله
ملاصدرا وشبه فلسفه های اشراق ومشا از آن جمله اند*.
این رسم پیوستن وارادت آخوندها به خونریزان تاریخ مثل مغولان وحتا هیتلر** وپنهان کردن
دست خونیشان در صفویهذکر گردید اما کاش ضدیت این دستارسران از این حدخسارت بارتر
برای ملت ایران نمی رفت وخدعه های دیگر نمی ساختند. اما اینان
متاسفانه از تمام ظرفیت هاعلیه مردم استفاده کرده و تا اندازه زیادی توانسته اند چه با افسانه ها
(شق القمر .راه رفتن درختان وایجادحصار برای اجابت مزاج وصف بستن سنگ ها جهت پاک کردن
مقعدمبارک ومباهات سنگ استفاده شده .بلعیدن زمین وشکرگفتن ووو )
چه با مخلوط کردن فرهنگ و رسوم ایرانی مثل آداب چله به زور به مناسک مرده پرستیشان افزوده اند
یا صلیبی که در اروپای شرقی از کلیسایی به کلیسای دیگر برده میشود که همان صلیب را با افزودن
فنر اره وگل وبلبل به نام {علامت }در جلو سینه زنان میبرند وامتالهم نتیجه اش سردرگمی وپذیرش
ضعیفی وزبونی ومبارزه نکردن وبه توکل الله یا منجی نشستن وضع موجود را تحمل کردن کشانده وگرنه چرا
در تاسیس مشروطه به درستی آخوند فضل الله نوری اعدام شد اماظالم مطلقه که به اندازه موهایش
آدم کشته بود نشد .؟چرا فرانسویان حتا ملکه را هم گردن زدند وهیچ کار نصفه نیمه ای باقی نگذاشتند؟.
نتیجه گیری : بیست واندی سال با نمایشنامه اصلاحات قدم به قدم با هنرپیشگی خاتمی ودوستان
وکارگردانی رفسن جانی نه تنها در خم یک کوچه بل به گفته همان خاتمی قدم بقدم بسمت دوران
عمام وسینما رکس ورعب وحشت آن دوران طلایی وقتل نویسندگان حتا رشدی انگلیسی پیمودیم و
اطمینان کامل داشته باشید بازیگران ونمایشنامه هایی دیگر هم در آینده اجرا میشود واین رشته
سر دراز دارد.(خاتمی :حتا یک قدم برعلیه نظام وعمود مطلقه اش برنداشتیم)
امیدوارم اشتباه کرده باشم که گرفتاری اصلی ومبارزه با این وطن فروشان از همان روزی که از قدرت
بصورت کامل خلع شوند آغازمی شود چراکه برعکس شاه که در ایتالیا گرفتاریش بی پولی وهزینه
هتل وغذا بود آخوندها باخریدجزایر وممالکی چون لبنان وملیاردها دلار نفتی غیب شده به ویژه در
۸ سال احمدی نژاد بارها وبارها پاتک خواهند زد وبه هیچ اصول وخدایی هم پایبند نبوده ونیستند.
دست کم طالبان یاالقاعده وار خود ودیگران رامنفجر میکنند ومن این میگویم ودنباله داردشب.
==============
* در این نوع فلسفه شخص فیلسوف با توجه به نتجه خوب برای اسلام میکوشد وبخش اعظم
مسایل ومشکلاتی که میبایدثابت شوند به مشیت الله وعلم لدنی وامثالهم واگذارده میشوند.
** فیلم شرفیابی چندآخوند فلسطینی وغیرو در حضور مجاهد اعظم آدلف ابن هیتلر موجود است .
شاید این هم یکی از دلایل مناسب دیدن منطقه ومحلی که قبلن متعلق به امپراتوری عثمانی بوده
ودر آنزمان صاحب درست وحسابی نداشته و تولدگاه مسیح بوده برای اسکان یهودیان و تاسیس
اسراییل برای بی دجمن نشدن ودست خالی نماندن آغا بی اثرنبوده باشد فقط شاید.