فیروزه اکبریان (+عکس) – از مراسم صبحگاهی مدارس گرفته تا نمازهای جماعت، از تشریفات رسمی در حضور مقامات تا نماز جمعههای هر هفته در سراسر کشور، همه جا و در هر فرصتی شعار مرگ بر آمریکا در ایران طنینانداز میشود.
۳۶ سال از انقلاب سال ۵۷ و ۳۵ سال از تسخیر سفارت آمریکا در تهران میگذرد.
۱۳ آبان ماه سال ۱۳۵۸ دانشجویان موسوم به دانشجویان پیرو خط امام از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند، سفارت را که در هر کشوری بخشی از خاک آن کشور محسوب میشود تصرف کردند و دیپلماتهای آمریکائی را به گروگان گرفتند. دیوار بیاعتمادی بین تهران- واشنگتن هم از همان زمان بالا رفت.
آیتالله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در دفاع از این اقدام اشغال سفارت را تسخیر لانه جاسوسی نامید.
و پس از آن ۳۵ سال است که نزدیکان حکومت هر ۱۳ آبان مقابل سفارت آمریکا تجمع میکنند، پرچم این کشور را به آتش میکشند و شعارهایشان را بر سر به گفته خودشان «استکبار جهانی» فریاد میزنند.
اما سالگردی که بنا بود سنگ بنای اتحاد دستاندرکاران داخل در برابر غرب و آمریکا باشد چند صباحی است که به مرکز اختلاف آنها بدل شده.
به تصور بسیاری به یاری مذاکرات هستهای بین ایران و قدرتهای جهانی یخ رابطه تهران- واشنگتن هم آب شده است. حالا مقامات دو کشور به صورت علنی با هم بر سر میز مذاکره مینشینند، با هم قدم میزنند و شانه به شانه هم عکس یادگاری میگیرند و رو به دوربینها لبخند میرنند.
شاید به همین دلایل بود که طرفداران از سرگیری رابطه بین دو کشور امیدوار بودند این نشست و برخاستها تنور رابطه را گرم کند؛ طنین شعار مرگ بر امریکا اما ۱۳ آبان امسال بلندتر از سالهای گذشته شد. پیام روشنی به ساکنان کاخ سفید مبنی بر اینکه در بر همان پاشنه میچرخد.
اما این شعار چه معنایی دارد؟ آیا صرفا یک عادت انقلابی برگرفته از ذهنیت رژیم حاکم و طرفدارانش است و به گفته برخی مقامات ایران نمادی است علیه سیاستهای مداخله جویانه کشوری دیگر؟شعار مرگ بر آمریکا در ایران سال ۹۴ چه تفاوتی با ایران سال ۵۸ دارد؟
محمد جواد اکبرین روزنامهنگار و تحلیلگر حوزه ایران و خاورمیانه عربی در این زمینه به کیهان لندن میگوید: «شعار مرگ بر امریکا در ابتدا معنای ضداستکباری داشت و پیشینه تاریخی آن شاهدى بود بر دخالتهای امریکا در سیاستهای داخلی سایر کشورها؛ مانند نقش این کشور در اتفاقات پس از ۲۸ مرداد ٣٢ در ایران به گواهی اسناد تاریخی.»
به گفته اکبرین «به مرور زمان اما دو تحول در این زمینه ایجاد شد؛ نخست اینکه طبقه متوسط جامعه ایران به این درک و فهم رسید که مقامات یک کشور دموکراتیک، تافته جدا بافته از مردم آن کشور نیستند و به همین دلیل دیگر نمیپذیرد که مرگ بر امریکا تنها شعاری علیه مقامات آن کشور است بلکه آن را توهینی به ملت امریکا هم قلمداد میکند.»
این روزنامهنگار تحول دوم را در مسوولان حکومت ایران و استفاده توجیهی آنها از این شعار جستجو مىکند: «حکومت جمهوری اسلامی که حدود چهار دهه از عمر آن میگذرد دیگر حکومت نوپا و انقلابی نیست که به گفته خودشان از سیاستهای مداخله جویانه کشور دیگری تا این اندازه نگران باشند. بنا بر این استفاده از این شعار به معنای اولیه آن و مقاومت علیه مستکبر دیگر نه تنها توجیهگر نیست بلکه نشاندهنده نوعی بزدلی، ترس و عدم اطمینان به بقای خود است؛ به عبارت روشنتر، ادبیات رهبرى، بیشتر نشاندهنده فرار از آمریکاست نه ایستادن در برابر آن.»
در این میان، برخی تحلیلگران بر این باور هستند که شعار مرگ بر امریکا برای بخش بنیادگرای نظام جمهوری اسلامی اهمیت استراتژیک دارد و راس هرم قدرت در این کشور به نوعی بقای خود را به آن گره زده است. برخی هم هستند که معتقدند این شعار بیشتر مصرف داخلی دارد آن طور که جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید نیز یک بار در پاسخ به پرسشی در این باره که در ایران علیه شما شعار مرگ سر میدهند آن را اقدامی برای مصرف داخلی تفسیر کرد.
اکبرین اما میگوید: «این دو منافاتی با هم ندارد و استفاده از این شعار میتواند هم برای مصرف داخلی باشد و هم بابت ترسی که حکومت از نفوذ امریکا در کشور دارد.»
به گفته او «آیتالله خامنهای یک بار گفته بود پیش از آنکه نگران برجام باشد نگران پس از برجام است و یا محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران گفته فنته چهارم نفوذ پس از برجام است. این نمونه ها نشان میدهد که لایههای نزدیک به حکومت به شدت نگران گوچکترین رابطهای بین دو کشور هستند.»
آیتالله علی خامنهای چند روز پیش و در آستانه ۱۳ آبان گفت که شعار مرگ بر آمریکا شعار ملت ایران و دارای پشتوانه عقلانی است. به گفته او اما مراد از این شعار مرگ بر ملت آمریکا نیست بلکه مرگ بر سیاستهای آمریکا و مرگ بر استکبار است. سخنرانی اخیر رهبر جمهوری اسلامی یکی از معدود دفعاتی است که او در آن بین دولت و مردم آمریکا تفاوت قائل شده است.
با توجه به برجام، سخنان تازه او چه تفاوتی با اظهارات گذشته او در این زمینه دارد؟
محمد جواد اکبرین میگوید: «به دلیل شکسته شدن تابوى رابطه با امریکا و نگرانی از فضای جدید و هموار شدن احتمالی مسیر رابطه دو کشور، تهاجم به آمریکا در سخنان او پر رنگتر از گذشته بود. آقای خامنهای در سخنان تازهاش هم لحن حمله به آمریکا را غلیظتر کرد و هم به نوعی به نقدهای داخلی در خصوص رابطه با امریکا پاسخ داد . او تلاش کرد تا شعار مرگ بر آمریکا را برای نسل جدید و از طریق توضیح آن و تهدیدهای پیاپی بار دیگر تئوریزه کند.»
مهر ماه دو سال پیش و به فاصله اندکی پس از سفر حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران به نیویورک و گفتوگوهای خبرساز او با همتای آمریکائیاش، وبسایت رسمی اکبر هاشمی رفسنجانی به نشر خاطرهای از رئیس مجمع تشخیص مصلت نظام پرداخت که حکایت از ان داشت آیتالله خمینی با حذف شعار مرگ بر آمریکا موافق بوده است.
انتشار این خاطره واکنش تند گروهی از محافظهکاران را به دنبال داشت و پس از آن به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی- نزدیک به هاشمی رفسنجانی- رئیس مجمع تشخیص مصلت نظام گفت که انتشار این خاطره بدون هماهنگی با او بوده است.
در ایران بعد از انقلاب کم نبوده خط قرمزهای تعریف شده حکومت که در زمانهایی با توجیه و تفسیرهای مختلف حذف شده و یا کمرنگ شدهاند؛ از جمله همین تابوی هرگونه رابطه با امریکا.
ولی آیا امکان حذف شعار مرگ بر آمریکا وجود دارد؟
اکبرین در این باره میگوید: «گروههای مدافع شعار مرگ بر آمریکا را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ یک دسته کسانی که برداشتهای ایدئولوژیک خود را به این شعار گره زدهاند و به این شعار باور دارند. این دسته به هیچ قیمت و بهایی حاضر نیستند که در این زمینه عقبنشینی کنند. دسته دوم کسانی هستند که دغدغه آنها منافع شخصی و گروهی آنها است و بقای خود را به دشمنسازی گره زدهاند.»
این روزنامهنگار اضافه میکند: «تنها در صورتی میتوان امیدوار بود تغییری در این زمینه رخ دهد که کسانی در راس هرم قدرت قرار بگیرند که منافع ملی را به برداشتهای ایدئولوژیک و منافع شخصی و گروهی خود ترجیح بدهند.»
آیا در جمهوری اسلامی چنین جابجایی ممکن است؟ پاسخ را آینده نشان خواهد داد.