در ادامه سرقتهای گاه و بیگاه تندیسهای شهری، کفش مجسمه پرویز تناولی در پارک شفق تهران دزدیده شد.
بیش از یک دهه از سوژه شدن سرقت تندیسهای مطرح شهری میگذرد و تا کنون هیچ مسئولی نسبت به این رسوایی فرهنگی پاسخ درستی نداده است.
به تازگی هم انتشار عکسی از مجسمهای اثر پرویز تناولی در پارک شفق تهران در منطقه یوسف آباد خبرساز شده که نشان میدهد کفش این مجسمه برنزی (راحتترین قسمتی که امکان جدا شدن آن از زمین وجود داشت) به سرقت رفته است.
این اولین بار نیست که یک اثر ساخته پرویز تناولی مجسمهساز شناختهشده تاریخ معاصر ایران به سرقت میرود. مشابه چنین اتفاقی ۱۳ بهمن دو سال پیش در اصفهان رخ داد. آنزمان نیز بخشی از مجسمه «تقدیس» نصب شده در جنب ساختمان شهرداری مرکزی اصفهان دزدیده شد.
این مجسمه برنزی را تناولی به یاد مادر خود با نماد اشک ساخته بود. البته موضوع همینجا خاتمه نیافت و پرویز تناولی عنوان کرد که علاوه بر سرقتهای قبلی، ۴ مجسمه از هفت مجسمه کودکان در حال بازی از این هنرمند در پارک «دانشجو» نیز دیگر در جای خود نیستند و ناپدید شدهاند.
در این سالها سارقان نه فقط آثار تناولی بلکه اساسا هر مجسمهای را که برای آنان قابل حمل باشد میدزدند! شروع این سرقتهای سریالی از سال ۱۳۸۷ بود که کمتر از ۲ سال یعنی تا اردیبهشت ۱۳۸۹، دستکم ۱۲ مجسمهی شهری برای همیشه ناپدید شد.
همان موقع مقامات مسئول این رویدادها را سرقت اعلام کردند، ولی بسیاری معتقد بودند این آثار توسط مقامات دولتی یا گروههای مذهبی مورد حمایت دولت از سطح شهر جمع شدهاند.
این مجسمهها بنا به ابعادشان بین ۷۰ تا ۷۰۰ کیلو وزن داشتند و از آنجا که جابجایی برخیشان برای یک سارق معمولی اساسا امکانپذیر نبوده، بیشتر شکبرانگیز شد. جالب اینکه محمدباقر قالیباف شهردار وقت تهران نیز امکان سرقت با انگیزههای غیرمالی را رد نکرد.
این ماجرا زمانی توجه عموم مردم را به خود جلب کرد که ابتدا سازمان زیباسازی شهرداری تهران گفت: «از مجموع مجسمههای دزدیده شده، چهار مجسمه شامل سردیس نواب صفوی، سردیس دانته، مجسمه ابوسعید ابوالخیر و سردیس اقبال لاهوری برای بازسازی یا اصلاح جمعآوری شدهاند!» خبری که دو روز بعد توسط سخنگوی شهرداری تهران تکذیب شد و آن را «بازی با افکار عمومی» نامید.
با افزایش تعداد سرقتهای مجسمههای شهری، سازمان زیباسازی شهرداری از جایی به بعد تصمیم گرفت جنس آثار بعدی را از فلزات ارزشمند انتخاب نکند، بنابراین فایبرگلاس را جایگزین کرد که آنهم نتیجه خوبی نداشت. چرا که در جریان اعتراضات آبان ۹۸، مجسمه جلال آلاحمد ساخته قدرتالله معماریان که در ابتدای بزرگراهی به همین نام در تهران نصب شده بود، آتش گرفت، ذوب شد و کاملا از بین رفت!
با وجود اینکه معماریان میگوید قالب کار موجود است و در صورت تخصیص بودجه به راحتی امکان ساخت آن را دارد اما شهرداری دیگر بودجهای برای دوبارهسازی آن اختصاص نداد.
با اینهمه، همچنان مجسمههای قدیمی در سطح شهر که از جنس برنز هستند، نظر سارقان را به خود جلب میکنند. نکته قابل توجه اینکه مسئولان، اکثر این دزدیها را یک سرقت هنری ندانسته و با توجه به ارزش مادی برنز، به اهداف اقتصادی سارقان اشاره دارند. مسئلهای که در سالهای اخیر با روند رو به افول شرایط اقتصادی مردم به هیچ عنوان دور از ذهن نیست.
طبق عکس و فیلمهای متعدد منتشر شده در فضای مجازی مدتهاست بخشهایی از تجهیزات شهری که ارزش مادی و امکان فروش دارند مرتبا سرقت میشود. از کابلهای برق گرفته تا نردههای آهنین پلهای هوایی، گاردریل و هرآنچه که گاه قادر به تصور آن نیستیم از سازههای شهری جدا شده و به نانی برای سیر کردن شکم تبدیل میشود.
در این میان سرقت آثاری هنری یا تکههایی از آنها آنهم نه برای جنبه معنوی بلکه با انگیزه اقتصادی جای تأمل دارد. در هر حال با توجه به پیشینه بیش از ۱۰ سال سرقت مجسمههای نصب شده در سطح شهر تهران و سایر شهرها، جدا از هر نیتی که سارق ممکن است داشته باشد، انتظار میرود، مسئولان دستکم یک واکنشی از خود نشان دهند. اما مجسمهها ناپدید میشوند و کسی هم پاسخگو نیست!