گزارش تحلیلی هفته؛ ایران در ۱۴۰۱

- جامعه‌ای که با انقلاب ۵۷ از عرش بر فرش سقوط کرد، و چهار دهه انواع تحقیر و سرکوب و فشارهای ایدئولوژیک، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی را تحمل نمود، همبسته و یکپارچه بپاخاسته تا با عبور از جمهوری اسلامی و «فتنه ۵۷»، کشور را به مسیر آزادی و آبادی و امنیت برگرداند.
- ایرانیان در سالی که گذشت اعتراضاتی را علیه جمهوری اسلامی رقم زدند که جهان را به شگفتی واداشت؛ انقلابی که با شعار «زن زندگی آزادی» آغاز شد و با «مرد میهن آبادی» دامنه‌ای فراگیر در داخل و خارج کشور یافت تا بازتاب حقوق ملت ایران باشد.
- در شرایطی که لاف پایان اعتراضات در هفته‌های گذشته بارها از سوی مقامات و عوامل صادراتی جمهوری اسلامی سر داده شد اما تبدیل شدن چهارشنبه‌سوری به صحنه اعتراضات نشان داد که قلب تپنده انقلاب ملی همچنان پرشور است.
- اراده خستگی‌ناپذیر مردم در ماه‌های گذشته جمهوری اسلامی را بر آن داشت که جدا از قلمداد کردن «جزیی» بودن اعتراضات و تحقیر معترضان، سرکوب‌های چند وجهی علیه آنها به کار بگیرد.
- اکنون ایران شاهد فرآیندی است که همه نیروها و چهره‌های سیاسی از سوی افکار عمومی رصد می‌شوند تا مهم‌ترین معیاری که در ۴۴ سال گذشته از صحنه سیاسی کشور غایب بوده دوباره جایگزین شود: شایستگی و بایستگی!

جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ برابر با ۱۷ مارس ۲۰۲۳


علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی هنگامی که سال ۱۴۰۱ را به عنوان «سال تولید، دانش‌بنیان و اشتغال‌آفرین» نامگذاری کرد گمان نمی‌کرد که امسال به سال انقلاب ملی علیه انقلاب اسلامی و نظام تبدیل و هربار شعار «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه» از شهرهای مختلف ایران فریاد زده شود و تصاویر او و روح‌الله خمینی در شهرهای مختلف به آتش کشیده شود.

سال ۱۴۰۱ بدون شک به عنوان یکی از تاریخ‌سازترین سال‌ها در تاریخ ایران ثبت خواهد شد. اعتراضات مردم در پی قتل حکومتی مهسا امینی نقطه عطفی در اعتراضات مردمی سال‌های گذشته در برابر جمهوری اسلامی بود. ایرانیان اعتراضاتی را علیه جمهوری اسلامی رقم زدند که به سرعت وارد مرحله انقلابی شد و جهان را به شگفتی وا داشت. انقلابی که با شعار «زن زندگی آزادی» آغاز شد و با «مرد میهن آبادی» دامنه‌ای فراگیر در داخل و خارج کشور یافت تا بازتاب حقوق ملت ایران باشد.

سرآغاز تحولاتی که به آغاز جنبش انقلابی امسال رسید، به هفتم آبان ۱۳۹۵ و تجمع هزاران نفر در پاسارگاد برای مرزبندی شفاف با جمهوری اسلامی و انقلاب ۵۷ باز می‌گردد؛ تجمعی که نشان ‌داد ۴۴ سال شستشوی فکری و تبلیغات ایدئولوژیک شکست خورده و مردم در حال بازیابی هویت ملی و ایرانی خود هستند. مقدمه چنین مرزبندی‌هایی البته به مجموعه‌ی تحرکاتی از سال‌های پیشتر بر می‌گردد برای نمونه اعتراضات «تجمع خلیج فارس» در تهران که اردیبهشت ۸۷ در مقابله با جعل نام خلیج فارس و ادعای واهی امارات بر جزایر سه‌گانه با حضور صدها نفر و با شعارهایی چون «پاینده ایران» و «خلیح فارس همیشه، هرگز جدا نمیشه» برگزار شد.

این روند در اعتراضات دی۹۶، امرداد۹۷، آبان۹۸ و همچنین در اعتراضات کشاورزان اصفهان با شعار درخشان «رو به میهن، پشت به دشمن» و سپس اعتراضاتی که در ارتباط با فرو ریختن ساختمان متروپل در آبادان شکل گرفت و نیز در تجمعات صنفی ادامه یافت. هرچند ریشه اغلب اعتراضات و تجمعات سال‌های گذشته اقتصادی- صنفی بود اما از دی‌ ۹۶ مسائلی مانند تحقیر، زیر پا گذاشتن کرامت انسانی شهروندان توسط حکومت و بطور کلی خفقان سیاسی و اجتماعی و فشارهای فرهنگی در کنار مشکلات اقتصادی به مهمترین انگیزه‌های اعتراضات تبدیل شدند.

در شرایطی که لاف پایان اعتراضات در هفته‌های گذشته بارها از سوی مقامات و عوامل صادراتی جمهوری اسلامی سر داده شد اما مردمی که با وجود فضای امنیتی شدید و تهدیدهای مقامات قضایی و نظامی، چهارشنبه‌سوری را به صحنه اعتراضات تبدیل کردند، نشان داد که قلب تپنده انقلاب ملی همچنان پرشور است.

نبرد چند وجهی حکومت علیه شهروندان

در آنسو، رویارویی مقامات به ویژه علی خامنه‌ای با اعتراضات مردم همواره حامل تحقیر جمعی معترضان و توهم درباره پایگاه اجتماعی نظام بوده است که ناخواسته بر خشم عمومی جامعه می‌افزاید.

علی خامنه‌ای هفته سوم مهرماه طی سخنانی اعتراضات مردم در سراسر ایران را «اغتشاش‌های پراکنده» خواند و گفت که این اعتراضات را دشمن به صورت «انفعالی» و «ناشیانه» در مقابل پیشرفت‌ها و حرکت‌های ابتکاری و بزرگ ملت ایران طراحی کرده است! این ادعا در حالیست که از قتل مهسا امینی به دست مأموران گشت ارشاد تا مسموم‌ ساختن سازمانیافته دانش‌آموزان در بیش از ۲۵۰ مدرسه کشور، بار دیگر ثابت کرده است که خود جمهوری اسلامی عامل اصلی برهم خوردن امنیت در ایران است. اعتراض و واکنش‌ افکار عمومی نسبت به مسموم‌ ساختن دانش‌آموزان گویای این واقعیت است که مردم دلیل موجه دیگری برای ایستادنِ قاطعانه در برابر این حکومت دارند.

کارتون‌های احمد بارکی‌زاده

اراده خستگی‌ناپذیر مردم در ماه‌های گذشته جمهوری اسلامی را بر آن داشت که جدا قلمداد کردن «جزیی» بودن اعتراضات و تحقیر معترضان، سرکوب‌هایی چند وجهی را علیه آنها به کار بگیرد: از بازداشت حدود ۲۰ هزار نفر در جریان اعتراضات، تا صدور بیش از ۲۰ حکم اعدام و اجرای حکم اعدام چهار جوان معترض تا  وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها برای اعترافات اجباری و اقرار متهمان، حذف شماری از معترضان با صحنه‌سازی خودکشی و سکته، تهدید و بازجویی شهروندان، قطع و سانسور اینترنت، تصویب چند طرح سرکوبگرانه در مجلس شورای اسلامی و البته پیشبرد «جهاد تبیین» با انواع اتهام‌زنی‌ها و دروغ‌پردازی و تحریف از جمله در فضای مجازی! یکی از تازه‌ترین ترفندهایی که افکار عمومی آن را از چشم نظام می‌بیند،  مسموم‌ ساختن سازمانیافته دانش‌آموزان در بیش از ۲۵۰ مدرسه و ۲۵ شهر است که همچنان ابعادی پنهان دارد.

سالی که نکوست از بهارش پیداست

در بهار ۱۴۰۱ نخستین روز بعد از تعطیلات نوروزی با اعتراضات گسترده صنفی آغاز شد بطوری که بزرگترین پروژه امنیتی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه (ساس) به ترتیب علیه فعالان صنفی و خانواده‌های دادخواه آبان۹۸ در بهار به اجرا درآمد.

کیهان لندن در سومین هفته فروردین ۱۴۰۱ در گزارشی با عنوان «سالی که نکوست از بهارش پیداست» به تجمعات اعتراضی و اعتصابات از ۱۴ فروردین و درست یک روز پس از پایان تعطیلات نوروزی پرداخت. بر اساس این گزارش در فاصله ۱۴ تا ۱۶ فروردین کشاورزان اصفهان، بازنشستگان مخابرات، کارکنان استانداری رشت، کارگران بخش پسماند شهرداری بجنورد، کارگران شهرداری سی‌سخت در استان کهگیلویه و بویراحمد، کارگران کشت و صنعت لرستان و کارگران پتروشیمی چوار استان ایلام از جمله گروه‌های صنفی بودند که اعتصاب و تجمع اعتراضی برگزار کردند.

نخستین تجمع اعتراضی سراسری آموزگاران در ۱۴۰۱ روز اول اردیبهشت‌ و با فراخوانی از سوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در بیش از ۵۰ شهر برگزار شد. چند روز بعد در یازدهم اردیبهشت نیز بار دیگر هزاران آموزگاران در تمامی استان‌های کشور و در  ۸۵ شهر به خیابان آمدند و مقابل اداره آموزش و پرورش تجمع کردند. برخورد امنیتی و نظامی با آموزگاران معترض اینبار شدیدتر بود و شماری از آموزگاران در شهرهای مختلف مورد ضرب‌ و جرح قرار گرفتند و چندین آموزگار نیز بازداشت شدند.

همزمان کارگران نیز دست به اعتصاب و تجمع ‌زدند. کارکنان رسمی صنعت نفت در شرکت‌های مختلف در نخستین هفته اردیبهشت‌ماه  اعتصاباتی را آغاز کردند که در آخرین هفته اردیبهشت به شرکت مهم «فلات قاره»  رسید. این اعتراضات عمدتا ریشه در مشکلات اقتصادی و معیشتی داشتند که جان مردم را به لب رسانده است.

روشن است که نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی هم ارزیابی‌هایی درباره وضعیت انفجاری جامعه داشتند و از همین رو سناریوهایی را برای خنثی کردن فراگیر شدن اعتراضات در سراسر کشور به اجرا گذاشتند. وزارت اطلاعات اوایل اردیبهشت دو آموزگار تبعه فرانسه وعضو اتحادیه آموزش این کشور را که برای سفر توریستی به ایران رفته بودند هنگام بازگشت به کشورشان در فرودگاه بازداشت کرد. چند روز بعد مستندی از سوی وزارت اطلاعات در صداوسیمای حکومت منتشر شد که این دو آموزگار را متهم به «جاسوسی» و ارتباط‌ گرفتن با شماری از فعالان صنفی برای آشوب‌ در کشور متهم می‌کرد. در پی این سناریو حدود ۲۰ فعال صنفی فرهنگی و کارگری بازداشت شدند و زمینه‌ برای فشار بر فعالان صنفی آماده شد.

به گزارش خبرگزاری حقوق‌ بشری «هرانا» در بهار ۱۴۰۱ دست‌کم ۲۳۰ آموزگار و فعال فرهنگی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ۲۳ تن به مراجع قضایی احضار شدند. همزمان بیش از ۱۰ فعال کارگری نیز با پرونده‌سازی وزارت اطلاعات راهی زندان شدند.

اعتراضات صنفی اما در اواخر خردادماه و در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم دوباره اوج گرفت. بازاریان اصناف مختلف از لوازم خانگی تا لوازم یدکی اتومبیل و سنگبری‌ها در چند شهر از جمله تهران، یزد، اصفهان، خرم آباد و هندیجان اعتصاب کردند. در اعتصابات تهران تجمعاتی نیز از سوی بازاریان شکل گرفت و شعار «رضاشاه روحت شاد» سر داده شد.

همچنین روز شنبه ۲۸ خرداد بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی تجمع سراسری در ده‌ها شهر ایران برگزار کردند که شعار محوری آنها «جان فدا می‌کنیم در ره آزادگی» بود. در اوایل تیرماه نیز دور تازه‌ای از اعتصابات در صنعت نفت با اعتصاب کارگران داربست‌بند آغاز شد. شعارها نشان می‌داد خواست‌های حقوقی اصناف هرچند ریشه اقتصادی و معیشتی دارد اما فراتر از آن و در حال نشانه گرفتن اصل نظام است.

مهمترین ابزار مردم معترض: آگاهی، اراده، همبستگی

در چنین شرایطی بود که قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی اتفاق افتاد و آتش زیر خاکستر خشم و انزجار مردم را دوباره شعله‌ور کرد. کیهان لندن در تمامی ماه‌های گذشته اعتراضات شبانه‌روزی مردم را پابپای آنان دنبال کرده و بازتاب داده است. جامعه ایران به گفته‌ی خود معترضان پس از مدتی کوتاه وارد مرحله انقلاب شد و در سراسر جهان مورد پشتیبانی قرار گرفت. نظام که بیش از پیش به وحشت افتاده بود حکم اعدام چهار جوان، محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، محمدمهدی کرمی و محمد (کیان) حسینی را در آذر و دی به اجرا درآورد.

در این میان، جامعه جوان ایران که تجربه تلخ انقلاب۵۷ را در خاطره جمعی و حافظه تاریخی خود ضبط کرده‌، در فرآیندی که بر آگاهی و همبستگی و اراده برای عبور از جمهوری اسلامی و پس گرفتن ایران و ساختن کشور شکل گرفته، به اعتراض و رفتن به خیابان برای جانبازی بسنده نمی‌کند بلکه همه تحرکات سیاسی را زیر نظر گرفته و به نقد می‌کشد.

در ماه‌های گذشته برخی اقدامات گروه‌های سیاسی از جمله احزاب قومی تجزیه‌طلب و تبلیغات سازمانیافته و تفرقه‌افکنانه‌ی آنها از طریق برخی رسانه‌های خارج کشور با شعارهای روشن از درون اعتراضات ایران روبرو شد. همچنین پروژه‌ هایی که به نظرمی‌رسد جهت «رهبرسازی» و «آلترناتیوسازی» با پشتیبانی برخی کشورهای خارجی به راه افتاده‌، با مقاومت داخل و خارج روبرو می‌شوند. اکنون ایران شاهد فرآیندی است که همه نیروها و چهره‌های سیاسی از سوی افکار عمومی رصد می‌شوند تا مهم‌ترین معیاری که در ۴۴ سال گذشته از صحنه سیاسی کشور غایب بوده دوباره جایگزین شود: شایستگی و بایستگی!

در یک نظرسنجی معتبر و علمی که در بهمن‌ماه برگزار شده، وزن جریانات سیاسی از سوی شرکت‎کنندگان بیش از پیش روشن شده است. نتایج این نظرسنجی که از سوی موسسه «پیش‌بینی و تحقیق تجربی» با عنوان «وضعیت سیاسی در ایران» انجام شده نشان می‌دهد ۷۹ و ۹دهم درصد شرکت‌کنندگان شاهزاده رضا پهلوی را به چهره‌های سیاسی دیگر ترجیح می‌دهند. همچنین ۶۰ و ۴دهم درصد خواستار بازگشت پادشاهی مشروطه‌اند و ۱۷ و نیم درصد جمهوری دمکراتیک را ترجیح می‌دهند در حالی که ۱۴ و نیم درصد هنوز تصمیم نگرفته‌اند.

بررسی شعارهای مردمی که در اعتراضات خیابانی و در مقابل نیروهای تا دندان مسلح جمهوری اسلامی جان خود را بر کف دست گرفته‌اند، دو نکته انکارناپذیر را روشن می‌کند:

یکی اینکه تنها نام خاندان پهلوی به عنوان نماینده نهاد پادشاهی در ایران در شعارهایی چون «رضاشاه روحت شاد» و «ای شاه ایران برگرد به ایران» سر داده شده و نام هیچ فرد، گروه یا جریان سیاسی در شعارهای انقلاب ملی مطرح نشده است.

نکته دیگر،‌ تأکید بر همبستگی و یکپارچگی سرزمینی و نام «ایران» در شعارها و ترانه‌ها و دیگر محتواهای سیاسی و فرهنگی تولید شده در این جنبش ملّی است. این واقعیت نیز نشان می‌دهد که مردم به دنبال تشکیل همان «دولت ملی» هستند که در توئیت شاهزاده رضا پهلوی در صد و چهل و پنجمین زادروز رضاشاه مورد تأکید قرار گرفته است.

به نظر می‌رسد جامعه‌ای که با انقلاب ۵۷ از عرش بر فرش سقوط کرد، و چهار دهه انواع تحقیر و سرکوب و فشارهای ایدئولوژیک، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی را تحمل نمود، همبسته و یکپارچه بپاخاسته تا با عبور از جمهوری اسلامی و «فتنه ۵۷»، کشور را به مسیر آزادی و آبادی برگرداند. این جامعه خواهان حکومتی دمکرات است که ضامن امنیت، رفاه و آرامش و همزیستی تاریخی آن باشد.
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|

[کیهان لندن شماره ۴۰۴]

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۹ / معدل امتیاز: ۴٫۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=315135