«جبهه ملّی ایران» به کجا می‌رود؟

- واقعیتی است که در حال حاضر رهبری هرد و سامان در دست آدم‌هایی است که پا به سن گذاشته و حاضر به جا باز کردن برای نیروهای جوانتر و کارآمدتر نیستند. این وضعیت باعث نارضایی‌ها و اعتراضات علنی در سامان ششم گردیده است. این اعتراضات ذهنیت کهنه و از کار افتاده و شیوه عمل غیردموکراتیک را که دیگر برای نسل جوان عصر ما قابل هضم نیست به باد انتقاد می‌گیرد و بحق خواستار پوست‌اندازی و تجدید سازمان جبهه ملی در کلیت خود است.

یکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ برابر با ۲۱ نوامبر ۲۰۲۱


آرسن نظریان، کمال ارس – در این نوشتار کوشیده‌ایم تا به عنوان کنشگرانی در خانواده بزرگ جبهه ملی ایران از موضع فردی اوضاع و احوال جبهه ملی را در کلیت خود، آنطور که ما می‌بینیم به تصویر بکشیم. ادعایی نداریم که حرف آخر را در این زمینه می‌زنیم، اما امید داریم که بتوانیم چند مسئله مبرم و فوریت‌دار را در معرض توجه هموندان و هواداران جبهه ملی قرار دهیم.

دوگانگی در جبهه ملی

در آبان ۱۳۹۷، پس از کشمکش‌های داخلی فراوان، که در آن زمان قابل حل به نظر نمی‌رسید، بخش قابل توجهی از اعضای جبهه ملی ایران از جبهه ملی پنجم خارج و اقدام به تاسیس جبهه ملی ششم نمودند. با این عمل جبهه ملی به دو بخش تقسیم شد که به ترتیب به نام‌های «جبهه ملی ایران- سامان پنجم» (از این به بعد در این نوشته: سامان پنجم) و «جبهه ملی ایران- سامان ششم» (از این به بعد در این نوشته: سامان ششم) شناخته شدند. در مورد دلایل واقعی و ضرورت یا عدم ضرورت این انشعاب و مسبب یا مسبب‌های اصلی آن از آنزمان مطالب زیادی نوشته شده و بحث‌های درونی و برونی متعددی صورت گرفته است که به نتیجه قطعی هم نرسیده و به نظر نمی‌رسد که هیچگاه رای قطعی درباره علل و اسباب این رویداد بتوان صادر کرد. ما نیز در اینجا به این موضوع نمی‌پردازیم، چون هدف، کمک به یافتن حل مسئله با نگرش به آینده است و نه اصرار بر طرح مجدد اختلافات و پررنگ کردن سلیقه‌های شخصی که باعث به وجود آمدن این رویداد تاسف‌آور شد.

امروز، تلاش در یافتن مقصران و اتهام زدن به این و آن نه تنها هیچ ثمری ندارد، بلکه فضا را پرتنش‌تر می‌سازد، جنبش را از هدف‌هایی که باید پیگیر آن باشد باز می‌دارد و توجه‌ها را به مسیر انحرافی می‌کشاند.

مسئله دوگانگی در جبهه ملی ایران و رفع آن اینروزها فکر بسیاری را چه در داخل و چه در خارج جبهه مشغول داشته و حتی در سطح اپوزیسیون بطور روزافزونی انگشت‌نما شده است و این بی‌جهت نیست. جبهه ملی هنوز هم از پشتیبانی سیاسی- معنوی بخش عمده‌ای از نیروهای ملی و حتی نیروهای دیگر برخوردار است و اختلاف و تفرقه موجود در آن به صورت مانعی در پذیرفتن جبهه ملی به عنوان متحد یا شریک سیاسی برای سازمان‌های دیگر عمل می‌کند.

این مسئله از جهت دیگری هم مهم است. به ویژه اگر رژیم جمهوری اسلامی بخواهد مثل گذشته از جبهه ملی سوء استفاده کند و برای خروج از بحران‌های متعدد دست به دامن جبهه ملی ببرد.

در چنین حالتی، باز بهتر است که جبهه واحدی وجود داشته باشد تا چند جبهه که رژیم ازاختلاف آنها نیز سوء استفاده بیشتری بکند.

بخش اول: اوضاع و احوال فعلی
۱.سامان ششم

واقعیتی است که در حال حاضر رهبری هرد و سامان در دست آدم‌هایی است که پا به سن گذاشته و حاضر به جا باز کردن برای نیروهای جوانتر و کارآمدتر نیستند. این وضعیت باعث نارضایی‌ها و اعتراضات علنی در سامان ششم گردیده است. این اعتراضات ذهنیت کهنه و از کار افتاده و شیوه عمل غیردموکراتیک را که دیگر برای نسل جوان عصر ما قابل هضم نیست به باد انتقاد می‌گیرد و بحق خواستار پوست‌اندازی و تجدید سازمان جبهه ملی در کلیت خود است.

البته کسی منکر خدمات و تلاش‌های ارزشمند پیشکسوتانی که طی دهه‌های متوالی در شرایط سرکوب و اختناق، چه در زمان نظام پیشین و چه در دوران جمهوری اسلامی هزینه دادند و مبارزه کردند نیست، اما همانطور که اشاره شد، جبهه ملی برای قادر بودن به ایفای نقش تاریخی خود نمی‌تواند به این شکل، یعنی به صورت دو سازمان با هیات‌ها و ساختارهای رهبری فعلی به موجودیت خود ادامه دهد.

در حال حاضر، در کانال تلگرامی‌ سامان ششم که که فضای مجازی نیمه‌بازی است، علاوه بر اطلاع‌رسانی و  طرح مسائل، اخبار و تحلیل‌های سیاسی، مسائل سازمانی نیز مطرح و در معرض نظرخواهی و بحث و بررسی قرار می‌گیرد. طرح مسائل درونی تشکیلاتی در یک کانال باز ممکن است اندکی غیرعادی به نظر آید، اما من معتقدم که جبهه ملی متعلق به تمامی‌ ملت ایران است و در برهه زمانی حساس فعلی، از لحاظ شفافیت مطلوبست که هواداران جبهه و ملی‌گرایان در ایران و در جوامع ایرانی سراسر جهان از آنچه که در داخل جبهه ملی مادر می‌گذرد مطلع باشند.

از جمله مطالبه‌هایی که در آن کانال مطرح می‌شود، مسئله تغییر ترکیب سنی رهبری در آن سامان است. رهبران و مسئولین فعلی تقریبا همگی در سنین ۸۰ -۹۰ سالگی هستند و به جهات فیزیکی قادر به انجام مسئولیت‌های خود بطور بایسته نیستند. بنابراین، وجود و حضور نیروهای جوانتر در رهبری، نیروهایی که شمارشان هم کم نیست و از لحاظ دانش و معلومات و تخصص با نیازهای امروزی همخوانی خیلی بیشتری دارند، ضرورتی انکارناپذیر است. جبهه ملی ایران- اروپا از این مطالبه پشتیبانی می‌کند.

پیشنهاد شده است که فعلا یک «شورای موقت» متشکل از نیروهای جوانتر و پیشکسوتان پا به سن گذاشته تشکیل شود و مقدمات یک انتخابات شفاف و عادلانه را در سامان ششم تدارک ببیند. با این پیشنهاد مخالفتی نشده و بلکه مورد تایید و حمایت بسیاری از اعضا و هواداران نیز واقع شده است. بنابراین، می‌توان پیش‌بینی کرد که سامان ششم پس از خانه‌تکانی و نوسازی وارد مذاکره با برادران سامان پنجم برای بررسی امکانات وحدت شود، رویدادی که بطرز قابل درکی نه فقط مورد استقبال حامیان و هواداران جبهه ملی، بلکه مورد استقبال و تایید تمامی‌ جنبش خواهد بود.

۱.سامان پنجم

درباره شرایط و اوضاع و احوال و ارتباطات داخلی جبهه پنجم اطلاع زیادی دردست نیست. جبهه ملی سامان پنجم، تا آنجاکه آنرا شناخته‌ایم سازمانی بسته است و مسائل درونی سازمانی در کانال تلگرامی‌آن «ملیون» هیچگاه مطرح و مورد بحث و بررسی قرار نمی‌گیرد.

فقط هر از گاهی اطلاعیه‌ای کوتاه در مورد سامان ششم در فضا(های) مجازی آن با این مضمون درج می‌شود که «مطالبی که توسط جبهه ملی سامان ششم منتشر می‌شود ربطی به جبهه ملی ندارد و این سامان سازمانی جعلی است که از نام جبهه ملی سوء استفاده می‌کند». در همان کانال تذکر داده شده است که این رویکرد، رویکردی حذفی و غیرقابل قبول است و دوستان سامان پنجم، اگر به ضرورت وحدت اعتقاد داردند باید با احساس مسئولیت بیشتر عمل کنند.

بخش دوم
آیا جبهه ملی ایران به رسالت تاریخی خود عمل خواهد کرد؟

در سند سیاسی که شورای عمومی‌ جبهه ملی ایران- اروپا طی پلنوم پنجم خود در اردیبهشت ۱۳۹۹ منتشر ساخت چند حالت از اوضاع و احوالی را که احتمال وقوع آن در صورت فروپاشی نظام جمهوری اسلامی می‌رود ترسیم شده و طرحی اولیه برای گذار و مقابله با بحران فروپاشی و جلوگیری از هرج و مرج و تجزیه کشور ارائه شده است.

طرح پیشنهادی در چارچوب برنامه سیاسی جبهه برای ایجاد نظام دموکراتیک و سکولار، انتخابات آزاد و شفاف تهیه شده و در آن مشارکت نیروهای سیاسی مختلف ملحوظ شده است. قرار است طرح به عنوان پلی از زمان شروع فروپاشی یا درون‌پاشی تا زمان برگزاری انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس موسسان عمل کند (متن سند).

«… ما بر گزاره رهبری جمعی در مرحله گذار و رهبری انتخابی بعد از آن پا می‌فشاریم. جبهه ملی ایران- سامان ششم، برای پرهیز از بی‌تکلیفی در مرحله گذار طرحی مقدماتی ارائه نموده که می‌توان از آن به عنوان طرح «هیات رهبری» یا «دولت در سایه» نام برد. چنین هیاتی که متشکل از نمایندگان طیف‌های سیاسی عمده خواهد بود تا رسیدن به مرحله انتخابات آزاد و شفاف هدایت مرحله گذار از جمهوری اسلامی را بر عهده خواهد گرفت» (نقل قول از سند).

از زمان پیشنهاد این طرح بحث‌های متعددی در مورد آن مطرح شده که اکنون هم ادامه دارد.

رسالت و وظیفه‌ای که در این طرح برای جبهه ملی تعیین شده اساسا بر گزاره‌های زیر استوار است:

واقعیتی است که نظام جمهوری اسلامی گرچه در طی چند دهه گذشته محدودیت‌های فراوانی بر فعالیت جبهه ملی ایران اعمال نموده و رهبران آن را مدام مورد آزار و تعقیب قرار داده، لکن اقدام به ممنوعه ساختن جبهه ملی به دلایل زیر نکرده است:

یک- به دلیل سابقه مبارزاتی ضداستعماری جبهه ملی (از منظر ایدئولوژی خود نظام)
دو-  پشتوانه مردمی‌ به دلیل خاطره مثبت توده مردم از دوره زمامداری دکتر مصدق
سه- انتظار خطر کمتر از جانب جبهه ملی از لحاظ احتمال انتقامجویی پس از سرنگونی یا کنار گذاشته شدن نظام (در مقایسه با آنچه از نظر رژیم از طیف دیگر نیروها می‌تواند انتظار داشته باشند)

واقعیت دیگر ناشی از مراتب بالا، ادامه بقای سازمان به صورت نیمه‌مخفی، وجود کادرهای فعال و نیمه‌فعال در بسیاری از استان‌ها و شهرستان‌های کشور بوده است که این خود یک نیروی بالقوه بسیار مهمی‌ است.

باری، ایراد اساسی که اکنون به این طرح گرفته می‌شود اینست که طرح (بسیار) خوش‌بینانه و غیرفعال است. با شناختی که از زمامداران جمهوری اسلامی داریم، اینها هیچگاه با طیب خاطر حاضر به دست کشیدن از قدرت نخواهند شد، بلکه، به عکس، احتمال زیاد هست که تا آخرین لحظه فروپاشی و تلاشی کامل به مقاومت و سرکوب و کشتار ادامه دهند. اینها فقط زمانی تسلیم و حاضر به عقب‌نشینی خواهند شد که سیل اعتراضات و نافرمانی عمومی‌ در سراسر کشور همزمان با ریزش نیروها از داخل نظام، راه بیفتد، به نحوی که دیگر اعتراضات قابل کنترل نباشد. در چنین وضعیتی احتمال این هست که جمهوری اسلامی باز برای ادامه بقای خود دست به دامن جبهه ملی بزند و در اینجاست که جبهه ملی باید نهایت هوشیاری و دقت و مراقبت را به کار برد و اشتباهات گذشته را تکرار نکند.

ایراد دیگر بر این طرح اینست که تکلیف خود جبهه ملی و دو جریان متعارض آن در چنین هیات رهبری چه خواهد شد؟ آیا هر دو جریان، همزمان در آن جایی خواهند داشت یا نهایتا یکی دیگری را حذف و خود به کرسی «انحصار» خواهد نشست، آیا چنین کشمکش و تقابلی در آستانه گذار از نظام خود یک رسوایی بزرگ و عامل تشدید بحران نخواهد بود؟

مایلیم که راجع به این نکته بیشتر صحبت کنیم، چون این را یک مسئله کلیدی در جنبش می‌دانیم. برای بازکردن موضوع ناچار از طرح مسائلی هستیم که به نظر ما لازمست حداقل اعضا و هواداران جبهه ملی در داخل و خارج از آن آگاه باشند و لذا بابت هر ایراد و انتقادی که بر این امر وارد باشد، شخصا پاسخگو خواهیم بود. از نظر ما، در اوضاع و احوال حاضر، منافع جنبش بر مصالح و سمت و موقعیت فردی باید تقدم داشته باشد.

اطلاع داریم که در راستای حل اختلاف و همگرایی میان دو گروه جبهه ملی سامان پنجم و ششم اقداماتی اساسا فردی در داخل صورت گرفته است. در این زمینه در خارج، در اروپا نیز تلاش‌هایی از سوی هیات اجرایی جبهه ملی ایران- اروپا (سامان ششم) (از این به بعد در این نوشته: جمپا) به عمل آمد و در پی تماس‌هایی، چند نشست در فضای مجازی میان جمپا و سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج (از این به بعد در این نوشته: «سامان پنجم خارج از کشور») برگزار و بحث‌ها و مذاکراتی نیز صورت گرفت. ییشنهاد اولیه ما به دوستان سامان پنجم این بود که موضوع بحث و مذاکره طرح اختلافات گذشته نباشد و ما از امکان شروع همکاری از پایین‌ترین حد، مثلا دادن اعلامیه مشترک، کار را آغاز بکنیم. این پیشنهاد، از جمله بر این اساس استوار بود که سامانه پنجم و ششم دو نیرویی هستند که نزدیکترین همسویی سیاسی را با هم دارند، هر دو ادامه دهنده میراث مصدق هستند و از این منظر مشکل عمده‌ای در تنظیم اعلامیه‌های مشترک نخواهند داشت. لکن، دوستان جبهه ملی سامان پنجم کشور اصرار بر این کردند که مسائل گذشته مطرح و موضوعات مورد اختلاف، که اساسا به شخصیت‌ها مربوط می‌شد، باز و بررسی شود. همانطور که پیش‌بینی می‌شد، طرح یک اتهام یا انتقاد، اتهام و انتقاد متقابلی را در پی داشت و بدین جهت مذاکرات در مرحله‌ای بدون نتیجه ملموس متوقف شد.

تجربه‌ای که ما از این نشست‌ها و همینطور از حضور در کانال تلگرامی‌ ملیون داشته‌ایم این بود که هر اقدامی‌ برای نزدیکی و حل اختلاف، اگر با تاکید بر وجوه اختلاف در گذشته شروع شود محکوم به شکست است. تلاش برای نزدیکی باید از اوضاع و احوال کنونی و ضرورت‌های فعلی جنبش آغاز شود و از این منظر بدون حدی از گذشت از هر دو سو و به کنار گذاشتن آنچه که در گذشته به حق یا به ناحق توسط هرکسی از هر سو صورت گرفته، کاری از پیش برده نخواهد شد.

این مهم، هرقدر هم که دست نیافتنی به نظر آید، باید انجام پذیرد. در جایی و در زمانی گسستی با گذشته باید صورت پذیرد. زیرا گزینه دیگر به طرز گریزناپذیری رویکرد حذفی، خصومت عیان، کوبیدن و سیاه کردن یکدیگر با قصد از میدان به در کردن طرف دیگر است، که نه تنها شیوه‌ای ناپسند و غیرقابل قبول در فضای مبارزه امروزی است، بلکه بطور قابل درکی نیز باعث دلسرد شدن و پراکندگی بیشتر نیروها خواهد شد.

به عکس، هر نشانه‌ای در جهت نزدیکی و همگرایی و وحدت، با توجه به موضع و جایگاه جبهه ملی در حافظه تاریخی مردم و نیازی که در اوضاع و احوال کنونی به وحدت نیروها احساس می‌شود، می‌تواند نه تنها تکان و حرکتی در میان هواداران جبهه ملی به وجود آورد، بلکه لرزشی در کل اپوزیسیون ایجاد کند که به نوبه خود آغازگر حرکت‌های بعدی باشد.

پرسش اینست: آیا جبهه ملی می‌تواند به رسالت تاریخی خود عمل کند؟ باید متوقع بود که «جبهه ملی‌ای‌ها» در هر دو جناح درایت و مآل‌اندیشی لازم برای انجام گزینش صحیح را داشته باشند.
پاینده ایران
آرسن نظریان، کمال ارس هموندان جبهه ملی ایران- اروپا (سامان ششم)
سی ام آبان ١۴۰۰ برابر با ٢۱ نوامبر ٢٠٢۱


♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=264593

3 دیدگاه‌

  1. ناشناس !

    با عرض پوزش چند نکته به نظرم رسیده است.

    این نوشتار فرض را بر این گذاشته که چیزی به نام جبهه ملی برای مردم ایران و یا حداقل خوانندگان کیهان لندن، چیزی مشخص و ملموس و حی و‌حاضر و قابل تعریف است.
    از آن جهت می گویم چیز، که حداقل برای این کامنتگزار مشخص نیست جببه ملی چه چیزی است.

    جبهه عنوان بزرگی است front و به سازمانی سیاسی اطلاق می شود که از ائتلاف چند حزب سیاسی تشکیل شده است، بنابراین از نظر کارکرد و ابعاد سازمانی، تاثیر گذار و بزرگ است.
    این جبهه مورد اشاره نوشتار، واقعا از ائتلاف چه چیزهایی تشکیل شده است؟ کجایند و کیستند؟ آدرس و مشخصات آنها چیست؟ کارنامه آنان چیست؟ و بسیاری سوالات دیگر.

    ضمنا ، جبهه که ظاهرا چیز بزرگی است، چگونه فقط به یک کانال تلگرامی بسنده کرده و از عهده راه اندازی یک وبسایت و یا حتی وبلاگ بر نمی آید، رسانه و تی وی ماهواره ایی بماند،

  2. بینام

    این جبهه خائن و ضد ایران و ایرانی و ماتحت لیس خمینی گجستک هنوز در داغ برکناری قانونی مصدق دن کیشوت آه و ناله می‌کند و نام آن را گذاشته کودتا. در حالیکه خود مصدق دن کیشوت با همه پرسی غیر قانونی، مجلس شورای ملی را منحل کرد و طبق قانون اساسی مشروطه در نبود مجلس شورای ملی (فترت مجلس) شاه مشروطه حق قانونی دارد که نخست وزیر را برکنار کند و خود نخست وزیر انتخاب کند. با اینکه اکثر افراد این جبهه خائن دانش آموخته دانشگاهی از داخل و خارج هستند اما بدون شرم و حیا و اخلاق سیاسی اقدام قانونی شاه در برکناری مصدق را بیشرمانه و ناجوانمردانه کودتا می‌نامند. این جبهه خائن ضد ملی یکی از مقصران اصلی و بنیادی عن قلاب شوم و ایران بربادده ۵۷ است و در به قدرت رسیدن آخوندها و حکومت اسلامی نقش اصلی و تعیین کننده داشت. لعنت و نفرین مردم نگون بخت ایران بر آنها باد

  3. سرباز

    جبههٔ ملی، روزی که سرانش در ردیف اول پیشواز خمینی درفرودگاه مهرآباد تهران ایستادند، درنظر مردم ایران به «خیانتکاری» متهم گردید و به زبالهٔ تاریخ افکنده شد. میهن پرستانی هم که عضو این حزب بودند وبا روش سیاسی ایران برباد ده سران آن موافق نیستند تنها کار مثبتی که میتوانند بکنند ترک آن حزب خواهد بود.

Comments are closed.